ما شیعیان می گوییم که حضرت علی ـ علیه السلام ـ بعد از پیامبر بر حق بوده است پس چرا در مدتی که پیامبر بیمار بود حتی در یک نماز، علی ـ علیه السلام ـ پیش نماز مردم نشد؟

ما شیعیان می گوییم که حضرت علی ـ علیه السلام ـ بعد از پیامبر بر حق بوده است پس چرا در مدتی که پیامبر بیمار بود حتی در یک نماز، علی ـ علیه السلام ـ پیش نماز مردم نشد؟

امامت و خلافت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ دلائل نقلی خدشه ناپذیری دارد که در کتب تاریخی و حدیثی معتبر اهل سنت هم موجود است. بنابر این این تصوّر که علاوه بر دلائل معتبر و قطعی موجود، اگر امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و آن هم در دوران کوتاه بیماری پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که علی ـ علیه السلام ـ تمام مشغولیت اش همراهی و پرستاری رسول اکرم بود، پیش نماز می شد و در مسجد پیامبر امام جماعت می گردید، دیگر مشکل حل می شد و همه مردم بعد از رحلت پیامبر خلافت آن حضرت را قبول می کردند، تصوّر درستی نخواهد بود. زیرا اولاً به صرف نماز خواندن و امام جماعت شدن در غیاب پیغمبر با قطع نظر از ادله دیگر، خلافت و امامت کسی ثابت نمی شود، چنان چه عمر و ابوبکر اقدام به چنین کاری کردند. افزون بر این که رابطه و علاقه شدید امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ به پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به حدی بود که امیر المؤمنین در زمان حیات رسول خدا و با حضور آن حضرت و لو در حال بیماری هرگز به خود اجازه نمی داد که در محراب رسول خدا اقامه نماز نماید و عظمت مقام خاتمیت که آمیخته با شیره جان امیر المؤمنین گردیده بود، قطعاً در زمان حیات رسول خدا او را از چنین کاری باز می داشت مگر اینکه پیامبر امر به این کار می فرمودند. و این کار شایسته کسانی بود که نه پیامبر را شناخته بودند و نه بهره ای از معرفت و کرامت اسلامی نسبت به رهبری بی همتای پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ برده بودند. و ثانیاً بر فرض اگر امیر المؤمنین چنین کاری هم می کرد و امام جماعت در مسجد رسول خدا را در زمان حیات رسول خدا بر خلاف میل اش بر عهده می گرفت باز هم مخالفان و منکران خلافت و امامت، این امر را مثل خیلی از دلایل دیگر نادیده می گرفتند و آن را توجیه می کردند.
چنان چه قضیه متواتر و غیر قابل انکار غدیر را که در محضر ده ها هزار نفر، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ علی ـ علیه السلام ـ را به امامت و وصایت منصوب نمود، توجیه نمودند. و چون اصل حدیث غدیر که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: «آیا من از خود شما بر شما اولویت ندارم؟ گفتند: بلی. (بعد فرمود:) من کنت مولاه فهذا علی مولاه»[1] قابل انکار نیست، به توجیه آن پرداختند و عده ای تواتر آن را منکر شدند و بعضی گفتند (مولا) به معنای امارت نیست بلکه به معنای دوستی و محبت است.
و هم چنین حدیت «منزلت» که رسول خدا به امیر المؤمنین فرمود: «انت منّی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبیّ بعدی»[2] یعنی نسبت تو به من همان نسبتی است که هارون به موسی داشت به استثنای نبوت، به این معنی که تو وصی و جانشین من هستی. این حدیث نیز از احادیثی است که در کتب شیعه و سنی نقل شده و اهل سنت چون نتوانسته اصل آن را انکار نمایند، تواتر آن را منکر شده و گفته اند، خبر واحد است، در حالی که علمای بزرگوار ما هم چون (میر حامد حسین) در کتاب شریف (عبقات الانوار) تواتر آن را از طریق خود اهل سنّت به اثبات رسانده است.
و نیز حدیث «یوم الانذار» که ابن هشام در کتاب سیره اش که اصل (سیره) از ابن اسحاق است که در اوائل قرن دوم هجری می زیسته و ابن هشام آن را تلخیص و تهذیب کرده و از کتبی است که مورد اعتماد اهل تسنن است، این حدیث را آورده که پیامبر اکرم در حضور بزرگان قریش به امیر المؤمنین فرمود: «بعد از من تو وصی و وزیر و خلیفه من خواهی بود.»[3] و هم چنین این حدیث که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به اصحاب اش فرمود: «سلّموا علی علی بأمره المؤمنین»[4] به علی سلام بدهید به عنوان امارت مومنان و امیرالمؤمنینی. این جمله مربوط به قضیه غدیر است. البته آن جمله حدیت غدیر را جداگانه ذکر می کنند. اهل سنّت اصل این حدیث را قبول دارند ولی برای فرار از حقیقت، تواتر آن را انکار می کنند و می گویند بعضی ها آن را نقل کرده اند. در حالی که علاّمه بزرگوار (امینی) صاحب الغدیر و میر حامد حسین ـ رحمه الله ـ صاحب کتاب عبقات الانوار، تواتر آن را از طریق اهل سنت به اثبات می رسانند.
و نیز این حدیث که در سیره ابن هشام که از کتب مورد اعتماد اهل سنّت است نقل شده که رسول خدا به علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «انت الخلیفه بعدی»[5] و روایات معتبر و متواتری مثل حدیث (سفینه) و حدیث (ثقلین) که رسول خدا در آن ها به ولایت و خلافت اهل بیت بعد از خودش تصریح و یا اشاره فرموده است. بنابر این وقتی دستورات صریح رسول خدا نادیده گرفته می شود، بعید به نظر می رسد که مشکل با یک نماز و امام جماعت شدن حل شود. هم چنان که اقامه نماز جماعت دلیل وصایت و جانشینی نیست و اگر امام علی ـ علیه السلام ـ اقامه جماعت می کردند ما برای امامت آن حضرت به آن استدلال نمی کردیم.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ امامت و رهبری، شهید مطهری.
2ـ احتجاج طبرسی، ترجمه جعفری.
3ـ ارشاد مفید، ترجمه مصطفوی.
4ـ الغدیر علامه، امینی، بخش نصوص نبوی بر خلافت علی ـ علیه السلام ـ.

پی نوشت ها:
[1] . علامه مطهری، امامت و رهبری، ص 106.
[2] . همان، ص 106.
[3] . همان، ص 103.
[4] . همان، ص 100.
[5] . شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 102.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید