در تفسیر المیزان، ذیل آیه (186/بقره) آمده است که وعده اجابت …

در تفسیر المیزان، ذیل آیه (186/بقره) آمده است که وعده اجابت …

سوال

در تفسیر المیزان، ذیل آیه (186/بقره) آمده است که وعده اجابت با جمله «إذا دعان» می رساند که اجابت، بدون قید و شرط می باشد، و«فاء» برای تعقیب است، که اجابت بلافاصله را می رساند. سؤال این است که پس آن همه شرائط که برای دعا کردن در روایات آمده است، برای چیست؟

پاسخ

پیش از هر چیز لازم است معنای لغوی دعا را متذکر شویم; دعا چنان که در کتابهای لغت آمده به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است،[1] و نیز خواندن با تضرع و اخلاص را دعا نامیده اند،[2] و روشن است که طلب، استعانت و رغبت، اموری قلبی و درونی هستند نه صرفاً زبانی، و اگر کسی تنها به لقلقه زبان چیزی را بخواهد، اما در قلبش هیچ حاجتی نباشد، حقیقتاً او را «دعا کننده» نمی خوانند.
و اما در مورد پرسش شما: همان گونه که خود نیز فرموده اید در آیه 186 سوره بقره،[3] و افزون بر آن آیه 60 سوره غافر[4] و آیه 62 سوره نمل،[5] هر کدام با ظرافتهایی بر این مطلب دلالت دارند که خداوند بی هیچ قید و شرطی دعای سائل را به اجابت می رساند.
آنچه توجه به آن ضروری است آن است که قرآن می فرماید: «دعوه الدّاع إذا دعان» و قید «إذا دعان» چنان که مرحوم علامه می فرمایند[6] برای توجه دادن مؤمنین به این نکته است که خداوند آن دعایی را به اجابت می رساند که حقیقتاً «دعا» بوده و قلب نیز چون زبان طالب باشد; یعنی عبد آن هنگام که از سر اخلاص و سر سپردگی محض به سوی معبود خود دستی بلند کند، و همراه با زبان، قلب نیز با تضرع و التماس در طلب خواسته ای باشد، بی هیچ شکی خواسته او به اجابت می رسد، و خداوند این مهم را وعده نموده است، «و من أصدق من اللّه قیلاً»[7]، و کیست که از خداوند در گفتار صادق تر باشد. در حالی که بسیاری از دعا کنندگان اگر در حالت درونی خود تأملی داشته باشند، خواهند دید که در اغلب دعاها این همراهی بین قلب و زبان وجود ندارد; چه بسیار دستهایی که به سوی آسمان بلند شده و از خداوند منّان درخواست چیزی را می نمایند و حال آنکه دست دل به سوی دیگری دراز شده و دل مشغول اسباب ظاهری و مادی است و در خیال خود حلّال مشکل را دیگری می پندارد و چنان که در تعریف دعا ذکر شد، در واقع نمی توان به چنین درخواست زبانی دعا گفت.
و تمام توصیه ها و سفارشهایی که در روایات برای زمان، مکان، کیفیت دعا و شرایط روحی داعی ذکر شده،[8] همه و همه برای آن است که در هنگام دعا، شرط اساسی دعا، که همان همنوایی قلب با زبان است، رعایت شده و قلب با بریده شدن از اسباب ظاهری و مادی، و انقطاع از اوهام و خیالات واهی، تنها و تنها متوجه ذات احدیت باشد و در این هنگام است که بنا به وعده الهی دعا به هدف اجابت خواهد رسید.
البته ذکر این نکته هم ضروری است که ، گر چه آن وعده اجابت قطعی، تنها برای نیات خالص و دعاهای صادق است، اما نباید احساس یأس و نا امیدی کرد; چرا که همان گونه که حضرت امیر ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «عطای خداوند به اندازه نیت است»[9] و به هر اندازه ای که قلب خالص باشد، عطیه الهی نصیبش می گردد و دعا حتی اگر تنها لقلقه زبان هم باشد بی اجر و بی تأثیر نبوده و مورد عنایت ذات الهی قرار می گیرد،[10] و اگر بر همین لقلقه زبان مداومت داشته باشد آرام آرام قلب نیز متأثر شده و همان را طلب می کند.[11] مطلب دیگری که باید به آن توجه شود آن است که باید دید معنای اجابت دعا چیست؟ اگر به معنای برآورده شدن همان خواسته ای است که بنده می خواهد، واضح است که این معنا از اجابت خطا است، چرا که ممکن است خواسته عبد با مصالح او و یا با مصالح کلی نظام خلقت موافق نباشد. ولی اگر به معنای پاسخ مثبت حق تعالی در برابر نیایش و دعای بنده باشد، حال به هر صورتی که نمایان شود، این معنا از اجابت صحیح است و چه زیباست اگر به جای هر توضیح و تشریحی در این معنا، به کلام مولای متقیان امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ بسنده کنیم; حضرت در نامه ای به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرمایند: «….پس کلید گنجهای خود را در دو دستت نهاده که به تو رخصت سؤال (درخواست) از خود را داده، تا هرگاه خواستی درهای نعمت او را با دعا بگشایی و باریدن باران رحمتش را طلب نمایی. پس دیر پذیرفتن او ، تو را نومید نکند ، که بخشش بسته به مقدار نیّت است، و بسا که در پذیرفتن دعایت درنگ افتد، و این برای آن است که پاداش خواهنده ، بزرگتر شود و جزای آرزومند کاملتر، و بُوَد که چیزی را خواسته ای و تو را نداده اند و بهتر از آن در این جهان، یا آن جهانت داده اند یا بهتر بوده که از تو باز داشته اند; و چه بسا چیزی را طلبیدی که اگر به تو می دادند، تباهی دینت را در آن می دیدی».[12] کوتاه سخن آنکه: دعای حقیقی آن طلبی است که از ژرفای جان آدمی بر آمده و قلب تنها و تنها متوجه خدای متعال باشد، و تمام توصیه هایی که برای کیفیّت دعا شده برای رسیدن انسان به دعای حقیقی و حقیقت دعا است. و اجابت نیز نه به معنای رسیدن بنده به خواسته اش، بلکه به معنی عنایت و توجه خداوند به بنده اش می باشد، و این توجه گاه با برآورده شدن خواسته بنده محقق می شود و گاه به صورتهای دیگر.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام خمینی (ره)، آداب الصلوه.
2. ابراهیم غفاری، آیین نیایش.

پی نوشت ها:
[1] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، 1378، ج 2، ص 344.
[2] . ثروتیان، بهروز، فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفائس الفنون، انتشارات مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران، 1352، ص 128.
[3] . «و إذا سألک عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوه الداع إذا دعان…» (و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند «بگو:» من نزدیکم; دعای دعا کننده را، هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم) بقره/ 186.
[4] . «و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم…» (پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم) غافر/ 60.
[5] . «أمّن یجیب المضطرّ إذا دعاه و یکشف السوء…» (آیا کسی که دعای مضطر را اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می کند…) نمل/ 62.
[6] . طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات جامعه مدرسین، ج 2، ص 42.
[7] . نساء/ 122.
[8] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، کتاب الذکر و الدعاء، ج 90، باب 17، آداب الذکر و الدعاء، ح 10 و 11 و 12 و 14 و 17 و 20 و 21و…
[9] . سید رضی «ره»، «العطیه علی قدر النیه» نهج البلاغه، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی، نامه 31.
[10] . غفاری، ابراهیم، آئین نیایش، آستان قدس رضوی، 1373، ص 23 و 24.
[11] . موسوی خمینی، سید روح الله، آداب الصلاه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی «ره»، 1370، ص 16، فصل 4؛ و موسوی خمینی، سید روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی «ره»، 1377، ص 390.
[12] . سید رضی، «العطیه علی قدر النیه» نهج البلاغه، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی، نامه 31.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید