یک جوان چه خصوصیاتی باید داشته باشد تا معلوم شود به رشد و کمال رسیده است و می تواند سیاه را از سفید تشخیص دهد؟

یک جوان چه خصوصیاتی باید داشته باشد تا معلوم شود به رشد و کمال رسیده است و می تواند سیاه را از سفید تشخیص دهد؟

مقدمه: یک جوان از نظر اسلام دارای خصوصیات متعدّدی می باشد که با تحقق آنها می توان گفت این جوان، یک فرد سالم و متعادل و سازگار می باشد. و می تواند مستقل باشد و در کارهای مربوط به خود، تصمیم درست بگیرد و اشتباهاتش کم باشد. یک جوان باید در همه عرصه ها رشد کند چه در عرصه فردی (جسمانی، ذهنی، عاطفی، روانی) و چه در عرصه های اجتماعی. به همین خاطر در این نوشتار به طور خلاصه خصوصیات جوان را در این عرصه ها بر می‌شماریم تا معلوم گردد خصوصیات یک جوان رشد یافته چه چیزهایی می باشد. البته آنچه گفته می شود شرایط ایده آل می باشد و اگر جوانی در همه عرصه ها بتواند حدّ متوسط را کسب کند می تواند در زندگی اش موفق باشد.[1]

جنبه ها و ابعاد رشد
1. رشد جسمانی: رشد جسمانی در جوان با عرصه های دیگر رشد ارتباط مستقیم دارد و اگر یک جوان از لحاظ جسمی به رشد کافی نرسیده باشد در جنبه های دیگر رشد، مشکلاتی پیش می آید که گاهی قابل جبران نیز نمی باشد.[2] 2. رشد عقلی: رشد عقلی عبارت است از مجموعه فعالیت های فرد که به ادراک، فهم، تشکیل مفاهیم، بررسی معانی تفکر و تعقل، پیش بینی و استنتاج، برنامه ریزی، تعیین هدف و انتخاب راهبردهای رسیدن به هدف و اقدام به حل مسائل است. اندیشه، دیدگاه و نگرش فرد نسبت به زندگی جنبه عقلانی شخصیت فرد است.
رشد فکری و عقلی پس از بلوغ جسمانی رو به تکامل می رود. پس از بحران های بلوغ، فرد استعدادها، توانایی ها و امکانات محیطی خود را بهتر می شناسند و نسبت به شخصیت خود بیشتر آگاهی می یابد. در نتیجه تصمیماتش بیشتر از عقل نشأت می گیرد، تا احساسات.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در تعریف عقل می فرماید: عقل آن چیزی است که راه ضلالت را از خوشبختی تمییز می دهد و عاقل کسی است که هر کاری را در جای خود انجام دهد. فردی که از رشد عقلی برخوردار است دارای ویژگی های زیر می باشد:
1. از مسائل درک و فهم بهتری دارد، برای مثال می داند که چرا ازدواج می کند.
2. در زندگی دارای هدف می باشد.
3. برای رسیدن به اهداف خود در زندگی برنامه ریزی می کند.
4. در تصمیم گیری های خود بیشتر از عقلش تبعیت می کند تا از احساساتش.
5. انتظاراتش از خود و دیگران واقع بینانه است.
6. توانایی حلّ مسأله را دارد، یعنی درباره هر مسأله می اندیشد و راههای حل آن را مورد ارزیابی قرار می دهد.
7. از خود و محیطش شناخت کافی دارد.
8. در مواجهه با مشکلات موضع گیری های صحیح و اصولی دارد. یعنی به جای فرار از مشکلات و یا نادیده گرفتن آنها سعی می کند با آنها برخورد اصولی بکند.
9. فردی مسئولیت پذیر است و مسئولیت اعمال و رفتار و تصمیماتش را بر عهده می گیرد.
10. بر رفتارِ کودکانه خویش غلبه کرده است و مطابق سنّ و رشد خود عمل می کند.[3] 3. رشد عاطفی: سرمایه مهمّ دیگری به نام عواطف و احساسات در انسان وجود دارد که به اندازه عقل مهمّ است. انسان به کمک عقل و عاطفه (دوش به دوش همه) راه تعالی و تکامل را طی می کند. رشد عاطفی و احساسی دارای مزایای بسیاری می باشد مثلاً اینکه قدرت محرکه انسان در کارهاست و عامل اتصال و پیوستگی و تلطیف انسانها و جوامع است و از مهمترین عوامل موفقیت در زندگی زناشویی می باشد. فردی که رشد عاطفی متعادل پیدا کرده است مهار احساسات مثبت و منفی خود را در دست دارد. او در ابراز خشم و ترس، گریه و شادی، محبت و دشمنی در محدوده مورد قبول جامعه عمل می کند نه همانند یک کودک.[4] 4. رشد اجتماعی: رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عقلی و عاطفی دارد. انسان دارای چهار دنیای اجتماعی است: خانواده، مدرسه، شغل، دوستان که فرد را باید از نظر اجتماعی آنها مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. فردی که از رشد اجتماعی برخوردار است روابط اجتماعی را بهتر درک می کند، به دیگران احترام می گذارد، حقوق دیگران را محترم می شمارد، نقش و وظایف و مسئولیت های خویش را به نحو أحسن انجام می دهد، محیط زندگی و اجتماع خویش را خوب می شناسد، به ارزشها و فرهنگ جامعه احترام می گذارد و رفتار خویش را با ارزشها و رفتار مطلوب در خانواده، مدرسه و جامعه تطابق می دهد. ضمن آنکه در فعالیت های اجتماعی مشارکت دارد و مسئولیت های اجتماعی را می پذیرد.[5] به طور کلی فرد رشدیافته دارای خصوصیات زیر می باشد:
1. به شیوه ای واقع بینانه عمل می کند؛ کوشش های وی در جهت سازگاری و حلّ مسأله و مشکل مبتنی بر موارد زیر می باشد: الف) ارزیابی دقیق از موقعیت هایی که با آن مواجه می شود. ب) داشته ها و توانمندیها او. ج) اثرات درازمدّت اعمال او.
2. انعطاف پذیر است؛ او قادر به تغییر رفتار خویش طبق انتظارات و توقعات در حال تغییر از واقعیت است و هنگام ضرورت قادر به یادگیری پاسخهای جدید می باشد.
3. انسانی مؤثر است؛ او در محدوده امکانات و شرایط محیطی،قادر به پاسخگوئی به نیازها و انگیزه های خویش است.
4. فرد رشدیافته اجتماعی است؛ انگیزه های وی با توجّه به شرایط و ارزشهای منطقی و الهی جامعه شکل می گیرد و نگرش های او بازتابی از توجّه صادقانه به رفاه دیگران است و رفتاری اجتماع پسند دارد.
5. از زندگی لذّت می برد؛ او از رضایت و خوشنودی درونی که ناشی از استفاده بارور و مؤثر از منابع ذهنی، عاطفی و اجتماعی خویش است، برخوردار می باشد.
6. از پختگی لازم برخوردار است؛ رفتاری متناسب با سنّ، میزان هوش و توانهای جسمی و روانی خویش دارد.[6] 7. از لحاظ معنوی فردی قابل قبول است که به باید و نبایدهای مذهبش عمل می کند و در واقع رفتارها و نیت هایش الهی می باشد و هدفش رسیدن به قرب الهی است؛ به همین خاطر خدمت به خلق، خوش خلقی، تیزبینی. شجاعت، ظلم ستیزی را در سرلوحه کارهایش قرار می دهد.[7]

پی نوشت ها:
[1] . قائمی، علی، دنیای جوان، انتشارات سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، 1381، ص 51.
[2] . نوابی نژاد، شکوه، جوان و تشکیل خانواده، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، چاپ سوم، 1376، ص 127.
[3] . نوابی نژاد، شکوه، جوان و تشکیل خانواده، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، چاپ سوم، 1376، ص 127.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . نوابی نژاد، شکوه، رفتارهای بهنجار و نابهنجار، انجمن اولیاء و مربیان، چاپ پنجم، 1375، ص 30.
[7] . شرفی، محمدرضا، جوان و بحران هویت، انتشارات سروش، چاپ سوم، 1381،ص 96.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید