می‌دانیم که هر عمل خوبی در شب قدر ثوابش معادل هزار عمل، بلکه بیشتر است، حال اگر کسی تا شب قدر نماز نخواند و فقط در شب قدر نماز بخواند

می‌دانیم که هر عمل خوبی در شب قدر ثوابش معادل هزار عمل، بلکه بیشتر است، حال اگر کسی تا شب قدر نماز نخواند و فقط در شب قدر نماز بخواند

می‌دانیم که هر عمل خوبی در شب قدر ثوابش معادل هزار عمل، بلکه بیشتر است، حال اگر کسی تا شب قدر نماز نخواند و فقط در شب قدر نماز بخواند و یا نمازهایی بخواند که چندین برابر نمازهای یومیه ثواب داشته باشد، آیا جبران نمازهایی که نخوانده می‌شود؟ و اینکه آیا ثواب قضای نماز شب، از ادای آن بیشتر است؟

آموزه‌های اسلام، علاوه بر سهولت و آسانی از دقت و ظرافت خاصی برخوردارند که فهم دقیق و تفسیر آن برای هرکس ممکن نیست و مانند امور دیگر زندگی و رشته‌های علمی باید انسان یا خود متخصص باشد یا به متخصصین در آن رشته مراجعه کند.
مطالب ذکر شده احتمالا ناشی از برداشت نادرست از مسئله‌ای به نام «حبط» و «تکفیر» است. در مباحث کلامی و هم چنین آیات قرآنی، احباط (از بین رفتن پاداش اعمال پیشین، بر اثر گناهان بعدی) و تکفیر (از بین رفتن کیفر گناهان پیشین، بر اثر اعمال نیک بعدی) اشاره شده است.
عموم مردم می‌پندارند که حبط و تکفیر به صورت جمع و تفریق است، به این معنا که اگر کسی مثلاً یک گناه مرتکب شد و در مقابل کاری که شش پاداش دارد انجام داد، بدی آن یک گناه در مقابل یکی از ثواب‌های کار نیک قرار می‌گیرد و از بین می‌رود و در واقع پنج پاداش برای شخص باقی می‌ماند و یا این که اگر در طی سال هیچ نمازی نخواند، در شب قدر که هر عملی مساوی با هزاران برابر آن است. با چند رکعت نماز می‌تواند همه گذشته خود را جبران کند.
چنین برداشت نادرستی بی‌شباهت به قضیه‌ای مربوط به زمان امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیست:
عده‌ای از فردی پیش حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ تعریف و تمجید کردند. حضرت آن مرد را مخفیانه زیر نظر گرفت. آن مرد پس از جدایی از جمعی که برای آنان صحبت می‌کرد، راه نانوایی را پیش گرفت و دو عدد نان دزدید، سپس از انار فروشی دو انار برداشت و همه آنها را به مریضی داد.
حضرت پیش او رفته و فرمود: در وصف تو چیزها شنیده بودم، امّا امروز تو کارهایی انجام دادی که ذهن مرا مشغول کرد.
آن مرد به حضرت عرض کرد: مگر نشنیده‌اید که قرآن کریم می‌فرماید: هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر آن (پاداش) خواهد داشت و هر کس کار بدی بیاورد، جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود».[1] من با دزدیدن چهار عدد نان و انار، چهار گناه مرتکب شدم، بعد از آن که همه آنها را صدقه دادم، چهل پاداش نصیب من شد. اگر چهار گناه را از چهل پاداش کم کنیم، سی و شش پاداش باقی می‌ماند.
حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرمایند: من به او گفتم مادرت به عزایت بنشیند، تو نادانی و از قرآن چیزی نمی‌فهمی، مگر نشنیده‌ای که خداوند می‌فرماید: «انما یتقبّل الله من المتّقین»؛[2] خدا فقط از تقواپیشگان قبول می کند.
تو با دزدیدن چهار عدد نان و انار، چهار گناه مرتکب شدی و چون بدون اجازه صاحبش به دیگری بخشیدی، چهار گناه به گناه پیشینت اضافه کردی، نه این که چهل پاداش به چهار گناهت اضافه کرده باشی.
ظاهرا راه حل مناسب برای زدودن این شبهه، تبیین صحیح و اصولی تأثیر اعمال در یکدیگر است.

میزان تأثیر اعمال در یکدیگر
در زمینه رابطه و تأثیر اعمال در یکدیگر؛ این نکته قطعی است که ایمان و کفر اثر قطعی در اعمال انسان دارند. به این نحو که کفر باعث بی‌اثر شدن کارهای شایسته پیشین است و ایمان باعث از بین رفتن آثار سوء اعمال گذشته. اگر کسی با حالت کفر از دنیا برود همه اعمال نیک گذشته‌اش محو خواهد شد؛ چنان که اگر کسی با ایمان چشم از جهان فروبندد آثار کفر پیشین از بین خواهد رفت. این تأثیر و تأثر بین ایمان و کفر، از دیدگاه قرآن جای هیچ تردیدی نیست. هم چنان که در آیه 9 سوره تغابن آمده است: «و هر کس به خدا ایمان آورده و کار شایسته‌ای کرده باشد، گناهان او را می بخشد.»
در مورد تأثیر اعمال باید قائل به تفصیل شد. برخی از اعمال نیک، اگر به طور شایسته و مقبول انجام گیرد، آثار اعمال بد گذشته را از بین می‌برند، مانند توبه که اگر به صورت مطلوب انجام گیرد، گناهان شخص آمرزیده می‌شود، و برخی از اعمال نیک اثر هر گناهی را از بین نمی‌برند. در واقع روح انسان که از گناهان اثر می‌پذیرد دارای ابعاد گوناگونی است و هر دسته از اعمال نیک و بد به یک بعد آن مربوط می‌شود، مگر این که آن عمل صالح آن قدر نورانی باشد که بتواند به همه جوانب روح سرایت کند و یا گناه آن قدر آلوده کننده باشد که سایر ابعاد را هم آلوده سازد.
خلاصه تعیین انواع و مقدار تأثیر و تأثر اعمال نیک و بد در یکدیگر را عقل قاصر ما در نمی‌یابد، بلکه باید از راه وحی و سخنان معصومین ـ علیهم السلام ـ به دست آورد و قاعده کلی نمی‌توان بیان کرد که حتماً فلان عمل نیک، آثار عمل بد را از بین خواهد برد. برای نمونه در آیات و کلمات معصومین ـ علیهم السّلام ـ آمده است که توبه با شرایط خاصی آثار گناهان پیشین را از بین می‌برد، این توبه تنها طلب بخشش نیست بلکه شرایطی دارد. که از جمله آنها جبران حق الناس و اعمال واجبی که ترک شده می‌باشد. حال اگر فردی هزاران شب، تا صبح بیدار بماند و کارهای نیک بسیاری انجام دهد امّا اعمال گذشته را جبران نکند، این توبه برای او سودی ندارد.[3] در مورد مستحبات و واجبات نیز مسئله چنین است. مستحبات (نمازهای مستحبی، بیداری‌های شبانه، اذکار و…) یارای جبران اعمال واجب از دست رفته را ندارند و حتی اگر انجام آنها موجب ترک واجبات شود نباید آنها را به جا آورد (چنان که امام علی ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه می‌فرماید: اذا اضرت النوافل بالفرائض … رفضوها».[4] زمانی که مستحبات به واجبات ضرر می زند ، مستحبات را رها کنید .
راه جبران اعمال واجب مشخص است. هر عمل واجبی که قضا شد باید بر اساس گذشته و آن گونه که در رساله‌ها آمده جبران شود، مثلاً اگر نماز صبح قضا شده، باید دو رکعت نماز صبح خواند، اگر به جای دو رکعت نماز صبح صد رکعت نماز چهار رکعتی خوانده شود، پذیرفته نخواهد شد.
بله امور مستحبی بر اساس روایات، می‌توانند کمبودهای اعمال واجب ما را جبران کنند[5] ، به این معنا که اگر عمل واجبی را انجام دادیم، امّا کمال مطلوب را نداشت، می‌توانیم با خواندن نمازهای مستحبی و نوافل، این کمبود را جبران کنیم.[6] البته نکاتی که گفته شد در صورتی بود که اعمال واجب ناخودآگاه و غیرعمدی ترک شده باشد، امّا اگر ـ نعوذ بالله ـ عمداً ترک شده باشند، خود یکی از گناهان کبیره است که زدودن آن اگر چه ممکن است. (مثلا با توبه حقیقی و جبران آنها) امّا بسیار سخت است.
افزون بر اینها می‌دانیم که قبولی اعمال به شرایط زیادی از جمله ایمان بستگی دارد، چنان که در قرآن کریم می‌فرماید: هر کس که کارى شایسته کند چه زن و چه مرد اگر مؤمن باشد به بهشت مى‏رود و به قدر آن گودى که بر پشت هسته خرماست به کس ستم نمى‏شود.[7] و کسی که در طول سال عمدا واجباتش را ترک کند مسلما از افراد مؤمن محسوب نمی شود.
نتیجه کلام این که:
1. هرعبادتی در زمانی که معین شده باید انجام بگیرد.
2. واجبات اصل اند و امور مستحبی فرع، اولین وظیفه هر مسلمانی انجام واجبات و ترک محرمات است، پس از آن اگر خواست، می‌تواند مستحبات را انجام دهد.
3. مستحبات و کارهای نیک جبران کننده واجبات نیستند، اگر چه می‌توانند کمبودهای واجبات را جبران کنند.
4. در صورت قضا شدن واجبات ، آنها را همان گونه که تعیین شده باید انجام داد.
5. ارزش و پاداش اعمالی که انجام می‌دهیم بر ما پوشیده است لذا میزان تاثیر اعمال در یکدیگر را نمی‌توان با عقل قاصر خود تعیین کرد.
تقریبا از مطالب یاد شده، پاسخ این پرسش که آیا قضای نماز شب برتر از ادای آن است فهمیده می‌شود که فضیلت نماز شب در وقتش بیشتر از قضای آن است.
چنان که در مورد وقت نماز شب فرموده‌اند: «وقت نافله شب از نصفه شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود.[8] ناگفته نماند، در روایات برای تسهیل کار اجازه داده شده است که اگر کسی نماز شبش قضا شد آن را در روز اعاده کند، البته تأکید شده است که ترک نماز شب و خواندن قضای آن نباید به صورت عادت در آید.[9]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المیزان، علامه طباطبایی، ج 2، ص 167، ذیل آیات 216 و 218 سوره بقره ؛ قم ، جامعه مدرسین.
2. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلی، ص 413، قم ، جامعه مدرسین.
3. معاد از نظر روح و جسم، فلسفی، ص 265 ـ 306، نشر معارف اسلامی.

پی نوشت ها:
[1] . انعام/ 160.
[2] . مائده/ 27.
[3] . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ج 3، ص 152.
[4] . نهج البلاغه، حکمت 279.
[5] . شیخ صدوق، محمد، معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین، 1361، ص 32.
[6] . ر.ک: امام خمینی، چهل حدیث، حدیث بیست و هفتم، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ص 371.
[7] . نساء/ 124.
[8] . بنی هاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع، قم، جامعه مدرسین، ج1، ص 451.
[9] . شیخ صدوق، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، موسسه نشر اسلامی، ج 1، ص 485.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید