نویسنده: مشایخ فریدنی
عنوان اسدالله الغالب = حیدره، رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به سبب پایداری و پیروزمندی در جنگها و شجاعت خارقالعادهی او اسدالله الغالب و حیدره و قسوره (شیر) لقب داده بود (نزل الابرار، حافظ بدخشانی، 113؛ ناسخ التواریخ، 451/2). فارسی زبانان او را شیر خدا و اسدالله نامند ونام اسد و اسدالله بین شیعیان متداول است. مولانا جلالالدین بلخی رومی گوید:
چون ز رویش مرتضی شد درفشان
گشت او شیر خدا در موج جان …
شیر حقم نیستم شیر هوا
فعل من بر قول من، باشد گوا …
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
شاعر دیگری گوید:
اسدالله در وجود آمد
در پس پرده هر چه بود آمد (الشبک، حامد الصراف، 78).
غالب دهلوی گوید:
غالب نام آورم نام و نشانم مپرس
هم اسداللهم و هم اسداللهیم
اقبال لاهوری گوید:
بانوی آن تاجدار هل اتی
مرتضی مشکلگشا شیر خدا (نوای شاعر فردا، مشایخ فریدنی، 138).
فاطمه بنت اسد، مادر علی (علیه السلام) نام او را به یاد پدرش اسد حیدره گذاشت که هر دو کلمه به معنی شیر است. نام علی را ابوطالب بعد از بازگشت اختیار نمود (اعیان الشیعه، 324/1؛ مجمع البحرین، طریحی، 24). آن حضرت در جنگ خیبر ضمن رجزی که در پاسخ مرحب حمیری سرود در یک بیت چهار بار خود را شیر نامید. رجز مذکور چنین است:
انا الذی سمتنی امی حَیدَرَه
ضِرغام آجامٍ و لیثٍ قَسوَرَه
اَکبَلُکُم بالسَیف کَبلَ السَندَرَه
یعنی منم آن که مادرم نامم حیدره نهاده است. شیر بیشهها و هژبر صف شکنم. با شمشیر زخمهای گران بر شما خواهم زد. لقب اسدالله و سیفالله در حدیثی از رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) به شرح ذیل روایت شده است: عن انس بن مالک قال: صَعِدَ رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم المنبر فذکر قولاً کثیراً ثم قال: اَین عَلیُّ بن ابی طالب؟ فَوَثَب الیه فقال: ها اناذا یا رسول الله. فَضَمَّهُ اِلی صَدرِهِ و قَبَّلَ بَینَ عَینَیه و قال بِاَعلی صَویه: مَعاشِر المُسلِمین. هذا اخِی و ابنُ عمّی و خَتَنی. هذا الحَمی و دَمی و شَعری. هذا ابوالسِبطَین الحسن و الحسین سَیِّدَی شباب اهلِ الجنه. هذا مُفَرِّجُ الکُروب عَنّی. هذا اسَدُالله و سَیفُهُ فی ارضِهِ علی اعدائِه. عَلی مِبغِضِهِ لَعنَهاللهِ و لَغتَهُالِلاعِنینَ واللهُ مِنهُ بَرِیءٌ و انا مِنه بَرِیٌ فَمَن اردَان یَبرَأ مِنَ اللهِ و مِنّی فَلیبرأ مِن عَلیٍّ. وَلیُبَلِّغَ الشّاهدُ الغائب. ثم قال: اِجلِس یا علیّ قَد عَرَفَ اللهُ لکَ ذلک: قال: اخرَجَه ابو سَعید فی شرف النُبُوه.
یعنی: از انس بن مالک چنین روایت شده است، گفت: «رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بر منبر شد و از امور بسیار سخن گفت. سپس فرمود: علی بن ابی طالب کجاست؟ علی به سوی آن حضرت جهید و گفت: من این جا هستم. ای فرستادهی خدای. پس رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) او را به سینه چسباند و میان دو چشمش را بوسید و با بلندترین صدای خود گفت: ای گروههای مسلمانان، این برادر و پسر عم و داماد من است. این گوشت و خون و موی من است. این پدر دو فرزند زادهی من حسن و حسین است که سرور جوانان اهل بهشتند. این زدایندهی اندوهها از من است. این شیر خدا و شمشیر خدا در زمین بر سر دشمنان او است. لعنت خدای و لعنت همهی لعنتکنندگان بر کسی باد که بغض علی را در دل دارد. خدای از دشمن علی بیزار است و من نیز بیزارم. پس هر که خواسته باشد از خدای و از من تبری جوید باید که از علی بری و بیزار باشد. این پیام را حاضران به غایبان برسانند. پس فرمود: بنشین ای علی. به تحقیق که این مرتبت را خدای برای تو شناخته است. این حدیث را ابوسعید در شرفالنبوه روایت کرده است (ذخایر العقبی، طبری، 92).
شیر از دیرباز در ایران رمز قدرت و مهابت و نقش سکه و علم بوده و به مناسبت مقام اسداللهی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و داستانهای مذهبی که دربارهی سلطان وحوش روایت شده شیعیان با دیدهی احترام بدان مینگرند.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرهالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.