آداب غذا خوردن(1)

آداب غذا خوردن(1)

نویسنده:فیض کاشانی
دین مقدس اسلام درباره غذا خوردن سفارشهایی دارد که اهتمام به رعایت این دستورات سبب سلامت جسم و صفای باطن است. حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
من قل طعمه بطنه و صفا قلبه و من کثر طعمه سقم بطنه و قسا قلبه؛ آن که غذا کم خورد، معده اش سالم ماند و صفای دل یابد و هر که پرخور باشد، معده اش بیمار و قلبش سخت شود. (1)
امام علی (علیه السلام) نیز می فرمایند: قله الأکل من العفاف و کثرته من الإسراف؛ کم خوری نشانه ی پاکدامنی است و پرخوری نشانه ی اسراف و زیاده روی. (2)
همچنین حضرت امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند :لو أن الناس قصدوا فی الطعم لاعتدلت ابدانهم؛اگر مردم در خوردن اعتدال می روزیدند، بدنهای شان سالم می ماند. (3)
در این مقاله به آداب و وظایف مربوط به غذا خوردن که در کتاب محجه البیضاء آمده می پردازیم.
آداب و وظایف مربوط به غذا خوردن سه دسته اند:
وظایف مربوط به پیش از غذا خوردن ، موقع غذا خوردن و پس از غذا خوردن .

دسته اول :
آداب و وظایف پیش از غدا خوردن که هفت چیز است :
1 – غذا علاوه بر حلال بودن ، باید از راه حلال و موافق با سنت و پارسایى کسب و تهیه شده باشد و از راهى که در شریعت ناپسند و مکروه است فراهم نیامده باشد؛ و نیز، چنان که در معناى (( طیب مطلق )) ، در بخش حلال و حرام این کتاب ، خواهد آمد، بر طبق هواى نفس و دغلبازى و بى بندوبارى به دست نیامده باشد، زیرا خداى متعال به خوردن غذاى پاکیزه یعنى حلال امر فرموده و منع از خوردن بنا حق را به – سبب اهمیت امر حرام و بزرگداشت ارزش مال حلال – بر منع از قتل نفس مقدم داشته و فرموده است :
(( و لا تاءکلوا اموالکم بالباطل …(4).
بنابراین، در خوراک اصل آن است که پاک و پاکیزه باشد و این خود از واجبات و اصول دیانت است .
در کافى از حضرت ابوجعفر (ع ) روایت شده که فرمود: (( رسول خدا (ص ) فرموده است : عبادت هفتاد بخش است که بالاتر از همه کسب حلال است .)) (5)
در مصباح الشریعه از قول امام صادق (ع ) آمده است : (( تقوا بر سه گونه است : 1 – تقواى باللّه ، که عبارت از ترک حلال است تا چه رسد به امور شبهه انگیز و این نوع تقوا، تقواى خاص الخاص است . 2 – تقواى من اللّه ، که عبارت از ترک شبهات است تا چه رسد به حرام . این تقوا، تقواى خاص است . 3 – تقواى از ترس آتش و عذاب که عبارت از ترک حرام است و تقواى عام مى باشد.)) (6)
در (( من لا یحضره الفقیه )) از امام صادق (ع ) به نقل از پدرانش از قول حسن بن على (ع ) آمده است : (( آداب غذا خوردن دوازده چیز است که بر هر مسلمانى واجب است آنها را بداند، چهار مورد از آنها واجب و چهار مورد مستحب و چهار مورد از ادب است . امام موارد واجب ، عبارت است از معرفت ، رضا، بسم اللّه گفتن و شکر خدا را به جا آوردن ، موارد سنت عبارت است از وضو گرفتن پیش از غذا، نشستن به پهلوى چپ ، خوردن غذا با سه انگشت و لیسیدن آنها، و اما چهار موردى که از ادب است : خوردن غذا (در صورت مشترک بودن ظرف غذا) از جلوى خود، کوچک برداشتن لقمه ، خوب جویدن غذا و کمتر نگاه کردن به صورت دیگران .)) (7)
مقصود از معرفت در این حدیث ، اطلاع از حلال بودن و مقصود از شکر، الحمدللّه گفتن است . شکر و سپاس کامل ، دانست حرمت غذا و صرف کردن قوت و توان آن در راه اطاعت خداست ، غرض از وضو، آن گونه که در حدیث دیگرى آمده است ، همان شستن دست مى باشد، و مقصود از خوردن با سه انگشت آن است که همچون جباران ، کسى با دو انگشت نخورد، غرض آن نیست که با بیش از سه انگشت نمى توان غذا خورد، بلکه اگر با همه انگشتان غذا بخورند، بهتر و کاملتر خواهد بود، زیرا در این صورت احترام غذا بیشتر رعایت شده است . بنابراین تعیین سه انگشت حداقل است ، یعنى با کمتر از سه انگشت نباید غذا بخورند. از امیرالمؤ منین (ع ) نقل کرده اند: (( آن حضرت با همه انگشتها غذا میل مى فرمود.)) (8)
از امام صادق (ع ) نقل شده است : (( همچون بنده اى مى نشست و دستش را روى زمین مى گذاشت و با سه انگشت غذا مى خورد. رسول خدا (ص ) نیز چنین غذا مى خورد، نه آن گونه که یکى از ستمگران با دو انگشت غذا مى خورد.)) (9)
2 – شستن دست ، رسول خدا (ص ) فرمود:
(( وضو گرفتن پیش از غذا تنگدستى را از بین مى برد و پس از آن جنون ادوارى را نابود مى کند و موجب سلامتى چشم مى شود)) ؛ و در روایت دیگرى آمده است : (( وضو پیش از غذا خوردن و پس از آن ، فقر را مى زداید.)) (10)
چون دست در ارتباط با کارهاى مختلف ممکن نیست آلوده نباشد، بنابراین شستن آن قرین پاکیزگى و شادابى است . و از طرفى خوردن غذا با قصد کمک به دین ، عبادت است ، بنابراین سزاوار است که پیش از غذا هر چه به منزله پاکیزگى در نماز است انجام دهند.
این دو روایت از طریق خاصه (شیعه ) نیز نقل شده است :(11) و در کتاب (( من لا یحضره الفقیه )) آمده است که پیامبر (ص ) فرمود: (( هر کس مایل است که خیر بیشترى نصیبش شود، باید موقع غذا خوردن وضو بگیرد.))
از امام صادق (ع ) است : (( کسى که پیش از غذا و بعد از آن دستش را بشوید، غذا در اول و آخر با برکت باشد و آن شخص تا وقتى که زندگى کند در گشایش و تندرستى خواهد بود.)) (12)
و از آن بزرگوار روایت کرده اند: (( هرکس پیش از غذا خوردن دستش را بشوید، با حوله آن را خشک نکند چرا که تا آن رطوبت در دست باقى است همواره غذا برکت پیدا مى کند.)) (13)
از صفوان جمال نقل کرده اند که مى گوید: (( در خدمت امام صادق (ع ) بودم ؛ سفره آوردند، خدمتگزار آب آورد، امام (ع ) دستش را شست . آنگاه حوله آورد، امام (ع ) نپذیرفت . صفوان مى گوید: ما نیز از آن آب دستمان را شستیم .)) (14)
3 – غذا را بر سفره اى که روى زمین گسترده است قرار دهند:
که این عمل به رفتار رسول خدا (ص ) نزدیکتر است تا بالا گرفتن غذا. (( وقتى که براى رسول خدا (ص ) غذا مى آوردند، روى زمین مى گذاشت .)) (15) این کار به تواضع نزدیکتر است . اگر روى زمین ممکن نشد، روى سفره بگذارند که یادآور سفر است و انسان به یاد سفر آخرت و نیازمندى به توشه تقوا مى افتد.
انس مى گوید: (( رسول خدا (ص ) روى سفره هاى بزرگ و همچنین در سکرجه (16) غذا میل نکرد. پرسیدند (17): پس روى چه غذا مى خوردید؟ گفت : روى سفره (کوچک ).))
4 – ابتدا که مى خواهد کنار سفره بنشیند، خوب بنشیند و همچنان ادامه دهد:
رسول خدا (ص )، بسیارى از اوقات براى غذا خوردن روى زانوهایش مى نشست و پشت پاهایش بر روى زمین قرار مى گرفت ، و چه بسا پاى راستش را به زمین مى گذاشت و روى پاى چپش مى نشست .(18) و مى گفت : (( من در حال تکیه دادن ، غذا نمى خورم ، زیرا من بنده خدایم همچون بندگان غذا مى خورم و چون بندگان مى نشینم )) .(19)
مى گویم :
از طریق خاصه (شیعه ) از امیرالمؤ منین (ع ) نقل کرده اند که فرمود:
(( هرگاه کسى از شما کنار سفره غذا مى نشیند، باید همچون بندگان بنشیند و روى زمین غذا بخورد و نباید یک پا را روى پاى دیگر گذاشته ، چهار زانو بنشیند که این گونه نشستن را خداوند دوست نمى دارد و صاحبش مورد خشم خداست .)) (20)
در کافى از امام صادق (ع ) نقل شده است که فرمود: (( پیامبر از آغاز بعثت تا وقتى که در دنیا رفت ، در حال تکیه دادن غذا میل نفرمود؛ آن حضرت همچون بندگان غذا مى خورد و چون بندگان مى نشست . پرسیدند: چرا چنین بود؟ فرمود: به خاطر تواضع در پیشگاه خدا.)) (21)
در روایت دیگرى آمده است : (( پیامبر (ص ) نمى پسندید که به پادشاهان شباهت پیدا کند، و ما نمى توانیم چنان باشیم .)) (22)
ابوحامد (غزالى ) مى گوید: (( آب خوردن در حال تکیه دادن مکروه است و براى معده زیان آور است و غذا خوردن در حالى که دراز کشیده باشد نیز کراهت دارد. و همچنین غذا خوردن در حال تکیه دادن خوب نیست مگر از قبیل دانه هایى باشد که به صورت تنقل مى خورند.))
5 – از غذا نیتش آن باشد که :
بدان وسیله توان اطاعت و بندگى خدا را پیدا کند، نه آن که قصدش لذت بردن و تنعم باشد. با وجود این ، تصمیم بر کم خورى داشته باشد، زیرا اگر به قصد قدرت بر عبادت غذا بخورد، مطابق نیتش عمل نکرده مگر آن که کمتر از حد سیرى غذا بخورد، به سبب آن که پرخورى مانع از عبادت مى شود و انسان توان عبادت پیدا نمى کند. بنابراین لازمه این نیت در هم شکستن هواى نفس و ترجیح دادن قناعت بر فزون خواهى است .
رسول خدا (ص ) فرمود: (( آدمیزاده ، هیچ ظرفى را پر نمى کند که بدتر از شکمش ‍ باشد. چند لقمه اى فرزند آدم را بس است که توان او را حفظ کند، اگر نه یک سوم (ظرفیت شکم ) براى غذا و یک سوم براى آشامیدنى و یک سوم براى نفس
کشیدن .)) (23)
لازمه چنین نیتى آن است که دست به طرف غذا دراز نکند، مگر وقتى که گرسنه باشد. بنابراین یکى از چیزهایى که باید پیش از غذا خوردن وجود داشته باشد گرسنگى است . وانگهى شایسته است پیش از آن که سیر شود از غذا خوردن دست بکشد، که هرکس این کار را انجام دهد از پزشک بى نیاز باشد. سخن درباره کم خوردن و کیفیت تدریجى کم خورى ، در کتاب سرکوب کردن میل به غذا در بخش ‍ مهلکات خواهد آمد.
مى گویم :
در مصباح الشریعه (24) از امام صادق (ع ) نقل شده است که فرمود:
(( کم خوردن در همه حال و نزد همه اقوام پسندیده است ، زیرا که هم مصلحت ظاهرى دارد و هم مصلحت باطنى .)) چهار نوع از خوردنیها ستوده است :
1 – به اندازه ضرورت ؛
2 – به قدر آمادگى ؛
3 – به مقدار روزى خدادادى ؛
4 – به اندازه اى که رمقى باشد.
اما اندازه ضرورت براى برگزیدگان است و مقدار آمادگى ، از آن پرهیزگاران شب زنده دار، و اندازه روزى خدا داده براى متوکلان ، و به مقدار رمق براى مؤ منان ؛ و هیچ چیز براى قلب مؤ من زیانبخش تر از پرخورى نیست ، زیرا پرخورى دو پیامد دارد: یکى قساوت قلب و دیگرى انگیزش شهوت . گرسنگى خورش مؤ من و غذاى روح و طعام قلب و تندرستى بدن است . رسول خدا (ص ) فرمود: (( هیچ ظرفى را فرزند آدم پر نکرده است که بدتر از شکمش باشد.)) حضرت داوود (ع ) فرموده است : (( آن لقمه اى که از روى نیاز خورده مى شود، (25) نزد من بهتر است از بیست شب عبادت .)) پیامبر (ص ) فرمود: (( مؤ من با یک روده مى خورد و منافق با هفت روده )) ؛ و نیز پیامبر (ص ) فرمود:
(( واى به حال مردم از دست دو قبقب )) ، عرض کردند: یا رسول اللّه ! دو قبقب چیست ؟ فرمود: (( گلو و فرج .)) عیسى بن مریم (ع ) فرمود: (( هیچ مرضى براى قلب بدتر از قساوت نیست و هیچ مرض روانى مشکل تر از کینه گرسنگى نمى باشد، که این دو باعث دورى (از رحمت حق ) و ذلت و خوارى است .))
در کتاب کافى از ابوجعفر (ع ) رسیده است که فرمود: (( هیچ چیز در پیشگاه خداوند، مبغوضتر از شکم پر نیست .)) (26)
از ابى عبداللّه (ع ) نقل شده که فرمود: (( شکم از پرخورى سرکشى مى کند. بهترین وقتى که بنده به خدا نزدیکتر مى شود وقتى است که شکم سبک باشد و مبغوض ترین هنگام بنده در پیشگاه خدا هنگامى است که شکمش پر است .)) (27)
از آن بزرگوار است : (( خداى متعال پرخورى را دشمن مى دارد.)) (28)
آن حضرت فرمود: (( فرزند آدم ناگزیر از صرف غذاست تا بدان وسیله ارکان بدنش ‍ استوار بماند. بنابراین هرگاه کسى از شما غذایى مى خورد، باید یک سوم شکمش را براى خوراک و یک سوم را براى آشامیدنى و یک سوم را براى نفس کشیدن قرار دهد، نباید چون خوکان برا سر بریدن فربه شوید.)) (29)
از آن حضرت نقل کرده اند که فرمود: (( ابوذر – خدایش بیامرزد – از رسول خدا نقل کرده است که فرمود: هرکس از شما (در اثر پرخورى ) آروغ بیشترى در دنیا بزند، در آخرت – (و یا) در قیامت – زیاد گرسنگى بکشد.)) (30)
6 – به مقدار موجود از روزى و غذا راضى باشد
و در راه رسیدن به رفاه و افزون طلبى و به انتظار خورش تلاش نکند، بلکه از کرامت نان آن است که با بودن آن منتظر خورش نباشد چرا که خبر در تکریم نان رسیده است .(31)
مى گویم :
از طریق شیعه ، روایاتى از قول پیامبر (ص ) در کافى آمده است که فرمود: (( نان را محترم بشمارید، عرض کردند: یا رسول اللّه ! احترام نان چگونه است ؟ فرمود: وقتى که روى سفره گذاردند، نباید منتظر چیز دیگرى بود.))
از پیامبر (ص ) نقل شده است ، فرمود: (( خدایا! نان را براى ما با برکت فرما و بین ما و او جدایى مینداز؛ زیرا اگر نان نبود ما نماز و روزه نداشتیم و واجبات الهى را نمى توانستیم ادا کنیم .)) (32)
از آن حضرت (ص ) است که فرمود: (( نان را گرامى بدارید، زیرا آنچه بین عرش تا زمین است و هرچه در آن است و بسیارى از مخلوقات در راه آن کار کرده اند.)) (33)
از آن بزرگوار است که فرمود: (( پیکر آدمى بر نان استوار است .)) (34)
ابوحامد مى گوید: (( بنابراین ، هرچه باعث دوام قوت و توانایى بر عبادت گردد خیر کثیر است و شایسته نیست آن را کوچک شمارند، بلکه نباید نان را به خاطر نماز هر چند وقت نماز فرا رسیده – در صورتى که وقت نماز وسیع باشد – معطل گذاشت .))
رسول خدا (ص ) فرمود: (( وقتى که شام حاضر شد و وقت نماز عشاء نیز فرا رسید، شام را پیش از نماز عشاء بخورید.)) (35)
هرگاه نفس میلى به غذا نداشت و در تاءخیر غذا زیانى نبود بهتر آن است که نماز را مقدم بدارند، اما وقتى که غذا حاضر شود و نماز را به پا دارند، تاءخیر غذا باعث سرد شدن آن و یا تشویش فکر شود، مقدم داشتن غذا – در صورت وسعت وقت نماز – بهتر است ، چه نفس تاب و توان داشته باشد و یا نداشته باشد، چون این خبر عام است و از طرفى چون غالبا قلب آدمى به غذاى سر سفره بى میل نیست ، هر چند گرسنه هم نباشد.
7 – بکوشد تا دستهاى زیادى – هر چند از خانواده و فرزندان خودش باشند – به سمت غذا دراز شود:
رسول خدا – صلى اللّه علیه و آله – فرمود؛ (( دسته جمعى غذا بخورید که براى شما با برکت باشد.)) (36) انس مى گوید: (( رسول خدا (ص ) هیچ گاه تنها غذا نمى خورد.)) (37)
مى گویم :
در کافى از امام صادق (ع ) نقل شده ، مى گوید: (( رسول خدا (ص ) فرمود:
غذایى که چهار خصوصیت در آن جمع باشد، کامل است : از حلال باشد، خورندگان زیاد باشند، در اول غذا بسم اللّه بگویند، و در آخر، حمد خدا را بجا آورند.)) (38)

دسته دوم : در آداب غذا خوردن
در آغاز با نام خدا شروع کند و در آخر حمد خدا را بگوید و اگر با هر لقمه یک (( بسم اللّه )) بگوید، خوب است ، تا میل به غذا او را از یاد خدا باز ندارد
مى گویم :
در کافى از امام صادق (ع ) نقل شده است که مى گوید: (( رسول خدا (ص ) فرمود: وقتى که سفره پهن مى شود چهار فرشته آن را احاطه مى کنند. همین که بنده خدا (( بسم اللّه )) بگوید، فرشتگان به شیطان مى گویند: اى فاسق ! بیرون شو که تو را تسلطى بر ایشان نیست . وقتى که از خوردن غذا فارغ شوند و بگویند: (( الحمدللّه )) ، فرشتگان به شیطان مى گویند: اینها مردمانى هستند که خداوند به ایشان نعمت داده و شکر پروردگارشان را به جا آوردند، و هرگاه (( بسم اللّه )) نگوید، فرشتگان به شیطان مى گویند: اى فاسق ! نزدیک شو و با ایشان غذا بخور، و چون سفره را جمع کنند و حمد خدا را نگوید، فرشتگان مى گویند: اینها گروهى هستند که خداوند به ایشان نعمت داده ولى از پروردگارشان فراموش ‍ کردند.)) (39)
از امیرالمؤ منین (ع ) نقل شده است که فرمود: (( براى کسى که موقع غذا خوردن بسم اللّه بگوید، ضمانت مى کنم که از آن غذا اظهار ناراحتى نکند،)) ابن کوّا پس از شنیدن این مطلب عرض کرد، یا امیرالمؤ منین ! من دیشب غذایى خوردم ، با این که بسم اللّه گفته بودم مرا اذیت کرد. فرمود: (( احمق ! تو چند نوع غذا خورده اى ، براى بعضى از آنها بسم اللّه گفته اى و براى بعض دیگر بسم اللّه نگفته اى .)) (40)
از امام صادق (ع ) است که فرمود: (( هرکس فراموش کرد، براى هر نوع از غذا یک بسم اللّه بگوید، باید (( بسم اللّه على اوله و آخره .)) (41)
از آن حضرت نقل کرده اند: (( هرگز دچار تخمه نشدم ، براى این که هیچ غذایى را شروع نکردم مگر آن که بسم اللّه گفتم و از غذا خوردن فارغ نشدم مگر آن که الحمدللّه گفتم .)) (42)
و نیز فرمود: (( براستى شکم وقتى که سیر شد، طغیان مى کند.)) (43)
در حدیث صحیح از آن حضرت نقل شده است که فرمود: (( هرگاه سفره غذا حاضر شد و یک نفر از حاضران بسم اللّه گفت ، براى همه ایشان کافى است .)) (44)
از امیرالمؤ منین (ع ) نقل کرده اند که به پسرش امام حسن (ع ) فرمود: (( پسرم ، لقمه اى از غذاى گرم و سرد را نباید بخورى و جرعه آب و هیچ نوشیدنى نباید بیاشامى ، مگر آن که پیش از خوردن و آشامیدنى بگویى ؛ خدایا! در این خوردن و آشامیدنم از تو درخواست مى کنم که از ناراحتى آنها مرا ایمن دارى و بدان وسیله مرا بر طاعت و ذکر خودت نیرومند سازى و توان شکرت را نسبت به آن مقدار که در بدنم جایگزین کردى مرحمت کنى و با نیروى آن بر عبادت خودت مرا وادارى و اجتناب صحیح از نافرمانى ات را بر دل بیندازى ! تو اگر این کار را بکنى از ناراحتى و ناگوارى آن در امانى .)) (45)
غزالى مى گوید: (( با دست راست غذا را خورده و با نمک شروع و ختم کنند.))
مى گویم :
در کتاب کافى از امام صادق (ع ) رسیده است (( که مکروه است کسى با دست چپ چیزى بخورد و یا بیاشامد و یا تناول کند.)) (46)
از امیرالمؤ منین (ع ) است که فرمود: در آغاز غذا با نمک شروع کنید، زیرا اگر مردم منافع نمک را مى دانستند هر آینه را بر پادزهر آزموده ، ترجیح مى دادند.)) (47)
از امام صادق (ع ) است که فرموده : (( ما (خوردن غذا را) با نمک شروع و با سرکه به پایان مى بریم .)) (48)
غزالى گوید :
(( لقمه را کوچک برداشته خوب مى جود و تا وقتى که آن لقمه را فرو نبرده است دست به لقمه دیگر دراز نمى کند، زیرا آن شتاب در خوردن است . دیگر آن که هیچ خوردنى را نکوهش نمى کند که رسول خدا (ص ) از هیچ خوردنى بد نمى گفت ؛ اگر دوست داشت مى خورد و اگر نه خوددارى مى کرد.)) ؛(49) و هر چه در جلویش بود از آن بخورد، جز میوه که در میوه حق دارد، دست بگرداند. پیامبر (ص ) فرمود: (( از آنچه در جلوى توست بخور! اما خود آن حضرت در میوه دست مى گرداند، در این باره پرسیدند، فرمود: میوه ها یک نوع نیست .)) (50) دیگر آن که از بالاى بشقاب و از وسط ظرف غذا نخورد، مگر این که کم باشد، در آن صورت نان را مى شکند اما با کارد آن را نمى برد و گوشت را نیز از هم جدا نمى کند که پیامبر (ص ) از آن نهى فرموده و گفته است : (( گوشت را به نحوى با دندان جدا کنید، و نباید روى نان قطعه گوشتى و چیز دیگرى را بگذارید، مگر آن که با همان نان بخورید.)) (51)
رسول خدا (ص ) فرمود: (( حرمت نان را نگه دارید که خداى تعالى آن را از برکات آسمان نازل فرموده است )) ؛(52) و نباید انسان دستش را با نان پاک کند و از خوردن ریزه هاى غذا که مى افتد، ننگ نداشته باشد
رسول خدا (ص ) فرمود: (( هرگاه یکى از شما لقمه از دستش افتاد باید آن را بردارد، مقدار آسیبى که رسیده به دور اندازد و نباید تمام لقمه را براى شیطان واگذارد؛ و دستش را با حوله پاک نکند مگر این که قبلا انگشتانش را بلیسد، زیرا او نمى داند که در کدام غذا برکت است )) ؛(53) و نباید به غذاى داغ بدمد، زیرا این عمل نهى شده است ،(54) بلکه صبر کند تا وقتى که خوردنش آسان شود. و خرما را طاق بخورد؛ هفت یا یازده و یا بیست و یک عدد و یا هر مقدار که اتفاق افتاد و خرما و هسته را در یک طبق نریزد و هسته ها را میان دستش جمع نکند، بلکه از دهانش به پشت دستش گذاشته سپس بیندازد و همچنین آن خرمایى که پوسته ضخیمى دارد. مبادا هر چه از غذا به نظرش نامرغوب بود رها کند و در کاسه فرو گذارد، بلکه آن را کنار سفره مى گذارد تا به شخص دیگرى امر مشتبه نشود و آن را بخورد؛ و نباید در بین غذا خوردن زیاد آب بنوشد، مگر آن که لقمه اى در گلویش گیر کرده باشد و یا براستى تشنه شده باشد، که در طب مى گویند چنین آب نوشیدن مستحب است و معده را دباغى مى کند.))
مى گویم :
از جمله آداب غذا خوردن آن است که کنار سفره زیاد بنشیند، از امام صادق (ع ) نقل کرده اند که فرمود: (( کنار سفره ها نشست طولانى داشته باشید، زیرا آن ساعتى است که از عمرتان حساب نمى شود.)) (55)
از آن حضرت نقل شده است که فرمود: (( خداوند هرگز قومى را به هنگام غذا خوردن عذاب نفرمود و خداى متعال بزرگ تر از آن است که به مردم روزى دهد و بعد در خلال همان روزى ایشان را عذاب کند، مگر این که از آن فارغ شوند.)) (56)

(آداب نوشیدن آب )
(آداب نوشیدن آب ) آن است که ظروف آب را به دست راست بگیرد و بسم اللّه بگوید، و مک بزند نه آن که آب را به یک نفس بیاشامد.
پیامبر (ص ) فرمود: (( آب را به گونه اى مک بزنید، و مبادا آن را به یک نفس سر بکشید، زیرا درد کبد معلول بى وقفه نوشیدن آب است )) ؛(57) و نباید آب را سر پا و در حالى که به پهلو خوابیده بنوشد زیرا پیامبر (ص ) از آب خوردن سرپا نهى کرده است .
از آن حضرت نقل کرده اند که آن بزرگوار، سر پا آب نوشید،(58) شاید عذرى داشته است !
مى گویم :
در مکارم الاخلاق از امام باقر (ع ) رسیده است که فرمود: (( آب خوردن سر پا گواراتر و سالم تر است .)) (59)
از امام صادق (ع ) نقل کرده اند که فرمود: (( آب خوردن سرپا در روز، غذا را گوارا مى سازد، و آب خوردن سرپا در شب باعث زرداب مى شود، و هرکس شب آب بخورد و سه مرتبه بگوید: از زمزم و فرات بر تو درود باد!، آب خوردن در شب به او ضررى نمى رساند.)) (60)
ابو حامد مى گوید: پایین ظرف آب را ملاحظه کنید تا آب روى خودش نچکد و پیش از نوشیدن آب داخل ظرف را نگاه کند و داخل ظرف آب آروغ نزند و در آن ندمد؛ بلکه ظرف را از دهانش با حمد خدا جدا سازد و با بسم اللّه شروع کند. پیامبر (ص ) پس از نوشیدن آب ، فرمود: (( خدا را که این آب را به رحمت خود، گوارا و شیرین قرار داد، نه به خاطر گناهان ما، شور و تلخ .)) (61)
هر چه در بین جمع گردانده مى شود باید از سمت راست بگردانند. رسول خدا (ص ) شیر آشامیدند، ابوبکر سمت چپ او و عربى بیابانى طرف راستش و عمر در کنار او بود. عمر عرض کرد: ظرف شیر را به ابوبکر بدهید، اما پیامبر به آن عرب داد و فرمود: به ترتیب از راست .(62) آن حضرت آب را در سه نفس مى آشامید و در پایان خدا را سپاس مى گفت .(63)
مى گویم :
در کتاب کافى از امام صادق (ع ) نقل شده است که فرمود: (( ممکن است فردى از شما آبى بنوشد که خداوند بدان وسیله بهشت را بر او واجب گرداند، سپس فرمود: او ظرف آب را مى گیرد و آن را به دهانش مى گذارد و بسم اللّه مى گوید و پس از آن مى نوشد و از دهانش جدا مى کند در حالى که میل دارد و حمد خدا را مى گوید، آنگاه دوباره بر مى گردد و مى نوشد و سپس از دهانش جدا مى کند و حمد خدا را مى گوید؛ سپس بر مى گردد و مى نوشد و باز از دهانش دور مى کند و حمد خدا را مى گوید. در نتیجه خداوند بدان وسیله بهشت را بر او واجب گرداند.)) (64)
در کتاب مکارم الاخلاق از قول آن حضرت نقل شده است که فرمود: (( گروهى نزد پدرم آمدند و عرض کردند: به اعتقاد شما هر چیزى حدى دارد؟ پدرم به ایشان فرمود: آرى . (امام صادق (ع ) مى فرماید: آنگاه پدرم آبى طلبید تا ایشان بنوشند. عرض کردند: یا اباجعفر آیا این ظرف آبخورى از آن چیزهاست ؟ فرمود: آرى ، پرسیدند: حد آن چیست ؟ فرمود: حد آن ، این است که از وسط لبه آن ، آب خورده شود و نام خدا را وقت آشامیدن ببرى و سه مرتبه نفسى بکشى و در هر نفسى خدا را حمد بگویى و از طرف دستگیره ظرف آب ننوشى ، زیرا آن جا آبشخور شیطان است . آنگاه فرمود: بگو: (( سپاس خدا را که آبى گوارا به من خورانید و آن را به خاطر گناهانم شور و تلخ قرار نداد.)) در روایت دیگرى نظیر همین با اندک زیادتى آمده است : (( سپاس خدا را که مرا آب داد و سیرابم کرد و به من لطف کرد و خوشحالم ساخت و عافیت بخشید و کفایتم نمود. بارخدایا مرا از کسانى قرار ده که در روز قیامت از حوض (کوثر) حضرت محمّد (ص ) سیراب گردانى و به همراهى آن بزرگوار خوشبخت سازى ، به رحمت خود اى بخشنده ترین بخشایندگان .)) (65)
از موسى بن جعفر (ع ) نقل شده است : (( از وى درباره حد ظرف آب پرسیدند، فرمود: حد آن این است که اگر جایى از آن شکسته از آن جا آب نخورى که جایگاه شیطان است ، و هرگاه از ظرفى آب بنوشى بسم اللّه و چون فارغ شدى ، الحمدللّه بگویى .)) (66)
غزالى مى گوید: (( اینها نزدیک به بیست مورد از آداب خوردن و آشامیدن بود که آثار و اخبار بر آنها دلالت مى کند.))
مى گویم :
بیشتر این آداب از طریق خاصه نیز رسیده است و مواردى هم که نرسیده ، خلاف آن نیز وارد نشده است ؛ عمل به این بخش نیز به علت اعتقاد بر این خبر مستفیض ‍ مقبول مانعى ندارد، و آن خبر این است : (( هرکس بشنود کارى ثواب دارد و آن کار را انجام دهد به اجر خود مى رسد هرچند که حدیث آن گونه که به او رسیده است ، نباشد.)) (67)
دسته سوم : مستحبات بعد از خوردن غذا
1 – پیش از سیر شدن ، از غذا دست بکشد؛
2 – کاسه غذا را بلیسد؛
3 – انگشتانش را بلیسد و پس از لیسیدن با حوله پاک کند، سپس بشوید؛
4 – خرده ریزه هاى غذا را جمع کند.
پیامبر (ص ) فرمود: (( هر کس ریزه هاى افتاده سفره را بخورد، زندگى اش در گشایش و فرزندانش سلامت خواهند بود.))
(68) مى گویند: بر چیدن خرده ریزه هاى غذا مهریه هاى حورالعین است .(69)
5 – خلال کند
اما آنچه از میان دندانهایش با خلال در مى آورد، نبلعد و بیرون بریزد جز آنچه از پاى دندانها با زبانش در مى آورد.
6 – باید پس از خلال ، آب در دهانش بگرداند، (مضمضه کند)
که این کار پیروى از اهل بیت (ع ) است .(70)
مى گویم :
در کتاب مکارم الاخلاق آمده است که امام (ع ) فرمود: (( هرکس کاسه غذا را بلیسد، فرشتگان بر او درود مى فرستند، و براى او از خداوند درخواست گشایش ‍ رزق مى کنند و چند برابر حسنات برایش نوشته مى شود.)) (71)
از امام صادق (ع ) است که فرمود: (( فرشتگان بر کسى که انگشتانش را در آخر غذا خوردن ، بلیسد، درود مى فرستد.))
در روایت صحیحى از آن حضرت آمده است : (( کراهت دارد کسى دستش را در حالى که چیزى از غذا به آن چسبیده باشد، با حوله پاک کند. این کراهت به خاطر بزرگداشت و احترام غذاست ، مگر این که خود آن شخص و یا بچه اى که در کنارش ‍ نشسته انگشتانش را بلیسد (در آن صورت کراهت برداشته مى شود).)) (72)
امیرالمؤ منین (ع ) فرمود: (( هر خرده ریزه غذا که بر سفره مى افتد، براى کسى که طالب شفا باشد باعث شفاى هر دردى است .)) (73)
پیامبر (ص ) دید ابوایوب انصارى خرده ریزه هاى سفره را مى چیند، فرمود:
(( مرحبا به تو، مبارک باد بر تو و با برکت باد درباره تو! ابوایوب عرض کرد: یا رسول اللّه ! آیا درباره غیر من همین طور است ؟ فرمود: آرى هر کس آنچه تو خوردى ، بخورد گفته هاى من درباره تو شامل حال او نیز هست ؛ و فرمود: هرکسى چنین کند، خداوند او را از دیوانگى ، خوره ، پیسى ، زرداب و نادانى حفظ مى کند.)) (74)
محمّد بن ولید مى گوید: در خدمت امام جواد (ع ) غذا خوردم تا این که فارغ شدم و سفره برداشته شد، غلام شروع کرد به جمع کردن خرده ریزه هاى غذا، امام (ع ) به او فرمود: (( آنچه در بیابان ریخته بود جمع نکنید، هر چند ران گوسفندى باشد؛ اما اگر چیزى در خانه بود، جستجو کنید و از زمین بردارید.)) (75)
از امام صادق (ع ) نقل کرده اند: (( رسول خدا (ص ) فرمود: پس از غذا خوردن خلال کنید، زیرا باعث بهداشت دهان و دندانهاى آسیا مى شود و براى انسان جلب روى مى کند.)) (76)
از امام کاظم (ع ) نقل کرده اند: (( رسول خدا (ص ) فرمود: خلال کنید، زیرا هیچ چیز براى فرشتگان بدتر از آن نیست که غذایى را در دندان بنده خدا ببینند.)) (77)
از امام رضا (ع ) نقل کرده اند که فرمود: (( با چوب انار و ترکه ریحان ، خلال نکنید، زیرا هر دوى آنها باعث تحریک رگ جذام مى شوند.)) (78)
و نیز فرمود: (( رسول خدا (ص ) با هر چوبى که دستش مى رسید، خلال مى کرد، جز با برگ خرما و نیشکر.)) (79)
ابوحامد مى گوید: (( در دل خدا را به خاطر غذایى که به او داده ، سپاس گوید؛ و آن غذا را نعمتى از جانب خدا بداند. خداى متعال فرموده است : (( کلو من طیبات ما رزقناکم و اشکروا للّه ان کنتم ایاه تعبدون .)) )) (80)
و چون غذاى حلالى را بخورد، بگوید: (( سپاس خدا را که به نعمت او امور شایسته پایان مى گیرد و برکات نازل مى شود، خدایا همان طورى که غذاى پاکیزه به ما خورانیدى ، عمل ما را شایسته گردان )) ؛ و اگر غذاى شبهه آمیزى خورد، باید بگوید: (( در همه حال خدا را سپاس ، خدایا این غذا را باعث توانایى من بر نافرمانى خودت قرار مده )) ، و پس از خوردن غذا سوره هاى (( قل هواللّه احد)) و (( لایلاف قریش )) را بخواند و تا سفره را برنداشته اند از سر سفره برنخیزد. و اگر غذاى دیگرى را بخورد باید براى او دعا کند و بگوید: (( خدایا خیر او را افزون گردان ، روزى او را با برکت فرما. کارهاى خیر را براى او میسر گردان و او را بدانچه داده اى قانع ساز و ما و او را از جمله شکرگزاران قرار ده )) ؛ و اگر نزد گروهى افطار کرد، بگوید: نزد شما روزه داران افطار مى کنم و غذاى شما نیکان را مى خورم و درود فرشتگان بر شما باد)) ؛ و باید به خاطر غذاى شبهه آمیزى که خورده بسیار طلب مغفرت کند و غمگین باشد تا وقتى که با اشک چشمان و اندوه خود حرارت آتشى را که در معرض آن قرار گرفته است خاموش کند؛ به دلیل این سخن پیامبر (ص ): (( هر گوشتى که از حرام بروید، آتش دوزخ سزاوارتر بدان است .)) (81) کسى که مى خورد و مى گرید همچون کسى نیست که مى خورد و هرزگى مى کند. هرگاه شیرى را بخورد باید بگوید: (( خدایا در روزیى که به ما داده اى برکت و فزونى مرحمت فرما)) . و اگر غذاى دیگرى بخورد، بگوید: (( خدایا در این روزى که نصیب ما کرده اى فزونى ده و بهترین از آن نیز مرحمت کن .)) (82) دعاى نخست را رسول خدا (ص ) به خاطر منفعت فراگیرى که در شیر موجود است به آن اختصاص ‍ داده بود.
پس از هر غذایى مستحب است ، بگویند (( سپاس خداى را که به نان و آب داد و ما را سرپرستى کرد و پناه داد؛ سرور و مولاى ما، اى خدایى که از هر چیزى بى نیازى اما هیچ چیزى از تو بى نیاز نیست ، تو از گرسنگى طعامم دادى و از ترس ایمن نمودى پس تو را سپاس ! از بى سرپرستى پناه دادى و از گمراهى هدایت فرمودى و نسبت به تنگدستى بى نیازم کردى ، پس تو را سپاس ، سپاسى فراوان پاکیزه ، سودمند و مبارک چنان که در خور شاءن تو و سزاوار خداوندى تو است . خدایا خوراک خوب به ما دادى پس در کار شایسته ما را موفق بدار، خدایا این غذا را کمک بر طاعت خودت براى ما قرار ده و به تو پناه مى بریم از این که بر نافرمانیهاى تو از آن غذا کمک بگیریم .))
مى گویم :
در کتاب مکارم الاخلاق (83) آمده است که امام على بن الحسین (ع ) وقتى که غذا میل مى کرد، مى گفت : (( سپاس ویژه خدایى است که به ما غذا و آب داد، کفایت و پشتیبانى کرد و پناه داد و بر ما نعمت بخشید.)) و بهترین دعا این است : (( سپاس ‍ خدا را که غذا مى دهد و خود غذا نمى خورد.))
از امام باقر (ع ) است که فرمود: (( سلیمان (84) وقتى که دست از غذا خوردن مى کشید، مى گفت : خدایا نعمت زیاد دادى و نعمتهاى خوب دادى ، پس بیشتر بده و از نان و آب سیرم کردى ، پس گوارایم کن !))
از امام صادق (ع ) نقل کرده اند که وقتى غذا میل مى کرد، مى گفت : (( سپاس خدا را که در بین گرسنگان مرا غذا داد و در میان تشنگان آبم داد و در جمع برهنگان لباسم پوشاند و در بین گمراهان ، هدایتم کرد، و در بین پیادگان ، سواره ام قرار داد و در جمع بى پناهان ، پناهم داد و در میان مردم در رنج و زحمت به من مرحمت کرد و بر بسیارى از مخلوقات جهان فضیلتم بخشید.)) (85)
پیامبر (ص ) فرمود: (( وقتى که سفره را برداشتند بگو: سپاس خدا را که پروردگار جهانیان است . خدایا این سفره را نعمتى سپاس گزارى شده قرار ده .)) (86)
غزالى گوید :
(( و اما شستن دست به وسیله اشنان (ماده شوینده )؛ کیفیت آن چنین است که آن را روى دست چپ قرار مى دهند و نسخت سه انگشت دست راست را مى شویند و انگشتان را به اشنان خشک مى زنند و روى لبها مى مالند؛ سپس با دو انگشت دهان را مى شویند و به جلو و پشت دندانها و زنخ و زبان مى مالند، پس از آن انگشتان را با آب مى شویند و بعد، باقیمانده اشنان خشک را به پشت و روى انگشتان مى مالند و به این ترتیب به بازگرداندن اشنان به دهان و دوباره شستن آن نیازى نخواهد بود.))
مى گویم :
در مکارم الاخلاق از امام صادق (ع ) نقل کرده اند که فرمود: (( هرگاه پس از خوردن غذا وضو گرفتى ، زیادى آب دستهایت را به چشمانت بکش که باعث ایمنى از درد چشم مى شود.)) (87)
غزالى گوید :
در کتاب موالید الصادقین آمده است که پیامبر (ص ) وقتى که پس از غذا از شستن دست فارغ مى شد، با آب زیادى دست به صورتش مى کشید و مى گفت :
(( سپاس خدا را که ما را هدایت کرد، غذا داد، آب داد و به هر نوع آزمونى که شایسته بود، ما را آزمود.)) (88)
از امام صادق (ع ) نقل کرده اند که آن حضرت چربى دستش را شست و بعد، پیش از آن که با حوله خشک کند، دستش را به سر و صورتش کشید و سپس گفت : (( خدایا مرا از جمله کسانى قرار ده که چهره آنها را فقر و ذلت درهم نکشد.)) (89)
از آن حضرت است که فرمود: (( دست کشیدن بعد از وضو به صورت گرفتارى را برطرف کرده روزى را زیاد مى کند.)) (90)
در کافى از امام رضا (ع ) نقل شده است که فرمود: (( وقتى که غذا خوردى به پشت بخواب و پاى راستت را روى پاى چپت بینداز.)) (91)
از امیرالمؤ منین (ع ) نقل شده است : (( رسول خدا (ص ) فرمود: حوله چرکین را در خانه نگاه ندارید، که جایگاه شیطان است .)) (92)

پی‌نوشت‌ها:

1- تنبیه الخواطر، ج1، ص 46.
2- مستدرک الوسایل، ج16، ص 213.
3- وسایل الشیعه، ج 16، ص 406.
4- بقره / 188: اموال همدیگر را بنا حق نخورید.
5- کافى ، ج 5، ص 78، حدیث شماره 6.
6- مصباح الشریعه ، باب 82.
7- (( من لا یحضره الفقیه ، )) ص 403 به شماره 33 و در ص 573 با اندک اختلاف و در محاسن برقى ، ص 459.
8- کلینى در کتاب کافى ، ج 6، ص 297 به شماره 5 این حدیث را آورده است .
9- برقى آن را در صفحه 441 کتاب محاسن به شماره 307 آورده و در کافى ، ج 6، ص 297 این روایت آمده است .
10- این روایت را طبرسى مرسلا در کتاب مکارم ، ص 159 و طبرانى در اوسط و صغیر، همچنین در مجامع الصغیر (باب واو) و مجمع الزواید، ج 5، ص 23 نقل کرده اند.
11- کافى ، ج 6، ص 290؛ محاسن ، ص 424.
12- کافى ، ج 6، ص 290، به شماره حدیث 1؛ محاسن ، ص 424.
13- همان ماءخذ، ج 6، ص 290؛ به شماره حدیث 1.
14- طبرسى این روایت را در مکارم الاخلاق ، ص 160 نقل کرده است .
15- عراقى مى گوید: این حدیث را احمد، در کتاب زهد، از روایت حسن به گونه مرسل نقل کرده و بزاز نیز نظیر آن را از ابوهریره روایت کرده است در سند این روایت مجاهد است که احمد وى را توثیق کرده و دارقطنى وى را تضعیف کرده است .
16- سکرجه ، ظرف کوچکى است که غذاى اندکى در آن مى توان خورد. 17- از راوى یعنى قتاده پرسیدند، چون خبر را بخارى در صحیح خود، ج 7، ص 91، از قول قتاده از انس نقل کرده است و در آنجا آمده است : (( از قتاده پرسیدند: پس روى چه غذا مى خوردند؟ او در جواب گفت : روى سفره )) . در جامع ترمذى ، ج 7، ص 282 نیز به همین ترتیب ذکر شده است .
18- عراقى مى گوید: این حدیث را ابوداوود، از حدیث عبداللّه بن بشیر در ضمن حدیثى ، نقل کرده است – آن حدیث چنین است : (( سینى چوبى را آوردند، وقتى که حاضران دور سینى جمع شدند، پیامبر (ص ) روى دو زانو نشست .)) ابوداوود و نسائى از حدیث انس چنین نقل کرده اند: (( دیدم او غذا میل مى کرد در حالى که از گرسنگى رنگش متغیر بود.)) ابوالحسن بن مقرى درباره خصلتهاى پاک و اخلاق پسندیده آن حضرت از قول انس نقل مى کند: (( وقتى که کنار سفره غذا مى نشست ، روى زانوى چپش مى نشست و زانوى راست بر پا مى داشت . سپس مى گفت : (( من بنده اى هستم ، همچون بندگان غذا مى خورم و چون بندگان رفتار مى کنم .)) اسناد این روایت ضعیف است .
مى گویم : در سنن ابن ماجه ، به شماره 3263 آمده است : (( گوسفندى را براى پیامبر خدا (ص ) هدیه آوردند. آن حضرت موقع خوردن غذا روى دو زانویش نشست و میل فرمود.)) در مورد تمام این روایات به کتاب زادالمعاد ابن قیم جوزى ، ج 3، ص 136 مراجعه کنید.
19- سنن ابوداوود، ج 2، ص 313، سنن ابن ماجه ، به شماره 3262؛ طبرسى در مکارم الاخلاق ، ص 27، صحیح بخارى ، ج 7، ص 93؛ و کافى ، ج 6، ص 270.
20- کافى ، ج 6، ص 272، شماره حدیث 10.
21- کافى ، ج 6، ص 270. در کتاب نهایه در این حدیث آمده است : (( من در حالى که تکیه کرده باشم غذانمى خورم )) . در زبان عربى به کسى مى گویند تکیه داده است که روى فرش درست و استوار نشسته باشد. اما توده مردم ، تکیه دهنده به کسى مى گویند که در نشست خود به یک طرف متمایل بوده و روى نیمى از بدن تکیه کرده باشد. تاء در کلمه (( متکئا)) عوض از واو است واصل آن از وکاء – یعنى چیزى که با آن سرکیسه و غیره را مى بندند – گرفته شده است . معناى حدیث چنین است : گویى که او با نشستن روى فرشى که زیر او قرار دارد نشیمنگاه خود را به آن بسته است . معناى حدیث چنین است : من وقت غذا خوردن چنان استوار نمى نشینم مثل کسى که مى خواهد زیاد بخورد، بلکه کم مى خورم بنابراین نشست من موقتى است . اما کسى که معناى اتکاء را بر انحراف به یک طرف بدن حمل کرده ، بر اساس روش طبى توجیه کرده است ؛ زیرا در آن صورت ، غذا در مجارى خود بسادگى پایین نمى رود و گوارا نمى شود و چه بسا که اذیت هم مى کند.
مؤ لف (مرحوم فیض ) در کتاب وافى پس از نقل این کلام مى گوید: ظاهر بعضى از اخبار آن است که مقصود از (( متکئى )) معناى متعارف در نزد توده مردم است ، هر چند که احتمال دارد با همان تفسیرى که در کتاب نهایه آمده است توجیه شود.
22- همان ماءخذ، ص 272، شماره 8.
23- این حدیث را ابن ماجه به شماره 3349، در سنن خود نقل کرده است .
24- باب بیست و یکم .
25- در ماءخذ اصلى به جاى (( یؤ کل اللقمه )) ، (( ترک اللقمه )) آمده است که در آن صورت معناى جمله چنین مى شود: ترک یک لقمه غذا با وجود نیاز بدان ، نزد من پسندیده تر از بیست شب عبادت است .
26- کافى ، ج 6، ص 270، شماره 11.
27- همان ماءخذ، ج 6، ص 270.
28- همان ماءخذ، ج 6، ص 270.
29- همان ماءخذ، ج 6، ص 270.
30- همان ماءخذ، ج 6، ص 270.
31- همان ماءخذ، ج 6، ص 303، شماره 4.
32- همان ماءخذ، ص 287.
33- همان ماءخذ، ص 287.
34- همان ماءخذ، ص 287.
35- این حدیث را بخارى در صحیح ، ج 7، ص 107، از انس بن مالک نقل کرده و احمد نیز در مسند خود از او نقل کرده و در کتاب الفتح الربانى ، ج 17، ص 91، همین طور است و در جلد اول این کتاب از نسائى و دیگران نیز گذشت .
36- ابن ماجه به شماره 3286 نقل کرده است .
37- طبرسى در مکارم الاخلاق ، ص 32 در ضمن حدیثى آورده است .
38- مکارم الاخلاق ، ج 6، ص 273.
39- همان ماءخذ، ص 292، با اختلاف . اما در (( من لا یحضره الفقیه ، )) ص 402، به شماره 14 با همین عبارت آمده است .
40- مکارم الاخلاق ، ج 6، ص 295.
41- (( من لا یحضره الفقیه ، )) ص 402، شماره 18.
42- همان ماءخذ، شماره 19.
43- )) من لا یحضره الفقیه .))
44- کافى ، ج 6، ص 293.
45- طبرسى در مکارم الاخلاق ص 164، این روایت را آورده و در آن جا (( من وعثه و غائلته )) آمده است که وعث به معنى مشقت است و در اصل دشت شنزار را گویند که عابر را براى عبور از آن در زحمت مى افتد.
46- کافى ، ج 6، ص 272، شماره 1.
47- همان ماءخذ، ص 326، شماره 4.
48- همان ماءخذ ص 330، به شماره 12 و در (( من لا یحضره الفقیه )) ص 403، به شماره 23.
49- مسلم ، این حدیث را در صحیح خود، ج 6، ص 135 نقل کرده و در آن جا آمده است : (( هرگاه به چیزى میل داشت ، مى خورد.))
50- ترمذى در کتاب خود (ج 8، ص 40)، از حدیث عکراش بن ذؤ یب نقل کرده است .
51- درباره این مطالب به کاب الفتح الربانى لترتیب مسند احمد بن حنبل شیبانى ، ج 17، ص 97 – 99 مراجعه کنید. در عبارت : (( گوشت را با دندان جدا کنید)) ، کلمه (( نهش )) در بعضى از مآخذ با سین مهمله آمده که به معناى (( با گوشه دندان گرفتن )) است اما با شین نقطه دار به معناى (( با تمام دندان گرفتن )) مى باشد که شاید (( سین )) مناسبتر باشد.
52- به طورى که در مجمع الزوائد، ج 5، ص 34 آمده ، بزاز و طبرانى آن را ضمن حدیث نقل کرده اند.
53- مسلم در صحیح خود، ج 6، ص 114 و این حزم در محلى ، ج 7، ص 435 این حدیث را نقل کرده اند.
54- احمد در مسند خود، ج 1، ص 357 از حدیث ابن عباس روایت کرده و ابن ماجه به شماره 3288 از او نقل کرده است .
55- طبرسى ، این روایت را در کتاب مکارم اخلاق (بخش طب ائمه )، ص 161 نقل کرده است .
56- کافى – باب حرمت طعام – ج 6، ص 274.
57- بیهقى در کتاب شعب الایمان و همچنین در جامع صغیر، در باب میم و کلینى در کافى ج 6، ص 381، این حدیث را نقل کرده اند.
58- حدیث اول را ابوداوود، ص 302 و ابن ماجه به شماره 3424 نقل کرده و دوم در سنن ابن ماجه به شماره 3422، چنین آمده است : (( پیامبر (ص ) در حالى که ایستاده بود، آب نوشید)) ، و در صحیح بخارى ، ج 7، ص ‍ 143 نیز همین طور نقل شده است .
59- مکارم الاخلاق ، ص 180، و در کافى ، ج 6، ص 382، شماره حدیث : 1 و 2 مى باشد.
60- مکارم الاخلاق ، ص 180، و در کافى ، ج 6، ص 382، شماره حدیث : 1 و 2 مى باشد.
61- کافى ، ج 6، ص 384، محاسن برقى ، ص 448.
62- مالک بن انس بن مالک این روایت را در (( موطّاء)) ج 2، ص 222، و مسلم در صحیح خود، ج 6، ص 112 نقل کرده اند.
63- به سنن ابن ماجه به شماره 4317، و مجمع الزوائد، ج 5، ص 81 و کافى ، ج 6، ص 384 مراجعه کنید.
64- کافى ، باب (( القول على شرب الماء)) ج 6، ص 384.
65- کافى ، ج 6، ص 173.
66- همان ماءخذ، ص 174.
67- کافى ، ج 2، ص 87.
68- این حدیث را ابوالشیخ در کتاب الثواب از حدیث جابر، چنین نقل کرده : (( از تنگدستى و پیسى و جذام در امان مانده و اولادش از نادانى مصون خواهند بود.)) المغنى اما طبرسى در مکارم الاخلاق از کتاب الفردوس از پیامبر مطابق متن روایت کرده است .
69- کافى ، ج 6، ص 299، باب اکل ما یسقط من الخوان .
70- وسائل الشیعه ، ج 3، ص 281.
71- مکارم الاخلاق .
72- کافى ، ج 6، ص 291، شماره 3.
73- همان ماءخذ، ص 299، شماره 1.
74- مکارم الاخلاق ، ص 167، به نقل از کتاب الفردوس .
75- (( من لا یحضره الفقیه ، )) ص 402، شماره حدیث : 21.
76- مکارم الاخلاق ، ص 175.
77- همان ماءخذ، ص 176.
78- کافى ، ج 6، ص 377، شماره 7.
79- مکارم الاخلاق ، طبرسى ، ص 175، به نقل از کتاب طب الائمه .
80- بقره / 172: از چیزهاى پاکیزه اى که روزى کرده ایم بخورید و اگر خدا را مى پرستید او را سپاس گویید.
81- این حدیث را بیهقى در شعب الایمان نقل کرده و در آن جا به جاى (( من حرام )) ، (( من سحت )) آمده است .
82- این حدیث را ابوداوود در ج 2، ص 304، و ابن ماجه به شمارهئ 3322، نقل کرده اند.
83- مکارم الاخلاق ، ص 164.
84- در مکارم الاخلاق ، ص 165 به جاى (( سلیمان )) ، (( سلمان )) آمده است .
85- همان ماءخذ، ص 162.
86- همان ماءخذ، ص 165.
87- مکارم الاخلاق ، ص 160.
88- همان ماءخذ، ص 161. در آن جا به جاى (( اءبلانا)) ، (( اءولانا)) آمده است .
89- همان ماءخذ، ص 160.
90- کافى ، ج 6، ص 291، شماره حدیث 4.
91- همان ماءخذ، ص 299، تهذیب ، ج 2، ص 307.
92- همان ماءخذ، ص 299، تهذیب ، ج 2، ص 307.
منبع: محجه البیضاء فى تهذیب الاحیاء

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید