فلسفهی حرمت رابطه دختر و پسر در اسلام چیست؟ و در برابر این رابطهها چگونه میتوان واکنش مثبت داشت؟ و آیا در محیط های تحصیلی شوخی با نامحرم بدون شهوت اشکال دارد یا نه؟
از آنجا که تعداد زیادی از افراد جامعه را نسل جوان تشکیل میدهند، دشمنان این کشور، با تهاجم فرهنگی و توطئههای گوناگون، جوانان را مورد هدف قرار دادهاند تا بتوانند با سرگرم نمودن ایشان به مسائل پوچ و بیاساس، نشاط، نوآوری و کارآمدی آنان را از بین برده وکشور را از این سرمایههای گرانبها محروم نمایند.
مسألهی ارتباط دختر و پسر نیز، به گونهای که در جامعهی ما مطرح است، بیارتباط با مطالب یاد شده نمیباشد. البته این مسأله از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است که در آغاز این بحث، به دو نکتهی مهم آن اشاره میکنیم:
نکتهی اول: ایّام جوانی، دورهی شور احساسات، شوق جنسی و نشاط جسمی است. با بیدار شدن قوای مختلف جسمی، توجه به مسائل عاطفی و جذّابیتهای ظاهری جنس مخالف زیادتر میشود. این بلوغ طبیعی، در پیدایش دوستیها و روابط دختر و پسر تأثیر به سزایی دارد.
نکته دوم: همهی ما معتقدیم که انسان موفق کسی است که در زندگی، دارای اهداف مشخصی باشد و با برنامهریزی درست و انتخاب راه مناسب، به آن هدف دست یابد.
یک جوان نیز، باید سعی کند راهی را انتخاب نماید که او را به یک زندگی مطلوب، ایدهآل و سرشار از آرامش، کمال و شادی برساند.
انسان دارای نیازمندیهای روحی و جسمی بسیاری است، و همانگونه که به مسایل مادی نیاز دارد، برای رسیدن به تکامل و آرامش به مسایل معنوی نیز نیازمند است؛ از طرفی دین اسلام دارای مجموعه قوانین کامل و جامعی است که به همهی نیازمندیهای انسان توجه نموده و در تعالیم خود، مصالح عمومی و سعادت دنیا و آخرت را مدّ نظر قرار داده است.
بر این اساس، اسلام برای پاسداری از حریم پاکی و جلوگیری از انحرافات، روابط دختر و پسر را با رعایت ضوابطی پذیرفته و آزادی مطلق و بدون حساب، و دوستیها و عشقبازیهای مصطلح امروزی را ناپسند و مردود شمرده است.
اسلام، صرف صحبت کردن لازم و ضروری زن و مرد را در جریان رسیدگی به کارهای روزمرهی زندگی حرام ندانسته است، اما با توجه به اینکه در زمان جوانی، غرایز جنسی، احساسات و شیفتگی و زیباییهای ظاهری تا حدّ زیادی خودنمایی میکند، ناخودآگاه، روابط ایجاد شده رنگ و لعاب دیگری به خود میگیرد؛ بنابراین از منظر دین، نمیتوان این گونه روابط را توصیه نمود!
اسلام، در آغاز هر ارتباطی قایل است که باید میان افراد، تعهدی به صورت رسمی ـ هر چند این روابط موقت و برای زمانی محدود باشد ـ ایجاد شود؛ لذا کسانی که میخواهند با هم رفاقت یا رابطهای داشته باشند (به هر دلیل و بهانهای که باشد، حتی اگر در آینده قصد ازدواج داشته باشند) باید تعهدی رسمی (به صورت عقد دایم یا موقت که احکام آن در توضیح المسائل ذکر شده) میانشان وجود داشته باشد، و تنها در این حالت، ارتباط، دوستی و تماس تلفنی آنها جایز و بدون اشکال است؛ اما در غیر این صورت، این ارتباط جایز نیست، زیرا هر ارتباطی میان زن و مرد، از نگاه شروع میشود و خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و عفاف خود را حفظ کنند! این برای آنان پاکیزهتر است؛ خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است! و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند.»[1]
در این آیه، به صراحت دستور داده شده که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه نکنند و از نگاههای هوسآلود پرهیز نمایند. به راستی، اگر به این آیهی مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه نکنند، آیا دوستیها و عشقهای خیابانی به وجود میآید؟
حضرت علی (ع) میفرماید:
«چشم پوشی از نگاه، بهترین عامل بازداری از شهوات است.»[2]
همچنین، خداوند در سورهی احزاب، خطاب به زنانِ پیامبر (ص) میفرماید:
«به گونهای هوسانگیز سخن نگویید تا بیماردلی در شما طمع نکند، و به گونهای شایسته و معمولی سخن بگویید.»[3]
به راستی، آیا روابط میان دختران و پسران جوان، با آن میل و کشش جنسی که طبیعت سنّ جوانی است، از نگاههای آلوده و صحبتهای هوسانگیز خالی و مبرّا است؟
آیا با در نظر گرفتن این کلام صریح الهی میتوان حکم به جواز این گونه روابط صادر نمود؟
شایده عدّهای مدّعی باشند که ما اینگونه روابط را قبول نداریم، بلکه ارتباطی مورد نظر ما است که از این مسایل به دور باشد!
در پاسخ اینان باید گفت: اصرار و تأکید فراوانی که امروزه بر این روابط میشود، شاهدی است بر این که انگیزهی دیگری ـ هر چند به صورت غیر مستقیم و مخفی ـ در این کار موجود است؛ لذا ممکن است به ظاهر روابطی ایجاد شود که در ابتدا عاری از اینگونه مسایل باشد، اما از آنجا که سنّ جوانی اوج کشش جنسی و عاطفی است، به تدریج و بر طبق طبیعت بشری، این روابط آلوده به نگاهها، صحبتها و رفتارهای هوسآلود میشود.
در پایان این بخش، توجه شما را به احادیث ذیل ـ که کاملاً مرتبط با موضوع میباشد ـ جلب میکنم:
علامهی مجلسی در ضمن احادیثی نقل میکند:
«کسی که به حرام دست به دست زنی برساند، چون به صحرای محشر درآید، دستش بسته باشد، و کسی با زنان نامحرم خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، هزار سال او را در محشر حبس میکند؛ و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعی و شوخی کند، بر آن زن نیز گناهی همانند آن مرد است.»[4]
حال، «آیا دوستیهای تلفنی، رفت و آمدها و روابط میان دختر و پسر مشمول این آیات و روایات میشود یا خیر؟» آیا باز هم میتوان ادعا نمود که این روابط بدون اشکال است؟
نکتهی دیگری که باید توضیح داد این است که بعضی افراد این روابط را بدین صورت توجیه میکنند که «برای ازدواج، شناخت کامل لازم است و شناخت، بدون ارتباط ممکن نیست!»
در پاسخ میگوییم: بدون تردید، دختر و پسر باید دیدی باز و شناختی کامل از استعدادها و خصوصیات اخلاقی و فرهنگ یکدیگر داشته باشند؛ اما شناختی کامل و دقیق است که با عقل و خرد و ارزیابی صحیح طرفین مقابل به دست آمده باشد، لذا باید سعی کنیم از دخالتهای انحراف آفرین «حبّ و بغض» جلوگیری کنیم؛ زیرا وقتی به کسی علاقهی وافری داشته باشیم، ضعفهای او را نمیبینیم، و اگر از ابتدا با بغض با او برخورد کنیم، خوبیهایش را در نظر نمیگیریم!
بسیار روشن است که با دوستیهای خیابانی و تلفنی و روابط میان دختر و پسر ـ از آنجا که زیباییها و جذّابیّتهای ظاهری در آنها نقش زیادی دارد و افراد در دنیای احساسات و عواطف غوطهورند ـ شناخت کامل از خصوصیات اخلاقی و سلیقههای فردی حاصل نمیشود؛ پس به صرف ایجاد رابطه، هرگز شناخت کاملی حاصل نخواهد شد!
البته، بعد از مطالعه و دقتهای لازم، اگر شرایط مثبت بود و دختر و پسر واقعاً قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند، میتوانند برای اطمینان بیشتر و ایجاد هماهنگی و آمادگی برای آغاز زندگی، با نامزدی رسمی و شرعی (به صورت عقد موقت) به خواست خویش برسند.
این نکته را باید مورد توجه قرار داد که روابط آزاد دختر و پسر، نه تنها طرفین را به شناخت مورد نیاز نمیرساند، بلکه چه بسا سبب بدنامی و محرومیت از ازدواج مناسب و درخور شأن طرفین شود.
همچنین، غوطهور شدن در این نوع روابط، جوانانی را که باید در بهترین مقطع از سنّ خود، به دنبال آموختن علم و کسب تجربه برای آیندهی خویش باشند، در اضطراب و هیجانات بیاساس نگه میدارد و با ایجاد فشارهای روحی و تشویقهای درونی آرامش را از آنان سلب میکند؛ هیچگاه این جوانان طعم شیرین آرامش، شادی و رضایت را در زندگی خانوادگی نخواهند چشید و همیشه چشم طمع به دیگران خواهند داشت؛ و این دردی است خانمانسوز که درمانی ندارد!
اگر نگاهی به کشورهای غربی و غربزده بیندازیم که در این زمینه آزادی کامل دارند، چیزی جز مفاسد گوناگون و معضلات مختلف اجتماعی نمییابیم!
علاوه بر اینها، دوستیها و ازدواجهایی که بر این پایه چیده شده، بسیار متزلزل میباشد؛ کافی است سری به هفتهنامهها و مجلات خانوادگی بزنیم؛ صفحات «همراز» و «پزشک مشاور» مملو از غمنامههایی است که دخترها و پسرها دربارهی دوستیها و ازدواجهای ناکام خود نوشتهاند! بسیاری از ایشان وقتی شور و اشتیاق اولیهشان برای زندگی فرو نشسته و با واقعیتهای زندگی بیشتر و بهتر روبرو شدهاند، با یکدیگر احساس نوعی بیگانگی نموده و با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه شدهاند! کم نیستند خانوادههایی که به خاطر این نوع ازدواجها به طلاق و جدایی کشیده شدهاند.
واضح است که خود طلاق هم معضلی بزرگ است، هم برای اجتماع و هم برای آن خانوادهی از هم پاشیده.
تعالیم حیات بخش اسلام، راه درست و متعادل را به انسان نشان داده، به نیازهای طبیعی انسان توجه نموده و در نتیجه برای آن راه مناسبی پیشنهاد کرده است. در آیات و روایات بسیاری بر این نکته تأکید شده که «زندگی مشترک زن و مرد باید بر اساس تفاهم، محبت و عشق باشد»؛ خداوند در قرآن[5] توصیه میکند که مسلمانان محور زندگی را بر اظهار علاقه و محبت به یکدیگر قرار دهند.
همچنین میفرماید:[6] زن و شوهر لباس یکدیگرند و باید مایهی آراستگی و زیبایی و جامهی ستر و عفاف یکدیگر باشند.
پی نوشت ها:
[1] «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم. إن الله خبیر بما یصنعون و قل للمؤمنات یقضضن من أبصارهنّ و یحفظن فروجهنّ، ولا یبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها» نور/30 و 31.
[2] «نعم صارف الشهوات غضّ الابصار» محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج1، ص72.
[3] «فلا تخضعن بالقول، فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً» احزاب/32.
[4] مجلسی، محمدباقر، عین الحیوه، ص140.
[5] روم/21.
[6] بقره/187.