برخی از صاحب نظران می گویند: محدودیت فسادآور است. در همین رابطه، اسلام محدودیت های فراوانی برای دختران و زنان ایجاد کرده است آیا این محدودیت ها را مسلمانان و علماء ایجاد کرده اند یا اینکه در ذات اسلام وجود دارند؟

برخی از صاحب نظران می گویند: محدودیت فسادآور است. در همین رابطه، اسلام محدودیت های فراوانی برای دختران و زنان ایجاد کرده است آیا این محدودیت ها را مسلمانان و علماء ایجاد کرده اند یا اینکه در ذات اسلام وجود دارند؟

برخی از صاحب نظران می گویند: محدودیت فسادآور است. در همین رابطه، اسلام محدودیت های فراوانی برای دختران و زنان ایجاد کرده است آیا این محدودیت ها را مسلمانان و علماء ایجاد کرده اند یا اینکه در ذات اسلام وجود دارند؟

این عقیده که «محدودیت فسادآور است بنابراین باید جوانان را آزاد گذاشت.» در بین افرادی از جامعه ما مطرح است. حتی برخی جنبه علمی به آن داده و به عنوان یک نظریه قطعی و مسلّم از آن یاد می کنند.
واقعیت این است که مسأله یادشده هیچ مبنای علمی ندارد. هیچ دانشمند یا روان شناسی این موضوع را به این صورت و در این حدّ گسترده، مطرح نکرده است که همیشه محدودیت فسادآور باشد. برعکس، بسیاری از دانشمندان بر این عقیده اند که آزادی بیش از حدّ و عدم رعایت قانون فسادآور است. اگر هیچ قید و بند اخلاقی و قانونی در جامعه وجود نداشته باشد و همه، آزاد باشند که هر کاری خواستند انجام دهند، نظام جامعه از هم متلاشی شده و هرج و مرج بر جامعه حاکم می شود.[1] همین موضوع باعث شده که دانشمندان وجود حکومت، قانون و مقررات اجتماعی را یک امر بنیادی و مهم تلقی کنند.وبدیهی است که وجود قانون یعنی محدودیت!
بد نیست به این نکته نیز اشاره شود که گستره «آزادی» درجوامع مختلف  متفاوت است.
و قبل از پرداختن به این موضوع باید مقدمتا خاطر نشان کردکه، همه رفتار های انسان در یک تقسیم می توانند، از لحاظ حکم دینی ، یکی از احکام پنجگانه را داشته باشند.1. برخی کارها، واجب اند و انجام آن لازم است و الا کیفر و عذاب الهی رادر پی دارند: مثل نماز، حج و … ،2. برخی دیگر، مستحب اند که در صورت انجام، پاداش و ثواب دارد: مثل سلام کردن،3. بعضی رفتار ها را نباید انجام داد و انجام آن، گناه و عذاب و خشم خداوند را موجب می شود (حرام): مانند نوشیدن شراب 4.و برخی کارها مکروه اند. یعنی بهتر است انجام نشوند ولی مانند حرام، عذاب به دنبال ندارند مانند صحبت کردن سر سفره غذا. 5. اما برخی رفتارهای ما و شاید بیشتر آنها، هیچ یک از چهار نوع قبلی نیستند (مباح) یعنی شرع نسبت به آن امر (واجب و مستحب) و نهی (حرام و مکروه) ندارد و انجام دادن و ندادن آن یکسان است. با این توضیح باید خاطر نشان کردکه آزادی گاه در مورد امور حلال و مباح در نظر گرفته می شود در این صورت آزادی مطلوب بوده و ایجاد محدودیت موجب فساد و محرومیت افراد از حقوق آن ها می شود. مثلاً انتخاب شغل مناسب یک امر مباح است اگر محدودیت ایجاد شود، موجب فساد و محرومیت افراد از حقوق آنها می شود، اما گاهی مقصود از آزادی ازادی از قانون واحکام الهی و مواردی است که مورد نهی و حرمت خداوند است، مثل نوشیدن شراب. در این گونه موارد محدودیتی که  در متن شریعت آمده  موجب فساد نیست بلکه رعایت آن سلامت و بهداشت جسمی و روانی موارد جامعه را به دنبال دارد.
عین همین مسأله در مورد زنان و روابط زن و مرد جاری است. زن و مرد هر کدام از نظر اسلام یکسری حقوق وتکالیف خاصی دارند. مثلاً زنان از حقوق فردی و اجتماعی خاصی برخوردار بوده و می توانند در فعالیت های اجتماعی مشارکت کنند. ازدواج و انتخاب همسر و روابط سالم در چهارچوب شرع نیز برای آنها مباح است. اگر این حقوق نادیده گرفته شود و آزادی زنان از فعالیت های فردی و اجتماعی سلب گردد، قطعاً موجب فساد خواهد شد. اما آزادی بیشتر از محدوده قوانین الهی مثلاً روابط جنسی آزاد و خودفروشی و انحرافات اخلاقی چون در دین مجاز نیست، پس ممنوعیت آن در جامعه عین اجرای احکام شرعی بوده و محدودیت زیان آور  به حساب نمی آید.
نکته اصلی و بسیار مهم در این مورد این است که اگر ظاهراً محدودیت هایی درباره زنان دیده می شود، این در واقع محدودیت نیست، بلکه «مصونیت» است. مثلاحجاب نوعی مصونیت است. منع از روابط آزاد دختر و پسر نیز هم برای دختران و هم برای پسران مصونیت به حساب می آید. زنان و دختران بسیار آسیب پذیرند. اگر مسایل شرعی رعایت نشود، انواع ظلم ها و بی حرمتی ها در حق آنا ن روا خواهد شد.
اگر احکام و مسایل شرعی و اخلاقی در جامعه رعایت نگردد جامعه مسیری را خواهد پیمود که جوامع غربی پیموده اند. انحرافات اخلاقی در غرب، شیوع انواع بیماری ها و اختلالات روانی و به خصوص ایدز نتیجه همین آزادی های بی حدّ و مرز زنان و مردان است.[2] افراد هوسران و کسانی که قصد سوء استفاده اقتصادی و جنسی از زنان را دارند، از وضعیت کنونی در غرب و برخی از کشورها بسیار راضی و خوشحال اند، اما افراد مذهبی و کسانی که به نحوی بشردوست هستند، به خوبی می دانند که اوضاع کنونی در جامعه غربی مطلوب نیست. امروزه همه روان شناسان و روان پزشکان اگاه و دلسوز آزادی های بی حدّ مرز زنان و دختران و روابط جنسی غیرقانونی را عامل تهدیدکننده سلامت و بهداشت روانی در جامعه دانسته و شدیداً‌ نگران این قضیه هستند.
در جامعه ما نیز افرادی که دم از آزادی بی حد و حصر  دختران می زنند و می گویند باید دختران و زنان از هر جهت آزاد باشند، اینها می خواهند زمینه ای فراهم شود تا به آسانی بتوانند از زنان بهره کشی کنند. حمایت از آزادی بی حدّ و حصر زنان، دفاع از حقوق آنان نیست بلکه برخواسته از هوای نفس و به منظور سوء استفاده های جنسی از آنان است.
تا اینجا به خوبی روشن شد که مسأله یاد شده هیچ مبنا و دلیل علمی ندارد بلکه همه دانشمندان و متفکران، آزادی بی حدّ و حصر زنان و نیز مردان را زیان آور و موجب فساد و تباهی در جامعه می دانند.
به عنوان نمونه، منتسکیو در این باره می گوید: «از دست رفتن عفّت زنان به قدری تأثیرات بد و معایب و نواقص تولید می کند و روح مردم را فاسد می کند که اگر کشور دچار آن شود، بدبختی زیادی از آن ناشی می گردد. به همین جهت قانونگذاران همواره عفت را به زنان توصیه می کنند و از آن ها وقار و رعایت موازین اخلاقی را توقع دارند.»[3] فروید دانشمند روانکاو معروف، با آن که همه فعالیت ها و تظاهرات روحی و رفتاری بیمار گونه انسان (مثل افسردگی و اضطراب و……..) را معلول تمایلات واپس زده جنسی می داند و بیشترین تحقیقات را در زمینه مسایل جنسی به انجام رسانده است، اذعان دارد که آزاد گذاشتن غریزه جنسی و ارضای بیش از حدّ و افراطی آن موجب هرز رفتن قوای فکری و استعدادهای روحی انسان می شود.[4] علی رغم تأکید زیادی که فروید بر اهمیت غریزه جنسی می کرد، در زندگی شخصی او تضاد جالبی در این زمینه به چشم می خورد. نگرش شخصی او نسبت به عمل جنسی منفی بود. او غالباً خطرات آزادی های بی حدّ و حصر جنسی و روابط خارج از محدوده‌ اخلاق را متذکر می شد و معتقد بود که آزادی بیش از حدّ و بها دادن به مسایل جنسی فراتر از گستره وجدان، شأن انسان را تنزُّل می دهد.[5] روایات اسلامی به حیا و عفت تأکید نموده و بی بند و باری و روابط آزاد در جامعه را موجب فساد و تباهی می داند. علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: افضل العباده العفاف[6] عفت و پاکدامنی، نیکوترین عبادت است؛ و این در صورتی حاصل می شود که روابط زن و مرد در جامعه، سالم بوده و به ارزشهای اسلامی رامبنای  عمل قراردهند.
خلاصه آن که، وظایف وحقوقی که اسلام برای زن ومرد قرارداده است ناشی از تفاوت های روحی و روانی زن و مردند و در واقع بر اساس واقعیتند و اگر غیر این می بود، جای سوال داشت که چرا از هر کس به اندازه توان و براساس تفاوتهای فطری او مسئولیت خواسته نشده است اسلام چون دین واقع گراست،و بر اساس واقعیت و خلقت زن و مرد، احکام را سامان داده است، بنابراین، این محدودیت ها ـ اگر بتوان آن ها را محدودیت نامید، ـ ریشه در واقع نگری اسلام دارند نه چیز دیگر. امروز برخی از فعالان فیمینیست درغرب برای کنترل سوء استفاده های جنسی و جنسیتی از زنان به دنبال وضع قوانین خاصی هستند که بتواند از زنان در مقابل ستم جامعه حمایت کند که برای اطلاع بیشتر به کتاب نابرابری و ستم جنسی نوشته حسین بستان نشر پژوهشکده حوزه و دانشگاه رجوع کنید.

پی نوشت ها:
[1] . درویزه . ابوالفضل . ایدز و ریشه یابی بحران های اخلاقی در غرب . ص 83 به بعد . انتشارات دانشگاه گیلان . 1375 .
[2] . ایدز و ریشه یابی بحران های اخلاقی در غرب . ص 5-2 .
[3] . روح القوانین . ص 226 .
[4] . اعجاز روانکاوی . ص 152.
[5] . کریمی . یوسف . روان شناسی شخصیت . ص 62 . نشر و یرایش . 1374 .
[6] . بحارالانوار . جلد 71 . ص 269 .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید