نقد و بررسی:
دین مرسل، که همان شریعت است، معلول نیازمندی بشر به پیام الهی است. از این رو در گذشته طبق متقضیات دورهها و زمانها، این پیام تجدید میشده است. هر چند منشأ دین مرسل و منبع آن، دین نفس الامری است که در لوح محفوظ حقیقت عینی و واقعیت ثبوتی دارد و دین نفس الامری فاقد عناصر و احکام و موقعیتی و تفسیرپذیر میباشد، ولی دین مرسل، به تناسب مقتضیات نسلی که برای آنها ارتباط شده و با توجه به موقعیت زمانی مکانی، مشتمل بر عناصر و احکام موقعیتی و تغییرپذیر، افزون بر عناصر و احکام ثابت، دائمی و همگانی است.
اسلام به عنوان آخرین دین مرسل، برای هدایت بشر تا قیام قیامت آمده است. خاتمیت آن اقتضا میکند که که کاملترین دین مرسل باشد و تمامی آنچه که باید از دین نفس الامری به وحی و نقل بیان گردد، در بر داشته باشد. از سوی دیگر، چون این دین در زمان و مکان خاصی نازل شده و با مخاطبان اولیه خاصی مواجه بوده است، گاه احکام و مقررات دینی در آن با توجه به موقعیت و شرایط زمانی و مکانی در ارائه شده است. این امر به ویژه در سنت معصومان ـ علیه السلام ـ و به خصوص در رفتار آنها به شکل روشنی متجلی است. گنجینه معارف اسلامی مملو از عناصر و مقررات مقطعی است که از زمان بعثت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ تا غیبت کبری امام زمان (عج) بیان شده است. دین اسلام با وجود داشتن احکام و مقررات ثابت ودائمی، قابل تطبیق در همه زمانها و مکانها است. حاصل کلام اینکه بسیاری از عناصر دینی، چون بر اساس جنبههای ثابت حقایق عالم و آدم شکل گرفتهاند؛ نه تغییرپذیراند و نه با گذشت زمان کهنه و فرسوده میشوند. ولی در میان احکام و مقررات دینی، عناصر و احکام مقطعی و موقتی نیز وجود دارد که از تطبیق احکام و مقررات دائمی پدید میآید. این عناصر، دین را به رغم ثبات و تغییرناپذیری بسیاری از احکام آن، با متقضیات متغییر زمان و مکان قابل انطباق و سازگار میسازد.
احتیاجات ثابت بشر رمز جاودانگی احکام دین:
این تبیین بر تنوع و چندگانگی نیازمندیها و احتیاجات بشر مبتنی است. نیازمندیهای بشر بر دو نوع است : نیازمندیهای اولی و نیازمندیهای ثانوی. نیازمندیهای اولی، از عمق ساختمان جسمی و روحی بشر و از طبیعت زندگی اجتماعی او سرچشمه میگیرد. تا انسان، انسان است، آن نیازمندیها نیز وجود دارد. این نیازها یا جسمی است، از قبیل احتیاج انسان به خوراک، پوشاک، مسکن، همسر، بهداشت …یا روحی است، زیبایی، احترام و تربیت و نیکی و ….یا اجتماعی است، همچون معاشرت، تعاون، مبادله، عدالت و آزادی و … نیازهای ثانوی، احتیاجاتی است که از نیازمندیهای اولی بر میخیزد و محدود به شرایط زمانی و مکانی خاصی است. نیازمندی به انواع آلات و وسائل زندگی، که با گذشت زمان متحول و پیشرفته میشود، از این نوع احتیاجات است که در ارتباط با احتیاجات اولی بوده و بر حسب شرایط زمانی و مکانی، تغییر میپذیرد؛ یعنی مکانیزم نیازمندیهای اولی به گونهای است که این تغییر و تحول و در اسباب و آلات را بر حسب زمان ومکان میطلبد. آنچه هدف و معیار و میزان در زندگی بشری است، نیازهای اولی و تأمین آنها است و نیازهای ثانوی در راستای تأمین نیازهای اولیه مورد توجه قرار میگیرند. نیازمندیهای اولیه بشری، چون از عمق ساختمان جسمی و روحی بشر برمیخیزد، ثابت و دائمی است و در چارچوب زمان ومکان معینی محدود نمیگردد، بر خلاف نیازهای ثانوی که در بستر زمان و مکان و در تناسب با پیشرفت بشر، قابلیت تحول و نظوّر را دارند.
بر پایه این حقیقت است که احکام ومقررات اسلام نیز به دو دسته ثابت و متغیر پیریزی شده است؛ یعنی در زمینه نیازهای دائمی، قوانین ثابت و تعییرناپذیر جعل کرده و فرموده است6 : (حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه )7 ، ولی در قسمت نیازهای متغیر، قوانین و مقررات تغییرپذیری را پیشبینی نموده است؛ زیرا تأمین نیازهای ثابت، احکام و مقررات ثابت و تأمین نیازهای متغیر، احکام و قوانین متغیر را طلب میکند.
بر این اساس، قوانینی که از نیازهای همیشگی انسان بر میخیزد، هرگز رنگ تغییر و تبدل را نمیپذیرد و به هیچ وجهی با گذشت ایام و چرخش زمانه نمیفرساید. آنچه قابل تغییر و تحول است و باید در هر عصری تجدید گردد، مقرراتی است که به تناسب نیازهای متغیر و اقتضائات زمان ومکان جعل میگردد.
استاد شهید مرتضی مطهری در پاسخ به سؤالی که در اول این مقال ذکر گردیده، بر مبنای این تبیین، مشی نموده است، آنجا که میگوید:
( نیازهای بشر دوگونه است : ثابت و متغیر. در سیستم قانونگذاری اسلام، برای نیازهای ثابت، قانون ثابت وضع شده و برای نیازهای متغیر، قانون متغیر، ولی قانون متغیر قانونی است که اسلام آن را به یک قانون ثابت وابسته کرده و آن قانون ثابت را به منزله روح این قانون متغیر قرار داده است که خود آن قانون ثابت دین، قانون متغیر را تغییر میدهد8 .
البته تبیینهای دیگری هم برای حل مشکل انجام گرفته است که به جهت ضیق مجال و جلوگیری از تطویل مقال، از پرداختن به آن خودداری میشود. 9
عصاره این نوشتار این است که مقررات و احکام دین، چون ریشه در فطرت آدمی دارند و از احتیاجات و نیازهای ثابت و همیشگی بشر برخاستهاند، جاودانه و تغییرناپذیرند؛ زیرا نه گوهر آدمی تغییر میپذیرد و نه آن احتیاجاتی که در عمق ساختمان جسمی و روحی بشر و در طبیعت زندگی اجتماعی او ریشه دارد. در عین حال، در دین اسلام احکام موقتی و مقطعی وجود دارد که برای نیازهای در حال تغییر انسان پاسخ فراهم میآورد و باعث سازگاری دین با متقضیات متغییر بشر میگردد و جاودانگی و ماندگاری دین نیز در همینجا ریشه دارد.
پینوشتها:
1 – تفسیر نمونه ، ج 16 ص 93 ـ95 .
2 – سوره روم، 30 .
3 – اصول کافی ، ج 2 ، ص 10 ( باب فطره الخلق علی التوحید).
4 – سوره روم ، 30.
5 – همان.
6 – جهت تحقیق بیشتر و کاملتر ، مهدی هادوی تهرانی ، مبانی کلامی اجتهاد، ص 338 – 404.
7 – اصول کافی ، ج 2 ، ص 17.
8 – اسلام و متقضیات زمانی ، ج 2 ، ص 77 ، چ اول تابستان 1370 . همچنین نظام حقوق زن در اسلام ، ص 101.
9 – به عنوان نمونه : سید صادق حسینی ، ولایت فقیه و رویایی در استنباط احکام ، مجموعه آثار متون عملی شماره20 اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) در آثار اندیشوران ایران بر جهان.