حضرت صفیه دختر عبدالمطلب علیهماالسلام فرمود: من قابله حضرت امام حسین (ع ) بود. وقتى که آن حضرت متولد شد، حضرت رسول (ص ) فرمود: اى عمه فرزندم را بیاور ببینم . گفتم : یا رسول الله هنوز آن را پاکیزه نکرده ام . حضرت فرمود: تو آن را پاکیزه کنى ؟! خدا آن را ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): خبر جبرئیل
حضرت جبرئیل (ع ) پیش از ولادت حضرت سیدالشهداء بر حضرت رسول اکرم (ص ) نازل شد، و فرمود: خداوند متعال به تو پسرى میدهد که امت تو بعد از تو او را شهید خواهند کرد. حضرت رسول (ص ) صداى گریه شان بلند شد و فرمود: اى جبرئیل ما به اینچنین فرزندى احتیاج نداریم ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): ثواب عزاداران حسینی
روزى حسين گريه كنان خدمت مادرش فاطمه آمد و عرض كرد: جدم پيامبر از من سير شده از بس كه به خدمتش رفته ام ، حضرت فاطمه (عليهاالسلام ) فرمود: مادرت فدايت شود مگر چه شده ؟
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): خاک اشک زا
حضرت على (ع ) فرمود: یکروز خدمت حضرت پیغمبراکرم (ص ) وارد شدم ، دیدم چشمان مبارک حضرت گریان است ، عرض کردم : پدر و مادرم فداى شما اى پیغمبر خدا چه شده ؟! آیا کسى شما را ناراحت کرده ؟! چرا گریه مى کنید؟! حضرت رسول (ص ) فرمود: چند لحظه قبل حضرت ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): استرجاع پیامبر(ص)
چون دو سال از ولادت حضرت سیدالشهداء (ع ) گذشت ، حضرت رسول الله (ص ) به سفرى رفت ، پس روزى در اثنا راه ایستاد و فرمود (انالله وانا الیه راجعون ) ((ما از خدائیم و بسوى او باز مى گردیم )). و گریه زیادى کرد. چون سببش را سئوال کردند: فرمود: جبرئیل مرا ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): لقب سیدالشهداء توسط پیامبر(ص)
پس از مراجعت از سفرى حضرت رسول اکرم (ص ) با حزن و اندوه بالاى منبررفت حضرت حسن و حسین (ع ) را هم به همراهش بالاى منبر برد، پس خطبه اى خواند و موعظه نمود، پس دست راست بر سر حسن (ع ) و دست چپ را بر سر حسین گذاشت و فرمود: خدایا، ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه پدر و دختر
حضرت زهرا (ع ) حضرت سیدالشهدا را بغل کرده بودند، حضرت رسول الله (ص ) حضرت را از بغل دختر گرامشان گرفتند گریه کردند و فرمودند: خدا قاتلین تو را لعنت کند. خدا کسانى را که لباسهایت را از تنت در آورند لعنت کند. خدا بکشد آن کسانى را که همدیگر را بر علیه تو ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه جبرئیل
يك روز عيد حضرت امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) به حجره جدشان حضرت رسول الله (ص ) وارد شدند و فرمودند: يا جداّه امروز روز عيد است و
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): حزن پیامبر(ص)
جمیع حالات امام حسین (ع ) اسبات حزن و گریه پیغمبربود. چنانکه هر وقت او را به دوش مبارک بر میداشت و سرش بر دوش او تکیه مى کرد بیاد مى آورد سر او را بر روى نیزه ها….، پس مى گریست . و به اصحاب مى فرمود: گویا مى بینم اسیران را بر شتران ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): اشک على (ع)
ابن عباس مى گوید: در رکاب حضرت امیرالمؤمنین (ع ) بودم در زمانى که به صفین تشریف مى بردند، وقتى که به نینوا رسیدیم، نزدیک شط فرات بود، با صداى بلند فرمود: یابن عباس آیا این مکان را مى شناسى ؟ عرض کردم : خیر نمى شناسم ! فرمود: اگر مى شناختى مثل من ، ...
داستانهایی از امام حسین (ع): نتیجه یاری نکردن امام حسین(ع)
هرثمه ابن ابى مسلم نقل کرده که با حضرت امیرالمؤمنین (ع ) از صفین مراجعت مى کردیم، سر زمین کربلا رسیدیم پس حضرت از نماز صبح فارغ شد، و قدرى از خاک آنجا برداشت و گریه کرد و فرمود: عجب خاکى هستى، که از تو جمعى محشور خواهند شد بدون حساب وارد بهشت مى شوند. ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): پسر پیامبر فدایی حسین(ع)
ابن عباس مى گوید: یک روز خدمت پیغمبر (ص ) خدا مشرف بودم و آن حضرت ، حسین (ع ) را روى زانوى راست خود نشانیده بود و ابراهیم پسر خود را روى زانوى چپ نشانده بود، گاهى حسین را و گاهى ابراهیم را مى بوسید، ناگاه آثار وحى بر آن حضرت ظاهر شد بعد ...