در زمان مقطع راهنمایی دچار کارهای زشتی بودم و حالا واقعاً پشیمانم چگونه می‌توانم در نفس خود لذت گناه را نابودکرده و از آن متنفر باشم؟

در زمان مقطع راهنمایی دچار کارهای زشتی بودم و حالا واقعاً پشیمانم چگونه می‌توانم در نفس خود لذت گناه را نابودکرده و از آن متنفر باشم؟

در زمان مقطع راهنمایی دچار کارهای زشتی بودم و حالا واقعاً پشیمانم چگونه می‌توانم در نفس خود لذت گناه را نابودکرده و از آن متنفر باشم؟

برای به وجود آمدن هر چیزی مقدماتی لازم است که باید حتماً فراهم گردد. برای اشتیاق به اعمال خیر و انزجار از گناهان هم علل و شرایطی لازم است که بدون فراهم ساختن آن، ترک محرمات بسیار دشوار و انجام واجبات هم بسیار سخت خواهد شد. البته نابودی لذت گناه در نفس کار ‌بسیار مشکلی است. زیرا علاقه به برخی چیزها در درون نفس آدمی قرار گرفته است و شرط کمال انسانیت آن است که با وجود خواستن و توانستن، سراغ آن کار نرفته و مطیع قانون خداود باشد. وگرنه اگر انسان از تمام گناهان متنفر باشد، دیگر گناه نکردن برای او امتیازی نیست. پس اصل اجتناب از امیال است. ولی با این وجود، بزرگان دین و معصومین با علم و اختیار خود تا آنجا پیش رفته اند که حقیقت گناه برای آنان مکشوف شده است.

راه‌های دوری و انزجار از گناه
1. توجه به رابطه انسان با خدا: در روایتی از امیر المؤمنین آمده است که آدمی بنده احسان است.[1] یعنی وقتی از کسی احسانی ببیند، در برابر او سراپا خضوع و تواضع می‌شود و سعی می‌کند به نحوی احسان او را جبران کند. حال که انسان فطرتاً چنین است، اگر توجه پیدا کند هر نعمتی که در اختیار اوست از سلامت بدن، اصل وجود، نعمتهای مادی و معنوی همه از خداست، در برابر خدا احساس تواضع و خضوع می‌کند و همین احساس، بندگی خدا را آسان کرده و به انسان انگیزه می‌دهد که علی رغم میل شهوانی، به انجام فرامین الهی همت گمارد.
2. توجه به حکمت الهی: در روایتی از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمده است که «ای بندگان خدا شما چون مریض هستید و پروردگار جهانیان همچون طبیب و مصلحت مریض در آن است که طبیب می‌داند نه در آن چه که بیمار میل دارد و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.» وقتی که انسان به این حقیقت اشراف پیدا کند، می‌فهمد که اگر چیزی را خداوند متعال نهی کرده است، حتماً یک ضرری برای انسان دارد و اگر به چیزی امر نموده است حتماً یک مصلحت ضروری برای انسان دارد، در نتیجه ارتکاب به نواهی پروردگار یعنی اقدام بر ضد خویش و انجام فرامین الهی یعنی حرکت در جهت کسب مصالح؛. در نتیجه انسان می‌فهمد که گناه که همان نافرمانی خداوند است به معنی ضرر زدن به خویش است؛ در نتیجه انگیزه‌اش برای ارتکاب گناهان کمتر می‌شود.
3. توجه به آثار و پیامدهای گناه
بسیاری از گناهان آثاری دارد که این آثار برای مدتی مخفی است ولی مخفی بودن اثر نشانه‌ بی‌تأثیر بودن آن گناه نیست. مثل بعضی از سرطانها که هیچ دردی ندارد و فرد وقتی متوجه مرض خود می‌شود که در شرف مرگ قرار دارد. گناهان هم همه، آثار مخربی دارند؛ لکن بعضی از آنها اثرش آنی است یعنی در همان لحظه اول اثرش ظاهر می‌شود.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: فردی گناه می‌کند در نتیجه از نماز شب محروم می‌شود (توفیق از او گرفته می‌شود) و عمل بد، اثرش در صاحبش از اثر چاقو بر گوشت بیشتر است.[2] آثاری که برای گناه در روایات آمده است: 1. محروم شدن از روزی؛ 2. کم شدن روزی؛ 3. فراموش کردن معلومات؛ 4. محروم شدن از نماز شب و معنویات؛ 5. گرفتاری (مرض، حوادث ناگوار، مرگ ناگهانی،‌از دست دادن عزیز)؛ 6. کوتاه شدن عمر؛ 7. قساوت قلب؛ 8. واژگونی قلب به گونه‌ای که دیگر هیچ گاه حق را نپذیرد و نصیحت در آن مؤثر واقع نشود؛ 9. بیماری جدید به خاطر گناه جدید. امام رضا ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرماید: «هر گاه بندگان خدا گناهی انجام دهند که قبلا انجام نمی‌شد، خداوند متعال بلایی برای آنها می‌فرستد که قبلاً نفرستاده بود.»[3] این آثار در بیانات معصومین ـ علیهم السّلام ـ که از هر خطایی مبرا هستند آمده است. بنابراین انسان باید این حقیقت را به قلب خود برساند که ارتکاب به گناه مانند آن است که انسان چاقویی را در بدن خویش فرو برد بلکه به تصریح روایت از این هم بدتر است. گناهان هم چون نظر به نامحرم، تأثیرش آنی است و آن به وجود آمدن حسرت دائم در انسان است، احساس محرومیت شدید، حسرت مدام و آشفتگی ذهنی از آثار این گناه است. اگر انسان به پی‌آمدهای گناه توجه کند نسبت به گناه منزجر می‌شود.
4. برگزیدن دوستان صالح: هم چنان که دوستان ناباب و جلسات گناه، آدمی را به گناه می‌کشاند مجالس صالحین، انسان را به صلاح دعوت می‌نماید. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «مجالسه الصالحین داعیه‌ الی الصلاح.»[4] در نتیجه انسان باید سعی کند با افراد آلوده، نشست و برخاست نکند در عوض به مجالس ذکر و فکر بیشتر برود و با انسانهای پاک و مطهر طرح دوستی بیفکند که یکی از عوامل عمده در ارتکاب به گناه یا اجتناب از آن دوست خوب یا بد است.
5. مخالفت با هوای نفس
ارزش کمالات و رفتارهای نیکوی انسان به این است که در انسان هوای نفس وجود دارد و خواست و کشش به سمت گناه وجود دارد و آدمی برای ترک محرمات و انجام واجبات باید پا روی هوای نفس بگذارد و همین به کار او ارزش ویژه می‌دهد. این مخالفت ابتدا بسیار دشوار است ولی کم کم با تمرین، ممارست و تقوی، پرهیز از محرمات به صورت یک ملکه و یک صفت پایدار در انسان در می‌آید و در نتیجه انجام واجب و ترک حرام برای او بسیار آسان می‌گردد. ولی انسان هر چه بیشتر به شهوات آلوده گردد، مثل فردی که در مرداب بیفتد، نجات او دشوارتر می‌گردد.
قدم نهادن در مسیر تقوی و انفاق در راه خدا و تصدیق پاداشهای نیکوی الهی مسیر عبودیت را برای انسان آسان می‌کند و بخل ورزیدن و بی‌نیازی جستن از خدا و تکذیب پاداش الهی و عدم اعتقاد به آخرت؛ پیمودن مسیر بندگی را سخت و دشوار می‌سازد. «فاما من اعطی و اتقی و صدق بالحسنی فسنیسره للیسری و امّا من بخل و استغنی و کذب بالحسنی فسنیسره للعسری» (اللیل / 5 ـ 11). یعنی؛ آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزکاری پیش گیرد و جزای نیک الهی را تصدیق کند، ما او را در مسیر آسانی قرار می‌دهیم، امّا کسی که بخل ورزد و از این طریق بی‌نیازی طلبد و پاداش نیک الهی را تکذیب کند، به زودی او را در مسیر دشواری قرار می‌دهیم.
6. نماز
خداوند متعال می‌فرماید: «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر»[5] نماز انسان را از فحشا و منکرات باز می‌دارد. یعنی یک عامل بازدارنده، بسیار قوی برای از بین بردن گناهان، خواندن نماز است. البته همان طور که نماز انسان را از فحشاء و منکرات باز می‌دارد، فحشا و منکرات هم می‌توانند انسان را از نماز و ایجاد ارتباط با خدا باز دارند.
برای این که انسان انگیزه گناه پیدا نکند باید زمینه گناه را از بین ببرد. یکی از زمینه‌های گناه خلوت کردن با زن نامحرم است. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید سه چیز است که هر کس آنها را رعایت کند از شیطان رانده شده و از هر گرفتاری در امان است، کسی که با زنی که با او محرم نیست خلوت نکند و داخل بر سلطان جور نگردد و کسانی را که در دین بدعت به وجود می‌آورند در این کار یاری نکند.[6] کارهایی که باعث آلوده نشدن به گناه می‌شود:
1. نماز؛ « إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»؛ همانا نماز انسان را از فحشا و منکر باز می‌دارد. (عنکبوت / 45).
2. صله رحم و کار نیک: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: صله رحم و کار نیک حساب را آسان می‌کند و انسان را از گناه حفظ می‌کند.[7] 3. امید به رحمت خداوند: حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: اگر خداوند متعال ترغیب نمی‌کرد بر انجام طاعاتش واجب بود که اطاعت شود به امید رحمتش و اگر خداوند نهی نمی‌کرد از محرماتش بر عاقل واجب بود که اجتناب کند.
4. تفکر در عواقب گناه
چه بسا انسان یک گناه انجام می‌دهد و در دنیا و آخرت سرافکنده و بی‌آبرو می‌شود. در حالی که لذت گناه لحظه‌ای بیشتر نبوده است ولی آثار مخربش ماندگار می‌باشد. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «اذکروا انقطاع اللذات و بقاء التبعات» بیاد آورید، پایان یافتن لذات و باقی ماندن آثار آن.

پی نوشت ها:
[1] . بحار الانوار، ج 74، ص 117.
[2] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مکتب الاعلام الاسلامی، 1367، ج 3، ص 465.
[3] . میزان الحکمه، مبحث الذنب، ج3، ص 470.
[4] . مجلسی، بحار الانوار، ج 1، ص 141، باب 4، روایت 20.
[5] . عنکبوت/45.
[6] . میزان الحکمه، همان، ج 3، ص 479.
[7] . همان.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید