نویسنده: محمد کاظم رحمان ستایش
چهارم. تاریخ و زیارات و ادعیه ائمه
حضرت عبدالعظیم حسنی با سند از امام صادق(ع) نقل مىکند که روزى ام سلمه، همسر پیامبر، از خواب برخاست، در حالى که مىگریست. از وى سبب گریه را پرسیدند، گفت: حسین(ع) دیشب کشته شد. من پیامبر را پس از وفاتش در خواب ندیدم، مگر دیشب. او محزون و ناراحت بود. چون سببش را پرسیدم، فرمود: تمام شب براى حسین و اصحابش قبر مىکندم.(91) همچنین، پیشگویى شهادت امامحسین(ع) به وسیله امامعلى(ع)(92) وگریهآسمان بر آن امام مظلوم(93) از جمله نقلیات تاریخى حضرت عبدالعظیم در حادثه عاشوراست.
گذشته از این نوع روایات -که درباره تاریخ شهادت امام حسین(ع) آن حضرت نقل کرده است، روایاتى نیز در فضیلت زیارت امام حسین(ع) و ثواب قدم زدن در این راه از امام باقر(ع)(94) و امام جواد(ع)(95) نقل کرده است.
همچنین فضیلت زیارت امام حسین(ع) در شب بیست و سوم ماه رمضان، در روایات حضرت عبدالعظیم دیده مىشود.(96)
نیز فضیلت زیارت حضرت امام رضا(ع) در روایات متعددى از حضرت عبدالعظیم مورد تأکید امام جواد(ع) و امام هادى(ع) قرار گرفته است.(97) و آنگاه که خود حضرت عبدالعظیم از امام جواد(ع) درباره افضلیت زیارت امام حسین(ع) یا زیارت امام رضا(ع) پرسید، امام در جواب، ضمن تصریح به ثواب هر دو، زیارت امام رضا(ع) را به جهت کمى زایرانش در آن عصر، اولى دانست.(98) از سوى دیگر، ادعیه و تعویذاتى را حضرت عبدالعظیم از ائمه نقل کرده است؛ از جمله دعاى رؤیت هلال شب اول ماه رمضان از امام جواد(ع).(99)
همچنین تعویذى (دعا نوشتهاى که غالباً براى حفظ کودکان از شرور مختلف نگاشته مىشود و همراه آنها نگاه داشته مىشود) که امام جواد(ع) در طفولیت امام هادى(ع) مىنوشتهاند و در کنار ایشان مىگذاردهاند، به صورت کامل از سوى حضرت عبدالعظیم نقل شده است.(100)
پنجم. تفسیر قرآن
در روایات حضرت عبدالعظیم گذشته از تأویل آیات، در مواردى هم نقل قول ائمه اطهار در تفسیر و تبیین معانى الفاظ قرآنى و مفاهیم آیات دیده مىشود.
این روایات تفسیرى در موضوع خلقت انسان(101) و تفسیر آیات مورد استناد مجبره -که در آن عصر حضور داشتند(102) و تبیین برخى مبهمات قرآنى(103) و تبیین معناى نظر به خداوند در روز قیامت(104) و یا تعیین مراد از برخى الفاظ قرآنى.(105)
همچنین آن حضرت، روایتى را با سند متصل از امام على(ع) نقل کرده که امیرمؤمنان چهار حکمت از کلماتشان را مورد تصدیق قرآن و تطبیق آیات قرآنى دانستهاند که به نوعى تفسیر آن آیات شمرده مىشود.(106)
بدیهى است که این روایات نیز باید براى شناخت شیوه تفسیرى اهلبیت، مورد بررسى دقیق و تحقیق قرار گیرد.
ششم. احکام شرعى
بخشى از روایات حضرت عبدالعظیم، در موضوع احکام شرع و حکمت برخى از آنها وارد شده است. همچنین فضایل و ثواب برخى اعمال عبادى نیز در این روایات تبیین شدهاند.
در موضوع طهارت، حدیث مشهور «لا صلاه الاّ بطهور؛ هیچ نمازى بدون طهارت پذیرفته نیست»(107) را آن حضرت از امام جواد(ع) نقل کرده است. همچنان که در گفتوگوى حضرت موسى با خداوند، فضیلت وضو هم بیان شده،(108) عدم جواز تیمم با خاک راه که بر لباس مانده نیز از احکام فقهى در روایات آن حضرت است.(109)
در احکام نماز، سؤال حضرت موسى از ثواب کسى که اول وقت نمازش را بخواند،(110) و حکم نماز در مکانى که در آن تصویر وجود دارد(111) در روایت آن حضرت به چشم مىخورد.
در احکام روزه نیز حکم مشهور شیعه (ملاک بودن رویت هلال در اثبات ابتداى ماه رمضان و انتهاى آن)، و تعبیر مشهور «صم للرؤیه و أفطر للرؤیه»(112) و حکم روز شک در ابتداى ماه رمضان، به روایت حضرت عبدالعظیم از امام رضا(ع) در مصادر روایى وارد شده است.
تارک زکات را در روایت امام صادق(ع) به نقل حضرت عبدالعظیم، همچون مانع زکات دانستهاند، که نوعى کفر در عمل دارد.(113)
بیان فریضه حج و تفسیر استطاعت و تفسیر آیات احکام حج، از جمله مباحث مهم در احادیث فقهى حضرت عبدالعظیم به شمار مىرود(114) و نیز آب کشیدن از چاه زمزم و استفاده از آب آن در روایت آن حضرت مورد تأیید و ترغیب قرار گرفته است.(115)
احکام ازدواج، از جمله خطبه اجراى عقد نکاح -که از مستحبات ازدواج شمرده مىشود نیز به نقل آن حضرت از امام هادى(ع) به تفصیل نقل شده است.(116) همچنان که در احکام جماع و مکروهات آن نیز امام هادى(ع) به نقل از امام رضا(ع) مطالبى فرمودهاند که در ضمن این روایات نقل شده است.(117)
فضیلت زنان حامله و ثواب ایشان نیز به نقل رسول کریم در این روایات نقل شده است.(118)
آنچه که در بررسى روایات فقهى حضرت عبدالعظیم مشهود است، آنکه ایشان توجه به آیات احکام و تفسیر آن داشتهاند؛ از جمله گفتوگوى آن حضرت با امام جواد(ع) در موضوع حیوان ذبح شده و میته و احکام قرآنى آنها از نمونههاى روشن و توجه ایشان به این موضوع است. در روایتى که این گفتوگو نقل شده، امام جواد(ع) به صورتى دقیق و مستند به کلام رسول خدا و آیات قرآنى به تشریح احکام حلیت گوشت حیوانات پرداختهاند.(119)
و نمونه دیگر، گناه کبیره شمردن قتل نفس با توجه به آیه وارد شده در این موضوع است.(120) همچنان که حدیث طولانى منقول از امام جواد(ع)، که از جدشان حضرت امام صادق(ع) یکایک گناهان کبیره را به استناد آیات قرآنى در هر موضوع برشمردهاند، هم نمونه توجه به تفسیر آیات احکام است.(121) همین موضوع – یعنى شمارش گناهان کبیره – بدون استناد به آیات قرآنى در روایات دیگرى از ایشان نقل شده است.(122)
در مجموعه روایاتى که در موضوع احکام فقهى از حضرت عبدالعظیم رسیده است، به خوبى این نکته مشهود است که غالباً به احکامى دقیق و دقتهایى در استدلال به احکام برمىخوریم و این امر حکایت از جلالت و فقاهت حضرت عبدالعظیم دارد و اینکه ایشان در جایگاه رفیع علمى قرار داشته که مىتوانسته اینگونه استدلالها را به دقت دریابد و استفاده نماید.
هفتم. اخلاق
از جمله موضوعاتى که در مجموعه روایات حضرت عبدالعظیم جایگاه مهمى را به خود اختصاص داده، احادیث اخلاقى و اجتماعى آن حضرت است.
جامعترین حدیث اخلاقى که آن حضرت نقل کرده، از امام ابوالحسن الرضا(ع)(123) است آن حضرت پیامى اخلاقى براى شیعیان توسط حضرت عبدالعظیم ابلاغ فرمودند که در آن پس از ابلاغ سلام، شیعیان را به نفى سلطه شیطان بر خودشان، امر به صداقت و اداى امانت و ترک مجادله و اختلاف، و زیارت یکدیگر و حفظ آبروى یکدیگر توصیه کردهاند و از شرک و اذیت و آزار اولیاى خدا به سختى بر حذر داشتهاند.(124)
فرازهاى بلندى از این پیام اخلاقى – اجتماعى در روایت دیگرى از امام جواد(ع) به درخواست حضرت عبدالعظیم(ع) به نقل از امیرالمؤمنین آمده است. در آن حدیث شریف، پانزده کلام حکمتآموز -که همگى در حوزه اخلاقى اجتماعى است، از آن حضرت نقل شده و هر یک از این حکمتها پس از تکرار درخواست حضرت عبدالعظیم ذکر شده است.(125)
گذشته از این دو روایت جامع، روایتهایى نیز در یکایک موضوعات فرعى آنها از حضرت عبدالعظیم نقل شده که گزارش آنها به شرح زیر است:
1. مسئولیت در همنشینى با اشخاص در گفتنها و شنیدنها.(126)
2. منشأشناسى معصیتها(127) و لزوم دورى از آنها و اهل معصیت.(128)
3. ترک دنیا و مالپرستى(129) در موعظهاى طولانى به نقل از امیرالمؤمنین(ع).
4. مدارا، ملاقات برادران ایمانى و شکرگزارى از بندگان خدا.(130)
5. ثواب بر اعمال نیک و اخلاق نیک فردى(131)
6. نصایح و مواعظ حکمتآموز در موقعیتهاى مناسب.(132)
بدیهى است که با توجه به گستردگى و اهمیتى که این موضوع در تعالیم دینى و در حوزه روایات اهلبیت دارد، شرح و بسط آن و دقت در مضامین روایات بسیار بجا و مناسب است و این نوشتار مجال آن را ندارد.
هشتم. زنان
در روایات حضرت عبدالعظیم، گذشته از روایاتى که درباره احکام زنان بود، روایاتى نیز در شأن و جایگاه زن و اشاراتى به راه سعادت و شقاوت زنان دیده مىشود.
در روایتى در شأن سیده زنان عالم ،حضرت فاطمه زهرا(س)، نام فاطمه تفسیر شده، که او را به جهت بریده شدن از هر گونه شرى چنین نام دادهاند.(133)
و درباره زنان حامله دلسوز و مهربان فرمودهاند:
اگر مرتکب گناه نشوند، نمازگزارانشان داخل بهشت مىشوند.(134)
از مهمترین روایات درباره زنان، روایتى طولانى است که حضرت عبدالعظیم به نقل از امام جواد(ع) و ایشان با ذکر سند از پدران و اجدادشان از امیرالمؤمنین(ع) نقل کردهاند که من و فاطمه بر پیامبر وارد شدیم و ایشان مىگریستند، وقتى سبب را پرسیدم، آن حضرت نقل کرد که در معراج، زنانى از امتم را دیدم که عذاب مىشدند و به تفصیل، عذابهاى مختلف هر دسته از زنان را شرح کردند.
پس حضرت فاطمه پرسیدند، چه اعمالى موجب این عذابها بودند؟ و آن حضرت یکایک گناهانى راکه موجب عذابآن زنانبود برشمردکه عبارت بودند از:
عدم حجاب در مقابل نامحرم، اذیت شوهر، عدم تمکین از شوهر، خروج از منزل بدون اجازه شوهر، زینت براى مردم، عدم نظافت و عدم غسل و کوچک شمردن نماز، حامله از زنا، زناکار، واسطه زنا، سخنچینى و دروغگویى، نوحهگرى و حسادت.
و در نهایت، آن حضرت فرمودند:
واى بر زنى که شوهرش را ناراحت کند و خوشا به حال زنى که شوهرش از او راضى باشد.(135)
این حدیث ِجامع، گویاى مهمترین موانع سعادت زنان است که دورى از آنها موجب سعادت زن خواهد شد. حضرت رسول(ص) در پایان کلامشان مهمترین رهنمود به زنان را در سعادت اخروى، رضایت شوهران و در شقاوت اخروى نارضایتى ایشان برشمردهاند.
گفتار دوم. انواع احادیث حضرت عبدالعظیم(ع)
روایات آن حضرت مىتوان را براساس انواع تحمل حدیث ایشان به چند نوع تقسیم کرد.
روایات ایشان نیز مثل بسیارى از روایات شیعى، در موارد نقل از واسطهها و راویان از لفظ «عن» -که ظهور در نقل سماعى از مروى عنه دارد استفاده کرده است.
اما در مواردى که از معصوم نقل حدیث کردهاند، با لفظ «قال» و «سمعت» نوع تحمل حدیث را مشخص نمودهاند. از جمله موارد زیر در روایات حضرت عبدالعظیم به عنوان انواع احادیث ایشان قابل ذکر است.
1. مکاتبه
چنان که در زندگى حضرت عبدالعظیم هم نقل شده، ایشان به جهت ظلم متوکل عباسى مجبور به فرار شدند و از امام دور شدند. لذا ایشان مجبور به نقل احادیث به صورت نامهنگارى با امام شدند. این نامهها به امام جواد نوشته شدهاند. احتمالاً این نامهنگاریها قبل از استقرار ایشان در رى بوده است و پس از آن دوره، به خدمت امام هادى(ع) هم رسیدهاند.
این نوع احادیث که به مکاتبه شهرت دارند، در دو موضوع نبوت و رسالت ذىالکفل(136) و علت تعفن غایط(137) نقل شدهاند.
2. مسائل
روایاتى که مضمون آنها در جواب سؤال راوى از سوى امام بیان شده، به مسائل شهرت یافتهاند. غالباً این مسائل با اضافه به سؤالکنندگان شناخته مىشوند. که گاه این مسائل به صورت کتاب مستقل تدوین مىشود که به همین گونه شناخته مىشوند.
در مواردى نیز حضرت عبدالعظیم از امام جواد(ع) سؤالاتى را مطرح کرده است که غالباً تفصیلى هستند. سؤال از احکام گوشت حیوانات و استناد امام به آیات در جواب(138) و سؤال از معنى آیه شریفه «اولى لک فأولى»(139)، از مصادیق این مسائل است.
در احادیث دیگرى از ایشان جریان گفتوگو با امام جواد(ع) نقل شده، از جمله آنکه حضرت عبدالعظیم درباره قائم آل محمد با آن امام گفتوگوهایى دارد.(140)
و درگفتوگوىدیگرى آنحضرت ازامامجواد(ع) حدیثهایىبهنقلازاجدادشان طلب کردند که همه احادیث – که با اصرار حضرت عبدالعظیم نقل شده – در موضوع اخلاق اجتماعىاست.(141) وگفتوگوىدیگر بهافضلیتزیارتامامرضا(ع) از زیارتامام حسین(ع) در آن عصر اختصاص دارد که حضرت عبدالعظیم براى تصمیم خودش سؤال کرد.(142)
نکته قابل توجه در روایات حضرت عبدالعظیم، آنکه در بسیارى از احادیث در نقل از امامهمنسبامامرا بهصورتکاملبیانکردهو هم درنقلاحادیث بهواسطهائمهازاجدادشان نقلحدیث کردهاست واینامر نیازبه تحقیق وتحلیل دارد که در این نوشتار مجال آن نیست.
فصل چهارم. مسانید حضرت عبدالعظیم
یکى از اصیلترین و علمىترین شیوههاى تألیف در کتابهاى احادیث، تألیف مسندهاست.
اصطلاحاً مسند حدیثى است که به سند متصل به پیامبر(ص) برسد و شیعیان اتصال سند به معصوم را کافى مىدانند. مجموعه روایات اصحاب پیامبر یا اصحاب هر یک از ائمه به عنوان مسند هر یک از ایشان شناخته مىشود.(143)
تألیف احادیث براساس شیوه مسندنگارى و جمعآورى روایات متصل هر راوى، فوایدى را در بردارد که مهمترین آنها عبارتاند از:
1. شناخت موقعیت علمى راوى نزد ائمه و مشایخ حدیث؛ چه آنکه خود ائمه فرمودهاند: «اعرفوا منازل الناس بقدر روایتهم عنّا»(144) یا «اعرفوا منازل الرجال منّا على قدر روایتهم عنّا».(145) همچنین کسانى که در حوزه علمى شیعه مورد توجه مشایخ حدیث قرار گرفتهاند، به صورت طبیعى جایگاهى رفیع در بین محدثان خواهند یافت.
2. شناخت فضاى علمى و ذهنى راوى. بدیهى است که سؤالات و مباحثات و نقلیات راوى تا حدود زیادى تابعى از ضروریات و نیازهاى فکرى عصر وى است. مجموعه احادیث هر راوى مىتواند دغدغههاى فکرى عصر وى و شخص وى را تا حدودى معین نماید.
3. نگاه مجموعى و کلى به روایات هر راوى مىتواند امکان شناخت دقیقتر اندیشههاى راوى را فراهم سازد. بر این اساس، از همان دیرزمان، عدهاى به تألیف مسندهایى از روایات حضرت عبدالعظیم حسنى اقدام کردهاند. که تاکنون چهار عنوان کتاب از این نوع شناخته شده است. در ذیل به شرح و معرفى هر یک خواهیم پرداخت.
اول . جامع کتاب اخبار عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنى
تألیف محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى، ابوجعفر، مشهور به شیخ صدوق (م 381ق) نجاشى در کتاب رجالش از این کتاب در ضمن تألیفات شیخ صدوق نام برده و سند خودش را نیز به تمامى کتابهاى وى از طریق پدرش نقل کرده است.(146) با توجه به وثاقت پدر صدوق -که تنها واسطه بین وى و شیخ صدوق و شاگرد مستقیم صدوق است انتساب کتاب به صدوق قطعى خواهد بود؛ اگرچه این کتاب به دست ما نرسیده است.
البته لازم به ذکر است که برخى روایات، احیاناً دیده مىشود که از روایات حضرت عبدالعظیم است و از طریق شیخ صدوق نقل شده و لکن در کتب موجود وى این روایت وجود ندارد و احتمالاً این احادیث از کتاب فوق گرفته شده باشد. شاید بتوان روایت ایمان ابوطالب را که در کتاب الحجه على الذاهب إلى تکفیر أبیطالب نقل شده، از این نوع روایات برشمرد.
دوم . عبدالعظیم الحسنى حیاته و مسنده یا زندگانى حضرت عبدالعظیم(ع)
تألیف شیخ عزیزاللّه عطاردى قوچانى.
این کتاب در پنج مطلب تنظیم شده که به شرح زیر است:
مطلب اول. شرح زندگانى حضرت عبدالعظیم ،
مطلب دوم. آبا و اجداد حضرت عبدالعظیم ،
مطلب سوم. اخبار و روایات حضرت عبدالعظیم ،
مطلب چهارم. مشایخ و اساتید حضرت عبدالعظیم،
مطلب پنجم. راویان و تلامیذ حضرت عبدالعظیم
مجموع روایاتى که در این کتاب از حضرت عبدالعظیم گرد آمده، بالغ بر 79 حدیث بوده، که همه آنها به فارسى ترجمه شده است.
شیوه تنظیم روایات در این کتاب، براساس مصادر و منابع حدیثى است. بدین ترتیب که ابتدا روایات کافى و سپس محاسن برقى و کامل الزیارات و کتب شیخ صدوق و سپس کتب دیگر آمده است. روایات این کتاب با توجه به مصدر روایات به قرار زیر است:
1. کتاب الکافى، محمد بن یعقوب کلینى، هفده حدیث،
2. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقى، دو حدیث،
3. کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، چهار حدیث،
4. کتاب من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، سه حدیث،
5. کتب صدوق (التوحید، عیون الأخبار، معانى الأخبار)، پنج حدیث،
6. الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، دو حدیث،
7. علل الشرائع، شیخ صدوق، سیزده حدیث ،
8. عیون الاخبار، شیخ صدوق، دوازده حدیث،
9. الامالى، شیخ طوسى، شش حدیث،
10. الامالى، شیخ صدوق، پنج حدیث،
11. کمال الدین، شیخ صدوق، پنج حدیث،
12. کتاب الغیبه، شیخ نعمانى، یک حدیث،
13. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، یک حدیث،
14. مستدرک الوسائل، محدّث نورى، یک حدیث،
15. دعوات، سید بن طاووس، یک حدیث،
16. مصباح المتهجد، شیخ طوسى، یک حدیث.
مؤلف در دو مطلب پایانى، براساس روایات گرد آمده، به شرح حال اساتید و مشایخ روایى و نیز شاگردان روایى حضرت عبدالعظیم(ع) پرداخته است. در مجموع 25 نفر از مشایخ و پانزده نفر از شاگردان حضرت عبدالعظیم ترجمهشان ذکر شده است.
چاپ اول این کتاب در سال 1342 با مقدمه و تقریظ آیهاللّه سید شهابالدین مرعشى نجفى و آیهاللّه میرزا ابوالحسن شعرانى با فهرستهاى مختلف و عکس در 320 صفحه منتشر شده است.
سوم. الشریف المعتمد شاه عبدالعظیم الحسنى حیاته و مسنده
تألیف عبدالزهراء عثمان محمد.
این کتاب داراى یک بخش مقدماتى به عنوان «مدخل» است که اطلاعات زندگى حضرت عبدالعظیم حسنى را از مصادر رجالى و روایى و تاریخى نقل کرده است. بخش اصلى کتاب شامل 179 حدیث است. مؤلف، احادیث را در ده موضوع کلى سامان داده است. مجموع عناوین موضوعات روایات عبارتاند از:
1. توحید، 2. نبوت، 3. امامت، 4. قائم آل محمد، 5. فرایض اسلام، 6.احکام، 7. اخلا،ق 8. وصایاى ائمه، 9. تفسیر قرآن، 10. حکمتها .
اما این تنظیم در تمامى روایات کتاب رعایت نشده است. براى نمونه، پس از دو روایت در صفات خداوند، احادیث احکام نقل شده، در حالى که در ترتیب فوق، این نوع احادیث، ششمین عنوان را به خود اختصاص داده است. مؤلف، غالب روایات را از بحارالانوار گرفته و مصدر اصلى حدیث را به عنوان مصدر دوم در نشانى حدیث ذکر کرده است.
در این کتاب، تکرار احادیث به جهت اختلاف مصادر و نیز به جهت تناسب موضوعى بسیار چشمگیر است. چاپ اول این کتاب در سال 1422ق . در بیروت، از سوى دارالهادى در 155 صفحه منتشر شده است.
چهارم. مسند حضرت عبدالعظیم حسنى(ع)
تألیف عزیزاللّه عطاردى – علیرضا هزار
این کتاب در دو بخش «درآمد» در 121 صفحه و مسند عبدالعظیم حسنى در 132 صفحه، سامان یافته است. نویسندگان در ابتدا بحثهاى مقدماتى، معناى مسند، تاریخچه مسندنویسى، تاریخ زندگى حضرت عبدالعظیم، معرفى چهل نفر از مشایخ و راویان حضرت عبدالعظیم را ذکر کردهاند.
و در بخش مسند، روایات منقول از حضرت عبدالعظیم(ع)، بدون هیچ نظم خاصى ذکر شدهاند. در مجموع 118 حدیث همراه با ترجمه فارسى آنها در این کتاب گرد آمدهاند.
مؤلفان کوشیدهاند حتى الامکان روایات را از مصادر اصلى حدیث نقل کنند و کمتر از بحارالانوار یا سایر جوامع روایى نقل حدیث کردهاند.
در احادیث این کتاب نیز تکرارهایى به چشم مىخورد که غالباً ناشى از ذکر تقطیعات حدیث است؛ براى نمونه، حدیث 39 مسند، گفتوگوى حضرت موسى بن عمران با خداوند را به تفصیل نقل مىکند و احادیث 40 تا 46 هم فقراتى از همان گفتوگو را نقل مىکند.
براى تسهیل استفاده از مطالب کتاب، فهرست آیات، روایات، اعلام، مصادر، موضوعات کلى احادیث نیز براى کتاب فراهم آمده است.
این کتاب در سال 1382 از سوى کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم(ع) در 312 صفحه ضمن منشورات کنگره منتشر مىشود.
پی نوشت:
91. الأمالى، مفید، ص 319؛ الأمالى، طوسى، ص 90؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 246 و 248، ح 102.
92. کامل الزیارات، ص 186 – 187؛ بحارالانوار، ج 45، ص 212؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 216، ح 81.
93. کامل الزیارات، ص 186؛ بحارالانوار، ج 45، ص 213؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 214، ح 79.
94. کامل الزیارات، ص 256؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 212 و 214، ح 76.
95. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 287؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 224، ح 87.
96. اقبال الأعمال، ج 1، ص 383؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 244، ح 98.
97. الأمالى، صدوق، ص 752؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 286 و 291؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 184، ح 53 و ص 212، ح 75 و ص 220، ح 84.
98. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 287، ح 87؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 224، ح 87.
99. اقبال الأعمال، ج، ص76؛ مستدرکالوسایل، ج7، ص444؛ مسند عبدالعظیمحسنى، ص172 و 170، ح37.
100. بحارالانوار، ج 60، ص 266؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 166 و 168، ح 35 و ص 260 و 262، ح 116.
101. الکافى، ج 1، ص 147؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 130 و 132، ح 9.
102. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 113؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 134 و 138، ح 14.
103. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 59؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 138، ح 15.
104. مسند عبدالعظیم حسنى، ص 138، ح 16.
105. معانى الأخبار، ص 139؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 156 و 158، ح 29 و 31 و ص 254، ح 109؛ بحارالانوار، ج 5، ص 201.
106. الامالى، طوسى، ص 494؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 252، ح 106.
107. بحارالانوار، ج 8، ص 238؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 262، ح 118.
108. الأمالى، صدوق، ص 276؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 176، ح 40.
109. الکافى، ج 3، ص 62؛ تهذیب الاحکام، ج 1، ص 187؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 214، ح 78.
110. الامالى، صدوق، ص 276؛ بحارالانوار، ج 79، ص 204؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 176، ح 39 و ص 178، ح 41.
111. الکافى، ج 3، ص 369؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 194، ح 63.
112. فضایل الاشهر الثلاثه، صدوق، ص 63؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 180، ح 47.
113. الکافى، ج 3، ص 563؛ ثواب الاعمال، ص 236؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 194، ح 64.
114. بحارالانوار، ج 96، ص 110؛ مستدرک الوسایل، ج 8، ص 93؛ مسند عبدالعظیم الحسنى، ص 260، ح 115 و ص 262، ح 117.
115. علل الشرایع، ج 2، ص 599؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 184، ح 51.
116. الکافى، ج 5، ص 327؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 186 و 188، ح 56.
117. علل الشرایع، ج 2، ص 514؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 260؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 200 و 202، ح 68.
118. علل الشرایع، ج 2، ص 598؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 190، ح 57.
119. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 343؛ تهذیب الاحکام، ج 9، ص 83؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 122 و 124، ح 1.
120. علل الشرایع، ج 2، ص 478؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 130، ح 7.
121. الکافى، ج 2، ص 285؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 257؛ علل الشرایع، ج 2، ص 391 و 480؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 144 – 148، ح 25 و ص 150، ح 26.
122. بحارالانوار، ج 85، ص 26؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 256 و 258، ح 112.
123. تعیین مراد از امام در این روایت، در فصل دوم این مقاله گذشت. قوت احتمال اشتباه ناسخان و کاتبان حدیث، گواه بر نقل حدیث از ابوالحسن على بن محمد هادى(ع) شمرده شد.
124. الاختصاص، ص 247؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 182 و 184، ح 50.
125. الأمالى، صدوق، ص53؛عیون اخبارالرضا(ع)، ج، ص58؛مسند عبدالعظیمحسنى، ص202-208،ح69.
126. مسایل على بن جعفر، ص 343؛ علل الشرایع، ج 2، ص 605؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 126، ح 3.
127. التوحید، ص 96؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 37؛ تحف العقول، ص 411؛ بحارالانوار، ج 5، ص 4؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 134، ح 13.
128. علل الشرایع، ج 2، ص 599؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 192، ح 60؛ بحارالانوار، ج 68، ح 282؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 256، ح 111.
129. الأمالى، طوسى، ص 652؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 152 – 156، ح 28.
130. مسند عبدالعظیم حسنى، ص 168، ح 36 و ص 210، ح 71 و ص 182، ح 49.
131. همان، ص 172 – 180، ح 39 – 46.
132. همان، ص 184 و 186، ح 54 و ص 214، ح 80 و ص 238 و 240، ح 94 و ص 258، ح 112.
133. علل الشرایع، ج 1، ص 178؛ الامالى، صدوق، ص 688؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 218، ح 82.
134. الامالى، صدوق، ص 85؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 184 و 186، ح 54.
135. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 13؛ بحارالانوار، ج 8، ص 309؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ص 196 – 200، ح 66.
136. مسند عبدالعظیم حسنى، ح 34 و 110.
137. همان، ح 52.
138. همان، ح 1.
139. سوره قیامت، آیه 34؛ مسند عبدالعظیم حسنى، ح 15.
140. مسند عبدالعظیم حسنى، ح 27 و 93.
141. همان، ح 69.
142. همان، ح 87.
143. در بین محدثان اهل سنت در نامگذارى مسند اختلافى وجود دارد؛ چه آنکه برخى از ایشان اتصال سند را شرط در مصداق این اصطلاح دانستهاند و برخى حدیث منقطع را نیز در صورتى که از پیامبر نقل کند در شمار احادیث مسند آوردهاند. بدیهى است که الحاق اینگونه احادیث – بنا بر مبناى مشهور محدثان – به حدیث مسند با نوعى تسامح همراه است.
144. الکافى، ج 1، ص 50، ح 13.
145. اختیار معرفه الرجال، ج 1، ص 5، ح 1.
146. رجال النجاشى، ص 392، رقم 1049.
منبع:فصلنامه علوم حدیث