آیا امام علی «علیه السلام» خودش را مصداق آیه تطهیر و آیه 55 سوره مائدیه (انما ولیکم) و آیه 63 و 67 سوره مائده که دین با او کامل می شود و رسالت پیامبر به وسیله او انجام می گیرد می دانسته یا خیر؟

آیا امام علی «علیه السلام» خودش را مصداق آیه تطهیر و آیه 55 سوره مائدیه (انما ولیکم) و آیه 63 و 67 سوره مائده که دین با او کامل می شود و رسالت پیامبر به وسیله او انجام می گیرد می دانسته یا خیر؟

آن بزرگوار در موارد متعدد برای اثبات حقانیت خود به آیات مورد نظر استشهاد نموده است که برخی از آن موارد را ذکر می کنیم.
1ـ استشهاد امام «علیه السلام» به آیه: انما ولیکم الله…
«ابن بابویه» (شیخ صدوق) با اسناد خود، از ابو سعید ورّاق و او از پدرش و او از امام صادق «علیه السلام» و آن حضرت از پدر بزرگوارش و او از امام علی «علیه السلام» نقل کرده امام «علیه السلام» پس از آنکه ابو بکر به خلافت رسید، فضائل خود را برای او بیان کرد و دلائل ولایت خود را برای او برشمرد و آنها را استناد داد، به رسول اکرم «صلی الله علیه و آله» از جمله فرمود:
«تو را به خدا سوگند می دهم، آیا در قضیه زکات انگشتری، ولایت رسول خدا از طرف خدا برای تو مقرر شد یا برای من؟! گفت: برای تو».[1] شیخ طوسی از کتاب «مجالس» با اسناد خود، به ابوذر نقل کرده که امیر المؤمنین «علیه السلام» در «شورای عمر» در مقابل عثمان، زبیر، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی و قاص به آیه شریفه انما ولیکم الله استشهاد نموده است. حضرت فرمود:
شما را به خدا سوگند می دهم که: آیا در میان شما به جز من کسی هست که در حال رکوع زکات (صدقه) داده باشد، و آیه ولایت درباره او نازل شده باشد؟! همه گفتند: نه»[2] 2ـ استشهاد امام علی «علیه السلام» به آیه «غدیر»:
ابن شهر آشوب مازندرانی در کتاب «مناقب» از «ابو الحسن مدائنی» روایت کرده است که معاویه در نامه ای به امام علی «علیه السلام» نوشت:
ای ابوالحسن! من دارای فضیلت های بسیاری هستم: پدر من در زمان جاهلیت بزرگ قوم بود، و خود من در زمان اسلام پادشاه شده ام و همچنین رابطه خویشاوندی سببی و دامادی پیامبر را با خود دارم و من دائی مؤمنان هستم (چون برادر ام حبیبه همسر رسول اکرم «صلی الله علیه و آله» بوده) و نویسنده وحی می باشم».[3] امام علی «علیه السلام» پس از خواندن نامه معاویه فرمود: پسر هند جگرخوار با این فضائل می خواهد بر ما افتخار کند! رو به دستیار خود که جوانی بود گفت: بنویس:
محمدالنبی اخی و صنوی
و حمزه سید الشهداء عمی
و جعفر الذی یضحی و یمسی
تطیر مع الملائکه ابن امی
و بنت محمد سکنی و عرسی
منوط لحمها بدمی و لحمی
و سبطا احمد ولدای منها
فایکم له سهم کسهمی
سبقتکم الی الاسلام طرّاً
علی ما کان من فهمی و علمی
فاوجب ولایته علیکم
رسول الله یوم غدیر خم
فویل ثم ویل ثم ویل
لمن یلقی الاله غداً بظلمی
ترجمه:
1ـ رسول خدا «صلی الله علیه و آله» برادر من است، و نسبت من با او همانند نسبت دو ساقه می ماند که از یک ریشه روئیده شده باشند. و حمزه سید و سرور شهیدان عموی من است.
2ـ جعفر طیار که پیوسته با فرشتگان در حال پرواز روز و شب می کند برادر من است.
3ـ دختر محمد «صلی الله علیه و آله» (فاطمه “س”) همسر و مایه آرامش و مونس است که گوشت او با خون و گوشت من آمیخته شده است.
4ـ دو نواده دختری رسول خدا (امام حسن و امام حسین «علیه السلام») فرزندان من هستند، پس کدام یک از شما از نعمت های خداوند، سهمی همچون من در اختیار دارید؟
5ـ افتخار من آن است که در اسلام آوردن بر محمد «صلی الله علیه و آله» و آئین او از همه امت پیش قدم بوده ام این به برکت فهم و دانشی بود که از دوران کودکی داشتم.
6ـ رسول خدا «صلی الله علیه و آله» در روز «غدیر خم» ولایت من را بر شما واجب کرد.
7ـ پس وای بر کسی که فردای قیامت خداوند را در حالی ملاقات کند که بر من ستم نموده است (حضرت این جمله را سه با تکرار فرموده است).
نوشته اند هنگامی که معاویه جواب امام «علیه السلام» را خواند، دستور داد تا آن را پاره کنند،: اگر مردم شام آن را بخوانند به علی گرایش پیدا خواهند کرد.[4]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام شناسی، سیدمحمدحسین تهرانی، ج 5، ص 239 و ج 3 ص 162.
2. پرسش ها و پاسخ های مذهبی، استاد جعفر سبحانی (نسل جوان) ج 4، ص 201 ـ 210.
3. سیری در نهج البلاغه، استاد مطهری، فصل پنجم.

پی نوشت ها:
[1] . غایه المرام، ص 108.
[2] . المیزان، ج 6، ص 17.
[3] . البته در اینجا معاویه دروغ گفته است، او نویسنده و جزء کاتبان وحی نبوده او تنها نویسنده نامه های رسول خدا «صلی الله علیه و آله» بود چون که او در سال دهم هجرت مسلمان شده است. نگاه کنید به شبهای پیشاور/773.
[4] . ابن شهرآشوب، مناقب، چاپ سنگی، ج1، ص356، ومعجم الادباء، ج1، ص48، والبدایه والنهایه، ج 8، ص8 و 9.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید