سیره رسول خدا (ص) ‏درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست‏ (2)

سیره رسول خدا (ص) ‏درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست‏ (2)

نویسنده : علی حسینی

نکته بسیار مهم در پایان این روایت است که حضرت رسول – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – به علت این حکم خود اشاره مى‌فرمایند که در اسلام ضرر زدن به خود و دیگران جایز نیست و جلوگیرى از نوشیدن دام‌ها از آب چاه‌ها نوعى زیان رسانى به آنها و صاحبان آنها به شمار مى‌آید. بدین سان، پیامبر خدا طى این حکم جلوى محروم کردن مردم را از آب چاه‌ها و از مرتع‌ها گرفت.
در حدیث دیگرى آن حضرت فرمود:
«کسى که مانع استفاده از آب‌هاى جارى و روان شود، ملعون است.»(47)
نیز آن حضرت فرمود:
«مسلمانان در سه چیز مشترک اند، آب، مرتع و آتش.»(48)
مشکل دیگر درباره آب‌ها آن بود که روستاهاى واقع در بالا دست و نزدیک منطقه محل جریان و سرچشمه آب مى‌توانستند جلوى جریان آب را به مزرعه‌ها و نخلستان‌هاى پایین دست بگیرند و از رسیدن آب به مزارع و باغ‌ها و نخلستان‌هاى آنها جلوگیرى کنند. بدین‌سان حضرت به آن دسته از مردم که در پى به دست گرفتن انحصار زمین‌هاى مرغوب و یا زمین‌هاى منطقه‌اى خاص و یا آب‌ها و مرتع‌ها بودند، اعلام داشت که بر پایه قانون اسلام مجاز نیستند به این عمل دست زنند و باید این اندیشه و روش را از خود دور کنند و همان طور که خواهد آمد زمین از آن کسى است که آن را احیا کند.
در روایتى دیگر این مسأله به صورت قانونى کلى از سوى آن حضرت بیان شده است.
امام صادق – علیه السلام – فرمود:
«جدم رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – درباره آبیارى نخلستان‌ها با سیلاب مقرر فرمود که نخست نخلستانهاى بالادست، قبل از نخلستان‌هاى پایین دست آبیارى شوند، به گونه‌اى که آب به اندازه غوزک پا در آنها جمع شود. آن گاه آب به زمین‌هاى پایین هدایت شود و این روش همچنان ادامه مى‌یابد تا آبیارى باغ‌ها و نخلستانها به فرجام برسد و آب تمام شود.»(49)
از این روایت‌ها و روایت‌هاى مشابه نکته‌هاى مختلفى به دست مى‌آید:
1 – مقصود از سیلاب، آب‌هاى باران و خدادادى است در مقابل آبهایى که مالک خاص دارد و نه سیلاب به معناى عامیانه آن. حضرت – صلى‌الله‌علیه وآله – مى‌فرمود این آب در انحصار گروهى خاص نیست.
2 – همان طور که در روایات خواندیم این آب در انحصار گروهى خاص نیست و همه صاحبان باغ‌ها و مزرعه‌ها مى‌توانند از آن استفاده کنند.
3 – در شیوه آبیارى و تقسیم آب – که بسیار اهمیت دارد رسول خدا – صلى‌الله‌علیه‌وآله – مقرر فرمود به ترتیب از زمین‌هاى بالا به سمت پایین آبیارى شروع شود. به نظر مى‌رسد این بهترین شیوه تقسیم براى صرفه جویى از آب و بهینه‌ترین بهره‌بردارى از آب در مناطق مشابه است؛ چه این که در این روش افزون بر این که همه زمین‌ها سیراب مى‌شوند، هم نیروى انسانى کم‌ترى براى تقسیم آب مورد نیاز است و هم نزاع و اختلاف پیش نمى‌آید.
4 – صاحبان زمین‌ها و باغ‌هاى بالادست مجاز نیستند هر مقدار که بخواهند از آب استفاده کنند؛ بلکه تنها حق دارند به مقدار معقول، یعنى اندازه‌اى که نیاز درختان و مزرعه‌هاى آنها را بر آورده کند، از آن آب‌ها استفاده کنند، به همان سان که آنان نمى‌توانند این آب را به روستاها و مالکان زمین‌هاى میان دست و پایین دست بفروشند و یا به هر شکل آنان را از این آب محروم سازند. به عنوان نمونه، هر گاه مشاجره‌اى و نزاعى میان دو روستا واقع شد، جلوى آب را بگیرند. بدین سان بود که صاحبان مزرعه‌ها و زمین‌هاى پایین دست از امنیت برخوردار شدند.
5 – همان طور که در این روایات خواندیم فروختن آب‌هاى رودخانه‌ها و آب‌هاى خدادادى جایز نیست و نیز فروش مرتع‌هاى عمومى، اما هر گاه کسى از طریق مشروع مالک آب و مرتع شده باشد، فروش آن جایز است و مى‌تواند آب یا مرتع خصوصى خود را که به طور قانونى فرا چنگ آورده بفروشد و یا اجازه دهد. (50) مانند آبى که آن را حیازت کرده باشد یا آب چاهى که آن را حفر کرده باشد صد البته در چهارچوب احکام شرعى.
6 – درباره مالکیت آب و مراتع و آبیارى احکام فقهى مختلف و بسیار دقیقى وجود دارد که این مقاله در پى تبیین دقیق آنها نیست و خوانندگان ارجمند به منابع فقهى مراجعه کنند. افزون بر آن چه آورده شد پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – مسایل بسیار مهم حقوقى زمین و آب را براى مردم، به عنوان حکم شرع، بیان فرمود که فهرست آنها به قرار زیر است:
یک: حریم قنات‌ها، چاه‌ها و چشمه‌ها، آن حضرت با تبیین دقیق حریم قنات‌ها، چاه‌ها، و چشمه‌ها از خشکانیدن چاه‌هاى دیگران جلوگیرى کرد، (51) و اجازه نداد کسى با حفر چاه یا قنات در حریم منابع آبى دیگران به آنان ضرر برساند. (52) حتى رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – حریم درختان را با دقت بیان فرمود؛
دو: نهى شد از سوزاندن، غرق کردن و از بین بردن مزرعه‌ها و درختان حتى در حال جنگ؛ (53)
سه: احکام فقهى خرید و فروش زمین، آب، انواع محصولات کشاورزى که فقه اسلامى به ویژه فقه شیعه در این باره از محتواى بسیار غنى برخوردار است(54) و این نکته نیز از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است؛
چهار: احکام فقهى اجاره زمین، که روایات فراوانى در این باره از آن حضرت رسیده است؛ (55)
پنج: احکام مزارعه؛ مزارعه به معناى آن است که مالک زمین آن را به دهقانى واگذارد تا او در آن زمین کشت کرده و محصول طبق توافق طرفین میان آنها تقسیم شود. (56) این مسأله بسیار مهم است، چه این که حق دهقان و مالک زمین در مکتب‌هاى مختلف مورد توجه قرار گرفته است؛
شش: احکام مساقات؛ مساقات به این معناست که شخصى اداره و آبیارى درختان و باغ خود را به دیگرى واگذارد و در مقابل بخشى از محصول آن را – طبق توافق طرفین – به او واگذارد؛ (57)
هفت: احکام فقهى زمین غصب شده و کسى که در زمین دیگران درختى بنشاند و یا کشاورزى کند؛ (58)
هشت: احکام احیاى زمین‌هاى موات و مقررات مرتبط به آن و شرایط آن؛ (59)
نه: مسایل مرتبط به انفال(60) و احکم فقهى آنها و نیز مباحات عامه و مشترکات. (61)
به عنوان نمونه برخى از احادیث رسیده از رسول اخدا – صلى‌اللَّه علیه و آله – درباره گروهى از مسایل یاد شده (احیاى موات) در این بخش نقل مى‌شود.
امام صادق – علیه السلام – فرمود:
«جدم، رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – معاوضه و معامله خرماى سر درختى با خرماى خشک و خوشه درو نشده را با گندم ممنوع ساخت و نیز منع فرمود که حق آبه و آب‌هاى روان رودخانه را به دیگران بفروشند. فقط حق دارند به دیگران تفویض کنند و همچنین مازاد آبى که سد بسته‌اند فقط مى‌توانند به همسایگان خود عاریه دهند.»(62)
همان طور که اشاره شد آن حضرت حتى مسایل ریز را در این باره تبیین مى‌فرمود.
از امام صادق – علیه السلام – در این باره چنین نقل شده است.
«باید میان دو چاه آب در زمین سخت، پانصد ذراع (260 متر) فاصله باشد و در زمین سست هزار ذراع.»
امام صادق – علیه السلام – فرمود:
«شخصى قناتى در کوهستان حفر کرده بود که یک سال تمام آب آن یک سان برقرار بود. شخص دیگرى در همان کوهستان و در کنار او قنات دیگرى حفر کرد. میان این دو تن نزاع در گرفت که این قنات به قنات دیگرى خسارت زده است. جدم رسول خدا – صلى‌اللَّه علیه و آله – فرمود: باید هر شب به یک قنات بروند و اندازه بگیرند تا معلوم شود آب کدام یک از دو قنات کم مى‌شود. اگر قنات دومى آب قنات اول را بکشد، باید آن را پر کند و اگر قنات اولى آب قنات دوم را بکشد، صاحب دومین قنات حقى بر صاحب قنات اول نخواهد داشت.»(63)
بر طبق روایتى دیگر امام صادق – علیه السلام – فرمود:
«مردم مدینه باغ‌ها و نخلستان‌هاى خود را مى‌فروختند و یک یا دو درخت آن را براى مصارف شخصى استثنا مى‌کردند. چون هنگام برداشت محصول میان صاحب باغ و صاحب درخت نزاع و مشاجره مى‌شد، جدم رسول خدا – صلوات الله علیه وآله – حکم فرمود که هر درختى به اندازه شاخه‌هاى آن حریم حقوقى دارد و صاحب درخت حق دارد به همین مقدار از سطح زمین و فضاى زیر درخت استفاده کند.»(64)
بر طبق روایتى دیگر، رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – فرمود:
«حریم نخل به اندازه طول شاخه‌هاى آن است.»(65)
در برخى از این روایات پس از آن که پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – حریم قنات، چاه و یا نخل و دیگر مسایل مرتبط به آنها را بیان فرموده‌اند، در پایان اشاره کرده‌اند که در اسلام ضرر وجود ندارد(66) و نباید به دیگران ضرر زد و از نفع رساندن به یکدیگر امتناع نورزید. (67)
همه مى‌دانیم که نباید به دیگران ضرر زد و باید هماره از تجاوز به حقوق دیگران پرهیز کرد و در استوارى عدالت کوشید. این شعار کلى است که تا مصداق‌هاى آن شخص نشود، در عمل چندان تأثیرى ندارد، چرا که بسیارى از ظالمان همواره زیر چتر عدالت جویى ستم کرده پا روى حقوق دیگران گذاشته‌اند. همان طور که اشاره شد پیامبر خدا – صلى الله علیه وآله – همواره فریاد عدالت خواهى داد و آیات عدالت را بر مردمان مى‌خواند و با تعبیرى رسا و زیبا از عظمت ستم ستیزى سخن مى‌گفت، اما آن حضرت هرگز به این گفته‌ها بسنده نکرد و در عرصه عملى در حوزه حقوق مردم در مزرعه‌ها، باغها، نخلستان‌ها و آب‌ها مصداق‌هاى عدالت را مشخص کرد و آن را از مرحله گفته و شعار به مرحله اجرا و عمل وارد ساخت. رسول خدا – صلى الله علیه و آله – در این باره بسى شفاف و دقیق احکام الهى را که به طور کامل عادلانه بود، و حقوق همه اقشار را تأمین مى‌کرد، بیان کرد و خود بر طبق آنها میان مردم حکم مى‌کرد و در پرتو این قضاوت‌ها و دستورهاى دادگرانه بود که عدالت را در عرصه مسایل زمین، آب و کشاورزى گسترانید و استوار ساخت.

آب و زمین، احیاى موات‌
همان طور که اشاره شد رسول خدا – صلى الله علیه و آله – با سرزمین سوخته و کشاورزى و دام دارى نابسامانى مواجه بود. از سویى به هم ریختگى و بى‌نظمى و نبود سیاست روشن و سودمندى در این باره، و از سویى، ابهامات گسترده در حقوق آب و زمین که دستمایه اصلى کشاورزان است افزون بر دیگر مشکلات که گروهى از آنها گفته آمد، کشاورزى و دام دارى را تا مرحله از هم پاشیدگى پیش برده بود. پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – در آن شرایط خاص اعلام فرمود هر کس زمینى از زمین‌هاى بایر و موات را آباد کند از آن او خواهد بود.
امام باقر و امام صادق – علیهما السلام – فرمودند: «رسول خدا – صلوات الله علیه و آله – فرمودند:
«من أحیا ارضا مواتا فهى له.»(68)
«هر کس زمین مرده را آباد کند صاحب زمین خواهد بود.»
آن حضرت فرمود:
«هر کس درختى بنشاند یا پیش از دیگران، زمینى را حفر کند (چاه آب یا قناتى حفر کند) یا زمین مرده را آباد کند، پس به حکم خداوند عزوجل و رسولش – صلى الله علیه و آله – این درخت، چاه، و زمین از آن او خواهد بود.»(69)
این حکم مرهمى بود شفابخش که بر زخم کهنه کشاورزى آن روزگار گذاشته شد، و بارقه امید در چشمان کشاورزان درخشید. در آن روزگار که حفرقنات، کندن چاه، آباد کردن زمین و آن را به مرحله محصول دهى رسانیدن کار بسیار دشوارى بود، ولى نتیجه فهم و سازنده‌اى براى صاحبان آنها داشت.
زمین‌هاى اطراف مدینه و دیگر شهرهاى حجاز و جامعه اسلامى فراوان بود و رغبت و انگیزه براى انجام این کار بزرگ، کم بود؛ زیرا تضمینى براى حفظ و عدم تخریب آن وجود نداشت؛ پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – با اعلام قاطع مالکیت براى احیا کنندگان و مقدس ساختن آن در پرتو قاعده پیوند دین و دنیا و ایجاد فرهنگ سازى براى کشاورزان و کشاورزى در اعماق جان مسلمانان انگیزه‌هاى بسیار نیرومند و همت‌هاى والایى در این باره آفرید، چه این که ارزش و فضیلت کشاورزى را به آنان فهمانید. بدین سان زمین‌ها را به کسانى که در پى آبادانى آنها بودند، واگذار مى‌کرد و از طرفى، از دست نااهلان باز مى‌ستاند.
نیز به کسى اجازه نمى‌داد زمین‌ها را غرق کند و دیگران را از بهره‌ورى از آنها محروم گرداند. اینها سبب شد امنیت سنگینى بر سر مسأله زمین و قوانین آن سایه افکند و در سایه آرامش آفرین این امنیت شغلى و مالى بود که مردمان بسیارى به کشاورزى روى آوردند. در موازات همین مسأله رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – مسایل آب را نیز حل کرد، بدین سان که زمینه استفاده از آب‌هاى عمومى را براى همگان فراهم ساخت و آب‌هاى عمومى را تعریف کرد و چگونگى تقسیم و توزیع آنها را معلوم ساخت و از ملکیت مشروع مالکان چاه‌ها به طور قاطع حمایت کرد.
در واقع، تعیین روشن احکام فقهى و حقوقى آب و زمین زمینه را براى رشد شتابان و شکوفایى گسترده کشاورزى و باغ دارى در جامعه اسلامى فراهم ساخت.

گام سوم: اجرا، پى‌گیرى، و استقامت‌
بى شک قانون خوب و عادلانه شرط توسعه و پیش رفت است، اما شرط لازم است و نه شرط کافى. قانون براى عمل است و خود به تنهایى تاثیرى ندارد. در بسیارى از کشورها در روزگار ما قانون‌هاى خوبى وجود دارد اما به آن عمل نمى‌شود و در نتیجه از آزادى، عدالت و پیش رفت فقط اسمى مانده، همان طور که اعتقاد به اسلام و افتخار به قرآن و رسول خدا و امیرمؤمنان – علیهما السلام – گر چه بسیار خوب است اما وقتى جامعه اسلامى مى‌تواند سربرافرازد و به قله فلاح و سعادت صعود کند که قرآن را کتاب زندگى و رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – را الگوى خود قرار دهد، و رمز و راز عقب ماندگى کشورهاى اسلامى را در روزگار ما در این نکته مهم باید جست‌وجو کرد.
مسلمانان در روزگار ما جز اندکى از آنان عملا قرآن را مهجور کرده(70) و به آن پشت کرده‌اند، و سنت رسول خدا را جز در بخشى از زندگى خود وارد نکرده‌اند. مقصود آن نیست که همه مسلمانان این گونه‌اند، بلکه جامعه‌هاى اسلامى رنگ و رو و سمت و سوى قرآنى و نبوى ندارند. پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – به شدت و با دقت به قوانین وضع شده خود پاى بند بود. آن یگانه روزگار و سرور پیامبران همه توان خود را در مسیر اجراى این دستورها و قوانین مصروف داشت؛ خود نخستین، بهترین و دقیق‌ترین کسى بود که به قانون‌هاى مرتبط به زمین، آب و مراتع و دام عمل مى‌کرد، با دست خود درخت مى‌کاشت، در جنگ‌ها – جز در موارد ضرورى که قانون اجازه داده است – از قطع درختان، به آتش کشیدن مزرعه‌ها و غرق کردن نخلستان‌ها امتناع مى‌ورزید و خلاصه خود کشاورزى مى‌کرد و مى‌فرمود همه پیامبران جز ادریس – کشاورز بوده‌اند.
بر پایه برخى از روایات، پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – که مى‌فرمود: «هر کسى زمینى را آباد کند، صاحب آن خواهد شد»، جلوى برخى واگذارى‌هاى زمین را گرفت و تنها زمین هایى را که به اهلش واگذار شده بود، (71) پس نگرفت. پس از جنگ خیبر، براى این که زمین‌هاى خیبر آباد یا آبادتر شود، زمین‌ها را به اهل خیبر واگذاشت تا در آنها کار کنند و آنها را آباد کنند و مالیات و اجاره آن را به حکومت اسلامى بپردازند. (72) همواره در زندگى شخصى خود با استفاده از راه‌هاى مختلف مى‌کوشید ارزش کشاورزى را بنمایاند. وقتى سؤال مى‌شد کدام مال، بهترین مال است براى صدقه دادن. پاسخ داد: «محصولات کشاورزى و گوسفند»(73) و نیز در پاسخ به این پرسش که بهترین ثروت جیست؟ فرمود: «بهترین ثروت کشاورزى است اگر به طور صحیح و اصلاح شده انجام گیرد و زکات آن داده شود. و در مرحله بعد به دامدارى اشاره فرمود و آن را پس از کشاورزى بهترین کار دانست و در مرتبه سوم فرمود: درختان استوار و بلند خرما که در گل مى‌رویند و درختانى که در بیابان‌هاى خشک و تفتیده میوه مى‌دهند. و در پایان دوباره به درخت خرما اشاره کرد و از فروختن آن نهى فرمود.»(74)
بر طبق روایتى دیگر فرمود:
«بهترین مال دسته‌هاى طولانى، شکیل و منظم خرما و درختان میوه دار است.»(75)
بدین سان، آن حضرت بسیار از فضیلت کشاورزان و کشاورزى، درخت کارى سخن مى‌گفت، و این مسأله را به روش‌هاى مختلف در ذهن‌هاى مسلمانان تثبت مى‌کرد. به گونه‌اى که ارزش کشاورزى براى آنان به صورت فرهنگ در آورد. به عنوان نمونه، آن حضرت خود خرما کاشت، از ارزش اقتصادى درختان خرما – طبق همین روایات – با تعبیرهاى خاص یاد مى‌کرد، خرما بسیار مى‌خورد و از سودمندى‌هاى آن سخن مى‌گفت. آن حضرت از درخت خرما با عنوان «عمه» یاد مى‌کرد(76) به هماهنگى شگفت آور خرما با بدن آدمى اشاره مى‌کرد و مى‌فرمود:
«نخل از گِل آدم – علیه السلام – خلق شده است.»(77)
درخت خرما را از میان درختان به مردان مؤمن تشبیه مى‌کرد. (78) هرگاه براى حضرت خوراکى مى‌آوردند که خرما نیز با آن بود، در آغاز از خرما میل مى‌کرد. (79)
به طور خلاصه پى‌گیرهاى رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – براى اجراى سیاست‌هاى فرهنگى، علمى، بازرگانى – که در این مقاله به دلیل فشردگى آن مورد بحث قرار نگرفت – اقتصادى مستمر، با جدیت و قاطعیت بود. و این گام؛ یعنى اجراى مداوم و بى وقفه سیاست‌ها، دستورالعمل‌ها و قوانین مربوط به کشاورزى در ایجاد مختلف آثار و برکات فراوانى براى جامعه اسلامى است.

گام چهارم: آموزش و توسعه دانش کشاورزى‌
قرآن کریم در چند آیه، پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – را این گونه پیامبرى مى‌داند که از میان مردم برخواست و کتاب خدا و حکمت را به آنان آموخت:
«هو الذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»(80)
«آن خداى کسى است که در میان آن درس ناخواندگان فرستاده‌اى از ایشان برانگیخت تا آیات او را براى آنان بخواند و آنان را پاکیزه سازد و به آنان کتاب و حکمت را آموزد. هر چند پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.»
در ده‌ها آیه از آیات قرآن از ارزش دانش، علم، تفکر، تأمل و عناوینى از این قبیل سخن به میان آمده است، از نگاه آیاتى که پیامبر خدا – صلى اللَّه علیه و آله – بر مردمان مى‌خواند «هرگز دانشوران و جاهلان برابر نیستند»(81) در واقع، جاهلان کورانى(82) هستند که نمى‌توانند در مسیر زندگى راه را از چاه بشناسند. از این رو، هماره در معرض سقوط و لغزش گام بر مى‌دارند.
به عبارت دیگر دانش همانند نور(83) است که پرتو مى‌افکند و مسیر زندگى آدمى را روشن مى‌کند و از حکمت و دانش است که خیر و برکت فراوان برمى‌خیزد و کسى که از دانش، بینش و حکمت برخوردار نیست، نمى‌تواند به خیر و سعادت نایل آید. (84)
به طور خلاصه، آموزش دین، دانش و حکمت در متن تعالیم رسول خدا – صلى الله علیه و آله – قرار داشته است و احکام مرتبط به آب، زمین، درختان، دامدارى و دامداران و کشاورزان در زمره این تعالیم است. ده‌ها روایت رسیده از آن حضرت بیانگر این واقعیت است که رسول اعظم اسلام – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – در این باره بسیار کوشید و کوشش هایش در حوزه آموزش تاثیر فراوان داشته که این موضوع به نوبه خود شایسته تحقیق مستقل است و در این مقاله به همین اندازه در این باره بسنده مى‌شود.

گام پنجم: به سوى اجراى عدالت
ابر و باد و مه و خورشید و فلک باید در کار آیند تا ابرها بر فراز آسمان به حرکت در آیند و باران، این رحمت الهى بر زمین فرو ریزد و زمین آماده براى کاشت گیاهان و درختان شود و علوفه‌ها از آن سر برافرازند و از سویى، غذاى دام‌ها فراهم آید و از طرفى، آب‌ها در منابع زیرزمینى ذخیره شود و این آب و خاک و روییدنى‌ها سرمایه عظیمى هستند که خداوند متعال از سر لطف در اختیار آدمى نهاده است. این سرمایه از آن همه مردمان است و همگان در آن شریک‌اند:
«وَ الارضَ وضعها للانام فیها فاکههٌ وَ النخلُ ذاتُ الاکمامِ وَ الحَبُّ ذُو العَصفِ وَ الریحان فَبِأىِّ آلاء رَبّکُما تُکَذّبانِ»(85)
بر طبق این آیه، این نعمت بزرگ الهى براى مردمان است و اگر گروهى خاص از این نعمت بى همتاى الهى بهره‌مند شوند و دیگران از آن محروم باشند، عدالت، به ویژه عدالت اقتصادى که از اهداف مهم بعثت انبیا به ویژه رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – و حکومت نبوى بود، در این باره به درستى اجرا نشده است. عدالت وقتى به منصه ظهور مى‌رسد که زمین داران، دامداران و کشاورزان سهمى از محصول‌هاى خود را براى فقیران و حکومت اسلامى کنار نهند. این سهم در فقه اسلامى در قالب خمس و زکات مطرح شده است. بى شک سود کشاورزان از محصول‌هاى مختلف یکسان نیست، چگونگى به دست آوردن آب براى کشاورزى، و کاشت و برداشت دام‌ها و چرانیدن و علوفه دادن دام‌ها یکسان نیست و گاه تفاوت آنها بسیار فاحش و بزرگ است و عدالت ایجاب مى‌کند که زکات آنها نیز متفاوت باشد و این موضوع نیز در خود پژوهشى مستقل است که در این فشرده نمى‌گنجد.
به طور کلى، اجراى عدالت درباره آنان که از منابع طبیعى زمین، آب، مرتع، جنگل‌ها درست استفاده مى‌کنند، اهمیت به سزایى دارد و از بررسى آیات و روایات رسیده از آن حضرت و مطالعه در تاریخ و سیره رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – در این باره نکته‌هاى زیر استفاده مى‌شود:
یک: دامداران و کشاورزان و زمین داران باید افزون بر پرداخت خمس، زکات پرداخت کنند و زکات تعلق گرفته به انواع دام و محصولات کشاورزى مختلف است؛
دو: هرگونه، اسراف در بهره‌ورى و استفاده از محصول‌هاى کشاورزى حرام و ممنوع است. پس از آن که خمس و زکات محصول‌هاى کشاورزى داده شد، این روزى حلال باید به جا و در چهارچوب احکام شرعى مصرف شود و هرگونه اسراف جایز نیست؛
سه: گرچه مالک باغ و درخت حق تصرف در اموال خود را دارد، اما کندن و بریدن و از بین بردن درختان در هر شرایطى جایز نیست؛ چه این که از روایات استفاده مى‌شود که آن حضرت بر پایه گروهى از اخبار از قطع درختان مدینه به شدت نهى کرد؛
چهار: عدالت ایجاب مى‌کند با صرف نظر از منازعه‌ها و جنگ‌ها درختان و باغ‌ها و کشتزارها سالم و محفوظ بماند. آن حضرت – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – از هرگونه سوزانیدن غرق کردن و از بین بردن درختان، نخلستان و کشتزارها حتى در جنگ‌ها به شدت نهى مى‌کرد؛
پنج: کسانى که در زمین دیگران کار مى‌کنند، چه آبیارى و مراقبت از باغ‌ها و چه کشاورزى – چه در قالب عقد مزارعه و چه عقد مساقات – نیز حقى دارند که باید به حقوقشان دست یابند؛ (86)
شش: هرگونه تجاوز به چاه‌ها، نهرها، زمین، باغ و محصول‌هاى کشاورزى دیگران ظلم محسوب مى‌شود و در فقه اسلامى مجازات‌هاى تعریف شده‌اى دارد؛ (87)
هفت: تقسیم آب‌ها، قانون خاص خود را دارد و باید به گونه‌اى باشد که زمین‌هاى پایین دست نیز از آب‌ها و سیلابها بتوانند بهره برند. (88)

پی نوشت :

1) سوره نساء (4) آیه 54.
2) سوره نساء (4) آیه 59.
3) ر. ک: همنام با گل‌هاى محمدى، ص 95.
4) وسایل الشیعه، ج 12، ح 26، ص 23.
5) کافى، ج 3، ص 346 «ان الله – عز و جل – احب لانبیائه الاعمال الحرث.»
6) فرهنگ جهاد، شماره 3، ص 123، «… فقال: رسول الله و امیرالمؤمنین و آبائى کلهم کانوا قد عملوا بأیدیهم و هو من عمل النبیین و الاوصیاء و الصالحین.»
7) عن ابى عبدالله کان امیرالمؤمنین یضرب بالمر و یستخرج الأرضین و کان رسول الله یمص النوى بغیه و یغرسه فیطلع عن ساعته….» همان، شماره 8، ص 251.
8) الفوائد المجموعه، ج 4، ص 341.
9) کافى، ج 6، ص 360.
10) همان، ج 6، ص 345.
11) فرهنگ جهاد، شماره 19، ص 185. ر. ک: لطافت، دل انگیزى و سودمندى‌هاى طبیعت.
12) همان.
13) لاتحرقوا النخل و لاتغرقوه بالماء و لاتقطعوا الشجره و لاتحرقوا زرعا.» وسایل الشیعه، ج 11، ص 43؛ بحار الانوار، ج 19، ص 177.
14) جعل لى الأرض مسجدا و طهورا أینما کنت أتیمم من تربتها و اصلى علیها.» مستدرک‌الوسایل، ج 2، ص 529.
15) ر. ک: فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره 7 و 8، سرتاسر اثر.
16) سوره انبیاء (21) آیه 30.
17) سوره رحمن (55) آیات 6، 10، 13.
18) سوره ابراهیم (14) آیه 32 – 34؛ سوره عبس (80) آیات 25 – 32.
19) ر. ک: گیاهان در قرآن؛ گیاهان و زندگى در اندیشه دینى.
20) همنام با گلهاى بهارى، ص 98.
21) همان؛ بحار الانوار، ج 79، ص 128.
22) کنزالعمال، ج 15، ص 953.
23) بحار الانوار، ج 70، ص 191.
24) وسائل الشیعه، ج 2، ص 882 و 884.
25) الشئوون الاقتصادیه، علامه جعفر سبحانى، ص 57.
26) الحیاه، ج 5، ص 432.
27) همان.
28) همان.
29) البرکه فى فصل السعى و الحرکه، ص 17، به نقل از همنام با گل‌هاى محمدى، ص 97.
30) سوره اعراف (7) آیه 29.
31) سوره شورى (42) آیه 15.
32) بحارالانوار، ج 29.
33) المراقبات، ص 160.
34) سوره هود (11) آیه 61.
35) ر. ک: 59 نکته درباره امام زمان – علیه السلام -، نکته 57، ص 188.
36) طبیعت و کشاورزى از دیدگاه اسلام، ص 92.
37) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 34.
38) همان.
39) طبیعت و کشاورزى از دیدگاه اسلام.
40) مستدرک الوسائل، ج 2، ص 529.
41) همان، ص 530.
42) همان، ص 528.
43) مرآه العقول، ج 19، ص 398.
44) عن ابى عبدالله – علیه السلام قال: نهى رسول الله عن بیع النطاف و الأربعاء. قال: و الأربعاء أن تسنى مسناه محتمل الماء و نسقى به الأرض ثم نستغنى عنه. قال: فلاتبعه و لکن أعره جارک. و النطاف: أن یکون له الشرب فیستغنى عنه. فیقول: لاتبعه: أعره اخاک او جارک.» کافى، ج 5، ص 277؛ تهذیب، ج 7، ص 140؛ مرآه العقول، ج 14، ص 366؛ وافى، ج 10، ص 1010.
45) عن ابى عبدالله – علیه السلام – قال: «قضى رسول الله فى سیل واد مهزور ان یحبس الاعلى على الأسفل للنخل الى الکعبین و للزرع الى الشراکین.» کافى، ج 1، ص 278؛ تهذیب، ج 7، ص 140؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 99؛ وافى، ج 10، ص 1011.
46) عن ابى عبدالله – علیه السلام – قال: و قضى رسول الله – صلى الله علیه و آله و سلم – بین اهل المدینه فى مشارب النخل أنه لایمنع نقع البئر و قضى – صلى الله علیه و آله – بین اهل البادیه لایمنع فضل ماء لیمنع به فضل کلأ و قال لاضرر و لاضرار.» کافى، ج 5، ص 293؛ وسایل، ج 17، ص 333. باب 7 از ابواب احیاء اموات؛ ر. ک: وافى، ج 18، ص 10 و 15؛ مستدرک الوسایل، ج 13، ص 242؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 238تهذیب، ج 7، ص 45.
47) عن ابى عبدالله – علیه السلام – قال: «قال رسول الله – صلى الله علیه و آله و سلم -… ملعون… المانع الماء المتناب.» کافى، ج 2، ص 292؛ وافى، ج 10، ص 1047.
48) ان المسلمین شرکاء فى الثلث؛ الماء و النار و الکلأ.» السنن، ابن ماجه، ج 2، ص 2472.
49) عن ابى عبدالله – علیه السلام – قضى رسول الله – صلى الله علیه و آله و سلم – فى شرب النخل بالسیل ان الأعلى شرب قبل الاسفل و یترک فى الماء الى الکعبین ثم یسرح الماء الى الأسفل الذى یلیه کذلک حتى تنقضى الحوایط و یغنى الماء…» کافى، ج 5، ص 278؛ مرآه العقول، ج 19، ص 369؛ وافى، ج 10، ص 1013.
50) ر. ک: الوافى، فیض‌کاشانى، اصفهان، مکتبهالامام‌امیرالمؤمنین، 1411، ج‌10، ص‌105 – 108.
51) ر. ک: الوافى، ج 10، ص 1055 – 1063.
52) ر. ک: همان، ص 1067 – 1072. رساله لاضرر امام خمینى با عنوان بدائع الضرر فى قاعده نفى الضرر.
53) همان، ص 1052، باب قطع الشجر.
54) ر. ک: شرایع الاسلام؛ تحریر الوسیله، کتاب البیع و کتاب البیع امام خمینى.
55) ر. ک: الوافى، ج 10، ص 1019 – 1044.
56) شرایع الاسلام، ص 391.
57) همان، ص 396.
58) ر. ک: الوافى، ج 10، ص 1072 – 1077. «باب من زرع فى غیر أرضه أو غرس» و باب «من أخذ ارضا بغیر حق.»
59) وسایل الشیعه، ج 17، احیاء الموات.
60) انواع کتاب‌هاى فقهى و حدیثى باب الخمس و الانفال.
61) ر. ک: الوافى، ج 10، ابواب احکام الارضین و المیاه.
62) عن ابى عبدالله: «قال نهى رسول الله عن المحاقله. فقال: المحاقله، النخل بالتمر. و المزابنه السنبل بالحنطه. و النطاف: یشرب الماء لیس لک اذا استغنیت عنه أن تبیعه جارک، تدعه له. و الأربعاء، المسنأه تکون بین القوم فیستغنى عنها صاحبها. قال: یدعه لجاره و لایبیعها ایاه.» تهذیب، ج 7، ص 143؛ وافى، ج 10، ص 1010.
63) عن ابى عبدالله – علیه السلام – قال: «یکون بین البئرین: اذا کانت ارضا صلبه خمسمأه ذراع و ان کانت الأرض رخوه فألف ذراع قال و قضى رسول الله – صلى الله علیه و آله – فى رجل احتفر قناه و أمى لذلک سنه، ثم ان رجلا حفر الى جانبها قناه، فقضى آن یقاس الماء بجوانب البئر لیله هذه و لیله هذه فان کانت الاخیره أخذت ماه الاولى غورت الأخیره و ان کانت الأولى اخذت ماء الأخیره لم یکن لصاحب الأخیره على الاول شى‌ء» الفقیه، ج 3، ص 102؛ تهذیب، ج 7، ص 145؛ کافى، ج 5، ص 296؛ وافى، ج 10، ص 1057.
64) عن ابى عبدالله – علیه السلام – قضى فى هذا النخل أن یکون النخله و النخلتان للرجل فى حائط الآخر فیختلفون فى حقوق ذلک فقضى فیها أن لکل نخله من اؤلئک من الأرض مبلغ جریده من جرائدها حین بعدها.» کافى، ج 5، ص 295؛ تهذیب، ج 7، ص 144.
65) من لایحضره‌فقیه، ج 2، ص 101، قال رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله -: «حریم النخل طول سعفها.»
66) ر. ک: وافى، ج 10، ص 106 – 107؛ «قضى – صلى الله علیه و آله – بین اهل المدینه فى مشاب النخل انه لایمنع نفع الشیئى و قال لاضرر و لاضرر.»
67) همان.
68) در برخى روایات «من أحیا مواتا فهو له.» کافى، ج 5، ص 279؛ تهذیب، ج 7، ص 152؛ وافى، ج 10، ص 982.
69) قال النبى – صلى الله علیه و آله و سلم «من غرس شجرا أو حفر وادیا لم یسبقه الیه احد أو احیى أو ارضا متته فهى له؛ قضاءا من الله و رسوله – صلى الله علیه و آله و سلم -.» فقیه، ج 3، ص 240؛ تهذیب، ج 6، ص 378؛ وافى، ج 10، ص 984.
70) و قال الرسول یا ربّ انّ قومى اتخذوا هذا القرآن مهجوراً» سوره فرقان (25) آیه 30.
71) کافى، ج 5، ص 279، ح 5؛ تهذیب، ج 7، ص 152؛ وافى، ج 10، ص 982.
72) همان، ص 997؛ تهذیب، ج 7، ص 148؛ من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 239.
73) قالوا فأى المال أفضل؟ قال: الحرث و الغنم.» الممصنف، ج 11، ص 460.
74) عن السکونى: عن الصادق‌علیه السلام‌قال: سئل النبى‌صلى الله علیه وآله‌أى المال خیر؟ قال: الزرع زرعه صاحبه و أصلحه و أدى حقه یوم حصاده… قال: فأى المال بعد الغنم خیر؟ قال: الراسیات فى الوحل و المطعمات فى المحل. نعم الشى‌ء النخل من باعه فانما ثمنه بمنزله رمادا اشتدت به‌الریح فى یوم‌عاصف‌الا أن یخلف مکانها.» کافى، ج 5، ص 260-261؛ وسایل الشیعه، ج 13، ص 192.
75) خیرالمال سکه مأبوره و مهره مأموره.»
76) فانها خلقت من طینه آدم – علیه السلام -.» وسایل الشیعه، ج 17، ص 113.
77) بحار الانوار، ج 62، ص 296.
78) کافى، ج 6، ص 345.
79) کافى، ج 6، ص 345.
80) سوره جمعه (42) آیه 2.
81) قل هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون»، سوره زمر (39) آیه 9.
82) هل یستوى الاعمى و البصیر أفلا تتفکرون»، سوره رعد (13) آیه 19.
83) قل هل یستوى‌الاعمى‌والبصیر ام هل تستوى الظلمات أو النور»، سوره رعد (13) آیه 16.
84) سوره احزاب(33)آیه 33 «یؤتى الحکمه من یشاء و من یوت الحکمه فقد اوتى خیرا کثیرا»
85) سوره رحمان (55) آیه 10 – 13.
86) مزارعه و مساقات از عقود اسلامى است و در فقه تعریف و احکام خاص به خود را دارد.
87) در این باره در فقه اسلامى در ابواب غصب و… احکام مشروحى آمده است.
88) پیش از این به روایات مرتبط به تقسیم آب اشاره شد.
منبع: خبرگزاری فارس – به نقل از فصلنامه فرهنگ جهاد

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید