نگاهی به برخی از مهمترین اصول اخلاق اجتماعی در اسلام

نگاهی به برخی از مهمترین اصول اخلاق اجتماعی در اسلام

مؤمن همواره متانت و وقارش را در زندگی فردی و اجتماعی حفظ می‏کند و خود را از هر چیزی که متانتش را خدشه‏دار کند، دور می‏سازد. انجام برخی کارها آدمی را نزد دیگران بی‏قدر می‏گرداند؛ مانند غذا خوردن در سر راه، دویدن در جای نامناسب، خندیدن با صدای بلند در میان جمع، شوخی‏های زشت و نابجا و…

وفای به عهد

—————
از نشانه‏های درستکاری انسان، وفای به عهد است. کسی که نمی‏خواهد یا نمی‏تواند به وعده خود وفا کند، بهتر است به دیگران وعده ندهد؛ زیرا وعده دادن، مسئولیت‏آفرین و پذیرفتن این مسئولیت، دشوار است.
حضرت امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:
در سه چیز، عذر و بهانه هیچ‏کس پذیرفته نیست: امانت‏داری در حق مؤمن یا کافر؛ وفای به عهد با افراد خوب یا بد؛ نیکی به پدر و مادر ـ خواه شایسته باشند یا گناه‏کار ـ .5
پیمان‏شکن در حقیقت بی‏ایمان است، چنان‏که امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:
ما اَیقَنَ بِاللّه‏ِ مَنْ لَمْ یرْعَ عُهُودَهُ.6
کسی که به پیمان‏هایش عمل نمی‏کند، به خداوند یقین ندارد.
آن حضرت، وفای به پیمان را از بزرگی و شرافت آدمی شمرده است:
اَشْرَفُ الْهِمَمِ رِعایهُ الذِّمامِ.7
شریف‏ترین همت‏ها، وفا کردن به پیمان است.
و در سخنی دیگر نیز فرموده است:
آفَهُ الْعَهْدِ قِلَّهُ الرِّعایهِ.8
آفت پیمان‏ها، کم‏وفایی به آنهاست.
در آموزه‏های دینی، بدقولی با کافر و دشمن خدا نیز روا دانسته نشده است. به هر صورت، چنین اخلاق پسندیده‏ای از ایمان نیکوی مسلمان برمی‏خیزد؛ همان‏گونه که امام علی علیه‏السلام فرمود:
اِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الاْءِیمانِ.9
وفاداری به عهد و پیمان، جزو ایمان است.
در روایتی ابومالک از امام سجاد علیه‏السلام می‏خواهد که حضرت تمام و عصاره دستورهای دین را برای وی بیان کند. ایشان می‏فرماید: “گفتار حق، حکم کردن به عدالت و وفای به عهد است “.10
و پیامبر گرامی نیز می‏فرماید:
فردا کسی از همه به من نزدیک‏تر است که راست‏گوترین مردم، خوش‏اخلاق‏ترینِ آنها، کوشاترین ایشان در ادای امانت و وفای به عهد و دارای محکم‏ترین رابطه با مردم باشد.11

ارتباط با خویشان

——————-
پاداش صله رحم و برکت‏های گفته شده برای پیوند با خویشاوندان، در اسلام به اندازه‏ای است که به گمان برخی، در بیان آن زیاده‏روی شده است، پیامبر گرامی اسلام می‏فرماید:
هر کس حق نزدیکان و پدر و مادر خود را رعایت کند، خداوند در بهشت هزار هزار درجه به او می‏بخشد که فاصله هر درجه با درجه دیگر، به اندازه صد سال دویدن اسب اصیل و تندرو است.12
پاداش صله رحم، فقط در آخرت نیست، بلکه در دنیا نیز برای ارتباط نیکو با بستگان، برکت‏های ویژه‏ای بیان شده است.
یکی از نعمت‏ها و همچنین آرزوی امامان معصوم علیهم‏السلام در دعاهایشان، درخواست طول عمر از خداوند بود. از جمله چیزهایی که عمر را دراز می‏کند، صله رحم است. رسول اسلام می‏فرماید:
گاه از عمر انسان سه سال باقی مانده است، ولی وی صله رحم به‏جا می‏آورد و خداوند بدین واسطه، عمر او را به سی و سه سال می‏رساند و چه بسا سی و سه سال از عمر انسان باقی مانده و چون قطع رحم می‏کند، خداوند عمر او را به سه سال کاهش می‏دهد.13
رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید:
نیکی، انسان را از مرگ‏های بد در امان می‏دارد؛ صدقه، خشم پروردگار را فرومی‏نشاند و صله رحم بر عمر انسان می‏افزاید و فقر و تنگ‏دستی را از وی دور می‏کند.14
حضرت علی علیه‏السلام به نوف بکالی فرمود: “ای نوف! صله رحم به جای آور که خداوند بر عمرت می‏افزاید “.15
اسلام حتی به برقراری کمترین ارتباط اهمیت داده است، چنان‏که پیامبر اسلام می‏فرمود:
صِلُوا أَرْحامَکُمْ فِی الدُّنْیا وَلَوْ بِسَلامٍ.16
ارتباط خود را با نزدیکان و خویشاوندانتان در دنیا، گرچه با یک سلام حفظ کنید.
امام صادق علیه‏السلام نیز فرمود:
به نزدیکان خود، نیکی کن، گرچه با مقداری آب آشامیدنی باشد. بهترین صله رحم، آزار ندادن خویشان است. صله رحم، مرگ انسان را به تأخیر می‏اندازد و سبب دوستی و محبت میان خویشاوندان خواهد شد.17
از سوی دیگر اسلام، محبت و صله رحم را فقط ویژه خویشاوندان مهربان و یکدل نمی‏داند، بلکه بالاتر از آن، به نیکی و صله رحم با بستگانی هم که با انسان دشمنی دارند، سفارش کرده است. یکی از اطرافیان امام صادق علیه‏السلام می‏گوید: امام در آستانه جان دادن بود و من در خدمت ایشان بودم. ناگهان حضرت بی‏هوش شد. وقتی به هوش آمد، فرمود: “به حسن بن علی بن علی بن الحسین (همان افطس معروف که از مخالفان امام صادق علیه‏السلام بود) هفتاد دینار بدهید. به فلان شخص این مقدار و فلان شخص فلان مقدار و… . ” عرض کردم: آیا به کسی بخشش می‏فرمایید که با سلاح جنگی، به شما حمله کرده و قصد کشتنتان را داشته است؟ حضرت فرمود: “آیا نمی‏خواهی من جزو کسانی باشم که خداوند متعال در مورد آنان فرمود: به افرادی که خداوند به نیکی با آنان دستور داده است، نیکی می‏کنند، از خدای خود می‏ترسند و از سختی حساب در پیشگاه عدل الهی وحشت دارند. (رعد: 21) آری ای سالمه! خداوند بهشت را با بوی خوشی آفریده که از مسافت دو هزار سال نیز استشمام می‏شود، ولی دو گروه از استشمام بوی بهشت حتی از این مسافت محروم هستند: عاق والدین و قطع‏کننده رحم “.18
بنابراین، جدایی از خویشان و دوری آنها از یکدیگر روا نیست و آثار بدی در پی دارد. ابوحمزه ثمالی می‏گوید:
امیرمؤمنان، علی علیه‏السلام ، در خطبه‏ای فرمود: “پناه می‏برم به خدا از گناهانی که سبب مرگ زودرس می‏شوند. ” در این میان ابن کُوا برخاست و گفت: آیا گناهان سبب مرگ زودرس می‏شوند؟ فرمود: “بلی، وای بر تو! گناه بریدن از خویشان. [چه بسا] خاندانی بدکار و گنه‏کار بوده‏اند که با یکدیگر هم‏نشینی و رفت و آمد داشتند و خداوند بدین خاطر بر روزی آنها افزود[ه است] و خاندانی پاک و باتقوا بودند، ولی به خاطر دوری از یکدیگر و بریدن از خویشان، خداوند از روزی‏شان کاست “.19

شهوت‏گریزی

—————-
از لغزش‏گاه‏های بشر، شهوت‏رانی نابجا و بی‏حد و مرز است. شهوت‏ها و هواهای نفسانی از جنبه حیوانی آدمی برمی‏خیزد و خردورزی از آثار جنبه ملکوتی اوست. روح الهی که در جسم خاکی آدمی دمیده شده، با هدایت عقل به کمال می‏رسد و او را ملکوتی می‏کند، ولی خواسته‏های حیوانی اگر از مرز بگذرند، به سقوط انسان می‏انجامد. از این‏رو، خردمند کسی است که در سراشیبی شهوت‏ها نلغزد. اگر عقل کامل باشد و به حیوانی بودن شهوت پی ببرد، خود به خود از آن می‏گریزد. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:
اِذا کَمُلَ العَقْلُ نَقَصَتِ الشَّهْوَهُ.20
هرگاه عقل به کمال برسد، هوس‏ها کم می‏شود.
خردمندان، از گناه دوری می‏کنند و خود را به زشتی‏ها نمی‏آلایند. ازاین‏رو، می‏توان ادعا کرد که بیشتر مجرمان و گناه‏کاران، نابخردان و ناآگاهان هستند، چنان‏که امام خردمندان می‏فرماید:
غَرِیزَهُ الْعَقْلِ تَأْبی ذَمِیمَ الفِعْلِ.21
نیروی سرشار عقل، آدمی را از زشت‏کاری بازمی‏دارد.
و در سخنی دیگر فرمود: “مَنْ قَدَّمَ عَقْلَهُ عَلی هَواهُ حَسُنَتْ مَساعِیهِ؛ کسی‏که عقلش را بر هوای نفسش مقدم دارد، کارهایش نیکو می‏گردد. “3 به‏راستی اگر چراغ خرد روشن باشد و سیاهی گناه بر نور آن چیره نشود، آدمی گرد گناه و خواسته‏های نفسانی نمی‏رود، که مولای پارسایان فرمود:
أَلْعاقِلُ مَنْ قَمَعَ هَواهُ بِعَقْلِهِ.22
خردمند کسی است که با عقل خود، هوای سرکش را سرکوب سازد.

مشورت

———-
هر قدر درک و خرد انسان قوی باشد، باز هم از مشورت با دیگران بی‏نیاز نیست. خردمند در کنار استفاده از هوش خود، از نظریه‏های دیگران نیز بهره می‏برد تا کمتر دچار لغزش و اشتباه شود. علی علیه‏السلام می‏فرماید:
اَلا و اِنَّ اللَّبِیبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الآراءِ بِفِکرٍ صائِبٍ وَ نَظَرَ فِی الْعَواقِبِ.23
به راستی که خردمند کسی است که از نظریه درست دیگران استقبال کند و آینده‏نگر باشد.
نیز فرمود:
حَقٌّ عَلَی الْعاقِلِ اَنْ یضِیفَ اِلی رَأْیهِ رَأْی الْعُقَلاءِ وَ یضُمَّ اِلی عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُکَماءِ.24
سزاوار است که خردمند، نظر خردمندان را به نظر خویش بیفزاید و دانش حکیمان را با دانش خود همراه سازد.
انسانی که تنها به اندیشه خویش تکیه کند و خود را از هم‏فکری با دیگران بی‏نیاز بداند، گرفتار خودکامگی می‏شود که از خرد و کام‏یابی به دور است. به طور معمول، وقتی انسان در چارچوبی که خودش ساخته است، قرار می‏گیرد، نمی‏تواند عیب و کاستی کار خود را ببیند، بلکه به چراغی از بیرون نیاز دارد تا او را هدایت کند. شکستن دیوار خودمحوری، انسان را سریع‏تر، آسان‏تر و از راه درست به مقصد می‏رساند. بنابراین، بهره‏گیری از نظریه دیگران و مشورت با افراد باتجربه و فهمیده، کلید رستگاری است. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید:
أَلْعاقِلُ مَنِ اِتَّهَمَ رَأیهُ وَ لَمْ یثِقْ بِکُلِّ ما تُسَوَلُ لَهُ نَفْسُهُ.25
خردمند کسی است که فکر خود را متهم سازد و به هر آنچه خود می‏پسندد، اعتماد نکند.

سخن پسندیده

—————–
به زبان آوردن سخنان زشت و سبک، از وقار آدمی می‏کاهد. حتی در برخورد با دشمنان نیز شایسته است با ادب و به نرمی سخن گفته شود. خدای کریم در قرآن مجید می‏فرماید: “وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا؛ با مردم نیکو سخن بگویید. ” (بقره: 83) و “یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا؛ ای مؤمنان! از خدا بترسید و درست سخن بگویید “. (احزاب: 70)
خوش‏صحبتی و شیرین‏کلامی در گفت‏وگوهای اجتماعی، انسان را از سرزنش دیگران در امان می‏دارد و بر شمار دوستانش می‏افزاید.
امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:
عَوِّدْ لِسانَکَ حُسْنَ الْکَلامِ تَأمَنِ الْمَلامَ.26
زبان خود را به سخن نیکو عادت بده تا از سرزنش دیگران در امان باشی.
و در سخنی دیگر می‏فرماید:
عَوِّدْ لِسانَکَ لِینَ الْکَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ یکْثُرْ مُحِبُّوکَ وَ یقِلَّ مُبْغِضُوکَ.27
زبانت را به نرمی در سخن و به سلام کردن عادت بده تا دوستانت فراوان و دشمنانت اندک گردند.
روایت کرده‏اند که مردی لگام مرکب رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را گرفت و گفت: “یا رَسُولَ اللّه‏ِ! أَی الْأَعْمالِ أَفْضَلُ؛ کدام کار از همه برتر است؟ ” حضرت فرمود: “اِطْعامُ الطَّعامِ وَ اِطْیابُ الْکَلامِ؛ به نیازمندان غذا دادن و نیکو سخن گفتن “.28
به راستی، وقتی می‏توانیم با سحر سخن، بر شمار دوستان بیفزاییم، چرا چنین نمی‏کنیم؟ چنان‏که علی علیه‏السلام فرمود: “مَنْ عَذُّبَ لِسانَهُ کَثُرَ اِخْوانُهُ؛ دوستان آدم شیرین‏زبان (نه چاپلوس) بسیار می‏شوند “.29

خویشتن‏داری

—————-
آدمی باید در همه حال، به ویژه در سه مورد، مالک نفس خویش باشد: نخست، هنگام خشم؛ دوم، هنگام اشتیاق برای انجام دادن کاری و سوم، در زمان ترس. خشم عامل بسیاری از خطاهاست و شخص خشمگین در حال خشم، در بهره‏گیری از خرد ناتوان است. ازاین‏رو، تصمیم‏هایی می‏گیرد که عقل هیچ نقشی در آن ندارد. همچنین خشنودی و اشتیاق بسیار زیاد یا ترس شدید از کسی یا چیزی، ممکن است نفس را به اعمال نابخردانه‏ای وادارد. بنابراین، انسان خردمند باید با حفظ آرامش، بهترین بهره‏ها را از عقل برد و کنترل احساسات و قوای حیوانی، دلیل سلامت و کمال عقل است. از آشکارترین ویژگی‏های انسان خردمند، خویشتن‏داری است. در این حال، عقل او می‏تواند قدرتمندانه بر قوای حیوانی چیره شود و زمام اختیار خود را در دست گیرد. این خویشتن‏داری باید در گاهِ شادی و غم، بیم و امید، درد و سلامت و مانند آن، با انسان باشد. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:
أَلْعاقِلُ مَنْ یمْلِکُ نَفْسَهُ اِذا رَغِبَ وَ اِذا رَهِبَ.30
خردمند کسی است که در شادمانی و نگرانی، خویشتن‏دار باشد.

وقار و متانت

————–
مؤمن همواره متانت و وقارش را در زندگی فردی و اجتماعی حفظ می‏کند و خود را از هر چیزی که متانتش را خدشه‏دار کند، دور می‏سازد. انجام برخی کارها آدمی را نزد دیگران بی‏قدر می‏گرداند؛ مانند غذا خوردن در سر راه، دویدن در جای نامناسب، خندیدن با صدای بلند در میان جمع، شوخی‏های زشت و نابجا، ژولیدگی و بی‏توجهی به آراستگی ظاهر، پوشیدن لباس‏های نامناسب و مانند اینها. چنین کارهایی به ویژه از افراد با ایمان ناپسندتر است. امام علی علیه‏السلام در ستایش وقار و متانت بسیار سخن گفته است. آن حضرت می‏فرماید: “أَلسَّکینَهُ عُنْوانُ الْعَقلِ؛ وقار، نشانه عقل است. “31 همچنین فرمود: “اِنْ تَوَقّرْتَ اُکْرِمْتَ؛ اگر وقار داشته باشی، گرامی می‏شوی. “32 آن حضرت، به شکوه و مقام انسان‏های باوقار در میان مردم، اشاره می‏کند و می‏فرماید: “بِالْوَقارِ تَکْثُرُ الْهَیبَهُ؛ با وقار، شکوه انسان بیشتر می‏شود. “33 بنابراین، عزت و بزرگی، میوه شیرین وقار است و خواری و سرزنش، پی‏آمد سبک‏سری. وقار و متانت به معنای خودبزرگ‏بینی نیست، بلکه برخورد احترام‏آمیز و آمیخته با شکوه و بزرگی با دیگران است که خردمندان، خود را زیرکانه به این زیور ارزشمند می‏آرایند. همان‏گونه که امام علی علیه‏السلام فرمود: “أَلْوَقارُ، حِلْیهُ الْعَقْلِ؛ وقار، زیور عقل است “.34

کسب و کار حلال

——————–
اسلام، مسلمانان را به کسب و کار حلال تشویق می‏کند و آن را بهترین عبادت می‏داند. در آموزه‏های روایی، به دست آوردن روزی حلال، بهترین راه بندگی خدا بیان شده است. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:
مِنْ تَوْفِیقِ الْحُرِّ اکْتِسابُهُ الْمالَ مِنْ حِلِّهِ.35
از توفیقات انسان آزاده، به دست آوردن مال از راه حلال است.
روزی پاک و حلال بر روح و روان آدمی اثر مثبت می‏گذارد. در مقابل، لقمه ناپاک یا شبهه‏ناک، روان وی را تیره می‏سازد، مانع پذیرفته شدن اعمال می‏شود، قلب بنده را سخت و او را نسبت به عبادت و به ویژه نماز بی‏توجه می‏کند، لذت عبادت خدا را از دلش می‏برد و از خداوند دورش می‏سازد. ازاین‏رو، امام علی علیه‏السلام در هشداری می‏فرماید: “اِحْفَظْ بَطْنَکَ وَ فَرْجَکَ مِنَ الْحَرامِ؛ شکم و اعضای جنسی خود را از حرام حفظ کن. “36 آن حضرت در نکوهش به دست آوردن درآمد از راه نامشروع، می‏فرماید: “بِئْسَ الْکَسْبُ الْحَرامُ؛ بد کسبی است، کسب و کار حرام. “37 امام پرهیزکاران، بهترین پارسایی را دوری از مال حرام می‏داند و می‏فرماید: “لا زُهْدَ کَالْکَفِّ عَنِ الْحَرامِ؛ هیچ پارسایی مانند پرهیز از مال و غذای حرام نیست. “38 بنابراین، مال حلال گرچه اندک و ناچیز باشد، بر تمام ثروت‏های بادآورده و حرام برتری دارد، ولی متأسفانه برخی مردم فقط در پی به دست آوردن مال هستند، بدون آنکه توجه داشته باشند از چه راهی و چگونه به دست می‏آید.

رفق و مدارا

—————
رفق و مدارا خصلتی پسندیده و به معنای نرمی و مهربانی و با لطف و محبت رفتار کردن است. برخورد نرم و مهرآمیز در روابط اجتماعی، بسیار اثرگذار و کارآمد و زداینده بسیاری از کینه‏ها و آرام‏کننده طوفان مخالفت‏هاست. در آموزه‏های روایی آمده است:
إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ یوضَعْ عَلی شَی‏ءٍ اِلاّ زانَهُ وَ لا نُزِعَ مِنْ شَی‏ءٍ اِلاّ شانَهُ.39
نرمی بر چیزی نهاده نشد، جز آنکه به او زینت بخشید و از چیزی سر برنتافت، جز اینکه آن را بی‏مقدار ساخت.
انسانی که سوار بر مرکب مهربانی در مسیر مدارا پیش رود، زودتر به مقصد می‏رسد و یاران فراوانی می‏یابد.
تمام پیشوایان دین، بارها به این فضیلت اخلاقی سفارش کرده‏اند؛ از جمله امام صادق علیه‏السلام نرمی و سازش را از ارکان ایمانِ سودمند شمرده و فرموده است: “خُلُقٌ یدارِی بِهِ النّاسَ؛ سومین نشانه ایمانِ نافع، مدارا با مردم است “.40
در سیره پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز، مهربانی و سازش با مردم ویژگی برجسته آن حضرت و شایسته پیروی است: “وَ أَمَّا الَّتِی مِنْ رَسُولِ اللّه‏ِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فَهُوَ أَنْ یدارِی النّاسَ وَ یعامِلَهُمْ بِالْأَخْلاقِ الْحَنِیفِیهِ؛ روشی که باید از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آموخت، سازش با مردم و رفتار کردن با آنان با اخلاق اسلامی و شایسته است “.41
در همه جنبه‏های مادی و معنوی زندگی، نرمی، مهربانی و سازش شرط کام‏یابی است. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهمی‏فرماید:
مُداراهُ النّاسِ نِصْفُ الْإِیمانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نَصْفُ الْعَیشِ.42
نیمی از ایمان در مدارا با مردم و نیمی از زندگی، مهربانی با آنان است.
آن حضرت در کلامی دیگر می‏فرماید:
اَمَرَنی ربّی بِمُداراهِ النّاسِ کَما اَمَرنی بأداءِ الفرائِض.43
خداوند مرا به مدارا با مردم امر کرده، همان‏گونه که به انجام واجبات فرمان داده است. ________________________________

پی‌نوشت‌ها:

5 . بحارالانوار، ج 71، ص 70.
6 . غررالحکم دررالکلم، ص 253.
7 . همان، ج 2، ص 447.
8 . همان.
9 . همان، ص 225.
10 . مستدرک الوسائل، ج 11، ص 316.
11 . بحارالانوار، ج 67، ص 1.
12 . همان، ج 71، ص 90.
13 . وسائل الشیعه، ج 21، ص 537.
14 . بحارالانوار، ج 90، ص 274.
15 . همان، ج 4، ص 121.
16 . همان، ج 71، ص 104.
17 . اصول کافى، ج 2، ص 151.
18 . مستدرک الوسائل، ج 14، ص 138.
19 . محجه البیضاء، ج 3، ص 432.
20 . غرر الحکم، ص 52.
21 . همان، ص 53.
22 . همان.
23 . همان، ص 54.
24 . همان، ص 55.
25 . همان.
26 . همان.
27 . همان، ص 210.
28 . همان، ص 435.
29 . بحارالانوار، ج 71، ص 312.
30 . غررالحکم، ص 436.
31 . همان، ص 54.
32 . همان، ج 2، ص 250.
33 . همان.
34 . همان.
35 . همان، ص 255.
36 . همان، ص 354.
37 . همان، ص 239.
38 . همان، ص 355.
39 . همان، ص 276.
40 . المحجه البیضاء، ج 5، ص 322.
41 . تحف العقول، ص 239.
42 . همان، ص 230.
43 . همان؛ اصول کافى، ج 2، ص 117.
44 . وسائل الشیعه، ج 8 ، ص 540.

منبع : کتاب “اخلاق زندگی “

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید