خطبه غدیر(1)

خطبه غدیر(1)

نویسنده:محمد باقر انصاری
بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم
الحمد و الثناء

حمد و ثناى الهى
الْحَمْدُ للّه‌ِِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَدَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی أَرْکانِهِ، وَأَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْما وَهُوَ فی مَکانِهِ، وَقَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَبُرْهانِهِ، حَمیدا لَمْ‌یَزَلْ، مَحْمُودا لا یَزالُ وَمَجیدا لا یَزُولُ، وَمُبْدِئا وَمُعیدا وَکُلُّ أَمْرٍ إلَیْهِ یَعُودُ.
حمد و سپاس خدایى را که در یگانگى خود بلند مرتبه، و در تنهایى و فرد بودنش نزدیک است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد در حالى که در جاى خود است، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد.
همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود. صاحب عظمتى که از بین رفتنى نیست. ابتدا کننده و بازگرداننده اوست و هر کارى به سوى او باز مى‌گردد.
بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِى الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الاْءَرَضینَ وَالسَّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِکَهِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لا تَراهُ. کَریمٌ حَلیمٌ ذُو أَناهٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ وَمَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلا یُبادِرُ إلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ.
به وجود آورنده بالا برده شده‌ها (آسمانها و افلاک) و پهن کننده گسترده‌ها (زمین)، یگانه حکمران زمین‌ها و آسمان‌ها، پاک و منزّه و تسبیح شده، پروردگار ملائکه و روح، تفضّل کننده بر همه آنچه خلق کرده، و لطف کننده بر هر آنچه به وجود آورده است . هر چشمى زیر نظر اوست ولى چشم‌ها او را نمى‌بینند.کَرم کننده و بردبار و تحمّل کننده است. رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمى‌کند، و به آنچه از عذابش که مستحقّ آنند مبادرت نمى‌ورزد.
قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَعَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ الْمَکْنُوناتُ وَلاَ اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الاْءحاطَهُ بِکُلِّ شَیْءٍ وَالْغَلَبَهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَالْقُوَّهُ فی کُلِّ شَیْءٍ وَالْقُدْرَهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ، وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیْءٌ. وَهُوَ مُنْشِئُ الشَّیْءِ حینَ لا شَیْءَ، دائِمٌ حَیٌّ وَقائِمٌ بِالْقِسْطِ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ.
باطن‌ها و سریره‌ها را مى‌فهمد و ضمایر را مى‌داند، و پنهان‌ها بر او مخفى نمى‌ماند و مخفى‌ها بر او مشتبه نمى‌شود. او راست احاطه بر هر چیزى و غلبه بر همه چیز و قوّت در هر چیزى و قدرت بر هر چیزى ، و مانند او شیئى نیست. اوست به وجود آورنده شیئ (چیز) هنگامى که چیزى نبود. دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نیست خدایى جز او که با عزّت و حکیم است.
جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الاْءَبْصارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الاْءَبْصارَ وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ. لا یَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَهٍ، وَلا یَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَعَلانِیَهٍ، إلاّ بِما دَلَّ عَزَّ وَجَلَّ عَلى نَفْسِهِ.
بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولى او چشمها را درک مى‌کند و او لطف کننده و آگاه است. هیچکس نمى‌تواند با دیدن به صفت او راه یابد، و کسى به چگونگى او از سرّ و آشکار دست نمى‌یابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایى کرده است.
وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اللّه‌ُ الَّذی مَلاَءَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَى الاْءَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلا مُشاوَرَهِ مُشیرٍ، وَلا مَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ، وَلا یُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ.
گواهى مى‌دهم براى او که اوست خدایى که قُدس و پاکى و منزّه بودن او روزگار را پر کرده است. او که نورش ابدیّت را فرا گرفته است. او که دستورش را بدون مشورتِ مشورت کننده‌اى اجرا مى‌کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمى‌شود.
صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلى غَیْرِ مِثالٍ، وَخَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعُونَهٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ.
أَنْشَأَها فَکانَتْ، وَبَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَ اللّه‌ُ الَّذی لا إلهَ إلاّ هُوَ الْمُتْقِنُ الصَّنْعَهَ، الْحَسَنُ الصَّنیعَهُ، الْعَدْلُ الَّذی لا یَجُورُ، وَالاْءَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إلَیْهِ الاْءُمُورُ.
آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالى تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسى و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله خلق کرده است. آنها را ایجاد کرد پس به وجود آمدند و خلق کرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدایى که جز او خدایى نیست. صنعت او محکم و کار او زیباست. عادلى که ظلم نمى‌کند و کَرم کننده‌اى که کارها به سوى او باز مى‌گردد.
وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اللّه‌ُ الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الاْءَمْلاکِ وَمُفَلِّکُ الاْءَفْلاکِ وَمُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْری لاِءَجَلٍ مُسَمّى، یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهارِ وَیُکَوِّرُ النَّهارَ عَلى اللَّیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثا. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَمُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.
شهادت مى‌دهم اوست خدایى که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزّت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده‌اند.
پادشاهِ پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخّر کننده آفتاب و ماه، که همه با زمانِ تعیین شده در حرکت هستند. شب را بر روى روز و روز را بر روى شب مى‌گرداند، که به سرعت در پى آن مى‌رود. در هم شکننده هر زورگوى با عناد، و هلاک کننده هر شیطان سر پیچ و متمرّد.
لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ، أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْوا أَحَدٌ. إلهٌ واحِدٌ وَرَبُّ ماجِدٌ، یَشاءُ فَیُمْضی، وَیُریدُ فَیَقْضی، وَیَعْلَمُ فَیُحْصی، وَیُمیتُ وَیُحْیی، وَیُفْقِرُ وَیُغْنی، وَیُضْحِکُ وَیُبْکی، وَیُدْنی وَیُقْصی، وَیَمْنَعُ وَیُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ.
براى او ضدّى و همراه او معارضى نبوده است. یکتا و بى‌نیاز است. زاییده نشده و نمى‌زاید، و براى او هیچ همتایى نیست. خداى یگانه و پروردگار با عظمت. مى‌خواهد پس به انجام مى‌رساند، و اراده مى‌کند پس مقدّر مى‌نماید، و مى‌داند پس به شماره مى‌آورد. مى‌میراند و زنده مى‌کند، فقیر مى‌کند و غنى مى‌نماید، مى‌خنداند و مى‌گریاند، نزدیک مى‌کند و دور مى‌نماید، منع مى‌کند و عطا مى‌نماید. پادشاهى از آن او و حمد و سپاس براى اوست. خیر به دست اوست و او بر هر چیزى قادر است.
یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِى الاْءَنْفاسِ وَرَبُّ الْجِنَّهِ وَالنّاسِ ؛ الَّذی لا یُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیْءٌ، وَلا یُضْجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ، وَلا یُبْرِمُهُ إلْحاحُ الْمُلِحّینَ. الْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَمَوْلَى الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ ؛ الَّذی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ عَلى کُلِّ حالٍ.
شب را در روز و روز را در شب فرو مى‌برد. نیست خدایى جز او که با عزّت و آمرزنده است. اجابت کننده دعا، بسیار عطا کننده، شمارنده نَفَس‌ها و پروردگار جنّ و بشر، که هیچ امرى بر او مشکل نمى‌شود، و فریاد دادخواهان او را منضجر نمى‌کند، و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته نمى‌نماید. نگهدارنده صالحین و موفّق کننده رستگاران و صاحب اختیار مؤمنان و پروردگار عالمیان. خدایى که از آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالى شکر و سپاس گویند.
أَحْمَدُهُ کَثیرا وَأَشْکُرُهُ دائِما عَلَى السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ وَالشِّدَّهِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ وَبِمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاِءَمْرِهِ وَأُطیعُ وَأُبادِرُ إلى کُلِّ ما یَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَهً فی طاعَتِهِ وَخَوْفا مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاِءَنَّهُ اللّه‌ُ الَّذی لا یُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلا یُخافُ جَوْرُهُ.
او را سپاس بسیار مى‌گویم و دائما شکر مى‌نمایم، چه در آسایش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائکه‌اش و کتاب‌ها و پیامبرانش ایمان مى‌آورم. دستور او را گوش مى‌دهم و اطاعت مى‌نمایم و به آنچه او را راضى مى‌کند مبادرت مى‌ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم مى‌شوم به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا که اوست خدایى که نمى‌توان از مکر او در امـان بود و از ظلم او هم ترس نداریم (یعنى ظلم نمى‌کند).

أمرٌ إلهىٌّ فی موضوع هامّ
وَأُقِرُّ لَهُ عَلى نَفْسی بِالْعُبُودِیَّهِ، وَأَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحى بِهِ إلَیَّ، حَذَرا مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَهٌ لا یَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ ؛ لا إلهَ إلاّ هُوَ.
لاِءنَّهُ قَدْ أعْلَمَنی أَنّی إنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إلَیَّ فی حَقِّ عَلِیٍّ فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالى الْعِصْمَهَ مِنَ النّاسِ وَهُوَ اللّه‌ُ الْکافِی الْکَریمُ.

فرمان الهى براى مطلبى مهم
براى خداوند بر نفس خود به عنوان بندگى او اقرار مى‌کنم، و شهادت مى‌دهم براى او به پروردگارى، و آنچه به من وحى نموده ادا مى‌نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حیله عظیمى بکار بندد و دوستى او خالص باشد ـ نیست خدایى جز او ـ زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده‌ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است.
فَأَوْحى إلَیَّ: «بِسْمِ اللّه‌ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ـ فی عَلِیٍّ، یَعْنی فِی الْخِلافَهِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبیطالِبٍ ـ وَإنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّه‌ُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ».
خداوند به من چنین وحى کرده است: «بِسْمِ اللّه‌ِ الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ …»، «اى پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ـ درباره على، یعنى خلافت على بن ابى‌طالب ـ و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده‌اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى‌کند».
مَعاشِرَ النّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ اللّه‌ُ تَعالى إلَیَّ، وَأَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الاْآیَهِ: إنَّ جَبْرَئیلَ هَبَطَ إلَیَّ مِرارا ثَلاثا یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی ـ وَهُوَ السَّلامُ ـ أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِى¨َّ بْنَ أَبى¨طالِبٍ أَخى¨ وَوَصِیّى¨ وَخَلیفَتى¨ عَلى أُمَّتى¨ وَالاْءمامُ مِنْ بَعْدى¨، الَّذى¨ مَحَلُّهُ مِنّى¨ مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اءلاّ أَنَّهُ لا نَبِى¨َّ بَعْدى¨، وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَ اللّه‌ِ وَرَسُولِهِ.
اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهى نکرده‌ام، و من سبب نزول این آیه را براى شما بیان مى‌کنم:
جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم ـ که او سلام است ـ مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهى اعلام کنم که «على بن ابى‌طالب برادرِ من و وصى من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسى است جز اینکه پیامبرى بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است».
وَقَدْ أَنْزَلَ اللّه‌ُ تَبارَکَ وَتَعالى عَلَیَّ بِذلِکَ آیَهً مِنْ کِتابِهِ هی: «إنَّما وَلِیُّکُمُ اللّه‌ُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ راکِعُونَ»، وَعَلِیُّ بْنُ أَبیطالِبٍ الَّذی أقامَ الصَّلاهَ وَآتَى الزَّکاهَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُ اللّه‌َ عَزَّ وَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ.
و خداوند در این مورد آیه‌اى از کتابش بر من نازل کرده است: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّه‌ُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا …»، «صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانى که ایمان آورده و نماز را بپا مى‌دارند و در حال رکوع زکات مى‌دهند»، و على بن ابى‌طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد مى‌کند.
وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ یَسْتَعْفِیَ لِیَ السَّلامَ عَنْ تَبْلیغِ ذلِکَ إلَیْکُمْ ـ أَیُّهَا النّاسُ ـ لِعِلْمی بِقِلَّهِ الْمُتَّقینَ وَکَثْرَهِ الْمُنافِقینَ وَإدْغالِ اللاّئِمینَ وَحِیَلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالاْءسْلامِ، الَّذینَ وَصَفَهُمُ اللّه‌ُ فی کِتابِهِ بِأَنَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ، وَیَحْسَبُونَهُ هَیِّنا وَهُوَ عِنْدَ اللّه‌ِ عَظیمٌ، وَکَثْرَهِ أَذاهُمْ لی غَیْرَ مَرَّهٍ، حَتّى سَمُّونی أُذُنا وَزَعَمُوا أَنّی کَذلِکَ لِکَثْرَهِ مُلازَمَتِهِ إیّایَ وَإقْبالی عَلَیْهِ وَهَواهُ وَقَبُولِهِ مِنّی، حَتّى أَنْزَلَ اللّه‌ُ عَزَّ وَجَلَّ فی ذلِکَ: «وَمِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ ـ عَلَى الَّذینَ یَزْعَمُونَ أَنَّهُ أُذُنٌ ـ خَیْرٍ لَکُمْ، یُؤْمِنُ بِاللّه‌ِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَرَحْمَهٌ لِلَّذینَ آمَنوا مِنْکُمْ وَالَّذینَ یُؤذُونَ رَسُولَ اللّه‌ِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ».
اى مردم، من از جبرئیل درخواست کردم از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمى متقین و زیادى منافقین و فساد ملامت کنندگان و حیله‌هاى مسخره کنندگانِ اسلام اطلاع دارم، کسانى که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده است که با زبانشان مى‌گویند آنچه در قلب‌هایشان نیست، و این کار را سهل مى‌شمارند در حالى که نزد خداوند عظیم است. همچنین به خاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کرده‌اند تا آنجا که مرا «اُذُن» (گوش دهنده بر هر حرفى) نامیدند، و گمان کردند که من چنین هستم به خاطر ملازمت بسیار على با من و توجه من به او و تمایل او و قبولش از من، تا آنکه خداوند عز و جل در این باره چنین نازل کرد: «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ …» : «از آنان کسانى هستند که پیامبر را اذیت مى‌کنند و مى‌گویند او «اُذُن» (گوش دهنده به هر حرفى) است، بگو: گوش است ـ بر ضد کسانى که گمان مى‌کنند او «اُذُن» است ـ و براى شما خیر است، به خدا ایمان مى‌آورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام مى‌نماید، و براى کسانى از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است؛ و کسانى که پیامبر را اذیت مى‌کنند عذاب دردناکى در انتظارشان است».
وَلَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّیَ الْقائِلینَ بِذلِکَ بِأَسْمائِهِمْ لَسَمَّیْتُ، وَأَنْ أومِئَ إلَیْهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لاَءَوْمَأْتُ، وَأَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمْ لَدَلَلْتُ، وَلکِنّی وَاللّه‌ِ فی أُمُورِهِمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ.
اگر من بخواهم گویندگان این نسبت (اُذُن) را نام ببرم مى‌توانم، و اگر بخواهم به شخص آنان اشاره کنم مى‌نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفى کنم مى‌توانم، ولى به خدا قسم من در کار آنان با بزرگوارى رفتار کرده‌ام.
وَکُلُّ ذلِکَ لا یَرْضَى اللّه‌ُ مِنّی إلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ اللّه‌ُ إلَیَّ فی حَقِّ عَلِیٍّ، « یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ـ فی حَقِّ عَلِیٍّ ـ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّه‌ُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ».
بعد از همه اینها، خداوند از من راضى نمى‌شود مگر آنچه در حق على بر من نازل کرده ابلاغ نمایم. «یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ…»، «اى پیامبر برسان آنچه ـ در حق على ـ از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده‌اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى‌کند».

الإعلان الرسمی بإمامه الأئمه الاثنی عشر علیهم‌السلام و ولایتهم
فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِکَ فیهِ وَافْهَمُوهُ، وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّه‌َ قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّا وَإماما فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرینَ وَالاْءَنْصارِ وَعَلَى التّابِعینَ لَهُمْ بِإحْسانٍ، وَعَلَى الْبادی وَالْحاضِرِ، وَعَلَى الْعَجَمِیِّ وَالْعَرَبِیِّ، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلُوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَعَلَى الاْءَبْیَضِ وَالاْءَسْوَدِ، وَ عَلى کُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُکْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَصَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللّه‌ُ لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَأَطاعَ لَهُ.

اعلان رسمى ولایت و امامت دوازده امام علیهم‌السلام
اى مردم، این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را براى شما صاحب اختیار و امامى قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکى، و بر روستایى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه. بر هر یکتا پرستى حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهى است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است.
مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذَا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعُوا وَأَطیعُوا وَانْقادُوا لاِءَمْرِ اللّه‌ِ رَبِّکُمْ، فَإنَّ اللّه‌َ عَزَّ وَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَإلهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دُونِهِ رَسُولُهُ وَنَبِیُّهُ الْمُخاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَإمامُکُمْ بِأَمْرِ اللّه‌ِ رَبِّکُمْ، ثُمَّ الاْءمامَهُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إلى یَوْمٍ تَلْقَوْنَ اللّه‌َ وَرَسُولَهُ.
اى مردم، این آخرین بارى است که در چنین اجتماعى بپا مى‌ایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عز و جل صاحب اختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من على صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزى که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد.
لا حَلالَ اءلاّ ما أَحَلَّهُ اللّه‌ُ وَرَسُولُهُ وَهُمْ، وَلا حَرامَ اءلاّ ما حَرَّمَهُ اللّه‌ُ عَلَیْکُمْ وَرَسُولُهُ وَهُمْ، وَاللّه‌ُ عَزَّ وَجَلَّ عَرَّفَنِى¨َ الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَیْتُ بِما عَلَّمَنى¨ رَبّى¨ مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَحَرامِهِ اءلَیْهِ.
حلالى نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال کرده باشند، و حرامى نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام کرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده‌ام.
مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ. ما مِنْ عِلْمٍ إلاّ وَقَدْ أَحْصاهُ اللّه‌ُ فِیَّ، وَکُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّا، وَهُوَ الاْءمامُ الْمُبینُ الَّذی ذَکَرَهُ اللّه‌ُ فی سُورَهِ یسآ: «وکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إمامٍ مُبینٍ».
اى مردم، على را فضیلت دهید. هیچ علمى نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمى را که آموخته‌ام در امام المتقین جمع نموده‌ام، و هیچ علمى نیست مگر آنکه آن را به على آموخته‌ام. اوست «امام مبین» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: «وَ کُلَّ شَیْى‌ءٍ اَحْصَیْناهُ فى اِمامٍ مُبینٍ»، «و هر چیزى را در امام مبین جمع کردیم».
مَعاشِرَ النّاسِ، لا تَضِلُّوا عَنْهُ وَلا تَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلا تَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَ الَّذی یَهْدی إلَى الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهى عَنْهُ، وَلا تَأْخُذُهُ فِی اللّه‌ِ لَوْمَهُ لائِمٍ.
اى مردم، از على به سوى دیگرى گمراه نشوید، و از او روى برمگردانید و از ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل مى‌کند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهى مى‌نماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کننده‌اى او را مانع نمى‌شود.
أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللّه‌ِ وَرَسُولِهِ، لَمْ یَسْبِقْهُ إلَى الاْیمانِ بی أَحَدٌ، وَالَّذی فَدى رَسُولَ اللّه‌ِ بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ اللّه‌ِ وَلا أَحَدَ یَعْبُدُ اللّه‌َ مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ. أَوَّلُ النّاسِ صَلاهً وَأَوَّلُ مَنْ عَبَدَ اللّه‌َ مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ اللّه‌ِ أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیا لی بِنَفْسِهِ.
على اول کسى است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمانِ به من بر او سبقت نگرفت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکارى کرد. اوست که با پیامبر خدا بود در حالى که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمى‌کرد. اولین مردم در نماز گزاردن، و اول کسى است که با من خدا را عبادت کرد. از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالى که جانش را فداى من کرده بود در جاى من خوابید.
مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللّه‌ُ، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللّه‌ُ.
مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ إمامٌ مِنَ اللّه‌ِ، وَلَنْ یَتُوبَ اللّه‌ُ عَلى أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْما عَلَى اللّه‌ِ أَنْ یَفْعَلَ ذلِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذابا نُکْرا أَبَدَ الاْآبادِ وَدَهْرَ الدُّهُورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفُوهُ، فَتَصْلُوا نارا وَقُودُهَا النّاسُ وَالْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.
اى مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.
اى مردم، او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه‌اش را نمى‌پذیرد و او را نمى‌بخشد. حتمى است بر خداوند که با کسى که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابى شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشى شوید که آتشگیره آن مردم و سنگ‌ها هستند و براى کافران آماده شده است.
مَعاشِرَ النّاسِ، بی ـ وَاللّه‌ِ ـ بَشَّرَ الاْءَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا ـ وَاللّه‌ِ ـ خاتَمُ الاْءَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ، وَالْحُجَّهُ عَلى جَمیعِ الْمَخْلُوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالاْءَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذلِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِیَّهِ الاُْولى، وَمَنْ شَکَّ فى¨ شَى¨ْءٍ مِنْ قَوْلى¨ هذا فَقَدْ شَکَّ فى¨ کُلِّ ما أُنْزِلَ اءلَى¨َّ، وَمَنْ شَکَّ فى¨ واحِدٍ مِنَ الاْءَئِمَّهِ فَقَدْ شَکَّ فِى¨ الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشّاکُ فینا فِى¨ النّارِ.
اى مردم، به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده‌اند، و من به خدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمان‌ها و زمین‌ها هستم. هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است. و هر کس در چیزى از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکى از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است، و شک کننده درباره ما در آتش است.
مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِیَ اللّه‌ُ عَزَّ وَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَهِ مَنّا مِنْهُ عَلَیَّ وَإحْسانا مِنْهُ إلَیَّ وَلا إلهَ إلاّ هُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنّی أَبَدَ الآبِدینَ وَدَهْرَ الدّاهِرینَ وَعَلى کُلِّ حالٍ.
اى مردم، خداوند این فضیلت را بر من ارزانى داشته که منّتى از او بر من و احسانى از جانب او به سوى من است. خدایى جز او نیست. حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال.
مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّا فَاءنَّهُ أَفْضَلُ النّاسِ بَعْدى¨ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثى ما أَنْزَلَ اللّه‌ُ الرِّزْقَ وَبَقِى¨َ الْخَلْقُ.
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ. أَلا إنَّ جَبْرَئیلَ خَبَّرَنی عَنِ اللّه‌ِ تَعالى بِذلِکَ وَیَقُولُ: «مَنْ عادى عَلِیّا وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَغَضَبی»، «وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللّه‌َ ـ أَنْ تُخالِفُـوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها ـ إنَّ اللّه‌َ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ».
اى مردم، على را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامى که خداوند روزى را نازل مى‌کند و خلق باقى هستند. ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است کسى که این گفتار مرا ردّ کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را براى من آورده است و مى‌گوید: «هر کس با على دشمنى کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد». هر کس ببیند براى فردا چه پیش فرستاده است. از خدا بترسید که با على مخالفت کنید و در نتیجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام مى‌دهید آگاه است.
مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ جَنْبُ اللّه‌ِ الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ الْعَزیزِ، فَقالَ تَعالى مُخْبرا عَمَّنْ یُخالِفُهُ: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلى ما فَرَّطْتُ فى¨ جَنْبِ اللّه‌ِ».
اى مردم، على «جنب اللّه‌» است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسى که با او مخالفت کند فرموده است: «اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلى ما فَرَّطْتُ فى جَنْبِ اللّه‌ِ»، «اى حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفریط و کوتاهى کردم».
مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا القُرْآنَ وَافْهَمُوا آیاتِهِ، وَانْظُرُوا إلى مُحْکَماتِهِ وَلا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللّه‌ِ لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زَواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إلَیَّ وَشائِلٌ بِعَضُدِهِ وَرافِعُهُ بِیَدی وَمُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِى¨ٌّ مَوْلاهُ، وَهُوَ عَلِى¨ٌّ بْنُ أَبى¨طالِبٍ أَخى¨ وَوَصِیّى¨، وَمُوالاتُهُ مِنَ اللّه‌ِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَى¨َّ.
اى مردم، قرآن را تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را براى شما بیان نمى‌کند و تفسیرش را برایتان روشن نمى‌کند مگر این شخصى که دست او را مى‌گیرم و او را به سوى خود بالا مى‌برم و بازوى او را مى‌گیرم و با دستم او را بلند مى‌کنم و به شما مى‌فهمانم که: «هر کس من صاحب اختیار اویم این على صاحب اختیار اوست»، و او على بن ابى‌طالب برادر و جانشین من است، و ولایتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است که بر من نازل کرده است.
مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ عَلِیّا وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ هُمُ الثِّقْلُ الاْءَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الاْءَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَمُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ.
اى مردم، على و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگرى خبر مى‌دهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمى‌شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین‌هاى خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند.
أَلا إنَّهُمْ أُمَناءُ اللّه‌ِ فی خَلْقِهِ وَحُکّامُهُ فی أَرْضِهِ.
أَلا وَقَدْ أَدَّیْتُ، أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلا وَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلا وَقَدْ أَوْضَحْتُ. ألا وَإنَّ اللّه‌َ عَزَّ وَجَلَّ قالَ، وَأَنَا قُلْتُ عَنِ اللّه‌ِ عَزَّ وَجَلَّ.
أَلا اءنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخى¨ هذا. أَلا لا تَحِلُّ اءمْرَهُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدى¨ لاِءَحَدٍ غَیْرِهِ.
بدانید که من ادا نمودم، بدانید که من ابلاغ کردم، بدانید که من شنوانیدم، بدانید که من روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل مى‌گویم، بدانید که امیرالمؤمنینى جز این برادرم نیست. بدانید که امیرالمؤمنین بودن بعد از من براى احدى جز او حلال نیست.
رفع علی علیه‌السلام بیدی رسول اللّه‌ صلى‌الله‌علیه‌و‌آله ثم ضرب بیده إلى عضد علی علیه‌السلام فرفعه، وکان أمیرالمؤمنین علیه‌السلام منذ أول ما صعد رسول اللّه‌ صلى‌الله‌علیه‌و‌آله منبره على درجه دون مقامه مُتیامِنا عن وجه رسول اللّه‌ صلى‌الله‌علیه‌و‌آله کأنَّهما فی مقام واحد. فرفعه رسول اللّه‌ صلى‌الله‌علیه‌و‌آله بیده وبسطهما إلى السماء وشال علیّا علیه‌السلام حتى صارت رجله مع رکبه رسول اللّه‌ صلى‌الله‌علیه‌و‌آله، ثم قال: أیُّهَا النّاسُ، مَنْ أوْلى بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ؟ قالوا: اللّه‌ُ وَ رَسوُلُهُ. فَقالَ:
ألا فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
معرفى و بلند کردن امیرالمؤمنین علیه‌السلام به دست پیامبر صلى‌الله‌علیه‌‌و‌آله سپس پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله دستش را بر بازوى على علیه‌السلام زد و آن حضرت را بلند کرد. و این در حالى بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زمانى که پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله بر فراز منبرآمده بود یک پله پایین‌تر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویى هر دو در یک مکان ایستاده‌اند.
پس پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوى آسمان باز نمود و على علیه‌السلام را از جا بلند نمود تا حدى که پاى آن حضرت موازى زانوى پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله رسید. سپس فرمود:
اى مردم، چه کسى بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟
گفتند: خدا و رسولش. فرمود: بدانید که هر کس من صاحب اختیار اویم این على صاحب اختیار اوست. خدایا دوست بدار هرکس او را دوست بدارد، و دشمن‌بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس او را یارى کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند.
مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِیٌّ أَخی وَوَصِیّی وَواعی عِلْمی، وخَلیفَتی فی أُمَّتی عَلى مَنْ آمَنَ بی وَعَلى تَفْسیرِ کِتابِ اللّه‌ِ عَزَّ وجَلَّ وَالدّاعی إلَیْهِ وَالْعامِلُ بِما یَرْضاهُ وَالْمُحارِبُ لاِءَعْدائِهِ وَالْمُوالی عَلى طاعَتِهِ وَالنّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ.
إنَّهُ خَلیفَهُ رَسُولِ اللّه‌ِ وَأَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَالإمامُ الْهادی مِنَ اللّه‌ِ، وَقاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِ اللّه‌ِ.
اى مردم، این على است برادر من و وصى من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده‌اند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل کننده به آنچه او را راضى مى‌کند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستى کننده بر اطاعت او و نهى کننده از معصیت او.
اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین به امر خداوند.
یَقُولُ اللّه‌ُ: «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ». بِأَمْرِکَ یا رَبِّ أَقُولُ:
اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَاْنصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَالْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ وَاغْضِبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.
خداوند مى‌فرماید: «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ»، «سخن در پیشگاه من تغییر نمى‌پذیرد»، پروردگارا، به امر تو مى‌گویم : «خداوندا دوست بدار هر کس على را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس على را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس على را یارى کند و خوار کن هر کس على را خوار کند، و لعنت نما هر کس على را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق على را انکار نماید».
اللّهُمَّ إنَّکَ أَنْزَلْتَ الاْآیَهَ فی عَلِیٍّ وَلِیِّکَ عِنْدَ تَبْیینِ ذلِکَ وَنَصْبِکَ إیّاهُ لِهذَا الْیَوْمِ: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الاْءسْلامَ دینا»، وَ قُلْتَ: «إنَّ الدّینَ عِنْدَ اللّه‌ِ اْلإسْلامُ»، وَ قُلْتَ: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الاْءسْلامِ دینا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ».
اللّهُمَّ إنّی أُشْهِدُکَ أَنّی قَدْ بَلَّغْتُ.
پروردگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن على در این روز این آیه را درباره او نازل کردى: «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لکُمُ الاْءِسْلامَ دینا»: «امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضى شدم»، و فرمودى: «اِنَّ الدّینَ عِنْدَ اللّه‌ِ اْلاِسْلامُ»: «دین نزد خداوند اسلام است»، و فرمودى: «وَ مَنَ یَبْتَغِ غَیْرَ الاْءِسْلامِ دینا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ» : «هر کس دینى غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود».
پروردگارا، تو را شاهد مى‌گیرم که من ابلاغ نمودم.
التأکید على توجه الأُمه نحو مسأله الإمامه
مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّما أَکْمَلَ اللّه‌ُ عَزَّ وَجَلَّ دینَکُمْ بِإمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ‌یَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إلى یَوْمِ الْقِیامَهِ وَالْعَرْضِ عَلَى اللّه‌ِ عَزَّ وَجَلَّ فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا والاْآخِرَهِ وَفِی النّارِ هُمْ خالِدُونَ، «لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلا هُمْ یُنْظَرُونَ».
تأکید بر توجه امت به مسئله امامت
اى مردم، خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانى که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عز و جل، چنین کسانى اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمى خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمى‌یابد و به آنها مهلت داده نمى‌شود.
مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِیٌّ، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إلَیَّ وَأَعَزُّکُمْ عَلَیَّ، وَاللّه‌ُ عَزَّ وَجَلَّ وَأَنَا عَنْهُ راضِیانِ. وَما نَزَلَتْ آیَهُ رِضىً فِی الْقُرْآنِ إلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ اللّه‌ُ الَّذینَ آمَنُوا إلاّ بَدَأَ بِهِ، وَلا نَزَلَتْ آیَهُ مَدْحٍ فِی الْقُرآنِ إلاّ فیهِ، وَلا شَهِدَ اللّه‌ُ بِالْجَنَّهِ فی «هَلْ أَتى عَلَى الاِْنْسانِ» إلاّ لَهُ، وَلا أَنْزَلَـها فی سِواهُ وَلا مَدَحَ بِهـا غَیْرَهُ.
اى مردم، این على است که یارى کننده‌ترین شما نسبت به من و سزاوارترین شما به من و نزدیک‌ترین شما به من و عزیزترین شما نزد من است. خداوند عز و جل و من از او راضى هستیم. هیچ آیه رضایتى در قرآن نازل نشده مگر درباره او، و هیچگاه خداوند مؤمنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است، و هیچ آیه مدحى در قرآن نیست مگر درباره او، و خداوند در سوره «هَلْ اَتى عَلَى الاْءِنْسانِ …» شهادت به بهشت نداده مگر براى او، و این سوره را درباره غیر او نازل نکرده و با این سوره جز او را مدح نکرده است.
مَعاشِرَ النّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ اللّه‌ِ وَالْمُجادِلُ عَنْ رَسُولِ اللّه‌ِ، وَهُوَ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ. نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبِیٍّ وَوَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِیٍّ وَبَنُوهُ خَیْرُ الاْءَوْصِیاءِ.
اى مردم، او یارى دهنده دین خدا و دفاع کننده از رسول خداست، و اوست با تقواى پاکیزه هدایت کننده هدایت شده. پیامبرتان بهترین پیامبر و وصیّتان بهترین وصى و فرزندان او بهترین اوصیاء هستند.
مَعـاشِرَ النّـاسِ، ذُرِّیَّـهُ کُلُّ نَبِـى¨ٍّ مِنْ صُلْـبِهِ، وَذُرِّیَّتـى¨ مِنْ صُلْبِ أمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِى¨ٍّ.
اى مردم، نسل هر پیامبرى از صلب خود او هستند ولى نسل من از صلب امیرالمؤمنین على است.
مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ إبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّهِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إلَى الاْءَرْضِ بِخَطیئَهٍ واحِدَهٍ، وَهُوَ صَفْوَهُ اللّه‌ِ عَزَّ وَجَلَّ، وَکَیْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَمِنْکُمْ أَعْداءُ اللّه‌ِ.
اى مردم، شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به على حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدم‌هایتان بلغزد. آدم به خاطر یک گناه به زمین فرستاده شد در حالى که انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالى که شمایید و در بین شما دشمنان خدا هستند.
ألا وَإنَّهُ لا یُبْغِضُ عَلِیّا إلاّ شَقِیٌّ، وَلا یُوالی عَلِیّا إلاّ تَقِیٌّ، وَلا یُؤمِنُ بِهِ إلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَفی عَلِیٍّ ـ وَاللّه‌ِ ـ نَزَلَتْ سُورَهُ الْعَصْرِ: «بِسْمِ اللّه‌ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إنَّ الاْءنْسانَ لَفی خُسْرٍ» إلاّ عَلِیٌّ الَّذی آمَنَ وَرَضِیَ بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ.
بدانید که با على دشمنى نمى‌کند مگر شقى و با على دوستى نمى‌کند مگر با تقوى، و به او ایمان نمى‌آورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره على نازل شده است سوره «و العصر»: «بِسْمِ اللّه‌ِ الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاْءِنْسانَ لَفى خُسْرٍ»، «قسم به عصر، انسان در زیان است» مگر على که ایمان آورد و به حق و صبر راضى شد.
مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ اسْتَشْهَدْتُ اللّه‌َ وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَما عَلَى الرَّسُولِ إلاَّ الْبَلاغُ الْمُبینُ.
مَعاشِرَ النّاسِ، «اتَّقُوا اللّه‌َ حَقَّ تُقاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ».
اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چیزى نیست. اى مردم، از خدا بترسید آن گونه که باید ترسید و از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید.
منبع: کتاب «خطابه غدیر»، محمد باقر انصاری

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید