دختری 23 ساله که با بنده محرم می‌باشد را می‌شناسم که نسبت به زندگی نا امید بوده و همیشه خود را گناهکار دانسته و اگر در توسلات و اعتقادات مذهبی خود موفق نباشد خود را مقصر دانسته

دختری 23 ساله که با بنده محرم می‌باشد را می‌شناسم که نسبت به زندگی نا امید بوده و همیشه خود را گناهکار دانسته و اگر در توسلات و اعتقادات مذهبی خود موفق نباشد خود را مقصر دانسته

دختری 23 ساله که با بنده محرم می‌باشد را می‌شناسم که نسبت به زندگی نا امید بوده و همیشه خود را گناهکار دانسته و اگر در توسلات و اعتقادات مذهبی خود موفق نباشد خود را مقصر دانسته، چنین توجیه می‌کند که به علت گناهگار بودن من عنایات خداوند از من سلب شده است. این تفکر در زندگی او تأثیر بسیار بدی گذاشته و او را به زندگی و آینده ناامید کرده و در رفتار‌های اجتماعی او هم تأثیر منفی گذاشته است. چه راهکارهایی برای از بین بردن این سطح تفکر و این روحیه پیشنهاد می‌کنید؟
از این که نسبت به مشکلات خویشاوندان، به خصوص مشکلات روحی و عقیدتی ایشان حساس هستید و در صدد حل آن مشکلات بر آمده‌اید، صمیمانه تبریک می‌گوییم. مشکلی را که در مورد این خواهر محترم مطرح کرده‌اید، امروزه به گونه‌های مختلف در میان جوانان شایع شده است، در این جا به چند عامل که باعث بروز این حالت می‌شود و چند راه حل اشاره می‌کنم، امید است مفید و راه گشا باشد.
1ـ آثار سوء گناهان:
این نکته که شما و ایشان به آن توجه نشان داده‌اید، نکته‌ای حق و صحیح است؛ گناه تأثیرات سوء فراوانی در زندگی اخروی و دنیوی ما دارد. حقیقت این است که اگر انسانی از نعمت «اختیار و انتخاب» که خدا به ما داده است، سوء استفاده کند و در راه کمال خود قدم بر ندارد و معصیت خدا را مرتکب شود، خداوند متعال او را در زندگی دنیا، به مصیبت‌هایی مبتلا می‌کند تا متنبه و متذکر شود و این ابتلائات هرگز برای انتقام گرفتن از بندگان نیست؛ هر پدری و هر مربی دیگری، بچه‌ای را که کارهای خطرناک انجام دهد، متنبه می‌کند تا به راه راست برگردد. خدای متعال در قرآن می‌فرمایند: «و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر؛ اگر به شما مصیبتی می‌رسد، به خاطر کارهایی است که می‌کنید و خدا از بسیاری در می‌گذرد.»[1] پس اگر در مقابل معاصی، به مصائبی مبتلا می‌شویم، باید شکر خدا را به جا آوریم که هنوز در صدد اصلاح و بازگرداندن ما است.یکی از مصیبت‌هایی که به عنوان مجازات گناهان، بر انسان وارد می‌شود، مستجاب نشدن دعاها است.
توبه، راه نجات
البته قبول این حقیقت نباید به یأس و نا امیدی منجر شود، چرا که یأس و نا امیدی خود گناهی کبیره است که عذاب سختی را به دنبال دارد و کسی که به خاطر ارتکاب گناهان به دام یأس و نا امیدی از رحمت الهی بیفتد مثل «کسی است که از چاله در آمده و در چاه افتاده است»؛ مؤمن وقتی می‌تواند در مسیر بندگی خدا پیش رود که نه بیش از حد به رحمت الهی مغرور شود و در نتیجه به سادگی گناه مرتکب شود و نه آن قدر مأیوس از رحمت الهی باشد که فکر کند با ارتکاب معاصی، دیگر راه بازگشت ندارد. امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: از جمله وصایای «لقمان حکیم» به فرزندش این بود که: آن چنان از خدای عز و جل بترس که (گویی) اگر نیکی‌های جن و انس را انجام داده باشی باز خدا (به دلیل بعضی از اعمال ناپسندت) تو را عذاب خواهد نمود و آن گونه به خدا امیدوار باش که (گویی) اگر گناهان جن و انس را مرتکب شده باشی، خداوند از سر رحمت واسعه خویش تو را مورد رحمت قرار خواهد داد.»[2] خدای متعال برای گناهکاران راه نجاتی قرار داده که بتوانند به آغوش رحمت الهی بازگردند و این راه نجات همان «توبه و استغفار» است. خدای متعال می‌فرماید: «ومن یعمل سوءً او یظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفوراً رحیماً؛ و هرکس که کار بدی کند یا به خود ستم نماید، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزنده و مهربان می‌یابد.»[3] و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در همین راستا می‌فرمایند: «آیا شما را به دردتان و داروی دردتان راهنمایی نکنم؟ بدانید درد شما گناهان شما و دارویتان آمرزش خواستن است.»[4] اگر ناامیدی این خواهر محترم از این جهت است، ایشان را به رحمت و مغفرت الهی امیدوار کنید و از وسعت رحمت و مغفرت الهی برای ایشان سخن بگویید و داستان توبه کنندگانی که خداوند توبه آن‌ها را قبول کرد برای ایشان ذکر کنید.
2ـ چند دلیل مستجاب نشدن دعا
اگر نا امیدی ایشان به خاطر مستجاب نشدن ادعیه و توسلات ایشان است، به ایشان بگویید که عدم اجابت دعاها علل مختلفی غیر از ارتکاب معصیت دارد. حتی اگر کسی تمامی شرایط اجابت دعا را فراهم کند گاهی خداوند متعال برای این که می‌خواهد آن بنده همچنان با درگاه الهی انس داشته باشد، اجابت دعای او را به تأخیر اندازد. اما گاهی اوقات هم اجابت دعا به این دلیل به تأخیر می‌افتد که خواسته ما خلاف حکمت الهی است. امام علی ـ علیه السلام ـ می‌فرمایند: «کرم خدای سبحان با حکمت او تضاد پیدا نمی‌کند از این روست که هر دعایی مستجاب نمی‌شود.»[5] و گاهی خداوند بالاتر از آن چه گمان ‌کنیم به ازاء آن ذخیره آخرتمان می‌کند در روایت داریم، در قیامت برخی پاداش‌های زیادی دریافت می‌کنند، علت آن را می‌پرسند، گفته می‌شود: بخاطر فلان دعایت بود و آن‌ها تمنا می‌کنند که ای کاش هیچ دعایی از من مستجاب نمی‌شد، در عوض به این پاداش می‌رسیدم.[6] پس بهتر این است که تسلیم خواست خدا باشیم و راضی به رضای او.
یکی از مهمترین حکمت‌های الهی این است، که ما در زندگی دنیا، با اختیار خود، در مسیر کمال پیش رویم و به کمالی که پس از اختیار و انتخاب به ما می‌رسد، دست یابیم برای این منظور خداوند زندگی دنیا را به صورتی ترتیب داده که شرایط رسیدن به این نوع کمال اختیاری فراهم باشد. یکی از شرایط لازم برای کمال حقیقی، مواجه شدن با سختی‌ها می‌باشد، از این رو زندگی دنیا قرین سختی‌ها و مشکلات است خداوند متعال می‌فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ همانا انسان را در رنج آفریدیم.» و طبق شواهد زیاد تاریخی بسیاری از موفقیت های مردان بزرگ در پرتو همین سخنی ها شکل گرفته است.
3ـ نگاه واقع بینانه به زندگی دنیا:
اگر کسی این طور باور داشته باشد که در زندگی دنیا، نباید هیچ رنج و سختی و کمبودی متوجه او باشد، سخت در اشتباه بوده و با عقیده‌ای خلاف واقع زندگی می‌کند و به خاطر این عقیده غلط اعمال و رفتارش هم نامتعادل می‌شود، چرا که او مثل کسی است که در مسیری راه می‌رود که پر از موانع است، اما او فکر می‌کند که راه صاف و هموار است؛ این چنین شخصی به محض مواجه شدن با اولین مشکل، چون انتظار بروز آن را نداشته به زمین می‌خورد و از راه باز می‌ماند.[7] زندگی دنیا آمیخته با رنج و زحمت است و اگر قرار بود دنیا محل راحت و خوشی باشد از انبیاء و اولیاء الهی کسی بهتر مستحق این بهره‌مندی‌ها نبود در حالی که صفحه صفحه قرآن مملو است از داستان‌های سختی‌های زندگی انبیاء است و برگ برگ تاریخ شاهد مصیبت‌های اهل بیت ـ علیهم السلام ـ می‌باشد. کربلا بهترین شاهد ادعای ماست؛ اگر قرار بود دنیا محل راحت باشد امام حسین ـ علیه السلام ـ ، شایسته‌ترین فرد برای این نعمت بود در حالی که زندگی حضرت شاهد سخت‌ترین مصیبت‌ها است.
اگر این خواهر محترم چنین عقیده‌ای نسبت به زندگی دنیا دارد، با توضیح داستان‌ها و حکایات مصائب اولیاء الهی عقیده را اصلاح کنید تا مشکل ایشان رفع شود و توان و انرژی لازم برای مواجهه با مشکلات زندگی را بازیابی کنند.
4. شخصیت دادن، علاج نا امیدی
اما گاهی اوقات، نا امیدی انسان به خاطر این است که انسان در خود احساس شخصیت نمی‌کند و برای خود احترامی نمی‌بیند. چرا که شاید در کارهای روزمره‌اش دچار شکست شده و سرخورده شده است.[8] اگر این خواهر محترم از این قبیل افراد است باید تلاش کرد تا ایشان احساس ارزشمندی و شخصیت کند به این صورت که به طور غیر مستقیم او را در کارهایش کمک کنید تا موفق شود، تا در خود احساس اعتماد و شخصیت کند و احترامی که شایسته است را به ایشان دهید. موفقیت ها و نقاط مثبت گذشته و حال او را برشمارید و آن‌ها را نزد دیگران و در حضور او بیان دارید.

ازدواج
اگر فکر می‌کنید، ناامیدی ایشان به دلیل تأخیر در ازدواج  است، مهم‌ترین کمک به ایشان این است که، اگر ایشان تا کنون ازدواج نکرده‌اند، ایشان را برای انجام یک ازدواج موفق کمک کنید؛ هیچ اشکالی ندارد که به جوان صالحی که هم کفو ایشان است. اطلاع دهید تا درصورت تمایل به خواستگاری ایشان بیایند. در برخی روایات توصیه شده که به دخترانی که در سن ازدواجند به این نحو کمک کنیم و این برخورد، هیچ منافاتی با غیرت ندارد و ایشان را به صبر، تقدیر الهی، پر کردن اوقات فراغت با کارهای هنری و … تشویق کنید.

خلاصه این که:
اگر ایشان به دلیل گناهان خود به یأس مبتلا شده‌اند، به توبه و استغفار دعوتشان کنید؛
و اگر ناامیدی ایشان به خاطر مستجاب نشدن دعاهایشان است، دلایل عدم استجابت دعا را برایشان تفهیم کنید؛
و اگر ایشان از کسانی هستند که معتقدند دنیا محل راحت و آرامش است، این عقیده غلط ایشان را تصحیح کنید؛
و در نهایت اگر به خاطر ناکامی‌های زندگی، نا امید شده‌اند، ایشان را برای موفقیت و بازیافتن احترام و شخصیت خود، کمک کنید. برای شما و ایشان آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی را داریم.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عدل الهی، استاد شهید مطهری، نشر صدرا؛
2. پند جاوید، استاد محمد تقی مصباح یزدی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ؛
3. چهل حدیث، امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، ‌مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ .

پی نوشت ها:
[1] . شوری/30.
[2] . مصباح یزدی، محمد تقی، بر درگاه دوست، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، اول، 1376، ص197.
[3] . نساء/110.
[4] . محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، نشر دار الحدیث، سوم، 1377، ج9، ص4350.
[5] . همان، ج4، ص1662.
[6] . محمدی ری‌شهری، محمد، میزان‌ الحکمه، دارالحدیث، چاپ دوم، 1416ه‍ ق، ج2، ص887.
[7] . مصباح یزدی، محمد تقی، پند جاوید، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی اما خمینی ـ رحمه الله علیه ـ، اول، 1379، ج1، ص72.
[8] . دیلمی، احمد؛ آذربایجانی، مسعود، اخلاق اسلامی، و دفتر نشر و پخش معارف سوم، 1380، ص279.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید