وارد شدن به تخیلات برایم لذت بخش و تحریک کننده است گاهی برای لذت بردن این کار را می‌کنم برای رهایی از دست تخیلات چه کنم، با وجودی که مدام سرکار هستم؟

وارد شدن به تخیلات برایم لذت بخش و تحریک کننده است گاهی برای لذت بردن این کار را می‌کنم برای رهایی از دست تخیلات چه کنم، با وجودی که مدام سرکار هستم؟

وارد شدن به تخیلات برایم لذت بخش و تحریک کننده است گاهی برای لذت بردن این کار را می‌کنم برای رهایی از دست تخیلات چه کنم، با وجودی که مدام سرکار هستم؟

مسئله‌ای که شما مطرح نموده‌اید می‌تواند از دو جنبه قابل بررسی باشد. الف‌: جنبه مثبت ب: جنبه منفی و پاتالوژیک

الف: جنبه مثبت
قوه خیال یکی از نعمتهای الهی است که خداوند به بندگانش عنایت فرموده است.
آثار شاعران، مخترعین و موسیقی دانان که قطعه ادبی و هنری ناب و بدیع از خود به جای گذاشته‌اند، زاییده قوه تخیل آنها می‌باشند از این رو داشتن تخیل لذت بردن از آن و سعی در کار برد این توانایی در امور روزمره استفاده و مطلوب از این توانایی در گفتار و سایر اموری که احتیاج به تخیل دارد کاری پسندیده است. ـ داشتن تخیل اهمّیت بسزایی دارد تا حدّی که از نشانگان اختلال افسردگی از جهت شناختی فقدان تخیل، کندی فکر، مشکلات تمرکز، نشخوار فکری ادواری است.[1] همچنین در یک از روشهای آرامش عضلانی (Relaxation) در مرحله‌ای , تصور و تخیل یک فضای سبز یا باغ توصیه می شود, که برای هر فرد لذت بخش است.
هم چنین تصور اهداف آینده و خیال پردازی نه در حد افراطی , یکی از نشانه‌‌های سلامت روانی به شمار می‌رود زیرا تصور و تخیل پویا و مستمر و داشتن ذهنی فعّال در خلق و آفریدن صور انتزاعی در بسیاری از هنرهایی چون شعرـ داستان، موسیقی، گرافیک، مجسّمه سازی، نقاشی و طنز و فکاهی موجب نوآوری و ابتکار در این عرصه‌ها می‌شود.
پس لازم است به افکار و تخیلات خود احترام بگذارید و از این افکار و تخیلات نهراسید بلکه پیگیری کنید، ارزشیابی کنید، محتوای آن را در جهت و اقعیت سمت و سو دهید.

ب: جنبه منفی
اگر بخواهیم بُعد منفی افکار و تخیلات را بررسی نماییم که شاید مورد سؤال شما پرسشگر گرامی نیز باشد، باید ابتدا پیامد افکار و تخیلات را متذکر شویم تا بیشتر به درمان و تنظیم افکار و تخیل خود بپردازیم. این افکار تخیلی وسواس گونه باعث اضطراب، نگرانی، عدم پیشرفت در محیط کار و سایر ابعاد زندگی می‌شوند اما خصوصیات و ویژگی‌های این افکار عبارتند از:
1ـ این افکار منطقی نیستند و پوچ و بیهوده می‌باشند و به عبارتی احمقانه به نظر می رسند و خود فرد نیز به بیهودگی این افکار آگاهی دارد.
2ـ فرد , در این افکار , بطور خودکار و غیر ارادی وارد می‌شوند
3ـ گاهی به صورت نشخوار فکری در می‌آیند.
4ـ تداوم و استمرار ندارند و در لحظه‌های زمانی متفاوتی از روز یا شب به ذهن انسان خطور می‌کنند.
5ـ گاهی ممکن است محتوای این افکار , ترس از یک واقعه و حادثه بد در آینده نسبت به خود یا خویشان نزدیک باشد و گاهی نیز می‌تواند محتوای جنسی داشته باشد. یعنی فرد ممکن است مشغول فکر کردن پیرامون افکار جنسی که در ذهنش آمده بشود و از آن لذت ببرد و بعد نیز وقتی که این افکار به دلیل موقیتهای محیطی و غیره  از ذهنش بطور موقت پاک شود، فرد دچار شرمساری و عذاب روحی می‌شود و احساس پشیمانی می‌کند.
6ـ ممکن است این افکار و تخیلات حوادث و اتفاقات خوشایندی باشد که در گذشته اتفاق افتاده است و انسان با فکر کردن به آن لذت ببرد یا اگر در موقعیت روانی و زندگی مناسبی قرار ندارد به آن خاطرات افسوس یا غبطه بخورد.

علل و عوامل خیالبافی منفی :
1ـ ناکامی: یعنی اینکه فرد از ارضای یک نیاز منطقی خود بی نصیب و محروم باشد یا در برآوردن امیدهای خود فریب خورده باشد. ناکامی ممکن است برخورد با یک مانع در راه برآوردن نیازها باشد.
2ـ تعارض:به معنای مبارزه با تمایلات، علایق و موفقیت‌هایی است که فرد در معرض نیروی‌های متضاد، با قدرتهای تقریباً برابر قرار می‌گیرد.
3ـ شخصیت فرد: سبک زندگی فرد که برگرفته از عوامل محیطی و زیستی است و او را از دیگری متمایز می سازد.
4ـ ضایعات مغزی: تحقیقات نشان داده است که ضربه‌های وارده بر مغز یا و جود ضایعاتی در مغز می‌تواند در گرایش فرد به خیالبافی مؤثر باشد.
5ـ گسیختگی در بعضی از خانواده‌ها: از هم پاشیدگی در بعضی خانواده‌ها که فرزندان را تحت تأثیر و شروع خیالبافی در نوجوانی می‌شود.
6ـ عامل ژنتیک.
7ـ فرضیه یادگیری: فراگیری تفکر معقول و واکنش‌های غیر عادی از طرف اولیای خانواده باعث می‌شودتا نوجوان و جوان در داخل منزل آموزش‌های نامعقولی را فرا گیرند در نتیجه در ایجاد رابطه صحیح اجتماعی با دیگران دچار اختلال می‌شود.
8- ویژگی های رشد: در برخی سنین کودکی و نوجوانی , فرد خیال باف می شود که باید آن را جهت دهد (با کمک والدین)
رهنمودهایی در جهت درمان:
1ـ به افکار و تخیلات منطقی که ماهیت هذیانی و توهمّی ندارند احترام بگذارید .
2ـ هنگامی که افکار به طور خودکار و بی اختیار به ذهنتان می آیند , با تمرین سعی کنید توجه خودتان را از آن فکر به فکر دیگر یا عملی دیگر منصرف کنید. مثلاً وقتی افکار نگران کننده یا لحظه‌های خوش زندگی گذشته به ذهنتان وارد شد و شما با فکر به آنان دچار حالت غم و دلگرفتگی می‌شوید با توجه به این شناخت , فکر خودتان را روی فکر دیگری توجه دهید. [2]  مثلاً شماره تلفن دوستان را یادآوری کنید یا فکر کنید در آینده چه چیزی را قصد خرید آن را دارید.
همچنین می‌توانید به محض ورود این افکار به یک کار عملی بپردازید مثلاً بلند شوید یک  لیوان آب بخورید یا با همکارتان صحبت کنید یا تلفن بزنید ممکن است بار اول به سختی بتوان این فرآیند را انجام دهید اگر ادامه بدهید رفتار دوم جایگزین افکار وسواسی و تخیلی خواهد شد.
3ـ هر فکری به سرتان زد حتماً آن را یادداشت کنید. و با خود بگویید این موضوع را بعداً دنبال می‌کنم و به آن فکر می‌کنم الان باید کارم را ادامه بدهم.
4ـ افکار تخیلی خود را بازبینی و ارزیابی کنید و افکار منفی را دور بریزید.
5ـ تخیلات خوب و لذت بخش و منطقی را در مورد کارتان و با سایر امور زندگی تقویت کنید و از این طریق به خود روحیه دهید و سعی کنید از این قوه در ابداعات و اختراعات و نوآوری در امور زندگی استفاده کنید.
6. اوقات فراغت و تنهایی خود را با کار‌هایی هنری، نقاشی، گل سازی، و خواندن کتابهای آموزنده پر کنید در صورتی که موارد فوق را انجام دادید و باز هم این افکار و تخیلات به سراغ شما آمد بهتر است از مشاورین بالینی و متخصص اعصاب و روان کمک بگیرید چون این مسائل با مشاورهای غیر حضوری دیرتر جواب می‌دهد.
7. حل مشکل و ناکامی ها: گاهی مواقع انسان به خیالات پناه می برد تا آنچه را که در واقع نیافته را در عالم خیال به دست آورد حل مشکل با مشورت و واقع بینی , کلید حل این مشکل است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. رفتار با نوجوان، دکتر زهرا معتمدی، انتشارات لک لک.
2. روان شناسی نوجوان و جوان، سیّد احمد احمدی، انتشارات مشعل.
3. روانشناسی مرضی تحوّلی از کودکی تا بزرگسالی، دکتر پریرخ دارستان، ج1.

پی نوشت ها:
[1] . روانشناسی مرضی تحولی، از کودکی تا بزرگسالی، انتشارات سمت، جلد اوّل، ص 273.
[2] . فرآیند توجه گردانی.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید