خدا به ما دستور داده که از پدر و مادر خود اطاعت کنیم و به آنها نیکی کنیم و بی احترامی نکنیم، با این حال اگر پدر ومادر موجب آزارو اذیت فرزندان شوند و بین فرزندان فرق بگذارند یا با حرفهایشان مثلاً تهمت زدن یا حرفهای رکیک گفتن موجب آزار و اذیت ما بشوند وظیفه ما چیست؟

خدا به ما دستور داده که از پدر و مادر خود اطاعت کنیم و به آنها نیکی کنیم و بی احترامی نکنیم، با این حال اگر پدر ومادر موجب آزارو اذیت فرزندان شوند و بین فرزندان فرق بگذارند یا با حرفهایشان مثلاً تهمت زدن یا حرفهای رکیک گفتن موجب آزار و اذیت ما بشوند وظیفه ما چیست؟

بسیاری از والدین دوران کودکی فرزندانشان را دوست دارند، اما دوران نوجوانی فرزندانشان را روزگاری سخت و دشوار می دانند. هم چنان تا زمانی که دارای یک فرزند هستند، مشکل چندانی به وجود نمی آید، اما زمانی که فرزند دوم در خانواده متولد می شود، به نظر می رسد که پدر و مادر بین فرزندان تبعیض قایل می شوند و فرزندان نیز همیشه از این که والدین آنها را درک نمی کنند و میان آنها فرق قایل می شوند، رنج می برند.
برخوردهای نادرست والدین چه بسا باعث ناامیدی و احساس حقارت در فرزندان شده و حسّ انتقام جویی،  تعارض، خودکشی و خانه گریزی را در آنها ایجاد می کند. بسیاری از افرادی که دلِ خوشی از والدین ندارند به خاطر آن است که نیازهای عاطفی آنان در محیط خانه ارضا نشده و شاهد تبعیض ها و بدرفتاری های والدین خود بوده اند.[1] با این وجود باید توجه داشت که همه پدر و مادرها بد نیستند. اکثر پدر و مادرها خیر و صلاح فرزندان خود را می خواهند امّا مشکلی که وجود دارد این است که روش نادرستی را در پیش گرفته اند. بنابراین نیّت پدر و مادر ها نیک و خیرخواهانه است،‌ اما روش آن ها و نحوه برخوردشان ممکن است نادرست و تبعیض آمیز باشد. تقریباً تمام پدر و مادرها می خواهند روابطشان را با نوجوانان خود بهبود بخشند اما بسیاری از آنها راه این کار را نمی دانند.
با توجه به آن چه بیان شد شما باید عمیق تر نگاه کنید تا راحت تر با مشکل کنار بیایید. حال سؤال اصلی این است که اگر نیّت پدر و مادرها درباره فرزندانشان خوب است و خیر و صلاح آن ها را می خواهند، پس چرا رفتارشان تبعیض آمیز و ناروا است؟
چند عامل باعث شده تا والدین نتوانند رفتار  مسالمت آمیزداشته باشند و روابط عاطفی با فرزندان خود برقرار کنند.
الف: والدین مربوط به نسل گذشته هستند و ما از نسل امروز؛ تفاوت نسل ها یکی از عوامل اصلی اختلافات والدین و فرزندان است و همین مسأله باعث می شود تا اختلافات ارزشی در روابط خانوادگی ایجاد شود.[2] والدین بر اساس تفکرات خود که در گذشته شکل گرفته و یک سری اصولی را به عنوان روش های تربیتی پذیرفته اند، برخورد می کنند. نگاه والدین، نگاه آمرانه و کنترل کننده است در حالی که ما دوست داریم مستقل و آزاد باشیم. روش ها و الگوهای تربیتی پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است. همانگونه که روش های نسل گذشته مورد تأیید و پذیرش ما نیست، روش های امروزی نیز برای نسل های بعدی مطلوب و کارآمد نخواهد بود.
همانگونه که شما با پدر و مادرتان مشکل دارید و از دست آنها عصبانی هستید، به احتمال زیاد پدر و مادر شما نیز در دوران نوجوانی و جوانی با پدر و مادرشان همین مشکل را داشته و از آنها ناراضی بوده اند. این موضوع از یک طرف نشان دهنده تفاوت نسل ها است و از طرف دیگر یک تحلیل روان شناختی نیز دارد و آن اینکه پدر و مادرها در دوران جوانی و نوجوانی سختی هایی زیاد دیده و اذیت شده اند و آنچه ما امروزه مشاهده می کنیم در واقع انعکاس همان سختی ها و رنجهایی است که آنان در گذشته متحمل شده اند.
ب: عامل دیگری که باعث شده تا والدین این گونه برخورد کنند، سطح سواد و دانش آن ها است. اکثر پدر و مادرها کم سواد هستند و از اصول روان شناختی و نیازهای جوانان و نوجوانان اطلاع کافی ندارند، لذا روش هایی که در پیش می گیرند نامناسب و ناکارآمد است. بسیاری از مسایل و موضوعاتی را که ما درک می کنیم و در کتاب ها و روزنامه ها مطالعه کرده ایم، والدین از آن بی خبرند. بنابراین باید تلاش نمود تا خانواده ها از اصول و روشهای علمی تعلیم و تربیت و نیازهای جسمی و عاطفی فرزندان در دوره های مختلف سنی آگاه شوند و متناسب با آن برخورد کنند.[3] ج: چه بسا مواردی که از نظر ما «تبعیض» است اما در واقع «تفاوت» است نه تبعیض؛ انتظار ما این است که والدین بین فرزندان فرق نگذارد و با همه یکسان برخورد کنند. مثلاً اگر چیزی برای فرزند بزرگتر خریدند، برای فرزند کوچکتر هم بخرند. یا کفش و کیف و کلاه و… که می خرند برایهمه از یک رنگ و یک قیمت باشد. اگر والدین این گونه عمل نکنند، فکر می کنیم که برخورد تبعیض آمیز داشته اند.
امّا این نوع برداشت و قضاوت نیازمند اصلاح و بازبینی است و والدین نیز باید با توجه به نیازها و جنسیت و سطوح سنی فرزندان، رفتار خود را تنظیم کنند و با هر کدام متناسب با نیازهای آنان برخورد نمایند.[4] این که شما از پدرو مادرتان گله مند هستید و احساس نارضایتی می کنید چگونه است؟ آیا واقعاً رفتار آنها تبعیض آمیز است و نیازهای فرزندان را به صورت واقعی در نظر نمی گیرند؟
به هر حال، اگر رفتار والدین شما در واقع تبعیض آمیز نیست و شما تاکنون اشتباه فکر می کرده اید، سعی کنید نگرش خود را اصلاح نمایید و اگر واقعاً رفتارهای آنان نامطلوب و تبعیض آمیز است و به نیازها و خواسته های شما توجهی ندارند، باز هم شما نمی توانید با آنان برخورد منفی نمایید و مقابله به مثل کنید. همانگونه که والدین وظیفه دارند با فرزندان برخورد مناسب داشته باشند و عدالت را مراعات کنند، ما هم وظیفه داریم که در برابر پدر و مادر احترام نماییم و برخورد مطلوب و شایسته داشته باشیم. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً؛[5] به پدر و مادر خود نیکی کنید. بنابراین احسان به والدین لازم و ضروری است.
صرف این که والدین به وظیفه خود عمل نکرده اند و بین فرزندان تبعیض قایل شده اند، این موجب نمی شود که ما هم به وظیفه خود عمل نکنیم و در مقابل آنان بی احترامی نماییم. احترام به والدین مشروط به هیچ شرطی نیست. ولو اینکه والدین رفتار نامطلوب و ناپسند داشته باشند؛ باز هم وظیفه ما این است که به آنان احترام بگذاریم.
اما سؤال مهمی در این جا مطرح است که در این وضعیت چگونه در کنار والدین زندگی کنیم به شکلی که زندگی بر ما زهرآگین نباشد؛ در عین حال به وظایف خود نیز عمل کرده باشیم؟ الگویی که در زیر آمده یاریگر شما خواهد بود:
1- اگر می توانید با رفتارهای حساب شده و برابر با قواعد اخلاقی، اطرافیان خود را تغییر دهید. معطل نمانید زیرا تغییر آنها منجر به خوب شدن حال شما می شود. البته ممکن است اصلاح رفتار والدین شما به زودی امکان پذیر نباشد، زیرا این نوع برخورد به یک عادت تبدیل شده است، اما با صبر و حوصله و به کاربردن راهکارهایی مانند راهکارهای زیر در بلند مدت احتمالاً تغییر می کنند:
الف- با امتیاز دادن به آنها (مثل احترام قابل توجه، انجام کارهای آنان) خود را در دلشان جا کنید؛
ب- در برابر توهین ها و ناسزاها سکوت اختیار کنید و هیچ عکس العملی نشان ندهید، اما به محض دیدن برخوردی مناسب امتیاز دهی را شروع کنید.
و راهکارهایی از این قبیل. اما اگر این ها مؤثر واقع نشدند چه؟
2- از موقعیتهایی که آنها برای شما رنج آور می شوند اجتناب کنید. زیرا شما در مرحله قبل به طور کامل نتوانستید آنها را تغییر دهید و طبیعی است که چنین اتفاقی هم نیفتد، اما می خواهید آرامش داشته باشید. بنابراین زمانی که شروع به پرخاشگری می کنند صحنه را ترک کنید.
اما می دانیم که همه چیز با رعایت این نکته نیز درست نمی شود. بنابراین به مرحله سوم توجه عمیقی داشته باشید:
3- در این مرحله یاد می گیریم که نقطه دیدمان را کمی دورتر ببریم. مثل این مفهوم: «و این نیز بگذرد». شما می گذرید، موقعیتهای جدیدی را در زندگیتان تجربه می کنید، مستقل می شوید و افقهای جدید زندگی را می بینید. رفتارهای ناخوشایند دیگران به چه میزان می توانند آینده ای روشن را برای شما تیره و تار سازند؟
با این دیدگاه در برابر برخوردهای نامطلوب والدین، رفتارحاکی از احترام خواهید داشت و از سر مهر با آنان برخورد می کنید تا علاوه بر اینکه به وظیفه خود عمل کرده باشید، زمینه را برای تغییر در رفتار آنها و تغییر در حال خودتان فراهم سازید.
نتیجه گیری:
1. به صِرف رفتار و نحوه برخورد والدین توجه نکنید بلکه نیّت خیرخواهانه آنان را نیز در نظر بگیرید.
2. اگر والدین برخوردهای تبعیض آمیز دارند، این به خاطر این نیست که شما را دوست ندارند بلکه به خاطر آن است که سطح دانش و آگاهی آنان محدود است و این تا حدودی مربوط به تفاوت نسل ها است.
3. اگر یقین دارید که پدر و مادر شما به وظایف خود عمل نمی کنند، صِرفِ این موجب نمی شود که شما هم به وظیفه خود که احترام به والدین است، عمل نکنید.
4. همیشه و در هر شرایطی به پدر و مادرتان احترام بگذارید، زیرا در این صورت است که خداوند از شما راضی می شود.
در پایان به یکی از رساترین آیات الهی در مورد احترام به والدین اشاره نموده و از خداوند توفیق سعادت و بهروزی برای شما دارم. خداوند می فرماید: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً؛[6] خداوند را عبادت کنید و برای او شریکی قرار ندهید و به پدر و مادر خود نیکی کنید. در این آیه نیکی به پدر ومادر در ردیف عبادت خدا قرار گرفته و به آن توصیه شده است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جان سی فریل، بدترین هفت اشتباهی که پدرو مادر امروزی مرتکب می شوند، ترجمه: منیژه بهزاد، انتشارات همشهری، 1379.
2. بهروز حسن بیگلو، روان شناسی خانواده، انتشارات سرآمد کاوش، 1380.
3. سیداحمد احمدی، روان شناسی نوجوانان و جوانان، انتشارات رودکی، 1369.

پی نوشت ها:
[1] . محمدرضا شرفی، دنیای نوجوان، انتشارات تربیت، 1376، فصل هشتم، (287-330).
[2] . محسن فردرو و همکاران، جامعه و فرهنگ، انتشارات آرون، 1380، ج 3، ص 4-10.
[3] . دان دینک میر، پدر مادر نوجوان، ترجمه: قراچه داغی، انتشارات پیک بهار، 1379، ص 7-40.
[4] . دان دینک میر، والدین و کودکان زیر شش سال، ترجمه: مجید رییس دانا، رشد، 1382، فصل 1 و 3.
[5] . بقره، 83.
[6] . نساء، 36.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید