مجری: علی صبوحی طسوجی
6-1- تناسب فصلهای سوره مبارکه انعام
اولین فصل از سوره مبارکه انعام، مقابله بیدارسازانه و منذرانه خدای سبحان با کافران مشرک است. آنان که بی توجه به قبح شرک خویش و با هدف منفعل کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای پذیرش ولایت مشرکان، سیره اعراض از آیات الهی و استهزاء آن را در پیش گرفته اند و به بهانه گیری در برابر قرآن و رسالت می پردازند. خدای متعالی در نقطه مقابل، آنان را متوجه قبح شرک خویش ساخته، بهانه های آنان را پاسخ داده و هدف ایشان را خنثی کرده است و از ابتدا تا انتهای این فصل ایشان را تهدید کرده است.
دومین فصل سوره مبارکه انعام نیز هم جهت با فصل نخست و مقابله افشاگرانه و منذرانه خدای سبحان با مشرکان مکذب است. آنان که در مقام تکذیب آیات الهی و با هدف منفعل کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، متقاضی نزول آیه بودند. آنان می خواستند با این کار هم وجهه خود را حق طلب جلوه دهند، هم قرآن را به عنوان آیه بی اعتبار معرفی کنند و هم از نیامدن آیه به نفع خویش و به ضرر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بهره گیرند. خدای متعالی این تقاضای بی جا را با افشای ماهیت آیه گریز آنان و بیان قدرت تام خویش برآوردن آیه پاسخ داد و مانع از تضعیف جایگاه رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر این ترفند شد. آنگاه به ایشان هشدار داد که با این تقاضای بیجا خود را در معرض عذاب الهی قرار می دهند و روزی از حقیقت توحید آگاه خواهند شد که عذاب الهی را مشاهده کرده باشند. سپس آنان در ادامه ترفند مکارانه خود، خواستار فرا رسیدن فوری عذاب موعود شدند، تا بار دیگر ترفند خنثی شده خویش را احیا کنند، اما خدا این مکر را نیز به طور متین پاسخ داد. بنابراین تناسب فصل اول و دوم در دو جهت است: جهت نخست، تکذیب معاندانه مشرکان نسبت به قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در راستای ایجاد انفعال در جبهه حق رسالت است که در فصل اول با عناد و تکذیب و استهزاء قرآن و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و در فصل دوم، با مکر تقاضای نزول آیه و یا فرا رسیدن فوری عذاب موعود همراه بوده است؛ و جهت دوم، مقابله فعال خدای متعالی در انذار ایشان، دفع حملات و افشاگری مکرشان و تثبیت جایگاه رسالت توحیدی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
سومین فصل سوره مبارکه انعام، پیشگیری از آسیب های حملات مکارانه و تبلیغاتی مشرکان ( که در دو فصل قبل مطرح شد )، در جریان رسالت و تشکل نوپای مؤمنان؛ و تثبیت قدم رسول حق (صلی الله علیه و آله و سلم) بر صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) و سلسله انبیاء (علیهم السّلام) است. هرچند عنایت این فصل به تثبیت هرچه بیشتر استقامت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان رهبر مؤمنان بیشتر است. با توجه به غرض این فصل، می توان آن را آخرین گام در رفع و دفع نخستین دور حملات و توطئه های مشرکان علیه قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانست.
چهارمین فصل سوره مبارکه انعام، مقابله فعال خدا با توطئه مکارانه مشرکان علیه قرآن است. برنامه مشرکان برای مقابله با قرآن و رسالت توحیدی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این بار عبارت بود از: ایجاد تردید در اصل انزال وحی از جانب خدا بر بشر، با استناد به عظمت شأن خدای متعالی؛ ایجاد تردید در آیه بودن قرآن کریم، از طریق تأکید بر حتمیت ایمان آوردن ایشان با آمدن آیه ای دیگر؛ ایجاد تردید در احکام شریعت اسلام به منظور متقاعد کردن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) برای پذیرش حکمیت در خصوص حقانیت قرآن؛ وجه مشترک هر سه گام این فرایند، توطئه مکارانه مشرکان علیه قرآن به عنوان وحی الهی، آیه و کتاب حق شریعت آسمانی است. چنانکه مشخص است، این فصل خود سرآغاز سیری جدید با سطحی متفاوت از سیر قبلی سوره است. دو فصل نخست سوره، دو مورد از برنامه های مشرکان برای مقابله با رسالت توحیدی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و قرآن را بیان کرد. این دو مورد، عبارت است از تکذیب و استهزاء و بهانه های واهی از یک سو و تقاضای آمدن آیه یا عذاب از سویی دیگر؛ این دو مورد به طور مستقل پاسخ گرفت و برنامه حلّ تبعات آن و پیشگیری از خطرات احتمالی آن برای جبهه حق توحید، با فصل سوم تأمین شد. اینک فصل چهارم، بار دیگر به بیان حملات مشرکان علیه رسالت توحیدی قرآن و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته و درصدد حل و فصل فعال آن است. توجهی گذرا به نوع حملات مشرکان در این فصل، حاکی از آغاز حملات فکری و بینشی علیه قرآن و رسالت توحیدی است. اگر قبلاً ( فصل اول )، تنها قرآن را تکذیب کرده یا مسخره می کردند و در برابر آن بهانه های واهی مطرح می کردند، اینک ( فصل چهارم ) اصل امکان انزال چیزی از جانب خدا بر بشر را با استناد به قدر و منزلت الهی زیر سؤال می برند. اگر قبلاً ( فصل دوم ) عدم نزول آیه را دلیلی بر (العیاذ بالله تعالی) کذب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می دانستند، اینک ( فصل چهارم ) این ترفند را برای فریب دادن مؤمنان در جهت ایجاد باور به حق طلبی خود به کار می گیرند.
پنجمین فصل سوره مبارکه انعام، تبیین انحراف دین و آئین مشرکان از صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) و معرفی اسلام به عنوان تجلی معاصر صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) است. روشن است که در این فصل خدای متعالی ابتدا به تهاجم کرده و انحراف دین و آئین مشرکانه مشرکان را رسوا ساخته و در مقابل به دفاع از حیثیت صراط مستقیم بودن اسلام و قرآن و بر صراط مستقیم بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته است. جایگاه تکاملی این فصل در تناسب با فصول قبلی پر واضح است.
بر اساس توضیحات بالا، سه فصل نخست سوره در یک سطح و دو فصل بعدی نیز در یک سطح قرار دارند. هر چند تناسب این دو سطح نیز کاملاً آشکار است. گفتنی است هرکدام از این سطوح به معرفی ابراهیم (علیه السلام) و صراط مستقیم توحیدی او ختم شده و بر حقیقت تکاملی اسلام و قرآن و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به این شجره طیبه توحیدی تأکید کرده است.
نمودار شماره 1- نمودار سوره مبارکه انعام
2- هدایتی بودن سخن در سوره مبارکه انعام
1-2- فضای سخن سوره مبارکه انعام
برای تشخیص فضای سخن این سوره، در حرکتی مرحله به مرحله از تشخیص فضای کلام ها آغاز می کنیم به تشخیص فضای فصلها و در نهایت سوره دست می رسیم. إن شاء الله تعالی.
فصل 1. آیات 1 تا 32
کلام 1. آیات 1 تا 3:
مخاطب این کلام، کافرانی مشرک ( آیه 1 ) هستند که در توحید ربوبی تردید دارند ( آیه 2 ) اینان به جای توجه به اوصافی که مقتضی اختصاص ستایش به خدای واحد است، برای او شریک قرار داده و از قبح این عمل ( آیات 1 و 2 ) و هم چنین از عمل خدا نسبت به پیدا و پنهان و اعمال خود غافلند ( آیه 3 )
کلام 2. آیات 4 تا 11:
همان کافران مشرک معرفی شده در کلام قبل، سیره اعراض از آیات الهی ( آیه 4 ) و تکذیب حق را در پیش گرفته اند و غافل از عاقبت دردبار این سیره شوم، به استهزاء حق می پردازند ( آیه 5 ) ایشان غره ثروت و قدرت ظاهری خویش گشته و قدرت خدا بر عذاب خود را فراموش کرده اند ( آیه 6 ) و در مقام عناد با قرآن کریم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بهانه های واهی می گیرند ( آیات 8 تا 9 ) و این رفتار آنان موجب آزار رسول حق (صلی الله علیه و آله و سلم) است ( آیات 10 و 11 )
کلام 3. آیات 12 تا 20:
اسلوب این کلام نشان می دهد که در فاز پاسخ به بهانه های معاندانه مطرح شده در کلام قبل است، اما به جهت تفاوت محتوای سیاقی، به عنوان کلام از ماقبل جدا شده است. توجیه این تفاوت آن است که بهانه های کافران مشرک در برابر قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با هدف تحمیل ولایت خود بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ایجاد انفعال در جبهه توحید صورت می گرفته است، از این رو پس از رد خود بهانه ها در کلام قبل، این کلام به خنثی کردن مستقیم هدف از بهانه های مذکور پرداخته است. با این توضیح به بررسی فضای این کلام می پردازیم: هدف کافران مشرک از بهانه گیری معرضانه و مکذبانه علیه قرآن کریم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، اعمال فشار بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است، تا دست از رسالت توحیدی بردارد و ولایت غیر خدا، یعنی مشرکان را بپذیرد ( کل کلام به ویژه آیه 14 ) اینان در این راه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را تهدید می کردند ( آیات 15 تا 18 ) اینان به جای اعتماد به شهادت خدا بر صدق دعوای توحید رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) به شهادت دروغ اهل کتاب علیه ایشان استناد می کردند، غافل از اینکه اهل کتاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به خوبی فرزندان خود می شناختند ( آیات 19 تا 20 )
کلام 4. آیات 20 تا 32:
کافران مشرک مذکور در سه کلام قبل، شرکائی برای خدا قائل بودند و این شرکاء را با افتراء به خدا استناد می دادند، غافل از اینکه در روز قیامت و با مشاهده بی خاصیت بودن شرکاء پنداری خویش از این کار خود پشیمان خواهند شد ( آیات 21 تا 24 ) از سوی دیگر سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بی آنکه بفهمند و تنها به قصد تکذیب و مجادلانه و متهم سازی گوش می کردند ( آیه 25 ) و خود و دیگران را از آن باز می داشتند ( آیه 26 ) غافل از اینکه در قیامت از تکذیب آیات نیز پشیمان خواهند شد، اما سودی نخواهد داشت ( آیات 27 و 28 ) این همه حماقت در افترای دروغ بر خدا و تکذیب آیات او از جانب مشرکان بدین خاطر است که حقیقت زندگی پس از مرگ را قبول ندارند و گرفتار لهو و لعب دنیا هستند، ولی به زودی و با مشاهده عذاب قیامت از این پندار هم پشیمان خواهند شد ( آیات 29 تا 32 )
فصل 1:
کافران مشرک در مقام اعراض از آیات الهی و تکذیب حق و با هدف مجبور کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ترک دعوت توحیدی و پذیرش ولایت خود، در برابر قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بهانه های واهی می گرفتند و این ظلم ایشان، در دنیاگرایی و عدم باور زندگی پس از مرگ ریشه داشت.
فصل 2. آیات 33 تا 67
کلام 1. آیات 33 تا 39:
کافران مشرک بهانه گیر این بار سخنی می گویند که سخت باعث ناراحتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است ( آیه 33 ) تا جایی که آن حضرت به توصیه صبر از جانب خدا نیازمند گشته ( آیه 34 ) و بر مقابله با سخن شکننده آنان بی تاب شده است ( آیه 35 و 36 ) این سخن چیزی جز درخواست بیجای نزول آیه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست ( آیه 37 ) درخواستی که ریشه در ناباوری کافران مشرک نسبت به قدرت خدا و کوری کیفری آنان نسبت به آیات روشن او دارد ( آیات 38 و 39 )
کلام 2. آیات 40 تا 50:
این کافران غرق در ثروت و قدرتند ( آیه 44 ) و از چنین موضعی، توقعات و درخواست های بیجا و نامعقول از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دارند، بی آنکه حقیقتاً درصدد ایمان آوردن به او باشند ( آیه 50 ) یعنی وضعیت غالب ظاهری خود را دلیل بر حقانیت خود پنداشته و برای شانه خالی کردن از پذیرش دعوت حق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به توحید، از آن حضرت توقعاتی بیجا دارند.
کلام 3. آیات 51 تا 55:
کافران مذکور انذار ناپذیرند، چون خوف حشر به سوی پروردگارشان را ندارند ( آیه 51 ) و تلاش می کنند تا با تبلیغات منفی جریان انذار را به مخاطره انداخته و زمینه طرد مؤمنان از سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را فراهم آورند ( آیه 52 و 53 )
کلام 4. آیات 56 تا 67:
کافران مکذب که پاسخ تقاضای بیجای نزول آیه را با تهدید به عذاب گرفته اند، اینک با ترفندی جدید، یعنی تقاضای فرا رسیدن فوری عذاب وارد میدان شده اند ( آیه 57 ) تا به خیال خود از عدم اجابت آن مانند درخواست قبلی، به نفع خویش بهره گیرند و جبهه توحید را خلع سلاح کنند.
فصل 2:
فصل قبل از حاکمیت فضای اعراض و تکذیب به وسیله بهانه های واهی در برابر قرآن و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و با هدف مجبور ساختن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر ترک دعوت توحیدی و پذیرش ولایت مشرکان سخن می گفت و این فصل از تغییر رو به پیشرفت فضای بهانه گیری به فضای تبلیغاتی، مکارانه و حیله گرانه، یعنی تقاضای نزول آیه یا عذاب به خیال خام پوچ نشان دادن ادعای رسالت توحیدی خبر داده است.
فصل 3. آیات 68 تا 90
کلام 1. آیات 68 تا 73:
فضای این کلام، وجود جلسات خوض در آیات الهی در بین مشرکان و خطر تأثیر منفی این جلسات بر جبهه توحید است. وجود چنین نشست هایی، امید شیطان بوده است ( آیه 68 ) مهمترین خطری که از این نشستها، متوجه جبهه توحید می شود، عدول از هدایت الهی و برگشت به ضلالت شرک است ( آیه 71 )
کلام 2. آیات 81 تا 90:
فشار محاجه و تهدید مشرکان در برابر دعوت توحیدی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ( آیات 80 و 81 ) و نیاز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به اطمینان بخشی به ادامه یافته جریان هدایت ( آیه 89 ) و توصیه پایداری بر صراط مستقیم ( آیه 90 ) فضای این کلام را تشکیل داده است.
فصل 3:
نیاز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان به تثبیت قدم از جانب خدای متعالی فضای این فصل است. با این توضیح که سطح و نوع این نیاز متفاوت است. در هر دو مورد نگرانی از لغزیدن در وادی شرک وجود دارد. اما برای مؤمنان به معنی دور شدن از هدایت توحیدی و برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به معنی کمترین تأثر از احتجاجات و تهدیدات مشرکان است. حتی تأثری که ریشه در نگرانی نسبت به ادامه یافتن جریان هدایت داشته باشد.
فصل 4. آیات 91 تا 135
کلام 1. آیات 91 تا 108:
فضای این فصل، شبهه ای مشرکانه علیه قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. مبنی بر اینکه شأن خدا، اجل از آن است که بر بشری چیزی نازل کند ( آیه 91 ) رد پای یهود در این شبهه مشاهده می شود ( آیه 91 ) مشرکان این شبهه را با اراجیف خود، پوشش تبلیغاتی می دهند و این همه ریشه در استکبار آنان دارد ( آیه 93 ) این شبهه به اینجا بر می گردد که اینان دست خدا را از دخالت در امور جزئی کوتاه می بینند و برای این امور شرکائی از جن و فرزندانی برای خدا قائل شده اند ( آیات 95 تا 103 ) هدف آنان از طرح این شبهه ایجاد انفعال در جریان رسالت و اعمال فشار بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است ( آیات 106 و 107 )
کلام 2. آیات 109 تا 113:
مشرکان بار دیگر و این بار با وجهه حقیقت طلبانه بر ایمان آوردن خود در صورت آمدن آیه تأکید می کنند و هدفشان فریب دادن مؤمنان است ( آیات 109 تا 111 ) وجود چنین دشمنانی در برابر سخن حق پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) محلّ سؤال و اشکال شده است ( آیات 112 و 113 )
کلام 3. آیات 114 تا 127:
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تحت فشار تقاضای پذیرش حکمیت غیر خدا ( اهل کتاب: یهودیان ) در احکام الهی مانند حلیت أکل مذکی و حرمت أکل میته است ( آیات 114 تا 122 ) این فشار از ناحیه مؤمنان و به خاطر تردید در این احکام است. تردیدی که ریشه در مکر کافران برای فریب مؤمنان دارد ( آیه 123 )
کلام 4. آیات 128 تا 135:
مشرکان تحت تأثیر ولایت جنیان، این همه فشار بر جبهه حق وارد می کنند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به موضع گیری وادار می سازند ( آیات کل کلام به ویژه 128، 129 و 135 )
فصل 4:
فضای این فصل، مجموعه ای از حملات مشرکان بر حیثیت بینشی رسالت توحیدی است. شبهه در اصل انزال چیزی از جانب خدا بر بشر آن هم با استناد به علو قدر و منزلت خدا؛ حق طلب جلوه دادن خویش در فضای عمومی جامعه؛ ایجاد تردید در مؤمنان نسبت به احکام الهی به منظور تحت فشار قرار دادن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای پذیرش حکمیت غیر خدا در احکام شریعت از موارد این حملات است.
فصل 5. آیات 136 تا 165
کلام 1. آیات 136 تا 150:
فضای این کلام، برجسته سازی حیثیت آئینی شرک از جانب شرکاء مشرکان ( کاهنان و بزرگان آئین بت پرستی )، به منظور مقابله با شریعت حق اسلام است ( و این فضا از طرح و ردّ مفصل آئین مشرکان در این کلام قابل استفاده است ) گفتنی است آنان می خواستند انتساب آئین خویش به خواست خدا را پر رنگ کنند تا ادعای حقانیت شریعت اسلام از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را زیر سؤال ببرند ( آیات 148 تا 150 )
کلام 2. آیات 151 تا 165:
بی توجهی به جایگاه قرآن کریم در روند تکاملی صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) ( آیات 151 تا 158 ) و غفلت از پایداری قدم رسول حق (صلی الله علیه و آله و سلم) بر این صراط نورانی ( آیات 159 تا 165 ) فضای این کلام است. در نقطه مقابل این دو فضا، ادعی مشرکان بر اعتقاد به دین و آئین ابراهیمی (علیه السلام) و ثبات بر آن نیز قابل استفاده است.
فصل 5:
برجسته سازی دین و آئین شرک به عنوان صراط مستقیم ابراهیم (علیه السلام) را می توان فضای این فصل به شمار آورد.
بر این اساس، فضای سوره از این قرار است: کافران مشرک در مقام اعراض از آیات الهی و تکذیب حق و با هدف مجبور کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ترک دعوت توحیدی و پذیرش ولایت خود، در برابر قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بهانه های واهی می گرفتند و این ظلم ایشان، در دنیاگرایی و عدم باور زندگی پس از مرگ ریشه داشت. سپس با نقش آفرینی خدای متعالی از این فاز عبور کرده و فضای بهانه گیری را به فضای تبلیغاتی، مکارانه و حیله گرانه، یعنی تقاضای نزول آیه یا عذاب به خیال خام پوچ نشان دادن ادعای رسالت توحیدی تغییر داده اند و تا جایی پیش رفته اند که به نیاز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان به تثبیت قدم از جانب خدای متعالی منتهی شده است. بعد از حل و فصل این مرحله از فضای مقابله با حقیقت از ناحیه مشرکان، مرحله دیگر آغاز شده است و آن مجموعه ای از حملات مشرکان بر حیثیت بینشی رسالت توحیدی است. شبهه در اصل انزال چیزی از جانب خدا بر بشر آن هم با استناد به علو قدر و منزلت خدا؛ حق طلب جلوه دادن خویش در فضای عمومی جامعه؛ ایجاد تردید در مؤمنان نسبت به احکام الهی به منظور تحت فشار قرار دادن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای پذیرش حکمیت غیر خدا در احکام شریعت از موارد این حملات است. ناکامی در این مرحله نیز آنان را به برجسته سازی دین و آئین شرک به عنوان صراط مستقیم ابراهیم (صلی الله علیه و آله و سلم) واداشته است.
2-2- سیر هدایتی سوره مبارکه انعام
اینک که فضای سخن سوره تشخیص داده شد، می توان سیر هدایتی سوره را براساس آن تشخیص داد و تبیین کرد. إن شاء الله تعالی. خواهشمند است سیر هدایتی با فضای سوره تطبیق داده شود تا تشخیص روند آن دچار مخاطره نگردد.
فصل 1. آیات 1 تا 32
خدای متعالی در کلام نخست، کافران مشرک را متوجه قبح شرک خویش در برابر خدا و زشتی تردیدشان نسبت به توحید ربوبی فرموده و به طور ضمنی آنان را تهدید کرده است؛ و در کلام دوم، کافران مشرک، معرض، مکذب و استهزاء کننده را انذار فرموده و شوکت قدرت و ثروت ایشان را در چشمشان خوار کرده و بهانه هایشان را پاسخ گفته و رسول خود (صلی الله علیه و آله و سلم) را دلداری داده است. دانستیم که هدف کافران از بهانه گیری در برابر قرآن و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، ایجاد انفعال در رسالت دعوت به توحید از سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. از این رو خدای سبحان در کلام سوم، این هدف را به طور مستقیم نشانه رفته و با بیانی متین و استوار، امکان انفعال در جریان توحید و دعوت به توحید از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را منتفی دانسته و در فضایی آمیخته با برهان و انذار، کافران را نسبت به توحید هشدار داده و آنان را در تبعیت از دروغ گویان اهل کتاب بیدار ساخته است. پروردگار سبحان در کلام چهارم، حملات مشرکانه کافران علیه قرآن و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را تحلیل کرده و با بیان ظالمانه بودن آن، به انذار ایشان پرداخته و با ریشه یابی این حرکت، راه درمان را بیان فرموده است. خواه پند گیرند یا ملال.
جمع بندی:
کافران مشرک در مقام اعراض از آیات الهی و تکذیب حق و با هدف مجبور کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ترک دعوت توحیدی و پذیرش ولایت خود، در برابر قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بهانه های واهی می گرفتند و این ظلم ایشان، در دنیاگرایی و عدم باور زندگی پس از مرگ ریشه داشت. خدای سبحان نیز در مقابل آنان، زشتی شرکشان را به رخ کشید، بهانه هایشان را پاسخ گفت، پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) را تثبیت کرد و بر زخم عمیقشان داغ گذاشت، باشد که بیدار شوند.
فصل 2. آیات 33 تا 67
خدای سبحان در نخستین کلام این فصل، سخن شکننده کافران در تقاضای نزول آیه را با افشای ماهیت آیه گریز ایشان پاسخ داد و هدف آنان را که انفعال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، خنثی فرمود. سپس در کلام دوم، به این کافران غرق در ثروت و قدرت اعلان کرد که مشمول سنت استدراج و شرف عذابند، زیرا سنت خدا این است که قبل از فرا رسیدن عذاب یا قیامت و هویدا شدن حقانیت توحید و بطلان شرک برای همگان پیامبر می فرستد، امتها را به امید تضرع گرفتار می سازد و اگر ثمر نداد، آن قدر نعمت می دهد که در باطل غوطه خورند و مستحق بدترین عذابها شوند، آنگاه آنان را عذاب می کند. قوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز با درخواستهای نامعقول خود از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، خود را در معرض این عذاب قرار داده است، در حالی که باید جایگاه رسالت را بشناسد و بداند که موقعیت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، انذار و تبشیر و تبعیت از وحی است، نه آنچه این مستکبران می خواهند. از آنجا که این پاسخ منذرانه در کافران اثر نمی گذارد، خدای سبحان در کلام سوم، با دستوراتی به رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) تأثیر منفی انذارناپذیری معاندانه قوم او در پیش برد رسالت توحیدی را در هم می شکند و زمینه شکل گیری تشکل حق طلبان را فراهم می آورد. کافران مکذب که پاسخ تقاضای بیجای نزول آیه را با تهدید به عذاب گرفته اند، اینک با ترفندی جدید، یعنی تقاضای فرا رسیدن فوری عذاب وارد میدان شده اند تا به خیال خود از عدم اجابت آن مانند درخواست قبلی، به نفع خویش بهره گیرند و جبهه توحید را خلع سلاح کنند، اما خدای سبحان این ترفند را نیز به بهترین بیان پاسخ می دهد و ایشان را منتظر فرا رسیدن عذاب حتمی الوقوع باقی می گذارد.
جمع بندی:
در این فصل، فضای شکننده و تبلیغاتی تقاضای نزول آیه یا فرا رسیدن فوری عذاب، به صورتی فعال پاسخ گرفته و جبهه توحید تقویت شده است.
فصل 3. آیات 68 تا 90
خدای سبحان در نخستین کلام، دستورات لازم برای پیش گیری از آسیب های احتمالی حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان در جلسات خوض در آیات و یا همراهی با مشرکان را صادر می فرماید. ادبیات خاص این کلام، حاکی از ایجاد یک تشکل اسلامی در جامعه مشرکان است. یادآوری ابراهیم (علیه السلام) و مقاومت او در برابر فشار محاجه و تهدید مشرکان در کلام دوم، بیانی است که خدای سبحان برای تقویت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) انتخاب فرموده است. همچنین ذکر سلسله هدایت با بیان نام برخی از انبیا، زمینه مقاومت هرچه بیشتر ایشان در برابر فشارها را فراهم آورده است.
جمع بندی:
نیاز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان به تثبیت قدم از جانب خدای متعالی، فضای این فصل بود و تأمین این نیاز با دستورات لازم و الگودهی مناسب، نقش هدایتی این فصل است. گفتنی است این نیاز در اثر حملات مشرکان به قرآن و رسالت توحیدی ایجاد شده بود. حملاتی که در دو فصل قبلی گذشت.
فصل 4. آیات 91 تا 135
نخستین کلام این فصل، شبهه مشرکانه کافران، علیه قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را پاسخ می دهد. شبهه آن بود که شأن خدا، اجل از آن است که بر بشری چیزی نازل کند. خدا اصل شبهه را پاسخ نقضی داده مبلغان آن را انذار کرده و مقابله خود را با پاسخی حلی ادامه داده و ورق را با حمله به شرک مشرکان برگردانده است. مشرکان مبانی، اصول و اهداف شبهه خود را در اثر پاسخ خدای متعالی در هم شکسته و نابود شده دیدند، توطئه ای جدید را طراحی کردند و آن حق طلب جلوه دادن خویش در افکار عمومی بود. با تأکید هر چه تمام تر سوگند می خوردند که اگر آیه بیاید، ایمان می آورند، از این رو خدای سبحان در دومین کلام این فصل، توطئه مشرکان را با یادآوری عناد آنان در برابر آیات الهی خنثی کرده و فلسفه دشمنی آنان در برابر پیامبر خود (صلی الله علیه و آله و سلم) را بیان می کند. مشرکان هنوز از پای ننشسته اند و این بار تلاش می کنند با ایجاد تردید نسبت به احکام در میان مؤمنان، فشار لازم برای تن دادن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حکمیت را پشتیبانی کنند، تا با این کار پای اهل کتاب به ویژه یهود را به میان کشیده و از حکیمت باطل این دروغ گویان به نفع خویش بهره گیرند، اما حضرت حق جل و علا دست آنان را خوانده و در سومین کلام این فصل، مسئله حکمیت را به صورت ریشه ای حل کرده و تبعات آن را بی اثر کرده است. آنگاه آخرین کلام فصل، ماهیت و عاقبت مخالفت های مشرکان تحت ولایت شیاطین را بیان کرده و فصل را با بیانی مملو از هشدار و انذار به پایان رسانده است.
جمع بندی:
در مجموع این فصل از سوره مبارکه، حملات مشرکان بر حیثیت بینشی رسالت توحیدی را پاسخ داده و مرتفع فرموده است. شبهه آنان در خصوص وحی را به انحاء بیان جواب داده، چهره پنهان در زیر ظاهر حق طلبشان را افشا کرده، تردید مؤمنان در احکام الهی را برطرف کرده و همگان را نسبت به پذیرش حکمیت غیر خدا نا امید کرده و در نهایت با بیان ولایت شیاطین بر مشرکان آنان را انذار فرموده است.
فصل 5. آیات 136 تا 165
مشرکان که هرچه بافته بودند، خنثی شده بود، این بار می خواستند با برجسته سازی دین و آئین خود و انتساب آن به ابراهیم (علیه السلام) راه تضعیف دین حق اسلام را باز کنند، اما خدای متعالی در نخستین کلام این فصل، آئین مشرکان را معرفی فرموده و از بطلان آن خبر داده و آنان را بر عمل به این آئین انذار کرده است. سپس در دومین کلام، جایگاه قرآن کریم در روند تکاملی صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) را بیان کرده و با تأکید بر ثبات قدم رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) بر این راه نورانی، مرزی روشن بین مشرکان مدعی صراط مستقیم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ثابت قدم بر این صراط ترسیم فرموده است.
جمع بندی:
در مجموع دو کلام این فصل با برجسته سازی جایگاه قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به صراط مستقیم، به افشای ماهیت منحرف دین و آئین مشرکان پرداخته و مرزی آشکار بین جبهه حق و باطل ترسیم کرده است.
بر این اساس، سیر هدایتی سوره از این قرار است: کافران مشرک در مقام اعراض از آیات الهی و تکذیب حق و با هدف مجبور کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ترک دعوت توحیدی و پذیرش ولایت خود، در برابر قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بهانه های واهی می گرفتند و این ظلم ایشان، در دنیاگرایی و عدم باور زندگی پس از مرگ ریشه داشت. خدای متعالی از قبح شرک آنان خبر داد، بهانه هایشان را پاسخ داد و هدفشان را خنثی کرد. سپس با این نقش آفرینی خدای متعالی، آنان از این فاز عبور کرده و فضای بهانه گیری را به فضای تبلیغاتی، مکارانه و حیله گرانه، یعنی تقاضای نزول آیه یا عذاب به خیال خام پوچ نشان دادن ادعای رسالت توحیدی تغییر داده اند. خدای سبحان این حملات تبلیغاتی و اهداف آن را نیز به صورت فعال پاسخ داد. مشرکان تا جایی پیش رفتند که به نیاز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان به تثبیت قدم از جانب خدای متعالی منتهی شده است. به همین دلیل خدای سبحان هم این نیاز را پاسخ داده و تمهیدات لازم برای ثبات هرچه بیشتر در جبهه حق را فراهم آورده است. بعد از حل و فصل این مرحله از فضای مقابله با حقیقت از ناحیه مشرکان، مرحله ای دیگر آغاز شده است و آن مجموعه ای از حملات مشرکان بر حیثیت بینشی رسالت توحیدی است. شبهه در اصل انزال چیزی از جانب خدا بر بشر آن هم با استناد به علو قدر و منزلت خدا؛ حق طلب جلوه دادن خویش در فضای عمومی جامعه؛ ایجاد تردید در مؤمنان نسبت به احکام الهی به منظور تحت فشار قرار دادن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای پذیرش حکمیت غیر خدا در احکام شریعت از موارد این حملات است. خدای سبحان این مرحله را نیز به صورت فعال پاسخ داده و در همه موارد ورق را برگردانده است. ناکامی در این مرحله نیز آنان را به برجسته سازی دین و آئین شرک به عنوان صراط مستقیم ابراهیم (علیه السلام) واداشته است و تبیین موقعیت قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) این سیاست را نیز خنثی کرده و صحنه را به طور کامل تغییر داده است.
با توجه به آنچه گذشت، می توان گفت که چارچوب کلّی سیر هدایتی این سوره، «دفاع مهاجمانه خدای سبحان از رسالت توحیدی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) براساس قرآن کریم، در برابر حملات مشرکان» است. این حملات و به تناسب آن دفاع مهاجمانه پروردگار متعالی در چند فاز بوده و در چند مقطع بیان شده است. فاز اول، بهانه های واهی در برابر قرآن و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و استهزاء و تهدید؛ فاز دوم، مکر و حیله تبلیغاتی با تقاضای آمدن آیه یا عذاب؛ فاز سوم، شبهه پراکنی علیه حیثیت بینشی رسالت توحیدی و نشان دادن چهره حق طلب از خود و نقشه حکمیت؛ و فاز چهارم، دین پردازی ( برجسته سازی دین و آئین منحرف خود ) برای مقابله با دین حق.
ادامه دارد…
منبع مقاله:
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه ی شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388