(گزیده ای از سخنان آیت الله بهجت در مورد حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام)به مناسبت تقارن سالگرد ارتحال ایشان با ایام فاطمیه)
با این که روایات حضرت زهرا(علیهاالسلام)کمتر از بقیه معصومین (ع) است ولی حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام)صاحب مصحف است و همان روایات کم از ایشان رسیده، بسیار پر اهمیت است. از آن جمله: در روایت است که زنی خدمت آن حضرت آمد و مسأله پرسید و از مزاحمتی که به ایشان داده بود، عذر خواست. حضرت فرمود: «اجر و پاداش معلم مانند کسی است که با زحمت از قله کوهی بالا رود و در آنجا یک گونی طلا به دست آورد».
کارهایی که ایشان نموده و یا دستور داده انجام شود بسیار عجیب است، از جمله وصیت آن حضرت به این که علی (ع) او را از روی پیراهن غسل بدهد و شبانه دفن کند و کسی در تشییع جنازه ی او حاضر نشود و نیز دستور ساختن تابوت تا به هیچ وجه بدنش معلوم نشود و نیز درست کردن تسبیح سی و چهار یا صد دانه ای تا در حال اشتغال به کارهای خانه، به راحتی ذکر بگوید.
در مجالسی که به مناسبت حضرت فاطمه (علیهاالسلام)برقرار می شود، شایسته است فضایل و مناقب اهل بیت، به خصوص حضرت زهرا(علیهاالسلام)بیان گردد و برگزاری مجالس خنده بدون فضایل آنها خوب نیست. زیرا چه بسا با یک کلمه ی مهمل اشخاصی به تردید بیفتند، به خصوص در زمان ما که اهل تسنن در میان ما هستند و چه بسا وسایل ضبط و استراق سمع داشته و از گفتار و کردار و صحنه ها عکسبرداری کنند و ممکن است این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند، گردد. در این صورت اگر یک قطره ی خون از آنها ریخته شود، ما مسبب جرم خواهیم بود.
از راه هایی که مرحوم آقای بروجردی (قدس سره) نیز همین راه را می رفتند، همان بیان مشترکات میان ما و عامه و ترک مطاعن و یا لعن و سب آشکار آنهاست که از جمله بیان حدیث معروف و مشهور بین فریقین یعنی حدیث ثقلین است.
هر بلایی که به ما می رسد، در اثر دوری از اهل بیت(ع) و روایات مأثوره ی ایشان است. این بلاهایی که وارد می شود تأثیر این است که از روز اول نخواستیم آن کس را که خدا و پیامبر(ص) برای ما تعیین کرده بودند بر ما حکومت کنند!
یک گوشواره از زن مسلمان و یک خلخال از پای زن ذمّیّه برده بودند، وقتی که خبر به حضرت امیر(ع) رسید فرمود:«فلو ان امرا مسلماً مات من بعد هذا اسفاً، ما کان عندی ملوماً؛ بعد از این اگر مسلمانی از روی تأسف بر این مصیبت جان بسپارد، نزد من سزاوار سرزنش نیست».
حضرت فاطمه(علیهاالسلام)از فدک، گاهی به «نحله» و گاهی به «میراث»تعبیر می فرمود.
کسی نزد آیت الله بهجت رفت و علت این تعابیر را پرسید. ایشان پاسخ داد: «مقصود حضرت از آن، این است که چه نحله باشد و چه ارث، فدک حق من است و منظور کسانی که فدک را از دست آن حضرت گرفتند، بستن در خانه علی(ع) بود، و گرنه فدک موضوعیت نداشت. زیرا می دانستند که اگر فدک در دست علی(ع) باشد، در خانه اش باز خواهد بود و آنها در این صورت نمی توانند خلافت کنند.
از آیت الله بهجت نقل است:
شخصی می گفت در خواب به من گفتند به مردم بگو برای رفع گرفتاری ها و نگرانی ها به زیارت حضرت زهرا(علیهاالسلام)ملتزم شوند.
بنده تعبیر این خواب را نفهمیدم، مگر این که گفته شود: حضرت زهرا(علیهاالسلام)برای مردم همین امروز کشته شده است. بنابراین از کسی که آن روز (1) را نمی خواست و بدان راضی نبود، رفع بلا می شود؛ زیرا زیارت آن حضرت کاشف است از تولی؛ و این که در آن روز نبوده است تا تولی خودش را اظهار کند، امروز به همان اعتقاد به توسل و دعا و زیارت مشغول است، لذا از مشمولیت بلا خارج خواهد شد.
خلیفه اول روز اول در برابر حضرت زهرا(علیهاالسلام)گریه کرد و با گریه حضرت را بیرون کرد. زیرا اگر می خواست مانند دومی با خشونت با ایشان مقابله کند، نمی توانست. خلیفه اولی آن روز گفت: تو از عایشه پیش من و عمر محبوب تری. نمی توانم فرمایش پدرت را زیر پا بگذارم ولی فردای آن روز به منبر رفت و ناسزا گفت که زن ها را می فرستند و چه و چه. اگر کسی با ما کاری نداشته باشد، با او کاری نداریم و الا…
علت تأکید حضرت زهرا(علیهاالسلام)در این وصیت مهم خود به علی (ع) که: «ادفنی لیلاً؛ مرا شبانه دفن کن» و این که راضی نیستم کسانی که به من ظلم کرده اند، در تشییع جنازه ام حاضر شوند و اگر توانایی عمل به آن را نداری، به زبیر وصیت کنم، زیرا او هم با من خویش (خویشاوند) است و هم توانایی آن را هم دارد.
تمام اینها برای اعلام جدایی و نارضایتی از دستگاه حاکمه و طبل مخالفتی بود که صدای آن تا روز قیامت برای مسلمانان و کافر ثابت و باقی است، و بیانگر آن است که چه ظلم هایی بر آن حضرت روا داشتند و خلیفه دومی در خانه ی او را آتش زد، با این که به او گفتند:«ان فیها فاطمه؛ فاطمه (علیهاالسلام)در خانه است» و او گفت: «و ان» هر چند فاطمه(علیهاالسلام)در خانه باشد، آتش بزنید.
روزی که بر حضرت زهرا(علیهاالسلام)ظلم و ستم روا داشتند.
منابع:
1 ـ در محضر آیت الله العظمی بهجت، محمدحسین رخشاد، جلد 1 و 2 ، قم، مؤسسه فرهنگی سماء، 1382.
نشریه دیدار آشنا، شماره 115.