کشورعربستان و سرزمین حجاز، در حال گذراندن یکی ازمتزلزل ترین شرایط حیات و بقائ خود در دوران معاصر است.وضعیت سیاسی و امنیتی در شبه جزیره عربستان، شباهت هایی با سال های اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم و جنگ های داخلی دارد، صرف نظر از درامدهای نفتی، بی ثباتی و عدم اعتماد عمومی به حاکمیت، تزلزل در ساختار حکومتی، مهمترین چالش سیاست و امنیت در عربستان است، که، حضور این واحد سیاسی را در آستانه یک دوره بحران گرم داخلی، قرار داده است.
موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان تحلیل اخیر خود از تقابل ایجاد شده میان عربستان و جمهوری اسلامی ایران را با عبارت فوق آغاز کرده و در ادامه می نویسد: بدون تردید، مهمترین مشکل امنیت ملی عربستان سعودی را امروزه، تهدیدات و آسیب پذیریهای داخلی، شامل می شوند. اما، این مشکل زمانی بغرنج تر میشود که، دولت سعودی، در محیط های چند لایه پیرامونی و منطقه ای و جهانی نیز، خود را در معرض چالش ها و خطرات و بحران هایی مییابد. معضلاتی امنیتی که عمدتا جنبه ادراکی داشته، و ناشی از “نوع تلقی” حاکمان سعودی از فرایند تحولات سیاسی، امنیتی است. بخش اعظم این بحران یا تهدید ها، نتیجه رفتارهای خودشان در سیاست های داخلی و خارجی است.
تغییرات نسلی و توسعه فن اوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات اجتماعی را در یک جامعه سنتی و ایدئولوژیک، نظیر عربستان، شتاب بخشیده است.شکافهای عمیقی در میان بافت اجتماعی با ساخت سیاسی کشور پدید آمده است. موج بیداری و تحول اجتماعی، سراسر کشورهای عربی و اسلامی را فرا گرفته. از سوی دیگر، تحولات ژئواستواتژیک و ژئوپالیتیک و حتی ژئو اکونومیک، نقشه محیط رقابت قدرت وامنیت را بشدت تحت تاثیر قرار داده. چهار “ابرموج” (یا موج عظیم)، در پویش تاریخی و جغرافیایی خود، در یک نطقه به هم رسیده و نتایج بسیار بزرگی در نقشه سیاسی، امنیتی و سلسله مراتب قدرت، در خاورمیانه، در حال رقم خوردن است.
موج عظیم انقلاب اسلامی، موج فروپاشی نظام دوقطبی، موج جنگهای منطقه ای، و تعامل متوازن ایران و قدرتهای جهانی بویژه روسیه هستند که در پویش تاریخی و جغرافیایی خود، هم اینک در قلب جهان، یعنی، ژئوپالیتیک ترین منطقه دنیا، (اسیای جنوب غربی و شمال افریقا)، بهم رسیده اند، و یکی از موثرترین جریانهای تاریخ ساز یا پارادایم جدید قدرت و امنیت را در حال شکل دهی هستند.جمهوری اسلامی ایران، بطور مستقیم، در کانون دوموج بزرگ اول و اخر، و بطور قابل ملاحظه و موثر، در دامنه دو موج دوم و سوم، ایفای نقش، داشته است.
همانگونه که ذکر شد، پارادایم جدید و نیز هرم قدرت و امنیت ، در محل تلاقی این چهار امواج بزرگ تاریخی، در حال شکل گیری است. از سوی دیگر، جریانات آنارشیک و ضد پارادایم (پارادوکسیکال) نیز، در بستر این جریانات، همیشه حضور داشته اند. این دسته از جریانات، نوعا، ناشی از نقش آفرینی عوامل و نیروهایی است که، موقعیت و وضعیت خود را در پرتو تحولات، رو به افول و زوال میبینند و یا منافعی موقتی را، که در پرتو روند تحولات بدست آورده بودند، ازدست رفته می بینند.
در سطح منطقه و محیط پیرامونی ما، دولت سعودی و دولت ترکیه، دو واحد سیاسی هستند که از تحولات سی و هفت ساله اخیر جمهوری اسلامی ایران، بویژه از وضعیت دوران استقرار نظام، جنگ تحمیلی، چالشهای دوران رشد نظام، چالشهای سیاست خارجی ایران با قدرتهای جهانی و بالاخره از چالش هسته ای ایران، منفعت های موقتی بسیار زیادی برده اند. اینک اما، با تلاقی آثار چهار موج بزرگ، نسخه جدید پارادایم قدرت و امنیت، با محوریت تعامل متوازن ایران و قدرتهای جهانی، در حال پیچیده شدن است.
پیش از این نیز، اقتدار و نفوذ منطقه ای ایران، در پی تحولات مهم منطقه ای، بطور قابل ملاحظه ای، افزایش یافت. تغییرات ساختار قدرت و حکومت در افغانستان و عراق، شکست های رژیم صهیونیستی در جنگ های سی و سه روزه با حزب الله لبنان و 22 روزه با حماس، شکست پروژه اسقاط بشار اسد در کوتاه مدت، و نهایتا شکست پروژه تصرف یمن توسط دولت سعودی، از طریق حمله نظامی، از جمله عواملی هستند که تثبت کننده برتری و نفوذ راهبردی ایران، در سطح منطقه بوده اند.
علاوه بر این، جریان تروریسم داعش نیز، که با سرمایه گذاری و مشارکت دولت ریاض، سازماندهی و هدایت می شود، در مسیر شکست، بر ناکامی های سیاست خارجی سعودی افزوده است. مجموعه عوامل فوق، علل و انگیزه های حاکمان ریاض را در ایجاد بحران، از طریق کشمکش با ایران، شکل داده است.
در حقیقت، نه وضعیت داخلی و توان ملی عربستان، و نه شرایط امنیتی، سیاسی و اقتصادی منطقه، نه ملاحظات راهبردی مشترک منطقه و قدرتهای جهانی، این امکان و فرصت را برای “ترکتازی” دولت سعودی، و تداوم و گسترش بحران، و کشمکش جدی تر با ایران، نمیدهد.همانطور که ذکر شد، دولت سعودی، دولتی عرفی، سنتی، خانوادگی، غیر مدرن و با ظرفیت های محدود در مواجهه با بحرانهای گسترده و دامنه دار است.
بنابراین کوچک ترین ترکش احتمالی هر نوع برخورد گرم، اگر به محیط داخلی و سرمایه های نفتی سعودی اصابت کند، نه تنها خسارات بسیار گزافی را برای سعودی بدنبال دارد، بلکه تلاطم شدیدی را در محیط راهبردی منطقه و محیط اقتصادی جهان، به بار خواهد اورد.
از این رو، تا زمانی که درگیری عربستان، در حد تهدیدات لفظی، یا حداکثر مانورهای دیپلماتیک باشد، و خطر قابل ملاحظه ای برای منافع دیگران نداشته باشد، ایران، با حزم و احتیاط، وضعیت را نظاره و پایش میکند، اما، آنجا که احساس شود، بی تجربگی و خامی، و یا ماجراجویی و نادانی احدی از فرمانروایان سعودی، بخواهد روند تقابل را از محدوده خطر عبور دهد، آنگاه، نه ایران، و نه دیگر عقول دنیا، تحمل بازی ویرانگر مشتی تازه وارد ماجراجو را نخواهند داشت، و امکانات و روشهای مقتضی را، برای کنترل و مهار آن، بکار خواهند برد.
منبع : شیعه آنلاین