عشق و ازدواج

عشق و ازدواج

عشق چیزی بیش از فقط دوست داشتن شدید است بیشتر ما مردم کسانی را می شناسیم که خیلی دوستشان داریم ولی عاشق آنها نیستیم، و برخی از ما نیز به کسی احساس جاذبه ی شهوانی داشته ایم که وی را دوست نداشته ایم. پژوهشها این باورهای روزمره را تأیید می کنند.یکی از نخستین پژوهشگرانی که در باره عشق رومانتیک بررسی می کرد عباراتی را که مردم نمودار عاشق بودن می دانستند جمع آوری کرد و مقیاس های مستقلی برای اندازه گیری هر کدام ساخت(رابین 1973)پرسش های مقیاس دوست داشتن به این مطلب می پردازد که تا چه میزان طرف مقابل دوست داشتنی، قابل احترام، قابل تحسین و دارای پختگی و قضاوت خوب تلقی می شود. پرسش های مقیاس عشق به سه زمینه ی اصلی می پردازد.احساس دلبستگی (سر کردن بدون…برایم دشوار است)احساس اهمیت برای طرف مقابل (حاضرم تقریباً هر کاری را برای… انجام دهم)و احساس اعتماد (احساس می کنم که می توانم به …عملاً در باره ی هر چیزی اعتماد کنم.)
این دو مقیاس همبستگی متوسطی با هم دارند 56% برای مردان و 36% برای زنان.

عشق و ازدواج:
عشق رمانتیک یک مفهوم قدیمی است.اما این باور که عشق رمانتیک ربط زیادی به ازدواج دارد،جدیدتر و همگانی تر است.در برخی فرهنگها به جز غرب، هنوز به ازدواج به عنوان قرار و مداری کنتراتی یا مالی نگاه می کنند که هیچ سروکاری با عشق ندارد.در جامعه ی آمریکا، پیوند بین عشق و ازدواج در طول سی سال گذشته عملاً محکمتر شده است.در سال 1976 از گروهی دانشجو سؤال شد «اگر مردی (زنی)دارای خصوصیاتی باشد که شما می پسندید آیا اگر عاشق او نباشید حاضرید با او ازدواج کنید؟» پاسخ حدود 65% از مردان به این پرسش منفی بود، اما تنها 24% ذاز زنان پاسخشان منفی بود.
(تنها 4% عملاً پاسخ مثبت داده بودند، اکثریت زنان نظر قطعی نداده بودند.)
جنبش زنان در آن زمان تازه آغاز شده بود و احتمال دارد که زنان در آن هنگام بیش از زمان فعلی به ازدواج به عنوان شرط لازم برای تأمین مالی خود توجه داشتند.وقتی همین زمینه یابی در سال 1984 تکرار شد، 58% از زنان و مردان اعلام کردند که بدون عشق حاضر به ازدواج نیستند.

عشق شهوانی و عشق مشفقانه:
چندین عالم اجتماعی کوشیده اند بین انواع عشق تمایز قایل شوند. یکی از پذیرفته ترین تمایزها بین عشق شهوانی و عشق
مشفقانه است.عشق شهوانی به عنوان حالت هیجانی تندی تعریف شده است که در آن رقت و احساسات جنسی، وجد و رنج، اضطراب و آرامش، نوعدوستی و حسادت در مجموعه ای از احساسات سردرگم، همزیستی دارند.
چنین فرض شده است که تجربه عشق شهوانی آمیزه ای است از انگیختگی فیزیولوژیایی با این تصور که انگیختگی را معشوق برمی انگیزد.
در مقابل، عشق مشفقانه به صورت «احساس محبت به کسانی که زندگی ما عمیقاً با آنها آمیخته شده است.» تعریف می شود.
ویژگیهای عشق مشفقانه شامل اعتماد، مراقبت، تحمل عیب ها و یکدندگی های طرف مقابل، مایه ی هیجانی که بیشتر محبت و عطوفت است تا شور سرکش شهوانی. پا به پای ادامه رابطه در طول زمان، وابستگی متقابل بیشتر می شود و توان بالقوه برای هیجان شدید عملاً افزایش می یابد. این امر را می توان در احساس تنهایی و فراق شدید یاران قدیم در شرایط جدایی موقت یا در فروپاشیدگی هیجانی کسانی که یاران قدیم را از دست می دهند، مشاهده کرد. اما شگفت آنکه چون زوجهای مشفق در زندگی روزمره ی خود تا این اندازه با هم همساز و هماهنگ اند، فراوانی هیجانات تند، معمولاً کم است.
در زمینه یابی یاد شده، بسیاری از زنان و مردان جوان اظهار داشتند که اگر عشق از ازدواج رخت بربندد همین برای پایان دادن به ازدواج کافی است. اما کسانی که عشق را همان عشق شهوانی
می دانند، احتمال بیشتری دارد که دچار نومیدی شوند. غالب زوج های موفق و بادوام بر عناصر مشفقانه ی رابطه خود تأکید می ورزند و نظریه ها و پژوهشها هر دو نشان داده احساسات شدید که مشخص کننده عشق شهوانی است در طول زمان کمتر دوام می آورند.
این مطلب در تحقیقی نشان داده شد که در آن، ازدواج های دراز مدت در آمریکا، که زوجها مدعی اند با عشق آغاز شده با ازدواجهای سنتی ژاپنی که والدین آنها را برقرار می کنند مقایسه شد. چنانکه انتظار می رفت، ازدواج های آمریکایی با ابراز عشق و تمایل جنسی بیشتری آغاز می شد تا ازدواج های سنتی ژاپنی.اما عشق ابراز شده در هر دو گروه به تدریج کاهش می یافت تا اینکه پس از 10 سال تفاوتی بین دو گروه دیده نمی شد.
با این همه بسیاری از زوجهای شرکت کننده در این پژوهش از ازدواج خود اظهار رضایت کامل می کردند، ازدواجهایی که تبدیل به عشق مشفقانه ی عمیق با ویژگیهایی از قبیل ارتباط متقابل بین دو طرف، تقسیم کار منصفانه و برابر در قدرت تصمیم گیری، شده بود. نتیجه اینکه عشق شهوانی برای شروع ممکن است بسیار مفید باشد.اما نیروهایی که رابطه خوب و دراز مدت را ایجاد می کند، از همان آغاز کمتر وجود دارد و مستلزم تلاش بیشتر و بیشتر مبتنی بر برابری است تا بر شور و اشتیاق و شهوت. در واقع حتی ممکن است بین عشق شهوانی و عشق مشفقانه، نوعی ناهمسازی ذاتی وجود داشته باشد.

نظریه مثلثی عشق:
از هنگام طرح تمایز بین عشق شهوانی و عشق مشفقانه طبقه بندیهای مشابه ولی متمایزتری مطرح شده است.یکی از این طبقه بندیها عشق را به سه جزء تقسیم می کند.صمیمیت، شهوت و تعهد.
صممیمیت جزء هیجانی و عاطفی است و شامل احساس نزدیک بودن و اشتراک احساسات است.
شهوت جزء انگیزشی و شامل جاذبه جنسی و احساس شاعرانه «عاشق بودن» است.
تعهد جزء شناختی، و بازتابی است از قصد و نیت شخص که در آن رابطه پایدار باشد.ترکیب این سه جزء به طرق مختلف منجر به هشت نوع رابطه می شود که در جدول زیر می بینید چنانکه جدول نشان می دهد عشق شهوانی به دو نوع تقسیم می شود عشق شیدایی و عشق رمانتیک. این هر دو نوع، با شهوت تند و تعهد ضعیف مشخص می شوند.اما عشق شیدایی از نظر صمیمیت ضعیف و عشق رمانتیک از نظر صمیمیت قوی است. عشق مشفقانه دارای صمیمیت و تعهد قوی، اما با شهوت خفیف همراه است.
در نظریه مثلثی عشق-سه بُعد عشق ترکیب می شوند و هشت نوع رابطه عشقی به وجود می آورند.(استرنبرگ 1986)

صمیمیت شهوت تعهد
عاشق نبودن ضعیف ضعیف ضعیف
دوست داشتن قوی ضعیف ضعیف
عشق شیدایی ضعیف قوی ضعیف
عشق رمانتیک قوی قوی ضعیف
عشق پوچ ضعیف ضعیف قوی
عشق مشفقانه قوی ضعیف قوی
عشق ابلهانه ضعیف قوی قوی
عشق تمام عیار قوی قوی قوی

اثرات مثبت عشق
عشق اثرات مثبت زیادی برای انسان دارد، باعث ایجاد امید، شور و حال در زندگی می شود و به طور کلی انرژی جسمانی و تلاش و کوشش فرد را در زندگی چندین برابر می کند. به طور کلی عشق واقعی اثرات زیر را بوجود می آورد.
1-انرژی: عشق واقعی به شما انرژی جسمانی، ذهنی، احساسی و عاطفی خواهد بخشید.
2-شور و اشتیاق: رابطه سالم، نگرش و برخوردی سالمتر و مثبت نسبت به زندگی بوجود می آورد.
3-هیجان و خوش بینی نسبت به آینده: وقتی که عاشق هستید با هیجان چشم انتظار آینده ای شاد خواهید بود و به تمام جنبه های زندگی با حالت امید و به دیده ی مثبت نگاه می کنید.
4-اعتماد به نفس و خود باوری: یک رابطه خوب و سالم اعتماد به نفس و خودباوری شما را زیاد می کند. وقتی که در یک رابطه ی سالم قرار می گیرید، به شما احترام گذاشته می شود و احترام طرف مقابل باعث می شود که ارزش و احترام شما در نزد خودتان نیز زیاد شود که همین امر باعث افزایش اعتماد به نفس شما خواهد شد.
5-سخاوت احساسی و عاطفی: افراد عاشق معمولاً احساس بخشندگی عاطفی زیادی دارند. این افراد همه را دوست دارند و در واقع بسیار عاطفی و احساساتی برخورد می کنند.
6-خودتان بودن: وقتی که احساس عشق واقعی داشته باشید برای خودتان ارزش و احترام بسیار زیادی قائل هستید و در چنین شرایطی برایتان بسیار آسانتر است که خودتان باشید تا اینکه بخواهید یک چهره غیر واقعی که مورد علاقه طرف مقابل شما باشد از خودتان نشان دهید.
7-راحتی روانی و احساسی: احساس عشق آرامش واقعی به ما می دهد. یعنی اینکه با تمام وجود آرام و قرار دارید. آرامش فکری و روحی که از عشق واقعی نصیب فرد می شود قابل مقایسه با هیچ شرایط و حالت دیگری نمی باشد.
دوستی و صمیمیت
هیچ حوزه ای از رفتار آدمی وجود ندارد که در آن به اندازه جاذبه ی متقابل-دوست داشتن، عاشق شدن، و تمایل جنسی-شناختها و هیجانها به شکلی پیچیده درهم تنیده شده باشند. تحقیقات در این زمینه به نتایج متناقض و شگفتی رسیده اند. بحث در این باره را با بحث دوست داشتن-یعنی، دوستی و مراحل اولیه روابط صمیمانه آغاز می کنیم.
دوست داشتن: همه ستاره سینما نمی شوند اما احتمال اینکه دو ستاره سینما با هم ازدواج کنند به چند عامل جذابیت جسمانی، مجاورت، آشنایی و شباهت بستگی دارد.اما بالا بودن آمار طلاق در جامعه ی فعلی نشانگر آن است که وجود این عوامل برای حفظ رابطه دراز مدت همیشه کافی نیست. حال به توضیحی در باره این چند مؤلفه (جذابیت جسمانی، مجاورت، آشنایی و شباهت می پردازیم و نقش آنها را در ازدواج بررسی می کنیم.
جذابیت جسمانی
از دیدگاه بیشتر آدمها این احتمال که ظاهر جسمانی عامل تعیین کننده میزان علاقه دیگران به فرد باشد، اندکی غیر قابل قبول است چون برخلاف منش و شخصیت، ظاهر جسمانی عاملی است که کنترل کمی روی آن داریم. و از این رو منصفانه نیست که از آن به عنوان معیاری برای دوست داشتن کسی استفاده شود. اما
تحقیقات انجام شده توسط روان شناسان همواره این موضوع را تأیید کرده است.
چرا جذابیت جسمانی تا این درجه اهمیت دارد؟ بخشی از علت در این واقعیت نهفته است که موقعیت اجتماعی و عزت نفس ما هنگامی که همراه شخص جذابی هستیم افزایش می یابد. هم مردان و هم زنان وقتی با شخص جذاب و خیال انگیزی همراه باشند دیگران آنان را خواستنی تر و رتبه بندی می کنند تا وقتی که با شخص غیر جذاب همراه باشند. اما نکته قابل توجه این است که هم مردان و هم زنان وقتی همراه با بیگانه ئ جذاب تر از خودشان دیده
شوند، از لحاظ خواستنی تر بودن، در رده ی پایین تری رتبه بندی می شوند.
ظاهراً رتبه بندی بیگانان از هر شخص تحت تأثیر مقایسه با همراهش قرار می گیرد.این موضوع در چند تحقیق دیگر نیز ثابت شده است.
خوشبختانه برای نازیبایان هم امیدهایی وجود دارد. نخست اینکه جذابیت جسمانی وقتی که شخص همسر دائمی برمی گزیند اهمیت کمتری پیدا می کند و علاوه بر آن چندین عامل دیگر هم هست که می تواند به نفع افراد غیر جذاب باشد که در ذیل اشاره خواهیم کرد.
مجاورت
بررسی 5000 مجوز ازدواج در فیلادلفیا در دهه ی1930 نشان داد که یک سوم از این زوجها در فاصله ی حداکثر پنج خیابان ازیکدیگر زندگی کرده اند. تحقیقات نشان می دهد که بهترین راه برای پیش بینی دوستی هر دو آدم این است که معلوم کنیم محل زندگی آنها چقدر از هم فاصله دارد. در بررسی الگوهای دوستی در مجتمع های آپارتمانی از سکنه خواستند سه تن را نام ببرند که او را دوست دارند.ساکنان در 41% موارد همسایه های دیوار به دیوار یعنی ساکنان آپارتمان های مجاور را، در 22درصد موارد کسانی را که دو خانه دورتر بودند و تنها در 10درصد موارد کسانی را نام بردند که در انتهای راهرو زندگی می کردند.
تحقیقاتی در خوابگاههای دانشجویی نتایج مشابهی به دست داده است. پس از به پایان رسیدن یک سال تحصیلی، احتمال دوست شدن هم اتاقی ها دو برابر هم طبقه ایها و احتمال دوستی هم طبقه ایها دو برابر ساکنان خوابگاهها به طور کلی است. کسانی که در موضوعهای احساسی و عاشقانه معتقد به معجزه هستند ممکن است عقیده داشته باشند که برای هر کس جفتی کامل انتخاب شده که در جایی از جهان منتظر است تا پیدایش کنند. اگر این باور درست باشد، معجزه ی بزرگتر آن است که دست سرنوشت این جفت را در فاصله چند قدمی قرار داده است.(هیلگارد،ترجمه براهنی 1385)
آشنایی
یکی از دلایل اصلی اینکه مجاورت ایجاد دوستی می کند این است که سبب افزایش آشنایی می شود ، در حال حاضر شواهد فراوانی مؤیر این است که آشنایی به خودی خود-یعنی صرف در معرض دید دیگران بودن-دوست داشتن را افزایش می دهد. این حقیقت که آشنایی موجب دوست داشتن است موضوعی است که بارها به اثبات رسیده است.
در یک تحقیق آزمودنیها در معرض عکس هایی از چهره های مختلف قرار گرفتند و سپس از آنها پرسیدند چقدر ممکن است شخصی را که عکسش را دیدند دوست داشته باشند. آزمودنیها هز اندازه چهره ی معینی را بیشتر دیده بودند، به آن بیشتر اظهار علاقه کردند و گفتند فکر می کنند آن شخص را بیشتر دوست دارند. در زندگی واقعی نیز وقتی مردم در تماس با هم قرار می گیرند نتایج مشابهی به دست می آید.
همچنین در یک تحقیق دیگر (زایرنک 1978) از آزمودنیها خواسته شد عکس هایی از چهره های ناشناس را برحسب اینکه چقدر ممکن است آن شخص را دوست داشته باشند درجه بندی کنند. کمترین میزان دوست داشتن از جانب آزمودنیهایی ابراز شد که هیچگاه عکس را ندیده بودند. بالاترین درجه بندی را آزمودنیهایی صورت دادند که عکس را غالباً دیده بودند.
اگر زیبا نیستید یا در برابر تحسین خود نسبت به کسی، تحسین متقابلی نمی بینید، پایداری کنید و صبر داشته باشید، مجاورت و آشنایی قویترین سلاح های شما هستند.
شباهت
یک ضرب المثل قدیمی می گوید که ضدها یکدیگر را جذب می کنند و مایلند یادآور شوند که چقدر با هم متفاوت اند. «من قایقرانی دوست دارم اما او از کوهنوردی خوشش می آید» «من در رشته ی مهندسی هستم، اما او متخصص تاریخ است». اما آنچه این عشاق نادیده می گیرند این است که هر دو فعالیت های بیرون از خانه را دوست دارند، هر دو حرفه یی هستند، هر دو دمکرات اند، هر دو دارای ملیت و مذهب و طبقه اجتماعی و سطح تحصیلات واحد هستند. و احتمالاً سه سال تفاوت سنی دارند و در
حدود 5 نمره هوشبهر با هم تفاوت دارند. خلاصه اینکه، آن ضرب المثل قدیمی عمدتاً غلط است.
تحقیقات انجام شده از سال 1870 تاکنون این نتیجه گیری را تأیید کرده است. بیش از 99% از زن و شوهر های آمریکایی هم نژادند و بیشتر آنها دارای دین مشترک هستند. بعلاوه زمینه یابیهای آماری نشان می دهد که زن و شوهرها بسیار شبیه به هم هستند. نه تنها از نظر ویژگیهای جامعه شناختی از قبیل سن، نژاد، مذهب، تحصیلات و طبقه اجتماعی اقتصادی بلکه از لحاظ ویژگیهای روان شناختی نظیر هوش و ویژگیهای بدنی از قبیل بلندی قد و رنگ چشم. پژوهشی در باره ی زوجهایی که با هم دوست هستند نیز همین الگوها را یافته است و علاوه بر آن نشان داده این زوجها از نظر نگرش هایشان در مورد رفتار جنسی و نقش های جنسیتی نیز به هم شبیه بودند. بعلاوه، زوجهایی که در آغاز تحقیق بیشترین شباهت را با هم داشتند احتمال بیشتری داشته که یکسال بعد هم هنوز با هم باشند.
در پژوهشی داوران، جذابیت جسمانی هر عضو از 99 زوج را از روی عکس درجه بندی کردند، بدون آنکه بدانند چه کسی با چه کسی زوج است. درجه بندی جذابیت جسمانی زوجها به شکل معناداری همتاتر بودند تا درجه بندی عکس هایی که به طور تصادفی زوج شده بودند. نتایج مشابهی از یک تحقیق میدانی به دست آمد که طی آن چند مشاهده گر مستقل جذابیت جسمانی
زوجها را در غذاخوری ها، سالن انتظار سینماها، و درجریان رویدادهای اجتماعی، درجه بندی کردند.
این جورشدن زوجها برحسب جذابیت جسمانی ظاهراً به این دلیل است که سبک و سنگین کردن جذابیت جسمانی هر کس بر مبنای این احتمال صورت می گیرد که بخواهد با ما زوج شود. بی پرده بگوئیم، افراد برخوردار از جذابیت کمتر به دنبال جفتی با جذابیت کمتر می گردند. زیرا انتظار دارند کسانی که از خودشان جذاب ترند طردشان کنندو تحقیقی در باره ی خدمات ویدئویی دوست یابی نشانداد که هم مردان و هم زنان، بیشتر احتمال دارد که به دنبال برقراری رابطه با کسی برآیند که از نظر جذابیت جسمانی با خود آنها جور باشد. تنها جذاب ترین افراد به دنبال دوست شدن با جذاب ترین ها بودند. بیشتر ما در نهایت به جفتی می رسیم که جذابیت او تقریباً به اندازه ی خودمان باشد.
اما از نظر رابطه ی درازمدت، احتمالاً شباهت هایی به جز جذابیت جسمانی اهمیت بیشتری نیز دارد. تحقیق طولی با 135 زوج زن و شوهر نشان داد زوجهایی که از نظر شخصیتی شباهت بیشتری به هم داشتند، از نظر دوست داشتن فعالیت هایی از قبیل دیدار با دوستان و شام بیرون از خانه و شرکت در فعالیت های اجتماعی گردهمایی های حرفه ای نیز به هم شبیه بودند. در این زوجها تعارضهای خانوادگی نیز کمتر بود و احساس صمیمین و دوستی و رضایت از ازدواج بیشتری داشتند تا زوجهایی که کمتر به هم شبیه بودند.
در یک تحقیق بلندپروازانه در باره ی شباهت و دوستی، دانشجویان مرد در ازاء شرکت در این تحقیق اتاقی رایگان برای یکسال در خانه ای بزرگ در دانشگاه میشیگان دریافت می کردند. بر مبنای اطلاعات به دست آمده از آزمونها و پرسش نامه ها، برای برخی از این دانشجویان هم اتاقی کاملاً شبیه خودشان تعیین شده و برای برخی دیگر هم اتاقی ها به کلی بی شباهت بود. محققان، الگوهای دوستی مابین این هم اتاقی ها را که در طول یکسال شکل گرفت مشاهده کردند و در فواصل منظم داده های آزمونی و پرسش نامه ای و نگرش بیشتری از آنان جمع آوری می شد. از بقیه جهات، زندگی این مردها شبیه به زندگی در هر خوابگاه دیگری بود. هم اتاقی هایی که از آغاز شبیه به هم بودند به هم علاقه پیدا کرده و در پایان این دوره به دوستی محکم تری رسیدند تا کسانی که به هم بی شباهت بودند. اما وقتی در سال بعد تحقیق با گروه تازه ای تکرار شد، اثر «آشنایی-موجب دوست داشتن می شود» قوی تر از اثر شباهت از کار در آمد. به این معنا که صرفنظر از شباهت کم یا زیاد که مبنای انتخاب هم اتاقی ها بود. هم اتاقی ها به هم علاقه پیداکردند.
یکی از دلایل احتمالی اینکه شباهت سبب دوست داشتن می شود این است که مردم برای عقاید و سلیقه های خود ارزش قائل اند و از بودن با کسانی که انتخاب های آنها را تأیید کنند خشنود می شوند و احتمالاً در این فرآیند، عزت نفس آنها افزایش می یابد. اما شاید دلیل اصلی این که شباهت به دوست داشتن منجر
می شود صرفاً تکرار عواملی باشد که بیشتر دیده ایم. یعنی مجاورت و آشنایی
هنجارهای اجتماعی و اوضاع و احوال موقعیتی ما را به سوی کسانی سوق می دهند (یا اصرار می کنند) که اعضای آنها از پیروان مذهب خود همسر گزینی و دوست گزینی کنند و هنجارهای فرهنگی که از نظر نژادی و سنی قابل پذیرش شناخته می شوند را، تنظیم می کنند. مثلاً زوج مرکب از مرد جوان و زن مسن هنوز هم نامناسب تلقی می شود. اوضاع و احوال موقعیتی نیز نقش مهمی بازی می کنند. بسیاری از زوجها در دانشکده ها با هم آشنا می شوند. و به این تربیب می توانند مطمئن باشند که از نظر سطح تحصیلات، هوش عمومی، آرزوهای حرفه ای، و احتمالاً از نظر سن و پایگاه اقتصادی اجتماعی به هم شبیه اند. علاوه بر این بازکنان تنیس در زمین تنیس، آزادیخواهان سیاسی در راهپیمایی های طرفداری از حق انتخاب، و افراد همجنس گرا در راهپیمایی های همجنس گراها یا در جلسات همجنس گرایان با هم آشنا شده اند.
علیرغم همه اینها، اغلب گفته می شود که ضرب المثل ضدها همدیگر را جذب می کنند ممکن است هنوز در مورد برخی ویژگیهای شخصیتی مکمل، صادق باشد. آشکارترین نمونه را در نظر بگیریم. زن یا مردی ممکن است کاملاً سلطه جو باشد و به همین دلیل به جستجوی جفتی برآید که نسبتاً منفعل باشد. شخصی
که رجحان های بسیار نیرومندی دارد ممکن است با کسی خوشبخت باشد که بسیار انعطاف پذیر یا حتی دمدمی باشد. اما علیرغم ظاهر موجه فرضیه مکمل بودن، شواهد چندانی برای تأیید آن وجود ندارد.
در یک پژوهش، سازگاری زناشویی در میان زوجهایی که حدود 5 سال از ازدواج آنها می گذشت بیشتر متکی بر شباهت بود تا عدم شباهت. تلاش برای یافتن زوجهایی از صفات شخصیتی مکمت بودن ایجاد کند چندان موفق نبوده است.(هیلیگارد، برجمه براهنی 1385)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید