چرا ما انسان ها با این که خوبی ها و زیبایی ها را دوست داریم دست به کارهای ناپسند می زنیم؟
ما انسان ها به صورت فطری و خدادادی خوبی ها و زیبائی ها را دوست داریم؛ این موضوع گرچه نشان از لطافت و پاکی روح و نقطه قوت بسیار خوبی برای رشد و تعالی ما است؛ اما دو نکته مهم را نباید فراموش کنیم:
نکته اول: گاهی در تشخیص چیزهای خوب و زیبا به اشتباه می افتیم و برای رفع این اشتباه باید به امکاناتی که خداوند در وجود ما قرار داده است توجه کنیم:
1. نعمت عقل:
بهترین نعمتی که خداوند متعال پس از نعمت حیات به ما ارزانی داشته «نعمت عقل» است که با آن می توانیم آنچه برایمان مطلوب است را بشناسیم و برای تحصیل آن تلاش کنیم و از آنچه به حال ما زیان آور است دوری کنیم. در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است که خداوند خطاب به عقل می گوید: «من هیچ آفریده ای را که نزد من دوست داشتنی تر از تو باشد خلق نکرده ام».[1]
2) نیروی اراده و انتخاب
اینکه انسان کار خطایی را انجام می دهد و بعد پشیمان می شود نشانه این است که خود او بوده که در مسیر بد قدم برداشته و کسی او را مجبور نکرده است.
3) امیال و کشش های درونی
بیشتر رفتارهایی که از انسان سر می زند نشان دهنده وجود نوعی میل و خواست درونی در اوست؛ به طور مثال میل به غذا یا نوشیدن، انسان را به سمت غذا یا نوشیدنی خاصی می کشاند و همین طور امیالی چون خوابیدن، ورزش، بازی، داشتن لباس شیک، خانه بزرگ، ماشین و از همه مهم تر لذت طلبی و قدرت طلبی در انسان، او را به سمت انجام کارهایی که پاسخگوی نیازهایش باشد، می کشاند. در کنار این امیال، میلهای دیگری نیز در انسان وجود دارد که از سنخ میلهای فوق نیست: وجود حقیقت طلبی، عدالت خواهی، کمال جویی، میل فطری خداجویی و خداشناسی و میل به ابدی زیستن از جمله این امیال هستند.
خاصیتی که امیال درونی ما دارند این است که:
اولاً راه صحیح ارضای آنها را خود، نمی توانند پیدا کنند؛ مثلاً همه انسان ها به دنبال رفع نقائص و کامل شدن هستند؛ اما در تشخیص اینکه چه اموری مایه کمال و چه اموری مایه انحطاط و سقوط انسانند به اشتباه می افتد.
ثانیاً این امیال چون افسار گسیخته هستند و سیری ناپذیرند ممکن است در مسیر ارضا شدن، انسان را به هلاکت بکشانند؛ بنابراین نیازمند راهنمایی عقل و وحی هستند.[2]
نکته دوم: برای تحقق کامل این دوستی در صحنه زندگی و رسیدن به سرچشمه زیبایی ها باید از عوامل محرک و تقویت کننده و نیز از وجود موانع این دوستی آگاه بود.
1. صداقت و یکرنگی و جدّیت در محبت
این حالت که برون و درون ما هماهنگ باشند با نسبتی که با یک شخص خوب و صفات او برقرار می کنیم، بستگی فراوانی به اراده و خواست ما دارد؛ همانگونه که اگر فردی را واقعاً از صمیم قلب دوست بداریم و حتی به او عشق بورزیم. سعی می کنیم که نوع پوشش و راه و روش و سلیقه و اندیشه و کردار، خودمان را با او هماهنگ سازیم. آیا در دوستی صفات نیکو و در عشق به آفریدگار زیبایی و عشق و محبت نباید اینگونه بود؟ آیا نشانه صداقت ما این نیست که محبت هر چیزی غیر او را از دل خود بیرون کنیم؟
2. آگاهی از آثار و تبعات گفتار،پندار و کردار نیکو
دانستن کلیدهای جلب محبت خداوند ما را در انتخابی زیبا بسیارکمک می کند مانند «انّ الله یحب المتقین»،[3] «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین»[4] و نظایر آن در قرآن آمده است. اگر بدانیم که خداوند انسانهایی را که به سبب دوستی او خود را به زحمت میاندازند چقدر خاطرشان را می خواهد و با آنها چه می کند یک لحظه هم توجه خود را از خدا قطع نمی کنیم؛ اما مشکل ما این است که از بدو تولد تاکنون که به رشد فکری رسیده ایم همواره به لذتها و محبتهای دنیایی مأنوس بوده ایم و از لذت انس با خدا بی بهره ماندهایم؛ علتش هم این است که لذتها و زیبائیهای حقیقی که به روح ما مربوط اند خیلی ملموس نیستند و لذا حالت نسیه را دارند؛ اما لذتهای دنیایی نقد هستند و انسان هم عادتاً معامله به ظاهر نقد را بر معامله نسیه ترجیح می دهد؛ اما اگر اندکی با تمرین به نفسمان فهماندیم که زیباییهای این دنیا تمام شدنی است و آنچه که باقی می ماند اعمال و اخلاق زشت یا زیبای ما هستند که در سرای آخرت و تا ابد همراه ما هستند، قطعاً انتخاب دیگری خواهیم داشت.
3. آگاهی از حقیقت گناه و اخلاق بد
4. عدم غفلت از امور زیر
الف. یاد خدا.
ب. مقصد حقیقی انسان و مسافر بودن او در این دنیا.
ج. حیلههای شیطان: شیطان موجودی است که بر تمام حالات درونی ما تسلط دارد و به راحتی می تواند در وجود ما تصرف کند. او قسم خورده است که همه بندگان خدا را گمراه کند. یکی از ترفندهایی که در گمراهی انسان، از آن بهره می برد، استفاده از نقطه ضعف انسان در لذت طلبی است؛ بدین صورت که کارهای زشت و منکر را در نظر ما بسیار زیبا جلوه می دهد.[5]
5. مواظبت بر اوقات نماز
یکی از اموری که به واسطه آن می توانیم میزان گرایش به خوبی ها را در خودمان بسنجیم نماز است چرا که از ویژگیهای بارز آن بازداری انسان از کارهای زشت و ناپسند است.[6] شیطان از آنجا که نقش سازنده نماز را می شناسد تمام توانش را به کار می گیرد تا این پایگاه نیرومند معنوی را در زندگی انسان بی رنگ یا متلاشی کند. در روایت داریم که شیطان پیوسته از انسانی که بر نمازهای پنج گانه مواظبت دارد وحشت دارد؛ پس آن هنگام که نمازهایش را ضایع ساخت بر او یورش می برد و او را به گناهان بزرگ می اندازد.[7]
سخن آخر:
ز دام طبیعت پریدن خوش است گـل از بـاغ لاهوت چیـدن خوش است
همــه شب بـه امید صبح وصال چون نی ناله از دل کشیدن خوش است
تنها کلید رهایی از بدیها و رسیدن به سرچشمه زیباییها یاد خداست و آنچه که من و شما را در رسیدن به این هدف مهم یاری میکند توسل و تضرع به درگاه خدا و اولیاء او یعنی معصومین ـ علیهم السلام ـ است. خداوند دنبال دل شکسته می گردد و چه بهایی ارجمندتر از این که خودش فرموده «من نزد دلهای شکسته هستم» آن گاه که قطره اشکی از انسان جاری شد آنجا محل برآورده شدن حوایج است پس بکوش که همتت در این لحظات بالا و بالاتر باشد که شیطان در این لحظات از طمع کردن به انسان مأیوس است.
پی نوشت ها:
[1] . اصول کافی، جلد 1، ص 30، حدیث 26، جهاد با نفس، ترجمه: کتاب جهادالنفس وسائل الشیعه، مترجم علی افراسیابی، انتشارات نهاوندی، ص 69.
[2] . جهاد با نفس، ترجمه: علی افراسیابی.
[3] . «خداوند انسانهای باتقوا را دوست می دارد.» آل عمران/ 76.
[4] . «خداوند کسانی را که بسیار توبه می کنند و در پاکی خود از زشتیها تلاش می کنند را دوست دارد.» بقره/ 222.
[5] . ترجمه تفسیر المیزان، ج 8، ص 73.
[6] . «… اقم الصلوه ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر…» عنکبوت/ 29.
[7] . میزان الحکمه، ج 5، ص 404.