بخش اوّل: امامت و رهبرى
حدیث اول: هـدف انبـیاء
عَنْ الإمامُ المهدى علیه السلام:
إنَّ اللّه َ تَعالى لَمْ یَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً ولا أهْمَلَهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أسْماعاً وَ أبْصاراً وَ قُلُوباً وَ ألْباباً، ثُمَّ بَعَثَ اِلَیْهِمُ النَبیّینَ علیهم السلاممُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرینَ ،یأمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ، وَ یَنهُونَهُمْ عَنْ مَعْصیَتِهِ، وَ یُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أمْرِ خالِقِهِمْ وَ دِینِهِمْ.
[بحارالانوار، 53، 194.]
حضرت امام مهدى علیه السلام فرمود: خداوند بزرگ مخلوقات را بیهوده نیافریده و آنان را پوچ و بیهوده رها نکرده، بلکه آنان را با قدرت خود آفرید و براى آنان چشم و گوش و قلب و عقل قرار داد و سپس انبیائى که بشارت دهنده و هشدار دهنده هستند به سوى آنان فرستاد که آنان را به اطاعت از او فرمان مى دهند و از معصیت او نهى مى کنند و چیزهایى را که در مورد پروردگارشان و دینشان نمى دانستند به آنان شناساندند.
حدیث دوم: هـدف خـاتمیت
وَ عَنهُ علیه السلام:
ثُمَّ بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله رَحْمَهً لِلْعالَمینَ، وَ تَمَّمَ بِهِ نِعْمَتَهُ وَ خَتَمَ بِهِ أنْبیاءَهُ وَ أرْسَلَهُ إلىَ النّاسِ کافَّهً… .
[بحارالانوار، 53، 194.]
از امام زمان علیه السلام آمده است که فرمود: سپس خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را بعنوان رحمت براى جهانیان بر انگیخت و نعمتش را به وسیله او تمام کرد و پیامبرانش را با او خاتمه بخشید و او را به سوى تمام مردم فرستاد.
حدیث سوم: هـدف امـامت
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَجَعَلَ الاَْمْرَ بَعْـدَهُ صلی الله علیه و آله إلى أخیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ وَصیِّهِ وَ وارِثِهِ عَلیِّ بْنِ أبىطالِبٍ ثُمَّ إلىَ الْأوْصیاءِ مِن وُلْدِهِ واحِداً واحِداً أحْیا بِهِمْ دینَهُ وَ أتَـمَّ بِهِمْ نُـورَهُ.
[بحارالانوار 53 : 194.]
از حضرت مهدى علیه السلام نقل شده که فرمود: خداوند پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کار امّت را به برادر و پسر عمو و وصىّ و وارث او على بن ابى طالب علیه السلامسپرد، سپس به جانشینان او از فرزندانش یکى پس از دیگرى واگذار کرد. و توسط آنان دین خود را زنده کرد و نور خود را به اتمام رسانید.
حدیث چهارم: ویژگیهاى امام معصوم
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَجَعَلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ إخْوانِهِمْ وَ بَنى عَمِّهِمْ وَ الْأدنینَ فَالْأدْنینَ مِنْ ذَوِى أرْحامِهِمْ فُرْقْاناً بَیِّناً یُعْرَفُ بِهِ الْحُجَّهَ مِنَ المْحَجُوج، وَالاْءمامَ مِنَ الْمَأْمُومِ، بِأنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَبَرَأهُمْ مِنَ الْعیُوبِ وَطَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نزَّهَهُمْ مِنَ الْلَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزّانَ عِلْمِهٍ، وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ، وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أیَدَّهُمْ بِالدَّلائلِ، وَ لَوْلا ذلِکَ لَکانَ النّاسُ سَواءً وَ لاَءدَّعى أمْرَاللّه ِ عَزَّوَجَلَّ کُلُ اَحَدٍ وَلَما عُرِفَ الحقُّ مِنَ الْباطِلِ وَ لاَ الْعالِمُ مِنَ الْجاهِلِ.
[بحارالانوار 53: 194.]
از حضرت مهدى علیه السلام نقل شده که فرمود: و میان آن امامان و برادرانشان و پسر عموها و خویشان نزدیک آنان تفاوت آشکارى قرار داد تا حجّت خدا از مردم عادى شناخته شود و امام و مأموم از یکدیگر مشخصّ گردد. از این رو آنان را از گناهان و لغزشها و اشتباهات و پلیدیها و عیبها مصون و معصوم قرار داد و آنان را خزینه هاى علم و حکمت و جایگاه اسرار خود قرار داد و آنان را با دلایل و برهان تأیید کرد و اگر چنین نمى کرد همه مردم برابر بودند و هر کس ادعاى رهبرى و امامت مى کرد و حق و باطل و عالم و نادان تشخیص داده نمى شد.
حدیث پنجم: امـامت دو بـرادر
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ قَدْ أَبَى اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اَنْ یَکُونَ [الإمامَهُ] فى أخَوَیْنِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام
[بحارالانوار 53: 196.]
از امام علیه السلام چنین آمده است: خداوند بزرگ اجازه نداد و نخواست که امامت پس از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در دو برادر جمع شود.
حدیث ششم: امـامت و الطاف خـدا
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ أمَّا الْأئمَّهُ علیهم السلام فَإنَّهُمْ یَسْألُونَ اللّه َ تَعالى فَیَخـْلُقُ وَ یَسْـألُونـَهُ فَیـَرْزُقُ إیجاباً لِمَسْألَتِهِمْ وَ إعْظاماً لِحَقِّهِمْ.
[کتاب الغیبه: 178.]
امام مهدى علیه السلام فرمود: پیشوایان که درود خدا بر آنان باد از خدا درخواست مى کنند پس او پدید مى آورد و آنان از او مى خواهند و او روزى مى دهد، بخاطر اجابت درخواست آنان و احترام و بزرگداشت حق آنان.
حدیث هفتم: امامت از آدم تا خاتم
وَ عَنْهُ علیه السلام:
…أوَلَمْ تَروَا أنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لَکُمْ مَعاقِلَ تَأْوُونَ إلَیْها وَاَعْلاماً تَهْتَدُونَ بِها مِنْ لَدُنْ آدَمَ علیه السلامإلى أنْ ظَهَرَ الْماضى [ابومحمّد ]صَلواتُ اللّه ِ عَلَیْهِ.
[کمال الدین و تمام النعمه 2: 487.]
از آن حضرت نقل شده که فرمود: آیا نمى بینید که خداوند براى شما منابع عقل را قرار داده که به آن منابع پناه مى برید و پرچمها و نشان هایى نصب کرده که بواسطه آنها هدایت مى شوید و این روش از زمان حضرت آدم شروع شد تا اینکه امام عسکرى علیه السلام که درود خدا بر او باد آشکار شد.
حدیث هشتم: خط پایدار امامت
وَ عَنهُ علیه السلام:
أوَلَمْ یَعُلَمُوا انْتِظامَ أَئِمَّتِهِمْ بَعْدَ نَبیِّهِمْ صلی الله علیه و آلهواحِداً بَعْدَ واحِدٍ إلى أنْ أفْضىَ الْأمْرُ بِأمْرِاللّه ِ عَزَّوَجَلَّ إلىَ الماضى ـ یَعْنى الْحَسَنَ بْنَ عَلَىٍّ ـ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیْهِ فَقامَ مَقامَ آبائِهِ علیهم السلام یَهْدى إلىَ الْحَقِّ وَ إلى طَریقٍ مُسْتَقیمٍ.
[کمال الدین و تمام النعمه، 510 ح 42.]
از امام مهدى علیه السلام آمده است: مگر نمى دانند که امامان آنان بعد از پیامبرشان یکى پس از دیگرى به طور منظم آمدند تا به فرمان خدا نوبت به امام پیشین یعنى امام حسن عسکرى علیه السلام رسید که به جاى پدرانش نشست تا به سوى حق و راه مستقیم رهنمون گردد.
حدیث نهم: ارتباط جاودانه
وَ عَنْهُ علیه السلام:
… کُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إذِا أفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَلَمّا قَبَضَهُ اللّه ُ إلَیْهِ ظَنَنْتُمْ أنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ قَدْ قَطَعَ السَّبَبَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ کَلاّ ما کانَ ذلک وَ لایَکُونُ حَتّى تَقُوَمَ السّاعَهُ وَ یَظْهَرُ أمْرُ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمْ کارِهُونَ.
[کمال الدین و تمام النعمه 2: 787.]
امام علیه السلام فرمود: هنگامى که پرچمى پنهان شد پرچم دیگرى پدیدار گردید، و زمانى که ستاره اى غروب کرد ستاره، دیگرى طلوع کرد، زمانى که خداوند امام عسکرى علیه السلام را قبض روح کرد. گمان کردید که واسطه و رابطه بین خدا و خلقش قطع شد ولى هرگز رابطه قطع نشد و تا قیامت قطع نخواهد شد و فرمان خدا غالب و پیروز خواهد شد اگر چه آنان دوست نداشته باشند.
حدیث دهم: اطـاعت جـاودانه
وَ عَنْهُ علیه السلام:
أما سَمِعْتُمْ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنوا اَطیعُوا اللّه َ وَ أطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولُو الأمْرِ مِنْکُمْ. هَلْ أمرٌ إلاّ بِما هُوَ کائِنٌ إلى یَوْمِ القیامَهِ. [کمال الدین و تمام النعمه 2: 487.]
امام زمان علیه السلام فرمود: آیا شنیدید که خداوند بزرگ فرمود: اى کسانى که ایمان آوردید از خدا و رسول و صاحبان فرمان برخود پیروى و فرمانبردارى کنید، آیا مقصود این نیست فرمانى که تا روز قیامت پا برجاست؟
حدیث یازدهم: آگاهى اهلبیت علیه السلام
وَ عَنْهُ علیه السلام:
فَإِنـّا یُحیطُ عِلمـُنا بِأنْبـائِکُمْ، وَلا یَعْزُبُ عَنّا شَى ءٍ مِنَ أخبارِکُمْ وَ مَعْرِفَتِـنا بَالِزَّلَلِ الَّذى أصابَکُمْ.
[بحارالانوار 53: 175.]
امام عصر علیه السلام فرمود: براستى که علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست و نسبت به لغزشهایى که از شما سرمى زند شناخت داریم.
حدیث دوازدهم: توجه اهلبیت علیه السلام به مردم
وَ عَنْهُ علیه السلام:
إنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَلَوْلا ذلِک لَنَزَلَ بِکُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَکُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َ جَلَّ جـَلالُهُ.
[بحار الانوار 53: 175.]
از حضرت نقل شده که فرمود: ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و شما را فراموش نمى کنیم، اگر جز این بود گرفتاریها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشه کن مى کردند پس تقواى خداى بزرگ را پیشه خود سازید.
حدیث سیزدهم: حجت آشکار و پنهان
وَ عَنْهُ علیه السلام:
أما تعْلَمُونَ أنَّ الاَْرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّهٍ إمـّا ظاهِراً وَ إمـّا مَغْمُوراً.
[بحارالانوار، 53: 191.]
به نقلى از امام مهدى علیه السلام فرمود: مـگر نمى دانیـد کـه زمـین، هرگز از حجّت خالى نخواهد بود، آشکار یا غایب و پنهان.
حدیث چهاردهم: یـاد پنـج تن
وَ عَنْهُ علیه السلام:
… اِنَّ زَکَرِیّا علیه السلام سَأَلَ رَبَّهُ أنْ یُعَلِّمَهُ أسْماءَ الْخَمْسَهَ، فَأهْبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئیلَ علیه السلام فَعَلَّمَهُ إیّاهُ فَکانَ زَکَریّا اِذا ذَکَرَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ فاطِمَهَ وَ الْحَسَنَ سُرِّى عَنْهُ هَمُّهُ وَ انْجَلى کَرْبُهُ وَ إذا ذَکَرَ اَلْحُسَیْنَ خَنَقَتْهُ الْعَبْرهَ وَ وَقَعَتْ عَلَیْهِ الْبَهَرَهُ.
[بحارالانوار 52: 84.]
از حضرت مهدى علیه السلام آمده است که فرمود: حضرت زکریّا علیه السلام از خدا خواست تا نامهاى «پنج تن» را به او بیاموزد، پس جبرئیل را بر او نازل کرد، و آموخت. پس از آن هنگامى که نام محمد و على و فاطمه و حسن را یاد آور مى شد غم و اندوهش برطرف مى شد ولى هنگامى که امام حسین را به یاد مى آورد گریه گلویش را مى فشرد و نفسهایش به شماره مى افتاد… .
حدیث پانزدهم: روش امام عسکرى علیه السلام
وَ عَنْهُ علیه السلام فى أبیهِ:
کانَ نُوراً ساطِعاً وَ قَمَراً زَاهِراً، إخْتـارَاللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ ما عِنْـدَهُ، فَمَضى عَلى مِنْهاجِ آبائِهِ علیه السلامحَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ.
[بحارالانوار 53: 191.]
امام دوازدهم در مورد پدر بزرگوارش فرمود: او نورى فروزان و ماهى درخشان بود که خداوند بزرگ آنچه را نزد خود بود، براى او برگزید، پس او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال کرد تا رحلت فرمود.
حدیث شانزدهم: حـق بـا کیـست؟
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَلْیَعْلَمُوا أنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فینا، لایَقُولُ ذلِکَ سِوانا إلاّ کَذّابٌ مُفْتَرٍ وَ لا یَدَّعیهِ غَیْرُنا إلاّ ضالٌّ غَوى.
[کمال الدین و تمام النعمه 510: 42.]
امام عصر علیه السلام فرمود: باید بدانید که حق در میان ما و با ماست، کسى غیر از ما چنین چیزى نمى گوید مگر دروغ گوى افتراء زننده و کسى جز ما چنین ادعایى نمى کند مگر گمراه، گمراه شده.
بخش دوم: مهــدویّـت
حدیث هفدهم: نایب حضرت مهدى علیه السلام
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَأمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعُوا فیها إلى رُواهِ حَدیثِنا فَإنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَ أنَا حُجَّهُ اللّه ِ عَلَیْهِمْ.
[معجم احادیث المهدى علیه السلام، ج 4، ص 294.]
از حضرت مهدى علیه السلام چنین آمده است: امّا در رخدادهایى که پیش مى آید به راویان احادیث ما مراجعه کنید، که آنان حجّت من بر شما هستند و مـن حـجّت خــدا بـر آنـانـم.
حدیث هجدهم: عـامل آسـایش
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ إنـّى لَأمـانٌ لِأهـْلِ الْأرْضِ کَما أنَّ النُّجُومَ أمانُ لِأهْلِ السَّماءِ.
[بحارالانوار 53: 181.]
امام زمان علیه السلام فرمود: مـن مـایـه امنـیت زمیـنیان هسـتم، همانطور که ستارگان موجب امنیت آسمانیانند.
حدیث نوزدهم: خـورشید پنـهان
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ أمّا وَجْهُ الاْءنْتِفاعِ بى فى غَیْبَتى فـَکَالاْءنْتِـفاعِ بِـالشَّـمْسِ إذا غَیَّبَها عَنِ الْأبْصارِ السَّحابُ.
[بحارالانوار 53: 181.]
امام مهدى علیه السلام فرمود: اما چگونگى استفاده از من در زمان غیبتم مثـل بهـره بـردارى از خـورشـید اسـت، هنگامى که ابرها آنرا از چشمها پنهان کنند.
حدیث بیستم: عاقبت منکر مهدى علیه السلام
وَ عَنْهُ علیه السلام:
فَاعْلَمْ أنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ وَ بَیْنَ اَحَدٍ قَرابَهٌ، وَمَنْ أنْکَرَنى فَلَیْسَ مِنّى وَسَبیلُهُ سَبیلَ ابْنِ نُوحٍ.
[کمال الدین و تمام النعمه 2: 484.]
در نامه امام مهدى علیه السلام چنین آمده است: بدان که میان خداى متعال و بندگانش خـویـشى و قـرابـتى نیـست، و کسى که مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نـوح است.
حدیث بیست و یکم: زمــان فـرج
وَ فى تَوقیعِهِ علیه السلام:
وَ أمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإنَّهُ اِلىَ اللّه ِ وَ کَـذِبَ الْوَقـّاتـُونَ.
[بحارالانوار 53: 181.]
در نامه حضرت مهدى علیه السلام آمده است: اما ظهـور فـرج مربوط به خــداست و وقت تعیین کنندگان دروغ گفته اند.
حدیث بیست و دوم: اذن خــدایى
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ إذا أذِنَ اللّه ُ لَنا فىالْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ وَانْحَسَرَ عَنْکُمْ وَاِلىَ اللّه ِ أرْغَبُ فى الْکِفایَهِ وَ جَمیلِ الصُّنْعِ وَ الْوِلایَهِ…
[بحارالانوار 53: 196.]
از حضرت مهدى علیه السلام نقل شده که فرمود: و هنـگامى که بـه مـا اجـازه سـخن داده شود، حق آشکار و باطل ریشه کن واز شما دور خواهد شد، از خــدا مى خواهـم که این مهـمّ را بنحو احسن و در حد کفایت و با ولایت مـا انجام دهد.
حدیث بیست و سوم: زمـان ظـهور
وَ عَنْهُ علیه السلام:
فَقَدْ وَقَعَتْ الغَیْبَهُ الثانِیَهُ فَلا ظُهُورَ إلاّ بَعْدَ إذْنِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ ذلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأمَدِ وَ قَسْوَهِ الْقُلُوبِ، وَ امْتِلاءِ الْأرْضِ جَوْراً.
[کمال الدین و تمام النعمه 516: 44.]
امام عصر علیه السلام فرمود: غیبت دوم به وقوع پیوست، پس ظهورى نخواهد بود مگر بعد از اذن خدا و آن بعد از مدت طولانى و قساوت دلها و پُر شدن زمین از ظلم و ستم خواهد بود .
حدیث بیست و چهارم: رمـز غیبت حضرت
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ اَمّا عِلَّهُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَهِ فَاِنَّ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَسْألُوا عَنْ أشْـیاءَ اِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ.
[-مائده: 101.]
إنَّهُ لَمْ یَکُنْ اَحَـدٌ مِنْ آبائی إلاّ وَ قَـدْ وَقَعَـتْ فى عُنُقِهِ بَیْـعَهٌ لِطاغِیَهِ زَمـانِهِ وَ إنّى أخْـرُجُ حینَ أخْرُجُ وَ لا بَیْعَهَ لِأحَـدٍ مِنَ الطَّواغِیتِ فِىعُنَقى.
[کمال الدین و تمام النعمه 485: 4.]
از حضرت ولى عصر علیه السلام نقل شده که فرمود: اما در مورد علّت غیبت، خداوند متعال مى فرماید: اى ایمان آورندگان از چیزهایى که اگر روشن شود بدتان مى آید سئوال نکنید. زیرا هیچ یک از پدران من نبودند جز اینکه تعهدى نسبت به طاغى زمان خود داشتند ولى زمانى که من خروج کنم هیچ تعهدى نسبت به هیچ یک از طاغوت ها ندارم (یعنى در برابر هیچ کس وظیفه تقیه ندارم).
حدیث بیست و پنجم: توفـیق دیــدار
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ لَوْ اَنَّ أشیاعَنا وَ فَقَّهُمُ اللّه ُ لِطاعَتِهِ، عَلى اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ، لَما تأخَرَّ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمْ السَّعادَهُ بِمُشاهِدَتِنا، عَلى حقِّ الْمَعْرِفَهِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُکْرِهُهُ.
[بحارالانوار 53: 177.]
از امام علیه السلام نقل شده که به شیخ مفید فرمود: اگر دلهاى شیعیان ما ـ که خداوند آنان را براى اطاعت خودش موفق کند ـ در وفا کردن به پیمانشان یکى بود هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخیر نمى افتاد، بلکه سعادت دیدار با ما همراه با شناخت و صداقت براى آنان زود به دست مى آمد، چیزى جز کارهاى ناشایست آنان ما را از ایشان محبوس نمى سازد.
حدیث بیست و ششم: وظیفه زمان غیبت
وَ عَنْهُ علیه السلام:
فَاغْلُقُوا أبْوابَ السُؤالِ عَمّا لا یَعْنیکُمْ وَ لا تَتَکَلَّـفُوا عِلْمَ ما قَـدْ کَـفَیتُمْ وَ أکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَإنَّ ذلِکَ فَرَجَکُمْ.
[بحارالانوار 53: 181.]
امام زمان علیه السلام فرمود: درهاى سئوال از چیزهایى را که براى شما مفید نیست ببندید و خود را در مورد دانستن چیزهاى غیرلازم به زحمت نیندازید، و درمورد تعجیل فرج زیاد دعا کنید زیرا که موجب فرج خواهدشد.
حدیث بیست و هفتم: خـاتم اوصـیا
وَ عَنْهُ علیه السلام:
أنـَا خـاتَمُ الاَوْصِـیاءِ وَ بى یَدْفَعُ اللّه ُ البَلاءَ عَنْ أهْلى وَ شیعَتى.
[بحارالانوار 52: 30.]
آن حضرت فرمود: من خاتم اوصیا هستم و خداوند بواسطه من بلا را از خانواده و شیعیانم بر طرف مى کند.
بخش سوم: بیـت المـال
حدیث بیست و هشتم: حکـمت خـمس
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ أمّا أمْوالُکُمْ فَلانَقْبَلُها اِلاّ لِتَطْهُرُوا فَمَنْ شاءَ فَلْیَصِلْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَقْطَعْ فَمـا اتـانَا اللّه ُ خیْرْ مِمّـا اتـاکُمْ.
[بحارالانوار 53: 180.]
از امام مهدى علیه السلام نقل شده که فرمود: اما اموال شما ما آنها را فقط براى این مى پذیریم که شما پاکیزه شوید، پس هر کس بخواهد ـ که پاک شود ـ برساند و هر کس مایل است قطع کند، پس آنچه خدا به ما عطا فرموده است بهتر و برتر است از آنچه به شما داده است.
حدیث بیست و نهم: مـال حــرام
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ أَمّـا ما وَصَلْتَنا بِهِ فَـلا قَبُـولَ عِنْدَنـا إلاّ ما طابَ وَ طَهُرَ وَ ثَمَنُ الْمُغَنِّیَهِ حَرامٌ.
[معجم احادیث المهدى علیه السلام، ج 4، ص 294.]
از حضرت مهدى علیه السلام در پاسخ اسحاق بن یعقوب چنین آمده است: اما آنچه را که به ما رساندى مورد قبول نیست مـگر آنچـه پـاک و پاکـیزه باشـد و دستمزد آوازخوان حرام است.
حدیث سی ام: حلال شمردن خمس
وَ عَنْهُ علیه السلام:
بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ لَعْنَهُ اللّه ِ وَ الْمَلائِکَهِ وَالنّاسِ أجْمَعینَ عَلى مَنِ اسْتَحَّلَ مِنْ أمْوالِنا دِرْهَماً.
[بحارالانوار 53: 183.]
امام زمان علیه السلام فرمود: به نام خداوند بخشنده مهربان، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم جهان برکسى باد که درهمى از اموال ما را حلال بداند.
حدیث سی و یکم: تصـرف خـمس
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ أمّا ما سَئلْتَ عَنْهُ مِنْ أمْرِمَنْ یَسْتَحِلُّ ما فىیَدِهِ مِنْ أمْوالِنا أوْ یَتَصَرَّفَ فیهِ تَصَرُّفُهُ فى مالِهِ مِنْ غَیْرِ أمْرِنا فَمَنْ فَعَلَ ذلِکَ فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ نَحْنُ خُصَماؤهُ یَوْمَ الْقیامَهِ.
[کمال الدین و تمام النعمه 520: 49.]
امام علیه السلام خطاب به محمد بن جعفر اسدى فرمود: اما آنچه در مورد کسى پرسیدى که اموال ما در دست اوست و حلال مى شمارد یا بدون دستور ما در آن تصرف کند همانگونه که در مال خود تصرف مى کند، بدان کسى که چنین کند، ملعون است و ما روز قیامت دشمنان او خواهیم بود.
حدیث سی و دوم: خـوردن خـمس
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَمَنْ أکَلَ مِنْ أمْوالِنا شَیْئاً فَإنَّما یَأکُلُ فى بَطنِهِ ناراً وَ سَیَـصْلى سَعـیراً.
[بحارالانوار 53: 183.]
امام علیه السلام فرمود: کسى که از امـوال ما چـیزى بخـورد همانند این است که آتش را مى خورد و به زودى به جهنم خـواهد رسـید.
حدیث سی و سوم: حـرام خـورى
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَأمّـا الْمُتَلَبـَّسُونَ بِأمْـوالِنـا فَمَنِ اسْتَحَلَّ شَیْئاً مِنْها فَأکَلَهُ فَـإنـَّما یَـأکُلُ النّـیرانَ.
[بحارالانوار 53: 181.]
از امام مهدى علیه السلام آمده است: امـا کسانى که امـوال مـا را در دست گرفته اند، پس هر کس چیزى از آن را مباح شمارد و بخورد هـمانا آتش خــورده اسـت.
فصل چهارم: متفرقات
حدیث سی و چهارم: پیروزى حق و نابودى باطل
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ حَمْداً لا شَریکَ لَهُ عـَلى إحْسانِهِ إلَیْنا وَ فـَضْلِهِ عـَلَیْنا، أبَى اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إلاّ إتْماماً وَ لِلْباطِلِ إلاّ زَهُوقاً.
[بحارالانوار 53: 193.]
از حضرت نقل شده که فرمود: حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است و همتایى ندارد. ستایش بخاطر احسانش به ما و نیکى او بر ما، خداوند بزرگ و با عظمت براى حق جز پایدارى و کمال چیزى نمى پسندد و براى باطل نیز جز نابودى چیزى مقدر نکرده است.
حدیث سی و پنجم: در پى رهــایى
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ أنـَا أعُـوذُ بِاللّه ِ مِنَ الْعـَمى بَعْدَ الْجَـلاء، وَمِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْأعْمالِ، وَ مُرْدیـاتِ الْفِـتَنِ فَإنـَّهُ عَـزَّ وَ جَـلَّ یَقُـولُ: الم أحَسِبَ النّاسُ أنْ یُتْرَکُوا أنْ یَقُولُوا آمَنـّا وَهُــمْ لا یُفْتـَنُون. [بحارالانوار 53: 190.]
حضرت مهدى علیه السلام فرمود: به خدا پناه مى برم از کورى بعد از روشنایى و روشن بینى و از گمراهى بعد از هدایت، و از چیزهایى که موجب نابودى اعمال مى شود و به او پناه مى برم از آزمایشهاى هلاک کننده. زیرا خداوند متعال فرماید: آیا مردم تصور مى کنند همین که گفتند ایمان آوردیم رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند؟
حدیث سی و ششم: نمـاز و شیطان
وَ عَنْهُ علیه السلام:
… فَما أرْغَمُ أنْفُ الشَیْطانَ بِشَى ءٍ مِثْلَ الصَّلاهِ، فَصَـلِّها وَ أرْ غَـمْ أنْـفَ الشَّـیْطانَ.
[بحارالانوار 53: 182.]
در پاسخ شخصى که از نماز در وقت طلوع و غروب آفتاب سؤال کرده بود فرمود: با هیچ چیز مثل نماز، بینى شیطان به خاک مالیده نمى شود پس نماز را به پادار و بینى شیطان را به خاک بمال.
حدیث سی و هفتم: حق رهگذران از باغ
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ أمّا ما سَألْتَ عَنْهُ مِنَ الثِّمارِ مِنْ أمْوالِنا یَمُرُّ بِهِ الْمارُّ فَیَتَناوَلُ مِنْهُ وَ یَأکُلُ هَلْ یَحِلُّ لَهُ ذلِکَ؟ فَإنَّهُ یَحِلُّ لَهُ أکْلُهُ، وَ یَحْرُمُ عَلَیْهِ حَمْلُهُ.
[بحارالانوار 53: 183.]
امام مهدى علیه السلام فرمود: اما سئوال کردى که شخصى به میوه جات اموال ما مى گذرد و از آن برداشته و مى خورد (حق المارّه) آیا حلال است یا خیر؟ پاسخ این است خوردن برایش حلال است ولى بردن آن حرام است.
حدیث سی و هشتم: شرط استفاده از وقف
وَ عَنْهُ علیه السلام:
وَ أمّا ما سَئَلْتَ عَنْهُ مِنْ اَمْرِ الْوَقْفِ عَلى ناحِیَتِنا وَ مـا یَجْـعَلُ لَنا ثُمَّ یَحْـتاجُ اِلَیْهِ صـاحِبُهُ، فَکُلُّ ما لَمْ یُسَلِّمْ فَصاحِبُهُ فیهِ بِالْخِیارِ، وَ کُلَّـما سَـلَّمَ فَلاخیارَ لِصـاحِبِهِ فیهِ، إحْتاجَ اَوْ لَمْ یَحْتَجْ، إفْتَقَر إلَیْهِ أوِاسْتَغْنى عَنْهُ.
[بحارالانوار 53: 182.]
از حضرت نقل شده که فرمود: اما آنچه در مورد وقف براى ما سؤال کردى و آنچه که صاحبش براى ما قرار مى دهد و بعد به آن احتیاج پیدا مى کند پاسخ این است که هر چیزى را که هنوز تحویل نداده صاحبش مختار است و هر چه را که تحویل داده دیگر حق ندارد چه به آن نیازمند باشد یا نباشد.
حدیث سی و نهم: تبــار برگزیـده
وَ عَنْهُ علیه السلام:
أنَـا بَقِیـَّهٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخـیرَهٌ مِنْ نُـوحٍ وَمُصْطفى مِنْ إبراهیمَ وَصَفْوَهٍ مِنْ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.
[غیبت نعمانى: 281، ح 67.]
از آن حضرت آمده که چنین گوید: من باقیـمانده از آدم و ذخـیره نـوح و برگزیده از ابراهیم و خلاصه محمد [که درود خدا بر آنان باد ]مى بـاشـم.
حدیث چهلم: هر سـال در حجّ
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمانَ الْعَمْرى رَضِىَ اللّه ُ عَنْهُ قالَ، سَمِعْتُهُ یَقُولُ:
وَاللّه ِ إنَّ صاحِبَ هذَاالْأمْرِ لَیَحْضُرَالْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَهٍ، فَیَرى النّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لایَعْرِفُونَهُ.
[کمال الدین و تمام النعمه 440: 8.]
محمد بن عثمان عمرى[نایب امام علیه السلام ] گوید: از حضرت شنیدم که مى فرمود: بخدا قسم صاحب الامر هرسال در مراسم حج حضور پیدا مى کند و مردم را مى بیند و آنان را مى شناسد ولى مردم او را مى بینند ولى او را نمى شناسند.
منبع : چهل حدیث « گهرهاى مهدوى » علیه السلام ، محمود شریفى