نقش وقف کتاب در تمدن اسلامی

نقش وقف کتاب در تمدن اسلامی

نویسنده: محمد علی سلطانی

مقدمه
هرتمدنی بر پایه هایی استوار است که معمولا به همان پایه اشتهار دارد. اما همه تمدن ها در یک مورد اشتراک دارند. این مورد نقش اطلاع و آگاهی در پیدایش و گسترش تمدن ها است. آگاهی و اطلاع رسانی ریشه و بن مایه هر تمدنی است. این که این آگاهی و اطلاع رسانی از چه طریقی حاصل شود مهم است، اما در اصل نیازمندی یک تمدن به آگاهی و اطلاعات تأثیری ندارد. کتاب یکی از چند ابزار اطلاع رسانی در تمدن ها می باشد ونقش غیر قابل انکاری دارد. در تمدن اسلامی استوارترین و مؤثر ترین عامل از آن کتاب می باشد. به جرأت می توان گفت که تمدن اسلامی یک تمدن کتابی است. وحی در دین اسلام با فرمان به خواندن آغاز شده است و در آن به قلم به عنوان یک شیء ارزشمند سوگند یاد شده است.افرادی علت خاتمیت اسلام را در بنیان شدن اسلام بر خواندن و به تعبیر دقیق تر در خروج جامعه بشری از دوران تمدن های شنیداری وورود به دوره تمدن های نوشتاری می دانند که با آمدن اسلام این دوره آغاز می گردد[محمد مهدی مؤذن جامی،مقاله:دین کتاب دین خطاب /ص53،چاپ شده در مجموعه مقالات کتاب وکتابخانه در تمدن اسلامی].در اسلام نوشتن بسیار ارجمند است. تمدنی که در یک جامعه شنیدار پیشه،با ارائه نوشتن و خواندن به عنوان ابزار اطلاع رسانی پا به عرصه می گذارد،اطمینان دارد که با این وسیله خواهد توانست خواسته های خداوندی را به اقصا نقاط جهان برساند بنابر این دیگر نیازی به آمدن پیامبران منطقه ای و محلی وجود ندارد و این دین با بهره گیری از قلم و نگارش به راحتی فرمان های الهی را به همه مردم جهان خواهد رساند. بدیهی است با ورود کتاب به زندگی مردم و رونق گرفتن نوشتن وخواندن کم کم راه اندیشه ورزی برای مردم باز خواهد گشت و بشر به کمک وهمیاری همدیگر خواهد توانست مشکلات خودش را با مراجعه به فرمان های کلی الهی حلّ کند.
توجهی که در اسلام به مقوله نوشتن وخواندن شد کم کم در جهان اسلام پدیده ها و موضوعاتی را بوجود آورد که بسیار پر اهمیت و قابل توجه بوده و هستند. یکی از این مقولات مسأله وقف کتاب در بین مسلمانان است.این که وقف کتاب چه نقشی در گسترش اندیشه و دانش داشت نیاز مند پژوهش و تحقیق ژرف و دامنه داری است. در این نوشته تلاش خواهد شد نمایی از این امر ارائه گردد.اما پیش از ورود به اصل بحث نیاز به تقدیم پاره ای از مباحث مقدماتی هست که بدون مطرح ساختن آن ها اصل بحث از روشنایی لازم برخوردار نخواهد شد.از این رو نخست بحث های مقدماتی را مطرح وسپس به اصل بحث خواهیم پرداخت.

انگیزه های وقف کتاب در جوامع اسلامی
در این که در جامعه اسلامی از دیر باز مقوله وقف کتاب بوده وهنوز هم ادامه دارد امری واضح و بی نیاز از ارائه توضیح نیست. سخن در این است که چه عواملی موجب پیدایش این فرهنگ در بین مسلمانان گشت.در این امر عوامل بسیاری نقش داشت که به چند تا از این عوامل در زیر اشاره می کنیم:

تحصیل ثواب
یکی از عوامل مهم در پیدایش و گسترش وقف کتاب مسأله تحصیل ثواب بوده و است. در آیات قرآنی به باقیات صالحات سفارش فراوان شده است.در آیه ای می خوانیم: المال و البنون زینه الحیوه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا / ثروت و پسران آرایه های زندگی دنیوی است و نیکی های ماندگار در نزد پروردگارت به پاداشتر و به امیدتر است [سوره /] چنا نکه این آیه تصریح دارد اعمال صالح که از انسان به جای می ماند از نظر پاداش یابی و امید مداری از بهترین ها هستند و قابل سنجش با چیزهایی نیستند که به عنوان آرایه دنیوی به شمار می آیند. در آیه دیگری نزدیک به همین مضمون با این تعبیر آمده است: و یزید الله الذین اهتدوا هدی و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر مردا / وخداوند کسانی را که هدایت یافته اند بر هدایتشان می افزاید،ونیکیهای ماندگار،نزد پروردگارت از حیث پاداش بهتر وخوش فرجام تر است [سوره/76] در این آیه همچون آیه پیشین نیکی های ماندگار پر پاداش تر معرفی شده است و از دیگر چیزها خوش فرجام تر تلقی گشته است. افرادی که در پی پاداش های بهتر و خوش فرجام تر بودند همواره در صدد یافتن مصادیق روشن تر و یقینی تر کارهای نیک و ماندگار بودند و وقف از بارزترین مصداق این کارها است.زیرا وقف پس از درگذشت فرد همچنان می ماند و پاداش آن ادامه دارد.گسترش و فراوانی موارد وقف در بین مسلمانان زاییده همین امر است. در بین مردم پس از موضوع مساجد،جذاب ترین موردی که در ذهن آنان به عنوان عمل صالح پایدار نقش می بست کتاب بود.زیرا مسلمانان بر این باور بودند وهستند که وقف کتاب موجب مشارکت واقف در ثواب هدایتی می شود که از طریق خواندن کتاب حاصل می گردد.
در توصیه های پیامبر اکرم (ص) نیز سفارش اکید به صدقه جاریه شده است[نسائی 6/251] و صدقه جاریه مصادیق بسیاری دارد که یکی از شاخص ترین آنها وقف کتاب است.در میان فقیهان مصداق واقعی صدقه جاریه همان وقف است و از این رو در کتب خود صدقه جاریه را به وقف تفسیر کرده اند. مرحوم شهید اول می نویسد:«الوقف،هو الصدقه الجاریه/وقف همان صدقه جاریه است»[شهید اول،الدروس /261] تلاش برای کسب ثواب بیشتر و ماندگارتر موجب رویکرد بسیاری از مردم به وقف کتاب شده و می شود.

علاقه به گسترش دانش
یکی از عوامل دیگر در رویکرد مسلمانان به مقوله وقف کتاب عشق و علاقه به گسترش دانش و معرفت بود. برخلاف عامل پیشین که تقریبا عمومی وفراگیر است این عامل معمولا بیشتر در بین دانشوران و اهل علم متداول بوده واست.البته در گذشته امیران و پادشاهان هم از این زاویه گاه به وقف کتاب روی می آوردند که در بخش تیپ شناسی واقفان به آن خواهیم پرداخت. مسلمانان بویژه در دورانی که تمدن اسلامی روبه شکوفایی گذاشت،عشق و شیفتگی وصف ناپذیری به علم پیداکردند. در این دوران ها به هروسیله ای که آنان را به سوی کشف و گسترش دانش سوق می داد،با دیده احترام می نگریستند. یکی از این وسائل، در دسترس نهادن ابزار دانش جویی وکسب علم بود که مهمترین آنها مسأله کتاب بود.در زمانی که هنوز صنعت چاپ، دست یابی به کتاب را برای همگان امکان پذیر نکرده بود،دست رسی به کتاب بسیار دشوار بود. این کالا فقط از طریق دست نوشته هایی فراچنگ می آمد که برای نگارش آن روزها و ما ه ها وقت صرف می شد. افرادی که توانا به نگارش بودند چندان زیاد نبود و اگر افرادی هم بودند که توان نسخه برداری از کتاب ها را داشتند،قلم وکاغد آن قدر در اختیار افراد نبود که هرکس به آسانی به کتاب دست یابد،از این رو دست یابی به کتاب واقعا دشوار بود در این شرایط علاقه مندان به گسترش دانش چاره ای جز این نداشتند که گاه خودشان به نسخه برداری از کتاب ها و وقف کردن آنها اقدام کنند ویا عده ای را برای این کار بگمارند وبا پرداخت دست مزد،حاصل کار آنان را برای استفاده دیگران وقف کنند.

حفظ کتاب از نابودی
یکی از عوامل دیگر وقف کتاب،حفاظت آن از آفات های گوناگونی است که معمولا دامن گیر کتاب می شود. از بین رفتن کتاب به شکل های مختلف همواره یکی از دغدغه های علاقه مندان کتاب بوده و هست. عوامل نابودی کتاب در طول تاریخ بسیار زیاد و متنوع بوده وهست. چه بسیار کتاب های ارزشمندی که به دست عوامل نابود کننده کتاب از بین رفته است. امروزه وقتی انسان شرح حال و آثار دانشمندان جهان اسلام را مطالعه می کند نام بسیاری از آثار آنان را می بیند که از خود آثار هیچ خبری نیست. این آثار در طول تاریخ از بین رفته اند. دانشوران بسیاری بودند که در خاندانشان افراددانشور بوجود نیامده اند ودر نتیجه کسی نبود تا قدر کارها وآثار وی را بداند واز آنها حفاظت کند واین آثار از بین رفته اند. چه بسیار افرادی که آثار آنان در زیر خروارها خاک به نابودی کشانده شده است. بسیاری از کتابخانه های شخصی نابود گشته است.اگر کسی تاریخ کتاب در بین جوامع بشری وبه خصوص در بین مسلمانان را بخواند اندوه وغم فرصت آه کشیدن را هم از وی می گیرد.در این بین افرادی بودند که به خاطر تیز هوشی هایی که داشتند کتابخانه های شخصی ویا آثار تألیفی خود را برای حراست از آفات روزگار به کتابخانه های بزرگ وقف کرده اند که این شیوه در سده اخیر از روند صعودی قابل توجهی برخوردار است.

حفظ نام خود و یا نام خاندان
یکی دیگر از عوامل و انگیزه های وقف کتاب جاودان سازی نام خود ویا خاندان خود بود. پاره ای از افراد وبه ویژه امیران و حاکمان در گذشته و افراد ثروتمند در عصر حاضر به کتاب به عنوان ابزاری برای جاودن ساختن نام نیک خویش می نگریستند و این کار شاید از نظر ارزش گذاری های اخروی از سوی افرادی مورد تردید قرار گیرد امّا نتیجه آن برای دنیای کتاب مفید وارزشمند است. در گذشته امیران بسیاری بودند که برای جاودان سازی نام خود کتاب خانه هایی می ساختند و کتاب هایی را می خریدند و آن را برای استفاده عموم وقف می کردند.در نام کتابخانه های جهان اسلام،نام های بسیاری وجود دارد که منسوب به امیری و یا پادشاهی است.

مکان های وقف کتاب
یکی از مباحث لازم در امر وقف کتاب مکان هایی است که معمولا برای آن ها کتاب وقف می کردند. این نکته از آن روی دارای اهمیت است که بیانگر نقش پاره از مکان ها در شکوفایی تمدن نگارشی است که به ظاهرا به مقوله کتاب مرتبط نیستند. از قبیل مساجد،رباط ها و زاویه ها.

کتابخانه ها
مهم ترین و متداول ترین جاهایی که برای آن کتاب وقف می شد کتابخانه ها بود. کتابخانه های عمومی در طول تاریخ اسلام مملو از کتاب های وقفی بود. دکتر ذبیح الله صفا در مورد کتابخانه در قرن چهارم هجری می نویسد:«در این قرن در هریک از جوامع بزرگ کتابخانه هایی موجود بود که کتب آنها از راه وقف بدست می آمد و مخصوصا پادشاهان را بجمع کتب و تشکیل کتابخانه های بزرگ ولع شدید بود چنانکه در ببغداد وری وبخارا و غیره خلفا و پادشاهان بویی وسامانی کتابخانه های عظیم داشتند.در مغرب هم خلفای اموی اندلس وخلیفه فاطمی مصر کتابخانه های بزرگ داشتند. مثلا فهرست کتابخانه الحکم اموی صاحب اندلس (م366)از چهل وچهار دفتر ترتیب می یافت که هریک حاوی بیست ورق بود ودر آنها جز اسماء کتب چیزی وجود نداشت»[صفا/تاریخ ادبیات در ایران 2/260]. افرادی خود کتابخانه ای می ساختند وبرای آن کتاب هایی تهیه می کردند ووقف می کردند.و افرادی کتاب هایی برای کتاب خانه های موجود تهیه ووقف می کردند. اگر بخواهیم فقط نام کتابخانه هایی که در طول تاریخ در جهان اسلام ساخته و وقف شده اند،نام ببریم خود نوشته ای دراز دامن خواهد بود. به عنوان نمونه به شماری از آنان اشاره ای کوتاه می کنیم:«کتابخانه امیر اسماعیل سامانی،نوح بن منصور سامانی وکتابخانه خاندان بلعمی در بخارا»

مدرسه های علمیه
یکی دیگر از مکان هایی که در طول تاریخ مورد توجه علاقه مندان به وقف کتاب بود مدارس علمیه بود. مدارس علمیه در گذشته کارکردی گسترده تر از امروز داشته اند.در این مدارس افزون بر دانش دینی،دانش های دیگری هم که رویکردهای دنیوی داشتند،مورد بحث وبررسی قرار می گرفت.به تعبیر دیگر مدارس علمیه در گذشته هم حوزه های علمیه برای تحصیل علوم دینی بود وهم دانشگاه هایی برای پژوهشهای تجربی بود از این رو همه نوع دانشجو در آن گرد می آمدند و معمولا افرادی که به کسب دانش می پرداختند افرادی بودند که از نظر اقتصادی از چنان موقعیتی برخوردار نبودند که بتوانند خود به تهیه لوازم دانش پژوهی و از جمله کتاب دست یازند از این رو رسم بر آن بود که در هر مدرسه ای بنا بر وسعت و نوع گرایش آن کتاب خانه هایی خاص تدارک دیده می شد. این کتابخانه ها پرسودترین کتابخانه ها بود زیرا بهره مندان از آنها فراوان بودند.معمولا همه کتاب های این قبیل مراکز وقفی بود. این کتاب ها یا از سوی سازندگان این مدارس خریداری و وقف می شد و یا افراد خیر دیگری کتاب ها را می خریدند وبه کتابخانه وقف می کردند و در بسیاری مواقع نویسنده کتاب و یا ورثه وی کتاب ها رابه مدرسه ای که فرد در آن درس خوانده بود وقف می کرد. در این قبیل مراکز درمواردزیاد روش دیگری هم بهره گرفته می شد، به این معنی که گاه مدرسه کتاب خانه ای مستقل نداشت،اما افرادی کتاب هایی را برای طلاب آن مدرسه وقف می کرد و کتاب وقفی به عنوان کتاب درسی در دست طلبه ای قرار می گرفت وتا زمانی که طلبه یاد شده آن درس را پایان نرسانده بود در دست وی قرار داشت و هنگامی که از خواندن آن درس و مرحله فارغ می شد،کتاب را به فرد دیگر تحویل می داد. در هرصورت کتاب وقفی در آموزش دانش پژوهان مهمترین نقش را داشت،که در بحث تأثیر کتاب در پیشبرد تمدن اسلامی به آن خواهیم پرداخت.در مورد کتابخانه های مدارس فقط در مورد نیشابور می توان به کتابخانه های زیر اشاره کرد: کتابخانه مدرسه ابو اسحاق اسفراینی، مدرسه دارالسنه، مدرسه بیهقی، مدرسه خاتون مهد عراق،مدرسه صندلی، ابویوسف قزوینی،ونظامیه که همه آنها امروزه از بین رفته اند. از این نمونه می توان شهر های دیگر را قیاس گرفت.

مساجد
یکی دیگر از مکانهایی که برای آن کتاب وقف می شد مساجد بود. این روش در همه مناطق جهان اسلام در یک حد واندازه متداول نبود. در پاره ای از مناطق جهان اسلام مساجد نقش یک مدرسه را بازی می کردند و در نتیجه نیاز جدی به ابزار و وسایل آموزشی داشتند.در این گونه مساجد جایی برای کتاب وجود داشت که گاه در حدّ یک طاقچه و یا قفسه بود و در آن شماری کتب وقفی وجود داشت و گاه در حقیقت کتابخانه ای بزرگ بود که وابسته به مسجد بود. از جمله نمونه هایی که امروزه در جهان اسلام از آن باقی مانده است،کتابخانه مسجد گوهرشاد در مشهد و یا کتابخانه مسجد اعظم در قم و یا کتابخانه مسجد النبی در حجاز و امثال آن است که هنوز هم نمونه های بسیاری وجود دارد و لزومی برای نام بردن از آنها نیست.یکی از چیزهایی که معمولا در بسیاری از مساجد دیده می شود،وقف قرآن مجید است. گرچه واقفان قرآن معمولا قرآن را برای قرائت وتحصیل ثواب وقف کرده ویا می کنند اما نباید از این نکته غافل باشیم که بسیاری از قرآن های خطی که اکنون زینت بخش موزه ها است وبخش مهمی از میراث فرهنگی جهان اسلام را تشکیل می دهند از طریق همین مساجد حفظ وبه دست نسل امروزی رسیده است. اگر این قبیل وقف ها نبودند معلوم نبود بر سر این قرآن ها چه می آمد وآیا ما امروزه چنین گنجینه ارزشمندی را می داشتیم یا نه؟در هرصورت مساجد یکی از مکان هایی بود که واقفان آن را برای وقف کتاب برمی گزیدند.

بیمارستان ها
یکی دیگر از مراکزی که واقفان آن را برای وقف کتاب انتخاب می کردند بیمارستان ها بود. بیمارستان ها در گذشته بیشتر نقش دانشگاه ها و دانشکده های پزشکی را بازی می کردند وبدیهی بود که نیازمند به کتاب بودند.نکته دیگری که وجود داشت آنکه معمولا پزشکانی که در این قبیل بیمارستان ها درس می دادند ویا دانش پژوهانی که در این مراکز درس می خواندند افرادی بودند که عموما درس های دینی هم می خواندند و همین امر موجب شده بود که در نگرش مردم این قبیل مراکز هم از قداستی برخوردار بودند که زمینه برای وقف کتاب ایجادکند. به همین خاطر معمولا مردم دانش دوست و نیز پزشکان و در موارد زیادی امیران وحاکمان علاقه مند به علم برای این مراکز کتابهایی وقف می کردند تا دانش پژوهان از آن بهره ببرند.به عنوان نمونه ابن نفیس که از دانشمندان بنام جهان اسلام است و در پزشکی مرد پر آوازه ای بود کتابهایش را به بیمارستان منصوری در قاهره وقف کرد [زرکلی 4/271]

زاویه ها و رباط ها
زاویه ها در مناطقی که در آن طرق صوفیه نفوذ زیادی داشته اند متداول بود. زاویه و رباط در بعضی مناطق جهان اسلام از قبیل افریقا بسیار پررونق و متداول بود و بسیاری از این زاویه ها ورباط ها مراکز مهم تربیتی بشمار می آمد. در افریقا شمار زیادی از دولت هایی که به نام اسلام زمام امور را بدست گرفتند کار خود را نخست از رباط ها و زاویه ها آغاز کردند. آنان در این زوایا و رباط ها به آموزش و تربیت نیروهای معتقد و جهادی دست یازیدند و سپس با پشتیبانی همین تربیت یافتگان قیام کرده و حکومت های دینی ایجاد کردند. این زوایا و رباط ها معمولا از کتابخانه هایی برخوردار بودند که دانش پژوهان از آنها بهره مند می شدند.این کتاب ها عموما وقفی بود که از سوی مشایخ طریقت ها و یا پیروان آنان و یا حاکمان معتقد وقف می شد.به عنوان نمونه ابوالبقاء تفلیسی[الکتبی1/276] و صفی الدین عراقی [الکتبی2/483] کتابهای شان را به خانقاه شمیصاتیه در دمشق وقف کرده بودند چنانچه محمد بن المسند مسعودی مروزی نیز کتابهایش را به همین خانقاه و به تعبیر یاقوت حموی رباط،که خانه مسکونی علی بن محمد سمیساطی [یا شمیصاتی] بود که در سال 453 در دمشق درگذشت و قبل از مرگ آن را رباطی برای مسلمانان مسکین قرار داد،وقف کرد. [ذهبی 21/175 ش86] و ابن طویل جوهری کتابهایش را به زاویه ای در غرب مسجد جامع دمشق وقف نمود.[ابن عساگر 29/342 ش3379]

تیپ شناسی واقفان کتاب
یکی از مباحثی که در این مورد باید به آن توجه کنیم تیپ کسانی است که از دیر باز به وقف کتاب مبادرت می ورزیدند.در یک جمع بندی کلی کسانی که اقدام به وقف کتاب می کردند در سه گروه قابل طبقه بندی می باشند. این سه گروه عبارتند از:

امیران و پادشاهان
عمده واقفان کتاب در گذشته امیران و حاکمان بودند. بسیاری از کتاب خانه ها در جهان اسلام از سوی حاکمان و پادشاهانی ساخته شده اند که تحت تأثیر عالم و دانشوری به علم و دانش علاقه مند می شدند. در این جریان نقش اصلی از آن وزیران پادشاهان بود. از انجایی که معمولا پادشاهان یا از طریق وراثت و یا به زور شمشیر قدرت را به دست می گرفتند خود چندان به علم و دانش اهمیت نمی دادند ولی نفوذی که دانشوران در دربارها پیدا می کردند موجب می شد پادشا هان کم کم تحت تأثیر این قبیل افراد قرار گیرند و به دانش علاقه مند شوند. پادشاهانی که در چنین شرایطی به دانش روی می آوردند،در خیلی موارد برای ارضاء خود خواهی ها و اینکه همچون افراد پرآوازه نامی از خود بجا بگذارند به توصیه وزیران و مشاوران دانشور خود گوش می دادند و این افراد با بهره گیری از نفوذ خود بخشی از ثروت دربار را در راه خیر بکار می گرفتند و از آنجایی که خود افراد دانشوری بودند به ارزش دانش واقف بوده و به کتاب و کتابخانه اهمیت فوق العاده می دادند. در تاریخ مسلمانان وزیران،امیران،پادشاهان،بانوان اول دربار کم نبودند که به ایجاد کتابخانه های باشکوهی دست یازیدند وکتاب های فراوانی را برای این منظور خریده و وقف کردند.گزارش این کتابخانه ها نه دراین نوشته مقدور است ونه این نوشته در پی آن است و علاقه مندان می توانند به منابعی که در این مورد وجود دارد مراجعه کنند.

دانشمندان و عالمان
دومین گروهی که در وقف کتاب نقش جدی داشته و کتب فراوانی وقف نمودند و از این طریق کمک شایان توجهی به تمدن اسلامی کرده اند علما و دانشمندان بودند. بعضی از این افراد از ثروت برخوردار بودند و در نتیجه برای خرید و وقف کتاب ثروت خود رابکار می گرفتند اما گروهی هم بودند که متمکن نبودند این افراد از طریق دیگری به امر وقف کتاب می پرداختند. اینان آثار ونوشته های خود را برای استفاده دیگران وقف می کردند.در این مورد نمونه های بسیار فراوان وجود دارد که پاره ای از این موارد شگفت آور وبسیار آموزنده اند و دریغ است که مواردی از آن ها گزارش نشود. خطیب بغدادی که کتاب تاریخ بغداد وی بسیار پرآوازه است،همه کتابهایش را وقف مسلمانان کرد و آنها را در اختیار ابن خیرون گذاشت تا هرکس که طالب است آن ها را عاریه بگیرد [خطیب بغدادی 1/21] شاید یکی از شگفت ترین داستان عشق به کتاب و وقف آن در مورد مرحوم نجفی مرعشی باشد که به خاطر خرید کتابی با حاکم انگلیسی نجف اشرف در گیرمی شود و یا برای تهیه قیمت کتاب یک وعده از غذای خود را کم می کند و در کنار ادامه تحصیل وتدریس به نماز استیجاری می پردازد و کتاب های خطی فراوانی می خرد وبنیان کتابخانه بسیار ارزشمند ش را در قم می نهد.[علی رفیعی علامرودشتی،مجموعه مقالات کنگره کتاب/مقاله کتابخانه عمومی مرعشی نجفی /832]

توده های علاقه مند به علم
گروه سوم از واقفان کتاب را توده های علاقه مند به دانش تشکیل می دهند در این گروه همه قشر افراد وجود دارد اما بخش عمده این گروه را بازرگانان تشکیل می دادند. کتاب های بسیاری وجود دارد که بر روی آن نام واقفی با عنوان عمده التجار و امثال آن دیده می شود. این افراد گرچه معمولا خود به طور مستقل به ایجاد کتابخانه ای دست نمی یازیدند اما خرید و وقف کتاب بسیاری از کتابخانه ها را پربار و غنی ساخته اند.بخش های عمده کتب کتابخانه های عمومی و نیز کتابخانه های مدارس به همت این قبیل واقفان گردآوری می شد.

بهره مندان از کتب وقفی
حق بهره مندی از کتب وقفی با توجه به علاقه و گرایش واقفان،گوناگون بود.این گونه نبود که همه کتاب های وقفی برای بهره مندی همه افراد ونیاز مندان به آن کتب در اختیارآنان باشد.در زیر به گروه بندی افرادی که کتب وقفی بهره می گرفتند اشاره می کنیم:

افراد ویژه
در مواردی کتب وقفی اختصاص به افراد و یا گروه های خاص داشت.در تاریخ کتابخانه ها دیده میشود که واقف استفاده از آن را به یک ویا چند فرد ویژه ساخته است. این اختصاص گاه از آن یک خاندان بود و در مواردی این استفاده از آن پیروان یک مذهب بود. طرفه آن که گاه دیده می شد فردی حق استفاده از کتب وقفی را از جمعی دریغ می داشت مثلا تقی الدین فاسی که خود کتابی در باره مکه نوشته است و از دانشمندان بنام می باشد در وقف کتابهایش شرط کرده بود آن را به ساکنان مکه عاریه داده نشود [زرکلی5/331].آیا اقامت وی در بین مردم مکه وی را به چنین دیدگاهی کشانده بود. کسانی که این موضوع را یاد کرده اند،این را هم افزوده اند که همه کتب وقفی وی دزدیده و از بین رفت. در مورد تخصیص استفاده از کتب وقفی برای پیروان یک مذهب نمونه های زیادی وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:«ابوبکر اندلسی جیانی کتابهای خود را به اهل حدیث وقف کرده بود [ابن عساکر54/40ش 6894]؛»

طلبه های نیازمند
گاهی واقف کتاب را برای بهره گیری طلبه ها وقف می کرد بر پشت جلد کتاب های زیادی می توان این نوع تخصیص را دید. البته غالب این موارد اختصاص به کتب دینی و بویژه کتب درسی طلبه ها دارد.مثلا جلال الدین سیوطی کتابهایش را به طلبه ها و اهل علم وقف کرده بود [سیوطی،تنویر الحوالک/8].اگر این کتابها وواقفان دلسوز وجود نمی داشتند بسیاری از طلبه های نیازمند توان تحصیل نمی یافتند و در نتیجه کاروان دانش که در گذشته به همت طلبه ها حرکت کرده وبه پیش می رفت بسیار کند می شد زیرا عموم دانشوران گذشته جهان اسلام از نظر اقتصادی از طبقات پایین اجتماع بودند.

همه دانش جویان
از دو مورد فوق که بگذریم در بقیه موارد قید اختصاص وجود ندارد که مفهوم آن حق بهره مندی همه افراد جامعه از کتاب هست.این قبیل وقف ها در روزگار معاصر گسترش یافته است و تقریبا دو گروه نخست از رده خارج شده است. امروزه کسی کتاب را برای افراد خاص وقف نمی کند،بلکه هردانش دوستی حق استفاده ازکتاب وقفی را دارد.

نقش کتب وقفی در تمدن اسلامی
کتاب به طور کلی نقش مهم وبلکه مهمترین نقش را دریک تمدن بازی می کند. هرمقدار میزان بهره گیری از کتاب در جامعه ای فزونی پیدا کند،امکان شکل گیری یک تمدن در آن جامعه بیشتر می شود. و اگر تمدنی شکل گرفت کتاب بهترین نقش را در گسترش آن و در ادامه در ماندگاری آن دارد. تمدن اسلامی هنگامی توانست خود را به عنوان یک تمدن در جهان مطرح کند که از کتاب به عنوان ابزار وام گیری داشته های تمدن های بزرگ پیشین از قبیل تمدن یونان،هند،مصر،ایران و نیز بین النهرین از راه ترجمه آثار آنان به زبان عربی و سپس بازپروری و بازسازی آن در درون فرهنگ وآموزه های دینی،دوباره آن را به وسیله کتاب به همان مناطق بازگرداند. اگر کتاب به عنوان وسیله و ابزار این وام گیری و وام دهی وجود نداشت به حتم آموزه های اسلامی در همان جزیرهالعرب باقی می ماند و نمی توانست خود را به جهان معرفی کند و یا از داشته های جهانیان چیزی فراچنگ آورد. در این بین کتب وقفی مهمترین نقش را داشتند زیرا در آن روزگاران امکان انتقال گسترده دانش از راه خرید وفروش به خاطرفقدان تولید انبوه کتاب و نیز وضع نابسامان اکثر مردم،نبود و به همین خاطر وقف کتاب که در حقیقت با دو کار مهم خود،یعنی خارج کردن انحصار بهره مندی کتاب از خریدار و یا تولید کننده آن و نیز حذف مقوله خرید وفروش مکرر بر روی یک کتاب،توانست این عامل مهم انتقال دانش را به طور گسترده در اختیار همه قرار بدهد.کتاب وقفی در راستای نقش آفرینی خود در شکل دهی و گسترش تمدن اسلامی چندین کار را انجام دهد که در زیر به پاره ای از آنان اشاره می کنیم:

زمینه سازی برای پرورش دانشمند
دانشمندان ستون فقرات یک تمدن به شمار می آیند. اینان هستند که در بنیان گذاری و یا گسترش یک تمدن همه توان و نیروی خود را به خدمت می گیرند و حاصل تلاش خود را در شکل آثار مکتوب وغیر مکتوب به جامعه ارائه می کنند و جامعه از این دست آوردها در راه شکوفایی زندگی خود بهره می گیرند.تربیت و پرورش دانشمند در هر جامعه ای نیازمند مقدمات بسیار و تهیه ابزار و وسایل فراوان است.یکی از ابزار مهم در این خصوص وجود کتاب ووفور ودر دسترس بودن آن است. کتاب های وقفی در جهان اسلام دقیقا همین نقش را داشتند. دانشوران بسیاری در جهان اسلام بودند که از طبقات پایین جامعه بودند و برای آنان امکان تهیه کتاب وجود نداشت و در نتیجه این نیاز خود را از راه بهره مندی از کتب وقفی بر آورده می کردند. علاقه مسلمانان به کتاب و در دسترس قرار دادن آن موجب شده بود که در بین افراد خیر نوعی رقابت برای تأسیس کتابخانه و یا خرید و وقف کردن آن بوجود آید و به تعبیر زرین کوب:«در حقیقت مسلمین،مؤسسین واقعی کتابخانه های عظیم عمومی در عالم بودند و نیکوکارانشان در تأسیس و وقف کردن کتابخانه های عام المنفعه مکرر با یکدیگر رقابت می کردند»[زرین کوب،کارنامه اسلام /42].

حفظ میراث فرهنگی
وقف کتاب از یک نظر دیگر هم برای تمدن اسلامی خدمت شایان توجه کرد. کتاب وقفی در نگرش مسلمانان از نوعی حرمت وقداست برخوردار است. معمولا توده های مسلمان اشیاء وقفی را نوعی ملک خداوندی تصور می کنند و در حفظ و نگهداری این نوع اموال بیش از اموال خودشان اهتمام می ورزند. سرقت و تملک این قبیل اموال از زشتی و قباحت فزون تری برخوردار است و حتی افرادی که در دست درازی به اموال دیگران ابایی ندارند در مورد این اموال تأمل فزون تری می کنند و به همین خاطر سرقف اموال مساجد به فراوانی اموال دیگر نیست. افزون بر آن همه مردم،حتی کسانی که به دین هم تعهد چندانی از خود نشان نمی دهند در مورد اموال وقفی احساس مسؤلیت بیشتری نشان می دهند این امر موجب آن می شود تا اموال وقفی بیش از دیگر اموال از آفت ها و بلایا و دست بردها مصون بماند.این خصوصیت در مورد کتاب های وقفی تأثیر به سزایی گذاشت و ازتلف شدن بسیاری از آنان پیش گیری کرد و البته این به معنای آن نیست که همه کتاب ها وکتابخانه های وقفی برای نسل های آینده باقی ماند زیرا همه به خوبی می دانیم که بخش عظیمی از کتاب های مسلمانان در حوادث سیاسی و یورش ها و غارت های مکرر و نیز به خاطر بی توجهی ها وندانمکاری های بسیار از بین رفته است. مفهوم سخن ما این است که اگرقانون وقف و فرنگ بسیار ارزشمند وقف کتاب در بین مسلمانان نبود بخش عمده همین آثار بجا مانده هم امروز در اختیار نسل کنونی باقی نمی ماند. از این زاویه فرهنگ وقف کتاب نقش بسیار مهم و غیر قابل انکاری در حفظ میراث فرهنگی و علمی جامعه اسلامی داشت. بسیاری از کتاب هایی که امروزه توسط دانشوران مسلمان تحقیق،تصحیح،چاپ ونشر می یابد وامدار فرهنگ اصیل وقف در جامعه اسلامی است. همه ویا نزدیک به همه نسخه های خطی در کتابخانه های جهان اسلام و حتی کتاب های مسلمانان که در کتابخانه های کشورهای غیر مسلمان وجود دارد،برصفحه اول ویا آخر آن نشان وقف خورده است. مراجعه به تصویر صفحه های اول و یا آخر نسخه هایی که تصحیح و چاپ می شود برای اثبات این ادعا بسنده است و نیاز به ارائه دلیل دیگری نیست. از این نظر باید کتاب های وقفی را مهم ترین عامل حفظ میراث فرهنگی مسلمانان شمرد. بدیهی است که کتب وقفی از این نظر خدمت شایان توجهی به تمدن اسلامی کرده ومی کنند. امروزه که جریان حفظ و نگهداری کتاب سامان یافته تر از گذشته است این فرهنگ می تواند کمک بسیار مهمتری به قافله تمدن اسلامی داشته باشد.

کمک به گسترش راحت کتابخانه
وقف از سوی دیگر توانسته ومی تواند به گسترش کتابخانه ها کمک بسیار زیادی بکند. ایجاد یک کتابخانه و تأمین نیازهای آن و تجهیز کامل آن کار آسانی نیست.اگر فردی بتواند ساختمان مناسبی برای یک کتابخانه تدارک ببیند برای تأمین کتاب آن به حتم نیازمند یاری دیگران است.امروزه که تألیف و نشر کتاب شتابی فراوان یافته و از سویی حوزه های نگارش کتاب بسیار متنوع گشته است،تأمین کتاب برای کتابخانه هابسیار دشوار شده است.در این شرایط دو کار می توان انجام داد یکی آن که دولت هارا به خرید کتاب و اختصاص آن به کتابخانه ها ملزم ساخت ودو دیگر با بازسازی فرهنگ وقف کتاب بخش خصوصی را به طور گسترده وارد میدان کرد. اگر بخواهیم با ارائه مثالی این موضوع را روشن تر کنیم باید به جریان ساخت مسجد ویا حسینیه اشاره کنیم. امروزه با آنکه در کشور خودمان ایران مسجد وحسینیه بسیاری ساخته شده است به طوری که گاه احساس می شود این ساخت وساز ها به حد اشباع رسیده است اما توده های مردم بدون کمک دولت همچنان به ساختن مسجد وحسینیه می پردارند.در این امر همه با کمال میل اقدام می کنند و در این مورد هرکسی به مقدار توان مالی خود قدم برمی دارد و کسی در این فکر نیست که این کار باید بر عهده ثروتمندان باشد و دارا وندار در آن مشارکت می کنند. اگر در مورد تأسیس کتابخانه و تجهیز آن به کتاب هم فرهنگ وقف کتاب باز آفرینی شود همین همکاری بوجود خواهد آمد ودر این شرایط همه کتابخانه ها به تازه ترین کتاب ها آراسته خواهد شد و کتاب در دسترس همه قرار خواهد گرفت و رقابت در وقف کتاب یک فرهنگ خواهد شد. در گذشته این امر وجود داشت گرجه در آن روزگاران به خاطر کمبود کتاب و به حتم گرانی آن تنها ثروتمندان می توانستند در چنین رقابتی مشارکت کنند و یا حاکمان،امیرزادگان،بانوان پرنقش دربار از قبیل زنان و یامادران پادشاهان در این رقابت ها مشارکت می کردند اما امروزه می توان این رقابت را در بین همه مردم برقرار کرد.

ایجاد زمینه برای گسترش و تنوع دانشها
نقش دیگری که وقف کتاب در روند تمدن اسلامی داشت گسترش و تنوع دانش ها بود. دین اسلام به مقتضای دینی خود باید به تهیه و تدوین کتب دینی می پرداخت.

مناطق پر برخوردار از نعمت کتب وقفی
کتب و کتاب خانه های وقفی در جهان اسلام بیشتر در مناطقی وجود داشتند که تمدن اسلامی در آن جاها از شکوفایی بیشتری برخوردار بود. از آنجایی که پیشرفت تمدن وگسترش کتابخانه ها تأثیر متقابلی بر هم داشتند،این دو پدیده در همه جا باهم بودند و به یاری یکدیگر پرداختند. معمولا در مناطقی که حاکمی خردمند و یاوزیری دانشمند و دانش دوست وجود داشت زمینه مناسب برای حرکت همگام تمدن و کتاب و کتابخانه ودر نتیجه فرهنگ وقف بوجود می آمد. در یک نگاه کلی می توان گفت که همه جهان اسلام به تناوب از این نعمت برخوردار بودند. اگر در منطقه ای پادشاه نالایقی به قدرت می رسید ودر نتیجه دانشوران را از آن منطقه دور می ساخت و به تبع آنان فرهنگ وقف کتاب هم از آنجا رخت برمی بست،در جای دیگری امیری و یا حاکمی و یاوزیری بساط دانش دوستی را پهن می کرد و در نتیجه کاروان دانش را به آنجا کوچ می داد و به همراه آن قافله کتاب و فرهنگ وقف کتاب را با خود می برد. از این رو هرگز این حرکت در جهان پهناور اسلامی به رکود و توقف کشانده نمی شد. اما در مجموع می توان مناطقی را نام برد که در آن ها مقوله کتابخانه و وقف کتاب و کتابخوانی از شانس فزون تری برخوردار بود این مناطق را می توان به شرح زیر نام برد:

خراسان بزرگ
وقتی از واژه خراسان بزرگ استفاده می شود مقصود منطقه وسیعی است که امروزه چندین کشور را در خود جای داده است. افغانستان،ترکمنستان،تاجیکستان،پاکستان، خراسان کنونی همه به عنوان خراسان بزرگ بودند. در این منطقه وسیع گاه سلسله هایی به قدرت رسیدند که در بین آنان افراد دانش دوست بسیاری پیدا می شد.نه تنها پاره ای از خود پادشاهان به دانش علاقه مند بودند بلکه در بین آنان وزیرانی وجود داشت که شیفته کتاب بودند و در مواردی به تأسیس کتابخانه های بزرگی دست یازیده اند و آثار ارزشمندی را به این کتابخانه ها وقف کرده اند. در این مناطق نویسندگان مهمی هم بودند که آثار خود را وقف دانش دوستان کردند.به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد: کتابخانه عظیم آستان قدس که سابقه بسیار طولانی دارد،کتابخانه مسجد گوهرشاد که هنوزهم دایر است،کتابخانه های فراوان نیشابور در دوران های مختلف،کتابخانه های مرو وسمرقند،کتابخانه های افغانستان و دهها کتابخانه دیگر در خراسان بزرگ که بسیاری از آنها از بین رفته واندکی از آنها هنوز پابرجاست.

هند
سرزمین هند مدت زمان زیادی در تحت سیطره پادشاهان و امیران مسلمان بود در این منطقه گاه خاندان هایی وجود داشتند که چندین نسل پرچم دار دانش بودند. این پادشاهان و افراد وابسته به این پادشاهان و یا خانواده های برخوردار در بسیاری از بخش های این منطقه پهناور کتابهای بسیاری خریده و وقف کردند و کتابخانه های فراوانی تأسیس کردند. هنوز شمار زیادی از کتب خطی مسلمانان در کتابخانه های هند و یا در بین خانواده های ریشه دار هندی وجود دارد که وقف هستند.در مورد کتاب ها ی وقفی در هند می توان به مورد زیر اشاره کرد: کتابخانه خزانه اکبری که افزون بر524 هزار جلد بود،کتابخانه شاه جهان که بیش از 300 هزار نسخه خطی داشت،کتابخانه شهر لکنهو و کتابخانه بزرگ رامپور که بیش از 12451 هزار جلد کتاب داشت.[فرح زاد،مقاله بنیاد کتابخانه در جهان اسلام،مجموعه مقالات2/507-508]

ری و توابع آن
ری و توابع آن که شامل قم وبعضی از مناطق دیگر می شود،در گذشته های دور کتابخانه های بسیاری گزارش شده است. این کتابخانه ها انباشته از کتابهایی بود که توسط خیران کتاب دوست خریده و وقف شده بودند. هم اکنون نیز قم مرکز بزرگی از مجموعه کتاب های وقفی و کتابخانه های عظیمی است که در آن صد ها هزار کتاب وقفی وجود دارد. از جمله این کتابخانه های ارزشمند کتاب خانه عظیم مرحوم نجفی مرعشی است که چگونگی تأسیس و تجهیز آن خود حکایتی شیرین و درس آموزی دارد که بیانگر اوج عشق به کتاب و تأثیر فرهنگ وقف در جان وروح یک شیفته کتاب است.

بین النهرین
بین النهرین که از سویی تا شامات و از سوی دیگر تا حجاز کشیده می شود برخوردار از شهر هایی است که وجود کتابخانه های بزرگ وقفی آن بسیار افتخار آفرین است. شهر هایی چون بغداد،کوفه،بصره،حله،کربلا،نجف شهرهایی بودند با کتابخانه هایی بسیار بزرگ که میراث عظیمی از کتاب های وقفی را در خود داشتند. در بین النهرین آنقدر کتابخانه وجود داشت که می توان گفت بین النهرین همه کتابخانه بود،دارالعلم هایی که از سوی دانشمندان شیعی به عنوان کتابخانه تأسیس می شد،دارالحکمه هایی که از سوی خلفای عباسی در بغداد و جاهای دیگر بناشد،کتابخانه هایی که در بارگاه امامان شیعی بنیان گذاری شد،کتابخانه هایی که در دمشق و حلب و جاهای دیگر از سوی امویان ساخته شد،نظامیه هایی که توسط نظام الملک بنیان نهاده شد ودر آن ها کتابخانه های بزرگی ساخته شد و دهها مورد ونمونه دیگر که موجب شد بین النهرین واقعا به یک کتابخانه بزرگ تبدیل شود.

حجاز
حجاز به اعتبار آن که دو شهر مقدس مکه و مدینه را در خود جای داده همواره برای مسلمانان وبویژه دانشوران و دانش دوستان بسیار جاذبه داشت و افراد بسیاری را به سوی خود کرد و می کند. در این کشور کتابخانه هایی وجود دارد که هنوز هم انباشته از کتب وقفی خطی و غیر خطی است. به عنوان نمونه می توان به کتابخانه مسجد النبی و مسجد الحرام اشاره کرد که هنوز هم برقرار است و انباشته از کتب وقفی است.

یمن
یمن را گرچه می توان با اندکی تسامح در بند فوق جای داد اما از آنجایی که در آن منطقه جریان زیدیه مدت زمان زیادی قدرت را در دست داشتند معمولا آثار مربوط به علویان در آن منطقه زیاد است و هم اکنون نیز آثار خطی علویان را در آن منطقه پی جویی کرد. این آثار از سوی دولت مردان زیدی و نیز علاقه مندان به مذهب زیدیه به کتاب خانه های آن دیار وقف شده است. اگر این کتابخانه ها از سوی پیروان زیدیه وقف نمی شد و در آن دیار کتابخانه های وقفی بوجود نمی آمد امروزه از این جریان مذهبی که نقش بسیار زیادی در حوادث سیاسی در دوران خلافت امویان و عباسیان داشتند ودر مباحث کلامی یکی از جریان های مهم بودند و آثار فراوانی از خود بیادگار گذاشتند چیزی باقی نمی ماند.

ترکیه
ترکیه که مدت زمان زیادی یکی از بزرگ ترین و درازدامن ترین دوران خلافت اسلامی را در خود داشت در زمینه کتابخانه و کتاب وقفی بسیار غنی است. در این سرزمین کتابخانه هایی وجود دارد که در آن کتاب هایی از سرتا سر جهان اسلام در آن جمع شده است. این سرزمین خلافت نشین در دوران اقتدار خود بسیاری از کتب وقفی را از بخش های سنی نشین جهان اسلام در خود جمع آوری کرد و در حقیقت نقشی را که اصفهان در دوران سیطره صفویان در زمینه جمع آوری نسخه های خطی از شرق جهان اسلام داشت ترکیه در غرب جهان اسلام بازی می کرد.در این سرزمین غنی از آثار اسلامی می توان به کتابخانه هایی چون…اشاره کرد که هنوز هم آثار فراوانی ار کتب وقفی را در خود دارند.

مصر
مصر در دورانی از تاریخ خود برخوردار از حکومتی شد که بسیار دانش دوست و علاقه مند به کتاب بود. خلافت فاطمیان در مصر از دو نظر برای دانش و کتاب ارزش قائل بودند.نخست آنکه در این خلافت افراد علاقه مند به دانش در بین خلفا و وزیران و دبیران بودند و دو دیگر آنکه آنان در رقابت شدید با خلافت عباسیان بودند و از این رو دوست نداشتند مرکز خلافت آنان از جنبه های علمی از سرزمین پر آوازه بغداد چیزی کم داشته باشد از این رو خلفاء فاطمی با تمام توان خود به گسترش هر آنچه که موجب شکوفایی و عظمت پایتخت فاطمیان منجر می شد دریغ نمی ورزیدند.در مورد توجه آنان به کتاب و کتابخانه واوقافی که برای این منظور انجام می دادند،می خوانیم:«هنوز چهار قرن از تابش خورشید اسلام بر دیار مصر نگذشته بود که مراکز علمی و دانشکده ها و کتابخانه های باشکوه و معظمی در آنجا تشکیل شد و با امتزاج دو تمدن باستانی و اسلامی،یک نهضت عالی فرهنگی را برانگیخت که مظهر تجلی آن کتابخانه دارالحکمه فاطمیان در کاخ خلافت بود…این کتابخانه به تبعیت از دارالحکمه بغداد…ساخته شد…آمار کتابخانه دارالحکمه مصر بین دویست هزار تا پانصد هزار جلد ذکر شده است»[فرح زاد،مجموعه مقالات /512-513]

شمال افریقا
شمال افریقا از جهتی باید در زیر مجموعه مصر قرار گیرد و یا به تعبیر دقیق تر مصر در زیر مجموعه شمال افریقا گنجانده شود اما در این یک جا بحساب آورده ها معمولا در حق بسیاری از حکومت هایی که در غرب و شمال غربی افریقا قرار داشته و مدت زمان زیادی به رونق علم کمک های شایان توجهی کردند،اجحاف می شود در مناطقی که امروز کشورهای نسبتا کوچکی از قبیل تونس،لیبی،الجزایر،موریتانی،سنگال،نیجر،گانا و امثال آن قرار دارند در روزگاری مهد دانش بود و در آن کتابخانه های بسیاری وجود داشت. در این مناطق علاوه بر وجود کتابخانه ها مدارس و زوایا ورباط هایی وجود داشت که در آنها کتاب های وقفی فراوانی وجود داشت. گرچه بسیاری از این کتابها در دوران استعمار این مناطق از سوی اروپائیان به تاراج برده شد و اکنون شمار زیادی از این آثار در کتابخانه های کشورهای اروپایی نگهداری می شوند اما همان کتابخانه ها بودند که توانستند آن آثار را تا دوران استعمار حفظ کنند و در نتیجه به کشورهای اروپایی منتقل شده و از نابودی رهایی یابند.

اندلس
اندلس که امروزه کشور اسپانیا و بخشی از فرانسه در آن قرار دارد در دورانی که در اختیار مسلمانان بود از شکوفایی بسیاری برخوردار بود. این سرزمین در داشتن کتابخانه های پر کتاب پرآوازه بود. عمده آثار دانشوران غرب جهان اسلام در این کتابخانه ها نگهداری می شد در مورد کتابخانه های این منطقه در دوران حاکمیت مسلمانان می خوانیم:«قرطبه به عنوان پایتخت خلافت،پایگاه فرهنگی و فکری اندلس به حساب می آمد آن چنان که هفتاد کتابخانه آن در دنیای آن روز شهرتی فراگیر داشت»[عظیمیایی،عبدالله،مقاله شکوفایی کتاب در قرطبه اسلامی،مجموعه مقالات کنگره /290]این ها نمونه ا ی از کتابخانه های جهان اسلام است که در آن هزاران هزار جلد کتاب وقفی وجود داشت و دانشوران از آن بهره گرفته و تمدن اسلامی را روز به روز شکوفاتر می کردند. افسوس که آن شکوه رخت بربست و آن همه کتاب وآن همه تلاش در تنور بی مسؤولیتی حاکمان جهان اسلام دود شد.
منبع: میراث جاویدان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید