هیچ پدر و مادری دوست ندارد غبار غمی بر دل فرزند خود ببیند و یا آسمان دل او را پر از ابر سیاه غصه تماشا کند. همه پدر و مادرها دوست دارند همیشه گل تبسم در چهره فرزندشان با طراوت و شاداب باشد. دوست دارند که خوشی و شادی مهمان سینه بی غل و غش فرزندشان باشد، چرا که هر اشک فرزندان سنگی است بر شیشه قلبشان و هر آه غمشان آتشی است بر خرمن زندگیشان. اما اینکه چرا برخی والدین با رفتارهایشان باعث می شوند کوهی از فشار روحی بر قلب فرزندانشان بنشیند و… در نوشتار حاضر سعی داریم شما را با نکاتی آشنا سازیم که توجه و تأمل در آنها باعث می شود احساس راحتی و نشاط بیشتر کنید و اقرار کنید که: زندگی کاشتن بذر امید در دل ثانیه هاست.
1. آینده نگری:
والدین که افقهای وسیع تری از زندگی را تجربه کرده اند می دانند که هر قدر فرزندشان با تجربه های آنها، گرمی و سردی زندگی، تمرین کارهای روزمره زندگی، آشنائی با حرفه و شغل و… بیشترآشنا باشند، از پس سختی های زندگی بهتر بر می آیند و این تمرین ها باعث می شود که در سختی ها احساس تنهایی، بدبختی و ناامیدی نکنند.
2. گرگ در لباس میش:
در جامعه انسانی افرادی پیدا می شوند که از فرصت ها سوءاستفاده می کنند و با ابراز محبت دروغین اعتماد دیگران را به خود جلب می کنند و در موقع حساس به آنها خیانت می کنند. این افراد تنها به هوس و شهوت خود فکر می کنند به همین خاطر است که والدین به شدت مراقب فرزندانشان هستند که مبادا در مدرسه، کوچه و بازار و… به آنها خیانت کنند و یا از آنها سوءاستفاده کنند به همین خاطر است که در روایت داریم که بهترین دوستان کسی است که قدیمی تر باشد چرا که در تجربه و تخلی های زندگی امتحان خود را پس داده است و تو را تنها نمی گذارد.
3. عدم آشنایی فرزندان با مسائل زندگی:
اغلب فرزندان که از سختی های زندگی، هزینه های خانه، آگاه نیستند و نمی دانند که پول در آوردن به شکل حلال آن تنها با سختی و با ریختن عرق و بی خوابی و جان کندن ممکن است. احساس می کنند که پدر یا مادرشان نمی خواهند فرزندشان خوش باشد و یا لباس شیک و غذای مناسب و بهتری مصرف کنند، غافل از اینکه طبق برنامه ریزی و مدیریت خانه که به عهده والدین است این مخارج برای یک ماه هم کافی نیست و دقت در صرف هزینه ها به خاطر عاقبت اندیشی است.
4. عدم آشنایی با مسائل ویژه جوانان:
در جوانان به خاطر رشد جسمی ـ روانی و فعال شدن هورمون های جنسی و… تغییراتی به وجود می آید و از سویی دیگر احساساتی از جمله حس رقابت، رفاقت بازی توأم با اخلاص، تقلید، استقلال، پرتوقعی، غرور، بلندپروازی، خویشتن شناسی و… از ویژگی های خاص این دوران است. عدم آگاهی به این ویژگی ها می تواند برای فرزند و والدین مشکل ایجاد کند چرا که فرزند سعی نمی کند از تجربه ها و نصیحت های صادقانه والدین کمک بگیرد و والدین هم اغلب کارها و جلوه های رفتاری را به لجاجت و سرکشی و سرمستی نسبت می دهند و گمان می کنند که فرزندشان نسبت به اصول و برنامه های خانه و حریمِ خانواده بی قید و بند شده است و قصد دارد به طور عمدی موجبات ناراحتی آنها را فراهم سازد. [1]
5. عدم بیان اهداف و برنامه ها و مشورت:
برخی والدین به خاطر اینکه توجه ندارند که فرزندشان همان کودک دیروز نیست پیوسته به فرزندشان به عنوان کودک سابق نگاه می کنند و انتظار دارند که آنها بدون هیچ شکایتی به برنامه ها و اهداف آنها تن بدهند و حتی در مورد زندگی خودشان برنامه ای نداشته باشند. این جا بهتر است که والدین با صحبت ها و بحث های دوستانه، اهداء کتب مفید، کمک از آشنایان رازدار و معتمد، آنهارابا واقعیت آشناکنندتا با تصمیمات یک طرفه خود باعث انزجار فرزندشان نشوند.
6. سن بالا:
گاهی پدر و مادر قصد ندارند موجب ناراحتی فرزندشان شوند اما به خاطر بالا رفتن سن، فشار زندگی، ناراحتی درباره عاقبت فرزندان و زندگی آنها و ضعف قوای شناختی، ادراکی و روحی، بی حوصله و کم صبر می شوند. اینجا بر ما واجب است که طبق فرمایش قرآن از در احسان (مالی، رفتاری و گفتاری) با آنها رفتار کنیم و از این آزمایش الهی موفق بیرون آئیم.
7. تربیت مذهبی:
والدینی که معتقد به باورهای دینی هستند عقیده دارند که زندگی تنها به این دنیا ختم نمی شود، لذا سعی دارند فرزندشان را که عزیز آنان است در بهترین سراها ببینند به همین خاطر اصرار می کنند که فرزندشان نسبت به نماز، حجاب و… غفلت نکند در این هنگام فرزندان عاقل نباید حساب کار نسنجیده والدین را پای خدا و وظایف دینی خود بگذارند. با لجبازی خود نسبت به عبادات بی اعتنا نشوند. و به شکل عاقلانه با والدین سخن بگویند.
8. تحصیل و کسب دانش:
والدین دوست دارند فرزندشان را در راحتی ببینند، نمی خواهند آنها جذب خوشی های آنی شوند، لذا برخی از والدین که نسبت به آینده فرزندشان ناراحت هستند سعی دارند آنها را با زور هم که شده به درس خواندن مجبورکنند تا آینده خوب و لذت بخش مستمری داشته باشند اما متأسفانه اغلب آنها به نتیجه مطلوب خود نمی رسند چرا که توجه به علاقه ها، استعدادها، امکانات و… ندارند و پیوسته با فشار سعی دارند آنها را هل دهند به جای اینکه در او انگیزه ایجاد کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
2. مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم، دکتر محمدرضا شرفی، انتشارات تزکیه تهران.
پی نوشت:
[1] . قائمی، علی، شناخت هدایت و تربیت نوجوانان و جوانان، تهران، انتشارات امیری، چاپ هفتم، 1378، ص 13 با کمی تغییر.