آيا دروغ مصلحتي وجود دارد يا نه؟ و اگر وجود دارد گناه آن كبيره نميباشد؟ و نيز بعضي مواقع يكي از والدين انسان ميخواهد كه ما دروغي بگوييم آيا اطاعت كنيم يا نه؟ اگر اطاعت كنيم، گناه آن چه ميشود و اگر نكنيم، از گفتة پدر و مادر سرپيچي كردهايم؟
دروغ؛
از بزرگترين آفتهاي زبان، دروغ و سخن برخلاف واقع است، دروغ از بدترين رذايل اخلاقي و زيانبارترين گناهان زبان ميباشد. به همين دليل، بيش از ديگر گناهان زبان و ديگر اعضاي آدمي، مورد نكوهش قرار گرفته و به مجازات و عذاب شديد توصيه شده است، پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ در اين باره ميفرمايد: «از دروغ بپرهيزيد؛ زيرا دروغ آدمي را به فجور رهنمايي ميكند و فجور انسان را به آتش…[1] لذا گفتن دروغ از نظر اسلام حرام ميباشد.
موارد تجويز دروغ؛
همانگونه كه بيان شد، دروغ در اصل حرام است، لذا گفتن آن جايز نيست امّا در مواردي كه مصلحت مهمي متوقف بر دروغ باشد و با راستگويي نتوان به آن رسيد، حرمتش بر طرف ميشود و گناهش از ميان ميرود و در آن صورت از گناهان كبيره نيز محسوب نميشود بلكه اگر تحصيل اين مصلحت واجب باشد مانند نجات مسلماني از قتل و اسارت يا حفظ آبرو يا مال محترم او، در اين صورت دروغ واجب ميشود. و اگر آن مصلحت به حدّ وجوب نرسد ولي رجحان داشته باشد، دروغ جايز يا مثل آن مصلحت داراي رجحان ميباشد مانند اصلاح بين مردم. امام باقر ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «دروغ، همهاش گناه است. مگر آنكه به مؤمن سودي رساند يا از دين مسلمان به وسيلة دروغ دفاع شود.»[2]
روايت شده كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ جز در سه مورد، اجازة دروغ نداده است:
1. در جنگ با دشمن زيرا جنگ، خدعه است.
2. اصلاح بين دو نفر كه ميان آنها كشمكش وجود دارد.
3. براي راضي كردن همسرش وعدة دروغ دهد.[3]
از اين روايات استفاده ميشود كه دروغ مصلحتي وجود دارد و گرچه در روايت بر سه مورد اشاره شده امّا ديگر موارد را نيز ميتوان با توجّه به ملاكهاي ياد شده، داخل در آن دانست.
خلاصه آنكه: دروغ در صورتي كه وسيلة دستيابي به هدف صحيح و ضروري براي خود فرد يا ديگر مسلمانان باشد، گناهي بر او نخواهد بود.
اطاعت از والدين در دروغ گفتن
از نظر اسلام اطاعت از پدر و مادر تا جايي واجب است كه با اطاعت از خدا منافات نداشته باشد، امّا اگر اطاعت از پدر و مادر باعث تضعيف ايمان و شرك به خدا ميشود، نبايد از گفتههاي پدر و مادر اطاعت نمود. از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده كه ايشان در ضمن موعظه به شخصي ميفرمايند: چيزي را با خدا شريك مساز، اگرچه به آتش سوخته شوي و شكنجه بيني؛ همواره دست را به ايمان محكم بدار، پدر و مادر را اطاعت كن، با آنها نيكي كن، زنده باشند يا مرده و اگر دستور دادند آنها را به خانواده و مالت اولويت ده كه اين كار نشانة ايمان است.[4] از اين روايت دانسته ميشود كه ايمان بر اطاعت از والدين اولويت دارد و مقدم است، لذا در صورتي كه پدر و مادر از فرد خواستند دست از ايمان خويش بردارد، يا دروغي بگويد كه دين و ايمانش به خطر افتد، او نبايد از آنها اطاعت كند ولي نيكي به پدر و مادر را در هيچ حالي نبايد فراموش كند.[5]
نتيجهاي كه از مطالب ياد شده ميتوان گرفت اين است كه: «اطاعت از پدر و مادر» و «احسان به والدين» دو مقوله جداگانه هستند، به اين معنا «احسان به والدين» لازم و ضروري و مطلق و كلي است، حتّي پدر و مادر انسان اگر مسلمان هم نباشند بايد به وي نيكي نمود امّا اطاعت از پدر و مادر انسان اگر مسلمان هم نباشد بايد به وي نيكي نمود امّا اطاعت از پدر و مادر مشروط به اين است كه با دين و ايمان انسان تنافي نداشته باشد، بنابراين بايد ديد پدر و مادر وقتي انسان را به گفتن دروغ وادار ميكنند دروغ در چه حدّي است و محتواي دروغ چيست. اگر دروغ مصلحتآميز باشد كه اشكالي ندارد و اگر دروغي باشد كه صريحاً دين و ايمان انسان زير سؤال ميرود، نبايد اطاعت كرد امّا اگر دروغي باشد كه چندان به جايي بر نميخورد، اگر هم انسان اطاعت كند، بايد بعد از آن با كمال احترام و رعايت ادب به پدرش بگويد كه گفتن دروغ كار خوبي نيست و آنها را نسبت به پيامدهاي دروغ آگاه سازد. از جمله نكاتي كه شما ميتوانيد به پدر و مادرتان يادآور شويد تا بعد از اين شما را به گفتن دروغ وادار نكنند، موارد زير است:
1. به آنها بگوييد كه دروغ از نظر اسلام حرام است و حتّي يكي دو نمونه از احاديث را در اين خصوص يادآور شويد.
2. به پدر و مادرتان بگوييد كه اگر به گفته شما عمل كنم و دروغ بگويم، به دروغگويي عادت ميكنم و ممكن است بعد از اين در برابر شما نيز دروغ بگويم چون خود شما دروغگويي را به من آموختهايد.
3. به آنها بگوييد كه سخن دروغ دير يا زود، افشا ميشود، و مردم اعمال فرزندان را به حساب پدر و مادر ميگذارند، بنابراين مردم نسبت به شما بدبين خواهند شد.
4. به پدر و مادرتان بگوييد كه آيا راضي هستيد كه ديگران در حق شما دروغ بگويند، و شما را فريب دهند؟! اگر راضي نيستيد، چرا باعث فريب ديگران ميشويد؟! اميدوارم اين مختصر مورد توجّه شما برادر گرامي واقع شده و بتوانيد با استفاده از راهكارهاي ارايه شده، پاسخ سؤال خويش را به صورت عملي دريافت نماييد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مهدي فقيه ايماني، نقش زبان در سرنوشت انسان، اسماعيليان، 1375.
2. محمدرضا مهدويكني، نقطههاي آغاز در اخلاق عملي، نشر فرهنگ، 1374.
3. محمد نصراصفهاني، اخلاق ديني در انديشه شيعي، نهاوندي، 1378.
پي نوشت ها:
[1] . نراقي، محمدمهدي، جامع السادات، ج 2، ص 331.
[2] . طبرسي، مستدرك الوسايل، ج 2، ص 101.
[3] . نراقي، محمدمهدي، جامعالسعادات، ج 2، ص 334.
[4] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، باب البر بالوالدين، حديث 2.
[5] . براي مطالعة بيشتر مراجعه شود به: تفسير آية 15 سورة لقمان.