اُسامه كه يكى از اصحاب پيامبراسلام صلّى اللّه عليه و آله بود؛ و همچنين يكى از كسانى بود كه نسبت به بيعت با امام علىّ عليه السّلام سر باز زد و تخلّف كرد.
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): احتجاج و برخورد با مخالفان
یکى از راویان و تاریخ نویسان آورده است : پس از آن که معاویه بر یکى از اصحاب و یاران باوفاى امیرالمؤ منین علىّ علیه السّلام – به نام حُجر بن عدى و اصحابش – دست یافت و آن ها را یکى پس از دیگرى با شکنجه هاى مختلفى به شهادت رساند، عازم مکّه معظّمه ...
داستانهای ائمه:امام حسین (ع):تعریف و افشاگرى در جمع بزرگان
سُلَیْم بن قیس و دیگر راویان حدیث آورده اند: هنگامى که خلافت و حکومت به دست معاویه رسید، از انواع شکنجه ها و جسارت ها نسبت به شیعیان امام علىّ علیه السّلام و ذرارى فاطمه زهراء علیها السّلام هیچ دریغ نمى کرد. و همچنین دین مقدّس اسلام و احکام الهى و نیز قرآن بازیچه بنى ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): جدا شدن دست مرد از زن در کنار کعبه الهى
امام جعفر صادق علیه السّلام حکایت فرماید: روزى در مراسم حجّ و طواف کعبه الهى ، زنى چون دیگر مسلمان ها مشغول طواف کردن بود، در حالتى که دستش از آستین عبایش بیرون و نمایان بود، که ناگاه مرد بوالهوسى – که او نیز مشغول طواف کعبه الهى بود – چشمش به آن زن افتاد ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): کرامت در مجازات
طبق آنچه تاریخ نویسان نگاشته اند: یکى از پیش خدمتان امام حسین علیه السّلام خلافى مرتکب شد که مستحقّ عقوبت و تادیب گشت . به همین جهت ، حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السّلام دستور داد تا نامبرده تادیب و تنبیه شود. ولیکن پیش از آن که غلام مجازات شود، خود را به مولایش امام حسین ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): زیارت رسول خدا با امام علىّ علیهماالسّلام
مدّتى پس از آن كه مولاى متقيّان علىّ عليه السّلام به شهادت رسيد، محضر مبارك حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام شرفياب شدم و عرضه داشتم :
داستان ائمه: امام حسین(ع): آینده نگرى و پیش اندیشى
مرحوم شیخ صدوق رحمه اللّه علیه در کتاب خود آورده است : در یکى از روزها شخصى ، محضر مبارک امام حسین علیه السّلام شرفیاب شد و ضمن احوال پرسى عرضه داشت : یا ابن رسول اللّه ! در چه حالتى هستى ؟ و شب را چگونه به صبح آورده اى ؟ حضرت در جواب ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): بزرگوارى و اهمیّت نعمت خداوند
همچنین مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه علیه در کتاب عیون أخبار الرّضا علیه السّلام داستانى را آورده است که از جهاتى قابل اهمیّت مى باشد: روزى از روزها امام حسین علیه السّلام در حال داخل شدن دست شویى – مستراح -، تکّه نانى را مشاهده نمود، آن را برداشت و تحویل غلام خود داد و ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): اهمیّت تعلیم و تعلّم
در کتاب مناقب آل ابى طالب آمده است : حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام یکى از فرزندان خود را به مکتب خانه اى فرستاد. پس از گذشت چند روزى ، معلّم – که عبدالرّحمان سلمى نام داشت – سوره مبارکه ((الحمد)) را به وى تعلیم نمود. بعد از آن که فرزند، از مکتب به ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): تلاش و جواب مخالف
بنابر آنچه روایت کرده اند: روزى حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام از منزل خویش خارج شد؛ و برخى از دوستان مخفیانه دنبال حضرت حرکت کردند. پس مشاهده کردند که حضرت در باغستانى مشغول بیل زدن زمین گردید و در حین کار این آیه شریفه قرآن اءیَحْسَبُ الا نْسانُ اءنْ یُتْرَکَ سُدىً را تا آخر ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): منزلى از یاقوت قرمز
هنگامى كه شهادت امام حسن مجتبى عليه السّلام نزديك شد و أ ثرات زهر در بدن شريفش ظاهر گشته بود، برادرش حسين عليه السّلام كنار بستر او آمد و نشست ؛ و سپس اظهار داشت : چرا چهره ات به رنگ سبز متمايل گشته است ؟
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): دستگیرى از تهیدستان
در یکى از روزها امام حسین علیه السّلام از محلّى گذشت و عبورش به عدّه اى از فقراء و تهى دستان افتاد، که سفره نانى پهن کرده و مشغول خوردن غذا بودند. هنگامى که آن افراد حضرت را مشاهده کردند او را براى خوردن غذا دعوت نمودند. و حضرت دعوت آنان را پذیرفت ؛ و ...