نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
مناسب است چند مطلب مهم درباره ی لیله القدر بیان شود:
1. لیله القدر به چه معناست؟ شب قدر یعنی چه؟
بعضی از مفسران «قدر» را به معنای شرف، منزلت و عظمت می دانند. در محاورات فارسی زبانان، در مقام بیان ارزش و منزلت افراد، این کاربرد معمول است. گروه دیگر از مفسران با استفاده از روایاتی که در باب ویژگی های شب قدر نقل شده است، معتقدند، «قدر» مصدر و به معنای تقدیر (1) و به همان معنایی است که در قضا و قدر گفته می شود. نامیدن شب قدر به این نام، شاید به این دلیل است که به استناد روایات بسیاری که از رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام گزارش شده است، خداوند متعال در این شب تقدیرات بندگانش را برای یک سال تعیین می کند.(2)
2. اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است، یعنی چه؟
به استناد روایاتی از ائمه اطهار علیهم السلام، افضل بودن شب قدر از هزار ماه یا بیش از هشتاد سال، به این دلیل است که عباداتی که در این شب انجام می گیرد از عبادت هزار ماه افضل است: قرائت قرآن، نماز، مناجات، صدقه، دعا به خود و دیگران و دیگر عباداتی که در این ماه انجام می گیرد مثل آن است که در هزار ماه یا بیش از هشتاد سال، هر شب انجام شود.
به همین دلیل، وجود این شب در واقع امتیاز و توفیقی است که خداوند متعال به پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمان ها عنایت فرموده است تا از مزایا و فضایلش بهره مند شوند. البته عنایات الهی به ایشان و مسلمانان منحصر به شب قدر نیست و خداوند مناسبت های مکانی و زمانی متعددی در طول سال در نظر گرفته است تا به واسطه ی آن، مسلمانان و مؤمنان از فضل و رحمت الهی بهره مند شوند.
3. شب قدر کدام شب از شب های سال است؟
همه علمای اسلام تقریباً به اتفاق معتقدند که شب قدر در ماه مبارک رمضان واقع شده است. آیات قرآن نیز شاهد صحت این قول است. خداوند در سوره ی مبارکه ی بقره، نزول قرآن در ماه رمضان دانسته است. (3) و در سوره ی قدر می فرماید: «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم».(4) اما در اینکه کدام شب از شب های ماه مبارک رمضان شب قدر است، اقوال مختلفی وجود دارد. علمای شیعه تقریباً بر این قول متّفق اند که شب قدر یکی از سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم است. برخی از آنها شب بیست و یکم و بیست و سوم و در بعضی روایات هم صریحاً به شب بیست و سوم اهمیت بیشتری داده شده است. شاید بهترین راه جمع بین اقوال و روایات، این نوع روایات باشد که فرمودند: فَاِذا کانَتْ لَیْلَهُ ثَلاثٍ وَ عِشْرِینَ «فِیها یُفْرِقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکیمٍ…».(5) مضمون این روایات آن است که در این شب های مهم، مقدرات بندگان الهی در بخش های مختلف نظیر رزق و روزی، حج بیت الله الحرام، مرگ و حیات و … تعین می شود؛ به این صورت که ابتدا در شب نوزدهم این مقدرات تعیین می شود. سپس در شب بیست و یکم آنچه در شب نوزدهم مقدر شده است، تأکید و قطعی تر می شود و بالاخره در شب بیست و سوم، شب امضای نهایی و قضای الهی است. بنابراین هر سه شب جزو شب های قدر است، اما تقدیرات در این سه شب به گونه ای متفاوت است.
قول ضعیفی نیز از برخی نقل شده که شب قدر نیمه ی شعبان است.
4. شب قدر دارای چه ویژگی و خصوصیتی است که باعث شده خداوند متعال این برتری و فضیلت را برای آن در نظر بگیرد؟
شاید مهم ترین ویژگی شب قدر، نزول ملائکه و روح برای انجام مهم ترین مأموریت های الهی است. (6) گو اینکه بعضی مفسران معتقدند «روح»، همان روح الامین و جبرئیل است، اما بر اساس روایات متعددی که در منابع روایی شیعی نقل شده است، ائمه معصوم علیهم السلام «روح» را موجودی برتر از ملائکه (7) و بزرگ تر از جبرئیل (8) دانسته اند. مقصود از نزول ملائکه به همراه روح، ظاهراً همه ی ملائکه یا بخش اعظم آنهاست.
ملائکه به دسته هایی گوناگون تقسیم می شوند، اما در بعضی نقل ها همه ی ملائکه به دو دسته ی بزرگ تقسیم می شوند: گروهی از آنها که به نام «عالین» و «مهیمنون» معروف هستند. این گروه، موجوداتی عالی رتبه و ممتازند که در وجود حق تعالی مستغرق اند و به هیچ چیز دیگر توجهی ندارند. در مسئله ی سجده بر حضرت آدم علیه السلام، این گروه از ملائکه، بر اثر توجه تام به پروردگار از سجده کردن مستثنا بوده اند. آیه ی شریفه: أسْتَکْبَرْتَ أمْ کُنْتَ مِنَ العَالِینَ(9) درباره ی همین گروه است؛ یعنی: آیا تو از روی استکبار سجده نکردی یا تو از ملائکه ی «عالین» بودی که مأمور به سجده نبودند؟ گاه از این گروه به ملائکه ی عرش یا ملائکه ی آسمان ها نام می برند. گروه دیگر ملائکه ای هستند که مأمور بودند به آدم سجده کنند. به این دسته ملائکه ی زمین نیز گفته می شود. (10)
بنابراین شاید مقصود از ملائکه ای که شب قدر همراه روح نازل می شوند تنها ملائکه ی دسته ی دوم است. اما ملائکه ی دسته ی نخست یا عالین از دسته ای نیستند که شب قدر نازل می شوند؛ بلکه نازل شوندگان شب قدر گروهی از فرشتگان اند که مأموریت های اجرایی دارند.
5. آیا نزول ملائکه در شب قدر دائم است یا تنها یک بار و آن هم هنگام نزول حقیقت قرآن بر قلب پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بوده است؟
بعضی از علمای اهل سنت معتقدند که چون نزول ملائکه برای نازل کردن قرآن بوده است، همه ی ملائکه با روح، تنها یک بار بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شدند و دیگر ادامه نداشته است و ندارد؛ و در واقع، افضل بودن عبادات در شب قدر به جهت یادبود آن شب بزرگ الهی است؛ مانند میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فقط یک بار اتفاق افتاد؛ اما تفضل الهی به میمنت آن اتفاق مبارک همچنان ادامه دارد.
اما این دیدگاه نه با ظاهر آیات قرآن مطابقت دارد و نه با روایاتی که در این زمینه وارد شده است. در قرآن، نزول قرآن در شب قدر، با فعل ماضی بیان شده است: اِنَّا انْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ القَدْرِ؛ یعنی قرآن را در شب قدر نازل کردیم؛ آن هم یک بار بود و تمام شد، اما مسئله ی نزول ملائکه با فعل مضارع، که دلالت بر استمرار دارد، بیان شده است: تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ؛ یعنی نزول ملائکه در شبی که بیش از هزار ماه فضیلت دارد، همچنان ادامه دارد.
به همین دلیل، اکثریت قریب به اتفاق علمای اهل تسنن و همه ی علما و محدثین شیعه معتقدند که شب قدر با ویژگی هایی که دارد، هر سال در ماه مبارک رمضان، تکرار می شود. در هر ماه رمضان شبی هست که خِیْرٌ مِنْ الفِ شَهْرٍ است و ملائکه در آن وقت نازل می شوند.
پینوشتها:
1. قدر، مصدر ثلاثی مجرد «قَدَرَ»، «یَقْدِرُ»، «قَدرا» و تقدیر، مثل ثلاثی مزید از باب تفعیل «قَدَّرَ»، «یُقَدِّرُ»، «تَقدیرا» است.
2. درباره ی تقسیم روزی و تعیین همه ی مقدرات سال در شب قدر روایات بسیاری وجود دارد؛ از باب نمونه تنها به یک مورد اشاره می کنیم:زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بن مُسلِمٍ عَنْ حُمْرانَ اَنَّهُ سُألَ أبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَولِ اللهِ عزَّ وَ جَلَّ «اِنَّا انْزَلْناهُ فِی لَیلَهِ مُبارَکَهٍ»: قالَ: «نَعَمْ لَیْلَهُ القَدْرِ وَ هِیَ فِی کُلِّ سَنَهٍ فِی شَهْرِ رَمَضانَ فِی الْعَشْرِ الاواخِرِ فَلَمْ یُنْزَلِ القُرآنُ اِلَّا فِی لَیْلَهِ القَدْرِ قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ امْرٍ حَکیمٍ» قالَ علیه السلام: یُقَدِّرُ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ کُلُّ شَیءٍ یَکُونُ فِی تِلکَ السنَّهِ اِلی مِثْلِهَا مِنْ قابِلٍ خَیْرٍ وَ شَرٍّ وَ طاعَهٍ وَ مَعْصِیَهٍ وَ مَوْلودٍ وَ أجَلٍ أوْ رِزْقٍ. فَما قُدِّرَ فِی تِلْکَ السَّنَهِ وَ قُضِیَ فَهُوَ الْمَحْتُومُ وَ ِللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ الْمَشِیئَهُ. قالَ: قُلْتُ: «لَیْلَهُ القَدْرِ خَیْرٌ مِنْ الفِ شَهْرٍ» أیُّ شَیْءٍ عُنِیَ بِذَلِکَ؟ فَقالَ علیه السلام: الْعَمَلُ الصَّالِحُ فیهاَ مِنَ الصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ وَ أنْواعِ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلٍ فِی ألْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فِیهاَ لَیْلَهُ الْقَدْرِ وَ لَوْ لَا ما یُضَاعِفُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعَالَی لِلْمُومِنینَ مَا بَلَغُوا وَ لَکِنَّ اللهَ یُضَاعِفُ لَهُمُ الحَسَناتِ بحُبِّنا (ابی جعفرمحمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج4، ص 185).
3. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ … (بقره، 185).
4. اِنَّا انْزَلْنَاهُ فِِی لَیْلَهِ القَدْرِ(قدر، 1).
5. السَّیِدُ عَلِیِّ بْنِ طَاوُوسٍ فِی کِتابِ عَمَلِ شَهْرِ رَمَضانَ المُسَمَّی بِالمِضْمَارِ، عَنْ کِتابِ الصِّیامِ لِعَلیِّ بن فَضَّالِ بِإسْنادِهِ اِلَی عَبْداللهِ بن سِنَان قالَ: «سألتُهُ علیه السلام عَنِ النِّصْفِ مِن شَعْبانَ. فقالَ علیه السلام: ما عِندِی فِیهِ شَیْءٌ وَ لَکِن إذَا کانَت لَیْلَهُ تِسعَ عَشْرَهَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ قُسِمَ فِیهَا الأرزاقُ وَ کُتِبَ فِیهَا الآجَالُ وَ خَرَجَ مِنْها صِکَاکُ الحَاجِّ وَ اطَّلَعَ اللهُ عزَّ وَ جَلَّ اِلَی عِبادِهِ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ اِلَّا شَاربَ مُسْکِرٍ فَإذاَ کانَتْ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرینَ «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ امْرٍ حَکیمٍ» ثُمَّ یَنتَهِی ذَلِکَ وَ یُفْضَی. قالَ: قُلْتُ: إلَی مَنْ؟ قَالَ علیه السلام: اِلَی صَاحِبِکُمْ وَ لَوْلا ذَلِکَ لَمْ یَعْلَم» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج94، ص 22؛ میرزا حسین بن محمدتقی النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص 470). همچنین در جلد چهارم کتاب شریف کافی در باب «تعیین لیله القدر» روایات بسیاری گزارش شده است.
6. تَنَزَّلُ الْمَلاَئِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (قدر، 4).
7. عَنْ ابِی بَصیر قالَ: «سَألتُ أبَا عَبْدِاللهِ علیه السلام عَنْ قَولِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ یَسْألونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ امْرِ رَبِّی؟» قالَ علیه السلام خَلْقٌ اعْظَمُ مِنْ جَبْرِئیلَ وَ مِیکائِیلَ کانَ مَعَ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و هُوَ مَعَ الائمَهِ علیهما السلام وَ هُوَ مِنَ المَلَکُوتِ» (ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج1، ص 273؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج18، ص 265).
8. عَنْ اَبِی بَصیرٍ قَالَ: «حَجَجْنَا أبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام فِی السَّنَهِ الَّتی وُلِدَ فِیهَا ابْنُهُ مُوسی علیه السلام … قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، الرُّوحُ لَیْسَ هُوَ جَبْرَئیلَ؟ قالَ علیه السلام: الرُّوحُ هُوَ أعْظَمُ مِنْ جَبْرَئیلَ اِنَّ جَبْرَئیلَ مِنَ المَلائِکَه وَ اِنَّ الرُّوحَ هُوَ خَلْقٌ اَعظَمُ مِنَ الملائِکَهِ ألَیْسَ یَقُولُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعَالیَ: «تُنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ؟»(ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج1، ص 385؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج25، ص 42).
9. ص (38)، 75؛ و قیل إن العالین صنف من الملائکه یقال لهم المهیمون مستغرقون بملاحظه جمال الله تعالی و جلاله یعلم أحدهم أن الله تعالی خلق غیره لم یؤمروا بالسجود لآدم علیه السلام أو هم ملائکه السماء کلهم و لم یؤمروا بالسجود و إنما المؤمور ملائکه الارض فالمعنی أاترکت السجود استکباراً ام ترکته لکونک ممن لم یؤمر به و لا یخفی ما فیه (ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی بغدادی، تفسیر آلوسی، ج17، ص 395)؛ مرحوم علامه طباطبایی نیز به این مطلب اشاره دارند (المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه 75 سوره ی ص). البته در منابع روایی ما نقل شده است که مقصود از «عالین» خمسه ی آل عباست که قبل از خلقت آدم علیه السلام در عرش خدا مستغرق در ذات باری تعالی بوده و از غیر او منصرف بوده اند: کِتابُ فَضائِلِ الشِّیعَهِ لِلصَّدُوقِ رَحِمَهُ اللهُ بِإسْنادِهِ عَن أبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ قالَ: «کُنَّا جُلُوساً مَعَ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم إذْ أقْبَلَ إلَیهِ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ أخْبِرْنی عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِإبلِیسَ «أستکْبَرْتَ أمْ کُنْتَ مِنَ العالِینَ». فَمَنْ هُمْ یا رَسُولَ اللهِ الَّذینَ هُمْ أعْلَی مِنَ المَلائِکَهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه واله و سلم: أنَا وَعَلِیُّ وَ فَاطِمَهُ وَ الحَسَنُ وَ الحُسَیْنُ کُنَّا فِی سُرادِقِ العَرْشِ نُسَبِّحُ اللهَ وَ تُسَبِّحُ المَلائِکَهُ بَتَسْبیحِنَا قَبْلَ أنْ خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ بِألْفَیْ عَامٍ فَلَمَّا خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أمَرَ المَلائِکَهَ أنْ یَسْجُدُوا لَهُ وَ لَمْ یَأمُرْنَا بِالسُّجُودِ فَسَجَدَتِ المَلائِکَهُ کُلُّهُمْ أجْمَعُونَ إلَّا ابْلیسَ فَإنَّهُ أبَی أنْ یَسْجُدَ فَقالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعَالَی: «اِسْتَکْبَرْتَ أمْ کُنْتَ مِنَ العالِینَ»، أیْ مِنْ هَؤلاءِ الخَمْسِ المَکْتُوبِ أسْماؤُهُمْ فِی سُرادِقِ العَرْشِ الخَبَرَ» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج11، ص 142).
10. ص (38)، 75.
منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.