حقوق زنان در ازدواج (سن ازدواج)

حقوق زنان در ازدواج (سن ازدواج)

تهیه و تنظیم: مریم دلک آبادی

هدف از نکاح، تشکیل خانواده دادن است و مقتضیات جامعه ی امروز ثابت کرده زوجین هر قدر عاقل تر و فهمیده تر باشند، خانواده ای منسجم تر و موفق تر خواهند داشت. عرف و عادت در گذشته ای نه چندان دور باعث ایجاد ازدواج های زود هنگام می شده؛ دختر که به 9 سالگی می رسید در واقع طبق همین عرف و عادت آمادگی ازدواج را پیدا کرده و از آن پس پدر یا جد پدریش برای ازدواج وی تصمیم گیری می کردند؛ حال دختری که خود هنوز طفلی بیش نیست باید خانواده ای تشکیل دهد و مسئولیت های فراوانی بر عهده بگیرد. در اغلب موارد مادر شدن این دختر مشکل بزرگ تری بود که اتفاق می افتاد و عدم اطلاع و آگاهی از دوران بارداری و یا نداشتن توانایی های جسمی مادر باعث از دست رفتن طفل یا مادر و یا هر دوی آن ها می شد؛ از این رو برای جلوگیری از این گونه مشکلات و انسجام دادن به کانون خانواده، تأمین بهداشت جسمی و روانی افراد، همچنین ایجاد محیطی سالم برای تربیت و پرورش کودکان، قانون گذار تلاش کرده تا قوانینی وضع کند که حد الامکان بتوان از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کرد.
طبق ماده ی 1041 قانون مدنی: “عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام شمسی منوط است به اذن؛ ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح”. سن ازدواج برای دختران 13 سال تمام شمسی و برای پسران 15 سال تمام شمسی در نظر گرفته شده، درحالی که در قوانین قبلی دختر و پسر بعد از رسیدن به سن بلوغ می توانستند ازدواج کنند. نکته ای که در این ماده وجود دارد این است که قانون ازدواج دختر و پسر را زیر سن 13 و 15 سالگی ممنوع نکرده بلکه برای آن شرایطی ایجاد کرده، می توان گفت با این که قانون سن ازدواج را تعیین نموده ولیکن پدر دختر می تواند اگر صلاح بداند با اجازه ی دادگاه دختر را به عقد فردی که درنظر دارد درآورد.
رویه ی معمول بدین گونه است که اگر پدر یا جد پدری صلاح بداند که دختر از قبل از سن قانونی (13سال) شوهر بدهد، به دادسرای محل مراجعه نموده و داداسرا دختر مورد نظر را به پزشکی قانونی معرفی نموده و چنان چه پزشکی قانونی تشخیص دهد که دختر از نظر توانایی های جسمی و روانی به رشد کافی رسیده و مشکلی ندارد تائیدیه ی خود را اعلام می کند و درنهایت، دادگاه با توجه به دلایل ازدواج که از طرف پدر یا جد پدری بیان می شود اجازه ی ازدواج را صادر می کند.

اذن پدر در ازدواج

قانون مدنی در ماده ی 1043 بیان می دارد: ” نکاح دختر باکره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه ی پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه ی او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آن ها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.”
مسلم است که هم طبق قانون و هم طبق شرع و عرف جامعه، ازدواج دختر باکره صرفاً با اجازه ی پدر یا جد پدری واقع می شود، بنابراین می توان گفت این حقی است که به پدر و در نبود وی به جد پدر داده شده و مادر و سایر بستگان نمی توانند در نکاح دخالت کرده و اجازه صادر کنند؛ البته ماده ی 1043 علاوه بر بیان این مطلب در خصوص عدم اجازه ی پدر یا جد پدری نیز تمهیداتی در نظر گرفته و می گوید اگر پدر با ازدواج دخترش که به سن قانونی رسیده مخالف باشد و دلایل موجهی برای مخالفت خود نداشته باشد دختر می تواند به دادگاه مراجعه نموده و دادخواستی تنظیم نماید و مرد مورد نظر خود را کاملاً معرفی نماید، شرایط نکاح و مهریه ی تعیین شده را به دادگاه ارائه دهد و دادگاه از پدر می خواهد دلایل مخالفت خود را بیان کند. چنانچه دلایل موجه نباشد دادگاه می تواند اجازه ی ازدواج را صادر کند؛ ولیکن اگر دلایلی که پدر ارائه می کند برای دادگاه معقول و مقبول باشد، درخواست دختر رد می شود و دادگاه اجازه ی ازدواج صادر نمی کند، علی الحال اگر دادگاه مجوز ازدواج را صادر کند، طرفین با ارائه ی این اجازه نامه به دفتر خانه ی رسمی ازدواج، می توانند به عقد نکاح یکدیگر درآیند.
در صورتی که پدر و جد پدری حضور نداشته باشند و دسترسی به آن ها نیز ممکن نباشد باز هم دختر می تواند با مراجعه به دادگاه و معرفی کامل مرد مورد نظر خود از دادگاه و درخواست صدور اجازه ی ازدواج نماید که در این حالت دادگاه با انتشار آگهی و توجه به شهادت شهود مبنی بر عدم حضور پدر و جد پدری اقدام به صدور رای می نماید، قانون گذار این مسئله را در ماده ی 44، قانون مدنی و تبصره ی آن این گونه لحاظ کرده است:” در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشد و استیذان از آن ها نیز عادتاً غیرممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می تواند اقدام به ازدواج نماید. تبصره؛ ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می باشد.”

قصد و رضا، از شروط صحت عقد ازدواج

قصد طرفین در ازدواج مبحث بسیار حائز اهمیتی است چرا که اگر ثابت شود یکی از طرفین قصد ازدواج نداشته ممکن است عقد باطل محسوب شود، بنابراین عقد ازدواج باید با الفاظ و سخنانی بیان شود که به طور واضح، قصد طرفین را نشان دهد؛ چنان چه ماده ی 1062 در این باره می گوید: “نکاح واقع می شود با ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید” و همچنین در ماده ی 1064 باز تأکید می کند: ” عاقد (عقد شونده) باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.” همان گونه که در قانون بیان شده، قصد یکی از ارکان و شرایط لازم برای عقد ازدواج محسوب می شود که باید با الفاظ مشخص و معلومی بیان گردد که شاهدان عقد به قصد زوجین پی ببرند.
ماده ی 1067 قانون مدنی می گوید: ” تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است.” باز هم به نوعی داشتن قصد را بیان کرده است؛ چرا که عقد ازدواج رابطه ی مستقیمی با شخصیت طرف مقابل دارد؛ بنابراین اگر در طرف مقابل شک و تردیدی ایجاد شود، می تواند سبب بطلان عقد شود. به عنوان مثال شخصی به خواستگاری دختری می رود و دختر خواستگار را قبول می کند ولی زمان عقد دختر را برای برادر بزرگ تر خواستگار عقد می کنند، مسلما چنین عقدی باطل است چرا که دختر قصد چنین ازدواجی را نداشته است.
رضایت طرفین نیز یکی دیگر از شروط عقد ازدواج است، البته باید گفت عدم رضایت قلبی باعث بطلان عقد نیست، ماده ی 1070 قانون مدنی در این خصوص می گوید: ” رضای زوجین شروط نفوذ عقد است و هرگاه مکره بعد از زوال کره عقد را اجازه کند نافذ است ؛ مگر این که اکراه به درجه ای بوده که عاقد فاقد قصد باشد.” در واقع منظور این است که اگر یکی از طرفین عقد بدون داشتن رضایت قلبی ” بله” بگوید ولی بعد از عقد راضی شود این عقد صحیح خواهد بود.
در حقیقت تفاوت میان قصد و رضایت در ازدواج این است که نداشتن قصد ازدواج ممکن است سبب ابطال عقد شود، ولی نداشتن رضایت عقد را باطل نمی کند؛ بنابراین عقد ازدواج شخصی که خواب یا بیهوش است به دلیل فقدان قصد باطل است.
تا بدین جا با مباحثی که مربوط به قبل از ازدواج است آشنا شدیم. از این پس به موضوعات بعد از ازدواج خواهیم پرداخت که اولین مرحله را می توان ” در ضمن عقد” بیان کرد؛ بدین مفهوم که شروط و مسائلی که در حین یا ضمن عقد وجود دارند را بررسی کنیم، مسلما اولین نکته ای که در ضمن عقد به آن توجه می شود و بسیار امر پر سروصدایی است، مهریه است.
منبع: نشریه بانو شماره 32

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید