عصر غیبت (9) وضعیت فکری جامعه

عصر غیبت (9) وضعیت فکری جامعه

نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم

ج : وضعیت فکرى
آنچه که به لحاظ ((وضعیت فکرى )) (301) در این دوره در خور توجه و تامل است ، تغییر خط مشى فکرى ((متوکل ))از ((اعتزال ))(302) – مذهب رسمى دولت – به مذهب ((اهل حدیث )) ، و چرخش آشکار سیاست سرکوبى ((معتزله ))و ((شیعیان )) ، و حمایت از ((اهل حدیث )) است که غالب اهل سنت (303) را تشکیل مى داد.
در مورد ((اعتزال ))و زمان پیدایش آن ، اقوال متعددى است (304) ؛ برخى از محققان پیدایش آن را در اواخر قرن اول هجرى و در دوره امویان و جدایى ((واصل بن عطا))از استاد خود ((حسن بصرى ))(21-110 ه‍) مى دانند. (305) به گفته آنان جایگاه پیدایش و رشد و نمو ((اعتزال )) ، ((عراق ))بوده و متشکل از 5 اصل است .(306)
تکیه این مکتب ، بر عقل گرایى مفرط است به طورى که بعضى آن را از این نظر شبیه مکتب عقل گرایى اروپا در عصر ((رنسانس ))مى دانند.(307)
این مذهب تا دوره مامون از مناقشات و دخالت در مسائل سیاسى کاملا به دور بود(308) اما در این دوره ((مامون ))(198-218 ه‍) عقیده رسمى دولت قرار گرفت و با حمایت هاى او به اوج شکوفایى خود رسید. برخى از محققان با ارائه شواهد تاریخى بر این عقیده اند که هدف اصلى ((مامون ))از این اقدام ، مبارزه با امامت شیعه و در راءس آن مبارزه با امام رضا علیه السلام و محکوم کردن و شکست آن حضرت بود، تا بدین وسیله بزرگ ترین مانع و خطر را از سر راه خود و دیگر خلفاى عباسى بر دارد.(309)
همچنان که با اجبار امام به پذیرش مقام ((ولایتعهدى ))از یک طرف ، و ترجمه کتابهاى یونانى در فلسفه و منطق از طرف دیگر، براى تحقق اهداف خود تلاش مى نمود.
او با اجبار امام علیه السلام به پذیرش مقام ((ولایتعهدى ))یکى از اهدافش این بود که به زعم خود، نشان دهد که امام علیه السلام زاهد نیست و طالب مقامات دنیوى است . (310) او با شروع نهضت ترجمه (311) بناى شکست امام و بستن در خانه اهل بیت علیهم السلام را داشت ، (312) اما با برخوردهاى پیچیده و دقیق امام علیه السلام و برخوردارى حضرت از موهبت عصمت و علم الهى ، تمامى نقشه هاى شوم او نقش بر آب شد تا آنجا که چاره اى جز کشتن امام علیه السلام ندید.
((اباصلت ))مى گوید: ((مامون ))از شهرهاى مختلف ، ((متکلمان )) را احضار مى کرد، به این امید که شاید یکى از آنان در مباحثه ، امام علیه السلام را شکست دهد تا منزلت او نزد علما پایین بیاید و به وسیله آنان ، نقصان و شکست امام علیه السلام در میان مردم منتشر و شایع شود، ولى هیچ دشمنى ، از یهود و نصارى و مجوس و صابئیان و براهمه و بى دینان و مادیان ، و نه هیچ دشمنى از فرقه هاى مسلمین با آن حضرت سخن نمى گفت ، مگر آن که با دلیل و برهان محکوم و ساکت مى گشت .
تا آنجا که ، مى گوید: چون این نیرنگ ((مامون ))به نتیجه نرسید، به آن حضرت سوء قصد کرد و با خورانیدن ((سم ))او را کشت .(313)
((مامون ))پس از پذیرش این مذهب ، مردم را وادار به قبول مخلوق بودن قرآن که یکى از نظریات ((معتزله ))است ، نمود.
او در سال (218 ه‍) نامه اى به حاکم ((بغداد))نوشت و از او خواست که قضات و محدثین را در مورد مساءله مخلوق بودن قرآن بیازماید تا چنانچه مخالف این نظر هستند آنان را از سمت خود عزل کند. همچنین دستور داد: از قضات تعهد بگیرد، شهادت کسانى که قائل به مخلوق بودن قرآن هستند نپذیرد، و هر کسى که به این مساءله معتقد نیست مجازات نماید. (314) این کار که در واقع نوعى تفتیش عقاید بود در تاریخ به عنوان ((محنه القرآن )) (315) مشهور شده است .
از جمله وصایاى ((مامون ))به ولیعهد خود (معتصم ) وادار کردن مردم به پذیرش این مساءله بود. ((معتصم ))هم با این که بهره اى از علم نداشت ، بر هر کدام از علما که قائل به این مساءله نبودند بسیار سخت مى گرفت . و هر عالم و قاضى که بر این راى ((معتزله ))نبود در معرض ضرب تازیانه و شکنجه قرار مى گرفت .(316)
((واثق ))(227 – 232 ه‍) نیز به پیروى از ((معتصم ))این موضوع را پذیرفت ، و از ((معتزله ))حمایت مى کرد. او تا آنجا به مردم براى پذیرش ‍ عقاید آنان سخت گرفت که باعث رنجش خاطر مردم ((بغداد))شد. (317) وى افراط را به آنجا رساند که در مبادله اسراى مسلمین با رومیان ، ملاک مسلمانى را پذیرش مخلوق بودن قرآن قرار داد، به طورى که هر کدام از اسرا که قائل به این مساءله نبودند به اعتبار این که مسلمانان نیست ، مورد مبادله قرار نمى داد.(318)
در هر حال سختگیریهاى ((خلفاى عباسى ))به جایى رسید که مخالفان مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند و زندانها از آنها پر گردید. (319) ((احمد بن حنبل ))به جرم مخالفت با این نظریه ، تازیانه خورد و مدت ها زندانى شد. (320) در زمان حکومت ((واثق )) ، اهل ((بغداد))به خاطر اعتراض به این مساءله ، به رهبرى ((احمد بن نصر خزاعى ))قیام کردند و خواستار عزل واثق شدند. این قیام به وسیله ((واثق ))شکست خورد و رهبر آن به دست او کشته شد. (321) ((یوسف بن یحیى بویطى ))نیز که از شاگردان ((شافعى ))بود مورد شکنجه قرار گرفت و در زندان درگذشت . (322) بدون تردید این گونه اقدامات و نظایر آن باعث نفرت هر چه بیشتر مردم نسبت به ((معتزله ))مى شد.(323)
بالاخره با درگذشت ((واثق )) ، ((متوکل ))(232 – 247 ه‍) روى کار آمد. او با یک چرخش آشکار، سیاست حمایت از ((اهل حدیث ))و سرکوبى ((معتزله ))و ((شیعیان ))(324) را در پیش گرفت . (325) و بدین وسیله توانست رضایت توده مردم را که به خاطر سخت گیریهاى ((معتزله ))و حمایت هاى بى دریغ خلفا از آنان ، به ستوه آمده بودند، فراهم آورد. (326) تا آنجا که مردم در ستایش او به سبب این کار مبالغه کرده و او را یکى از سه خلیفه و احیاکننده سنت ، و از بین برنده بدعت نامیدند.(327)
وى علاوه بر آن ، با این اقدام خود موفق شد، ((علویان ))را که بیشتر آنان گرایش ((معتزلى ))وسیعى داشتند و در واقع عناصر تندرو جامعه را تشکیل مى دادند، شکست عمده اى بدهد.(328)
((متوکل ))با این چرخش فکرى ، براى رسیدن به اهداف سیاسى خود و نابودى هر چه بیشتر ((معتزله ))و ((شیعه )) ، روشهاى خاصى را اتخاذ کرد.
نخست ، تفتیش عقاید مذهبى (المحنه ) علیه راویان عامه که از سوى ((مامون ))و با حمایت (( معتزله ))اعمال مى شد را ممنوع ساخت و ایشان و هواداران آنان را به پذیرش شعارهاى ضد شیعى ترغیب کرد.
دوم ، ((ابن زیات )) ، وزیر و همکارانش را از مشاغل خود برکنار کرد و به جاى او ((جرجرانى ))و ((ابن خاقان ))را، که گرایشهاى افراطى به اتخاذ سیاست هاى ضد شیعى داشتند منصوب کرد.
سوم ، دست به ایجاد ارتش نوینى ، موسوم به ((شاکریه ))زد. بدین منظور افرادى از مناطق که در بینش ضد علوى معروف بودند، به ویژه از ((سوریه )) ، ((الجزیره )) ، ((جبل )) ، ((حجاز))و حتى از ((عبنا)) ، که علیه تفتیش عقاید مذهبى (محنه القرآن ) قیام کرده بودند استخدام کرد.(329)
((متوکل ))علاوه بر این اقدامات دست به یک رشته عملیات بر علیه مخالفان خود از ((شیعیان ))و ((علویان ))زد(330) که برخى از آنها، همچون خراب کردن قبر امام حسین علیه السلام و… قبلا اشاره شد.
از دیگر رویدادهاى قابل ذکر در این ایام ، شکل گیرى و تدوین برخى ((جوامع روایى ))و ((صحاح ))اهل سنت ، همچون ((مصنف ))ابن ابى شیبه ، متوفاى (235 ه‍)، ((صحیح ))بخارى ، متوفاى (256 ه‍) و ((صحیح ))مسلم ، متوفاى (261 ه‍) است .(331)

خلاصه
در این فصل براى پى بردن به علل و زمینه هاى ((غیبت )) و دست یافتن به تحلیلى جامع و صحیح ، مرورى داشتیم به وضعیت سیاسى – اجتماعى و فکرى عصر ((عباسیان دوم )) ، و دروه مرکزیت ((سامرا)) در آستانه غیبت امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، آنچه از ((وضعیت سیاسى )) و ویژگى هاى آن در دوره برشمردیم ، عبارت بود از:
1- انتقال مرکز خلافت از ((بغداد)) به ((سامرا)) .
2- نفوذ و تسلط ترکان .
3- عزل و نصب هاى پى در پى .
4- نفوذ زنان در دستگاه خلافت .
5- ستمگرى وزرا و امرا.
6- فتنه ها و آشوب هاى داخلى .
7- قدرت یافتن و خودمختارى مناطق تحت نفوذ.
9- تغییر ماهیت و اهداف فتوحات .
در ((وضعیت اجتماعى )) ، اشاره اى داشتیم به دو قطبى شدن جامعه و تقسیم آن به لحاظ مالى و اقتصادى ، به دو قشر محروم و برخوردار، از این رو، مقایسه اى داشتیم بین زندگى خلفا، وزرا، امرا، جشن ها، عیاشى ها و ریخت و پاش هاى بى حد و حصر و افسانه اى آنان با فقر و تهیدستى و سیه روزى توده مردم .
در ((وضعیت فکرى )) مرورى داشتیم به مهم ترین ویژگى این دوره که همان چرخش فکرى آشکار ((متوکل )) از ((اعتزال )) به (( اهل حدیث )) و سرکوبى (( معتزله )) و قدرت بخشیدن به (( اهل سنت )) و جماعت بود. از علل و انگیزه هاى آن نیز گفت و گویى داشتیم .
… ادامه دارد.

پی نوشت:

301- براى اطلاع کامل از وضعیت فکرى و فرهنگى در این دوره ، ر. ک : العصر العباسى الثاین ، دکتر شوقى ضیف ، ص 115 – 179؛ تاریخ الاسلام ، دکتر حسن ابراهیم حسن ، ج 3، ص 332 – 406، و مطلح العصر العباسى الثانى ، دکتر نادیه حسنى صقر، ص 192 – 224، و دوله بنى العباس ، دکتر شاکر مصطفى ، ج 2.
302- راجع به پیدایش معتزله و عقایدشان و نقش آنان در دوره خلفاى عباسى ، ر. ک : تاریخ الاسلام ، دکتر حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 418 – 426، و ج 2، ص 155 – 162، و ج 3، ص 213 – 218، و العصر العباسى الاول و العصر العباسى الثانى ، دکتر شوقى ضعیف ، ص 170 – 179. و بحوث فى الملل و النحل ، جعفر سبحانى ، ج 3، ص 165 – 470.
303- بین اهل حدیث و اهل سنت باید تفاوت قائل شد. اهل حدیث تنها به گفته هاى پیامبر صلى اللّه علیه و آله تمسک مى کنند، در حالى که اهل سنت علاوه بر آن ، به اعمال و کردار و تقریر پیامبر هم قائلند. (تاریخ الاسلام ، دکتر حسن ابراهیم حسن ، ج 2، ص 162) و نیز براى اطلاع بیشتر از اصطلاح ((اهل سنت ))و تاریخ پیدایش و نظم آن در عهد عباسیان و نیز فوق آن ، ر. ک : همان ، ج 2، ص 162 – 613 و 468 – 470، و ج 3، ص 218 – 219.
304- ر. ک : بحوث فى الملل و النحل ، جعفر سبحانى ، ج 3، ص 174 – 183.
305- تاریخ الاسلام ، دکتر حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 418. (در این مساءله وجوه دیگرى نیز ذکر شده . همان ، ص 419) و نیز ر. ک : بحوث فى الملل و النحل ، جعفر سبحانى ، ج 3، ص 165 – 470.
306- همان ، ص 419 – 420. این اصول عبارتند از: ((توحید)) ، ((عدل ))و ((وعید)) . قائل شدن به حد واسطى به نام فسق ، بین ایمان و کفر، امر به معروف و نهى از منکر، براى توضیح هر یک ، ر. ک : همان ، و بحوث فى الملل و النحل ، جعفر سبحانى ، ج 3.
307- همان ، ص 421.
308- همان .
309- ر. ک : زندگانى سیاسى امام رضا علیه السلام ، جعفر مرتضى عاملى ، ترجمه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، ص 357 – 360؛ زندگانى سیاسى امام جواد علیه السلام ، جعفر مرتضى عاملى ، ترجمه سید محمد حسینى ، ص 63 – 65.
310- زندگانى شسیاسى امام رضا علیه السلام ، ص 233 234 و زندگانى سیاسى امام جواد علیه السلام ، ص 65. (شایان ذکر است که جعفر مرتضى عاملى در کتاب تحقیقى خود، پیرامون زندگانى سیاسى امام رضا علیه السلام ، ص 203 233، یازده هدف براى مامون به خاطر اعطاى مقام ولایتعهدى به امام رضا علیه السلام بر مى شمارد).
311- ر. ک : تاریخ الاسلام ، دکتر حسن ابراهیم حسن ، ج 2، ص 334 – 347، و ج 3، ص 380.
312- براى اطلاع از اهداف مامون در ترجمه کتاب هاى فلسفه و منطق ، ر. ک : سیره پیشوایان ، مهدى پیشوایى ص 498 – 509.
313- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 239؛ بحار الانوار، ج 49 ص 290؛ شرح میمیه ، ابى فراس ، ص 204. (به نقل از: زندگانى سیاسى امام جواد علیه السلام ، جعفر مرتضى عاملى ، ترجمه سید محمد حسینى ، ص 65).
314- تاریخ الاسلام ، دکتر حسن ابراهیم ، ج 2، ص 160؛ الکامل ، ج 6 ص 423؛ تاریخ الخلفاء، ص ‍ 308.
315- ((محنه )) ، به معناى آزمایش است . (لسان العرب مى گوید: المحنه الخبره ) و نیز مى گوید: (المحنه : ما یمتتحن به الانسان من بلیه ) سختى و بلیه اى است که انسان به آن امتحان و آزمایش ‍ مى شود.
316- تاریخ الاسلام ، دکتر حسن ابراهیم حسن ، ج 2، ص 161.
317- همان ، ج 2، ص 161 و 80.
318- همان ، ص 162، و ج 3، ص 213؛ تاریخ یعقوبى ، ج 3، ص 215. براى اطلاع از موضع ائمه علیه السلام به خصوص امام هادى علیه السلام با مساءله مخلوق بودن قرآن ، ر. ک : سیره پیشوایان ص ‍ 609 – 610؛ توحید، صدوق ، ص 224.
319- الولاه و القضاه ، ص 415. (به نقل از: مطلع العصر العباسى الثانى ، دکتر نادیه حسنى صقر، ص ‍ 199).
320- مطلع العصر العباسى الثانى ، دکتر نادیه حسنى صقر، ص 206.
321- مروج الذهب ، ج 4، ص 76؛ تاریخ الخلفاء، ص 340 الکامل ج 7، ص 329.
322- الکامل ، ج 7، ص 26.
323- طبرى ، ج 7، ص 329. (به نقل از: مطلع العصر العباسى الثانى ، دکتر نادیه حسنى صقر، ص ‍ 200).
324- در مورد تاثیر شیعه امامیه بر معتزله و وجوه اشتراک این دو، ر. ک : تاریخ الاسلام ، دکتر حسن ابراهیم حسن ، ج 2، ص 155 – 162؛ تاثیر الاراء الکلامیه الشیعه على المعتزله ، قاسم جوادى . (مجله الفکر الاسلام ، شمار 16، ص 207161).
325- طبرى . ج 7، ص 368؛ مروج الذهبى ، ج 4، ص 86 (قال المسعودى : و لما افضت الخلافه الى المتوکل امر بترک النظر و المباحثه فى الجدال و الترک لما کان علیه الناس فى ایام المعتصم و الواثق و المامون و امر الناس بالتسلیم و التقلید و امر شیوخ المحدثین ، بالتحدیث و اظهار السنه و الجماعه ).
326- ضحى الاسلام ، احمد امین ، ج 3، ص 198، (به نقل از: مطلع العصر العباسى الثانى ، دکتر نادیه حسنى صقر، ص 203).
327- تاریخ بغداد، ج 5 ص 170؛ تاریخ الخلفاء، ص 346 (بالغوا فى الثناء علیه و التعظیم له ، حتى قال قائلهم : الخلفاء ثلاثه ، ابوبکر قى قتل اهل الرده ، و عمر بن عبدالعزیز فى رد المظالم ، و المتوکل فى الحیاء السنه و اماته التجهم .) در تاریخ بغداد به جاى اماته التجهم ، ((محاالبدع ))آمده است .
328- ر. ک : تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 82.
329- به نقل از همان .
330- براى اطلاع از این رشته عملیات ، ر. ک : تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 82 – 85.
331- ر. ک : دوله بنى العباس ، دکتر شاکر مصطفى ، ج 2، ص 164.
منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید