آیا راه تشرف به حقیقت ولایت امام زمان(عج) باز است؟!

آیا راه تشرف به حقیقت ولایت امام زمان(عج) باز است؟!

علامه طهرانی می‌گوید: معرفت و شناخت امام(ع)، عالى‌‏ترین مقام انسانى در راه وصول به مقام توحید ذات حق است و یگانه راه سعادت، و عدم معرفت موجب غرق در بیغوله نفس امّاره و سیاهچال ظلمانى شیطان و منتهى شدن به شقاوت است.

عمده معرفتِ امام زمان، معرفت به نورانیت ایشان است نه مجرد تشرف خارجى و معرفت به شخص حضرت مهدی(عج). همه روایات شیعه درباره معرفت آن ذوات مقدسه به نورانیت راجع به همین مسأله است؛ و آن، مهمتر از جمیع امور است که اگر انسان جان خود و تمام اقرباى خود را براى مشاهده آنان به نورانیت و به ولایت مطلقه فدا کند، ارزش دارد. وقتى آن معرفت پیدا شد و بالفرض هم سالک از اختیار بیرون آمده است، و خداوند متعال زیارت و تشرف او را در خارج به وجود جسمى و کالبدى امامش مقدر نفرموده است، در این صورت جاى چگونه حسرتى و ندامتى باقى مى‏ماند؟

نوشتار ذیل برگرفته از کتاب «سر الفتوح؛ ناظر بر پرواز روح» علامه آیت‌الله سید محمدحسین حسینی طهرانی است که سیر انسان را در شناخت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف از دیدگاهی عرفانی مورد بررسی قرار می‌دهد.

نقد نهایت سیر انسان را شناخت حضرت ولی‌عصر(عج) دانستن

علامه حسینی طهرانی می‌نویسد: ما معتقدیم که ارتباط با ولایت که روح کلی این عالم است، برای تکامل بشر از نان شب ضروری‌تر است؛ و روایت شریفه وارده از رسول اکرم(ص): «مَن ماتَ و لَم یَعرِفْ إمامَ زمانِه مات میتَهً جاهلیَهً؛ کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مردن مردم جاهلی از دنیا رفته است» از روایات مسلمه و دارای اسناد عدیده از طریق شیعه و عامه است.

اشکالی که علامه طهرانی به کتاب «پرواز روح» مطرح می‌کند، این است: اما در اینکه نهایت سیر به شناخت ولی مطلق، حضرت حجت(عج) منتهی می‏شود، باید گفت که این نیز خبط و اشتباه بزرگی است! زیرا وجود حضرت ولی عصر وجود استقلالی نیست، و صفات و اسماء آن حضرت نیز استقلالی نیست، وگرنه در این گفتار لزوم شرک بسیار واضح است. بلکه وجود آن حضرت ظلی و تبعی است. هرچه هست از آنِ خداست، و صفات و اسماء حق متعال در آن حضرت تجلی کرده است؛ پس آن حضرت تجلی‏گاه حق است، و آینه و مرآت حق است، آینه تمام ‌نمای ذات و جمال و جلال حق است.

و این مطلب از مسلمات و ضروریات اسلام است که دین توحید است. و برای هیچ موجودی ـ جزئی و یا کلی، کوچک و یا بزرگ ـ وجود استقلالی را قائل نیست؛ بلکه همه موجودات، مظاهر و مَجالی ذات اقدس واجب‌الوجودند و هر کدام به حسب ضیق و سعه ماهیات و هویات خود، نشان دهنده حق هستند.

قرآن کریم تمام موجودات مُلکی و ملکوتی را آیه خدا می‌داند؛ یعنی نشان دهنده خدا؛ یعنی خدا نما. شب و روز و اختلاف آنها، و باد و ابر و باران، و دریا و کشتی، و سرسبز شدن درختان و گیاهان، و عیسی و مادرش مریم، و ناقه صالح، و جبرئیل و سایر موجودات را که نام می ‏برد یکایک آنها را آیه می‏ شمرد. روایات نیز مقامی برای امامان به عنوان استقلال نمی‌پذیرد و آن را تفویض و غلط می‌‌داند؛ بلکه هر کمال و مقامی که دارند از خداست و با خداست و مالِ خداست.

ائمه اطهار(ع) نماینده و ظهور دهنده هستند و بس، آنان راه و صراط و پل هدایت برای وصول به مقام عز شامخ حضرت حقند. مقصد و مقصود خدا، ذات اقدس او و اسماء و صفات او است و امامان واسطه فیض در دو قوس نزول و صعود هستند. بنابراین وجود حضرت بقیه‌الله (عج) مرآتیت و آیتیت دارد برای وجود حضرت اقدس حق تعالی؛ از این رو شناخت و معرفت به آن حضرت نیز باید به عنوان آیتیت و مرآتیت شناخت حضرت حق تعالی بوده باشد.

معنای وجود مرآتی حضرت بقیه‌الله(عج)

این استاد وارسته در ادامه در تبیین معنای وجود مرآتی حضرت بقیه الله (عج) می‌نگارد:

و به لسان علمی: وجود آن حضرت نسبت به وجود حضرت حق متعال معنای حرفی است نست به معنای اسمی. بنابراین راه و جاده و طریق سیر به سوی خداوند متعال، آن حضرت است ولی مقصد و مقصود خود خداوند است و معلوم است که اگر ما طریق را مقصد بپنداریم، چقدر اشتباه کرده‌‏ایم.

باید به سوی خدا رفت، و لقای خدا و وصول به خدا و عرفان به خدا و فناء در ذات خدا را مقصد و مطلوب قرار داد؛ غایه الأمر چون این مقصد بدون این طی راه نمی‌شود و این مطلوب بدون این طریق بدست نمی‌آید برای وصول به مقصد و مطلوب لازم است قدم در این مسیر گذاشت.

چون نمی‌توانیم خورشید را بدون آینه و مرآت نگاه کنیم، باید جمال آن را در آب و یا آینه ببینیم. آینه و مرآت نسبت به خورشید معنای حرفی دارد؛ خودنما نیست، بلکه خورشید نماست. نه می‌‏توانیم از نظر به خورشید و انوار و حرارت و لمعان او دست برداریم، زیرا که حیات بخش است و نه می ‏توانیم در آینه به نحو استقلال بنگریم، زیرا که در این صورت نماینده خورشید نیست و چهره آن را در خود منعکس نمی‌کند؛ آینه در این حال خودنماست، شیشه است، صیقل است، و در حقیقت عنوان آینه بودن را ندارد اما اگر در آینه و آب به نحو مرآتی و نمایندگی نظر کردیم، دیگر آن را نمی‌بینیم؛ بلکه خورشید را در آن می‏بینیم.

و از این روست که امام(ع) واجد مقام ولایت و مظهریت اتم الهی شده است، زیرا دیگر از خود چیزی ندارد و همه چیزش او شده است؛ پس او خود در خود ظهور نموده و خود، خود را به عالمیان نمایانده است! پس در اینجا سخت تأمل و دقت نما که منشأ ظهور و فتح ابواب و انکشاف اسراری بس عظیم خواهد بود!

پس باید حتماً در آینه بنگریم تا خورشید را ببینیم؛ راهی غیر از این نداریم، به عبارت علمی: آینه ما به یُنظَر است، نه ما فیه یُنظَر.

وجود مقدس حضرت بقیه‌الله (عج)، آینه تمام نمای حق است، و باید در آن آینه، حق را دید نه خود آن را؛ چون خودی ندارد؛ و نمی‌توان بدون آن حق را دید، چون بدون آن حق قابل دیدن نیست؛ و بنابراین حتماً باید حق را از راه و از طریق و از آینه و مرآت آن ولی اعظم جست، و به سوی او در تکاپو بود.

در دعاها و مناجات‌ها مخاطب خداست از راه آن حضرت، بنابراین اگر به خود آن حضرت هم عرض حاجت کنیم و او را مخاطب قرار دهیم، باید متوجه باشیم که عنوان استقلال به خود نگیرد و جامه استقلال به خود نپوشد؛ بلکه عنوان وساطت و مرآتیت و آیتیت پیوسته در ذهن و در مد نظر باشد؛ و در حقیقت باز هم خداوند را مخاطب قرار داده‏ایم؛ چون آینه و مرآه «بِما هی مِرآهٌ» قابل نظر استقلالی نیست، بلکه نظر تبعی است و نظر استقلالی به همان صورت منعکس در آن بازگشت می‌کند.

این مسأله از مهم‌ترین مسائل باب عرفان و توحید است که: کثرات این عالم تنافی با وحدت ذات حق ندارند زیرا وحدتْ اصلی و کثراتْ تبعی و ظلی و تعینی و مرآتی است. و بر اساس مسأله ولایت به خوبی روشن می‌شود که: حقیقت ولایت همان حقیقت توحید است و قدرت و عظمت و علم و احاطه امام، عین قدرت و عظمت و علم و احاطه حق است تبارک و تعالی؛ دوئیتی در بین نیست، و اثنینیتی وجود ندارد. بلکه خواستن از خدا بدون عنوان وساطت و مرآتیت امام معنی ندارد؛ و خواستن از امام مستقلاً بدون عنوان وساطت و مرآتیت برای ذات اقدس حق نیز معنی ندارد، و در حقیقت خواستن از امام و خواستن از خدا یک چیز است. نه تنها یک چیز در لفظ و عبارت و از لحاظ ادبیات و بیان، بلکه از منظر حقیقت و متن واقع نیز همین طور است چون غیر از خدا چیزی نیست؛ «تَبَارک اسمُ رَبِکَ ذی الجَلٰالِ و الإکرَامِ».

مقصد خداست و حضرت ولی عصر(عج) رهنما به سوی اوست

علامه طهرانی، سپس با برشمردن اشکالاتی، تبیین می‌کند که دو طایفه وهابیت و شیخیه در مسأله ولایت به گمراهی رفته‌اند. وی در ادامه می‌افزاید:

وجود حضرت حجت بن الحسن(عج)، ظهور اتم حق و مجلای اکمل ذات حضرت ذوالجلال است؛ مقصد خداست و آن حضرت آیه و آینه و رهبر و راهنماست. و ما اگر در توسلاتمان به آن حضرت مستقلاً نظر کنیم و لقاء و دیدار او را مستقلاً بخواهیم، نه به فیض او نائل می‏شویم و نه به لقاء خدا و زیارت حضرت محبوب.

اما به فیض او نمی‏رسیم، چون وجودش استقلالی نیست و ما به دنبال وجود استقلالی رفته‏ایم؛ و اما به لقاء خدا نمی‏رسیم، چون به دنبال خدا نرفته‏ایم و در آن حضرت، خدا را ندیده‏ایم از این رو اکثر افرادی که در عشق حضرت ولی عصر می‌سوزند و اگر هم موفق به زیارت شوند باز هم از مقاصد دَنی و جزئی و حوایج مادی و معنوی تجاوز نمی‌کنند، روی این اصل است که آن حضرت را مرآت و آیه حق نگرفته‏اند؛ و الا به مجرد دیدن باید خدا را ببینند و از وصال آن حضرت به وصال حق نائل آیند؛ نه آنکه باز خود آن حضرت حجابی بین آنان و بین حق شود و از آن حضرت تقاضای حاجات دنیویه و آمرزش گناه و اصلاح امور را بخواهند.

چه بسیاری از افراد که به محضرش مشرف شده‏اند و آن حضرت را هم شناخته‏اند، ولی از عرض این‌گونه حاجات احتراز نکرده‏اند و همین چیزها را خواستار شده‏اند؛ پس در حقیقت ایشان را نشناخته‌اند، زیرا معرفت به او معرفت به خداست؛ «مَن عَرَفَکُم فَقَد عَرَفَ اللهَ.»

تزکیه نفس و تطهیر سر؛ راه رسیدن به خدمت و لقای حضرت مهدی(عج)

علامه طهرانی راه رسیدن به خدمت حضرت را چنین می‌داند:

هر کس بخواهد خدمت او برسد باید تزکیه نفس کند، و به تطهیر سر و اندرون خود اشتغال ورزد. در این صورت به لقای خدا می‏رسد که لازمه‌اش لقاء آن حضرت است، و به لقاء آن حضرت می‌رسد که بالملازمه لقای خدا را پیدا کرده است؛ گرچه در عالم خارج و طبیعت مشرف به شرف حضور بدن عنصری آن حضرت نشده باشد.

پس عمده کار، معرفت به حقیقت آن حضرت است؛ نه تشرف به حضور بدن مادی و طبیعی. از تشرف به حضور بدن مادی و طبیعی فقط به همین مقدار بهره می‏گیرد، ولی از تشرف به حضور حقیقت و ولایت آن حضرت سرش پاک می‏شود و به لقاء خداوند متعال فائز می‌شود. «لِمِثْلِ هذَا فَلْیَعمَلِ العامِلُونَ».

حق بین، نظری باید تا روی تو را بیند

این استاد ارجمند سپس با اشاره به حکایتی از مرحوم علامه بحرالعلوم در حقیقت آیتیت و مرآتیت حضرت حجت چنین می‌آورد:

علامه بحرالعلوم عمری را در مجاهده با نفس اماره و تزکیه سر و تطهیر نفس برای عرفان الهی و وصول به مقام معرفت و فناء در ذات حضرت حق به سر آورد و از رساله سیر و سلوک او، مقام او در مراحل و منازل عرفان مشهود است او که به خدمتش مشرف می‌شد با این دیده بود (با دیده حق بین، نه با دیده خودبین):

حق بین نظری باید تا روی تو را بیند/ چشمی که بود خود بین کی روی تو را بیند

از آن مرحوم حکایت کرده ‏اند که: «روزی چون اذن دخول برای تشرف به حرم مبارک حضرت سیدالشهداء علیه السلام را خوانده بود، همین ‌که خواست داخل شود، ایستاد و خیره به گوشۀ حرم مطهر می ‏نگریست و مدتی به همین منوال بود و با خود این بیت را زمزمه می ‏کرد:

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن/ به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

بعداً از علت توقفش پرسیدند، در پاسخ گفت: «حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه در زاویه حرم مطهر نشسته بودند و مشغول تلاوت قرآن بودند.»

این است معنای وصول، و این است حقیقت آیتیت و مرآتیت!

توسل به حقیقت و ولایت امام زمان برای کشف حجاب‌های طریق، از افضل اعمال است

علامه طهرانی(ره) در توسل به حقیقت و ولایت امام زمان برای کشف حجاب‌های طریق می‌افزاید: مجالس و محافل توسل به حضرت ولی عصر بسیار خوب است، ولی توسلی که مطلوب و منظور از آن، حق باشد، وصول به حق باشد، رفع حجب ظلمانی و نورانی باشد، کشف حقیقت ولایت و توحید باشد، حصول عرفان الهی و فناء در ذات اقدس او باشد؛ این مطلوب است و پسندیده؛ بنابراین انتظار فرج که حتی در زمان خود ائمه علیهم‌السلام از بزرگ‌ترین و با فضیلت‌ترین اعمال محسوب می‏شده است، همین بوده است. توسل به حقیقت ولایت آن حضرت برای کشف حجاب‌های طریق از افضل اعمال است، زیرا توحید حضرت حق از افضل اعمال است. و انتظار ظهور خارجی آن حضرت نیز به واسطۀ مقدمیت بر ظهور باطنی و کشف ولایت آن حضرت نیز مفید است؛ و انتظار ظهور خارجی بر این اصل محبوب و پسندیده است.

و اما چنانچه فقط دنبال ظهور خارجی باشیم، بدون توجه به منظور و محتوای از آن حقیقت، در این صورت آن حضرت را به ثمن اندک فروخته‌ایم و در نتیجه خود، ضرر بسیاری برده‏ایم، زیرا مراد و مقصود، تشرف به حضور طبیعی نیست، وگرنه بسیاری از افراد مردم در زمان حضور امامان به حضورشان می‏رسیده‏اند و با آنها تکلم و گفت‌وگو داشته‏اند، ولی از حقیقتشان بی‏بهره بوده‏اند.

اگر ما در مجالس توسل و یا در خلوت، به اشتیاق لقای آن حضرت بوده باشیم و خداوند ما را هم نصیب فرماید، اگر در دلمان منظور و مقصود لقای خدا و حقیقت ولایت نباشد، در این صورت به همان نحوی به خدمتش مشرف شویم که مردم در زمان حضور امامان به خدمتشان مشرف می‏شده‏اند؛ این غبن و ضرری است بزرگ که با جد و جهد و سعی ما به محضرش شرفیاب شویم و مقصدی بالاتر و والاتر از دیدار ظاهری را نداشته باشیم، یا آن حضرت را برای حوایج مادیه و یا رفع گرفتاری‌های شخصی و یا عمومی استخدام کنیم؛ این امری است که بدون زحمت توسل، برای همه افراد زمان حضور امامان علیهم‌السلام حاصل بوده است.

ولی آنچه حقاً ذی‌قیمت است، تشرف به حقیقت و وصول به واقعیت آن حضرت است؛ اشتیاق به دیدار و لقای آن حضرت است از جهت آیتیت و مرآتیت حضرت حق سبحانه و تعالی؛ این مهم است و این از افضل اعمال است. و چنین انتظار فرجی زنده کننده دل‌ها و راحت بخشندۀ روان ‌هاست. رزقنا اللهُ إن شاء الله بمحمدٍ و آله.

دانستن زمان ظهور خارجی برای ما چه قیمتی دارد؟ و لذا در اخبار از تفحص و تجسس در این ‌گونه امور هم نهی شده است. شما فرض کنید ما با علم جفر و رمل صحیح به‌ دست آوردیم که ظهور آن حضرت در یک سال و دو ماه و سه روز دیگر خواهد بود؛ در این صورت چه می ‌کنیم؟ وظیفه ما چیست؟

وظیفه ما تهذیب و تزکیه و آماده کردن نفس اماره است برای قبول و فداکاری و ایثار. ما همیشه مأمور بدین امور هستیم و پیوسته باید در صدد تهذیب و تطهیر نفس برآییم؛ چه ظهور آن حضرت در فلان وقت مشخص باشد و یا نباشد. و اگر در صدد بر‏آمدیم موفق به لقای حقیقی او خواهیم شد، و اگر در صدد نبودیم لقای بدن عنصری و مادی آن حضرت برای ما اثر بسیاری نخواهد داشت.

از این رو می ‏بینیم بسیاری از افرادی که اربعین‌ها در مسجد سهله و یا در مسجد کوفه و یا بعضی از اماکن متبرکه دیگر، برای زیارت آن حضرت مقیم بوده و به زیارت هم نائل شده‏اند، چیز مهمی از آن زیارت عایدشان نشده است.

ظهور خارجی امام زمان(عج) غیر واقع، ولی ظهور شخصی و باطنی ممکن است

علامه طهرانی با میسر دانستن ظهور باطنی حضرت مهدی(عج) برای افراد در تحلیلی بدیع می‌آورند:

و آنچه از همه ذکرش لازم‏تر است آن است که: ظهور خارجی و عمومی آن حضرت هنوز واقع نشده است، و منوط و مربوط به اسبابی و علائمی است که باید متحقق شود ولی ظهور شخصی و باطنی برای افراد ممکن است؛ به عبارت دیگر راه وصول و تشرف به خدمتش برای همه باز است، غایه الأمر نیاز به تهذیب اخلاق و تزکیه نفس دارد.

هر کس امروز در صدد لقای خدا باشد و در راه مقصود به مجاهده پردازد، بدون شک ظهور شخصی و باطنی آن حضرت برای او خواهد شد، زیرا لقای حضرت حق بدون لقای آیتی و مرآتی آن حضرت صورت نپذیرد.

در هر حالی راه تشرف به حقیقت ولایت امام زمان(عج) باز است

و محصل کلام آنکه: امروزه راه تشرف به حقیقت ولایت آن حضرت باز است، و مهم هم همین است؛ ولی نیاز به مجاهده با نفس اماره و تزکیه اخلاق دارد، و نیاز به سیر و سلوک در راه عرفان حضرت احدیت سبحانه و تعالی دارد، خواه ظهور خارجی و عمومی آن حضرت به زودی واقع شود و یا واقع نشود زیرا خداوند ظالم نیست، و راه وصول را برای افرادی که مشتاق هستند نبسته است؛ این در، پیوسته باز است و دعوت محبان و مشتاقان و عاشقان را لبیک می‏گوید.

بنابر‏این بر عاشقان جمال الهی و مشتاقان لقای حضرت او جل و علا لازم است که با قدم‌های متین و استوار در راه سیر و سلوکِ عرفان حضرتش بکوشند، و با تهذیب و تزکیه و مراقبه شدید و اهتمام در وظایف الهیه و تکالیف رحمانیه، خود را به سر منزل مقصود نزدیک کنند؛ که خواهی نخواهی در این صورت از طلعت منیر امام زمان و قطب دایره امکان ـ که وسیله فیض و واسطه رحمت است‌ ـ بهره‌مند و کامیاب می‌شوند و از هرگونه راه‌های استفاده برای تکمیل نفوس خود متمتع می‏شوند، و از جمیع قابلیت‏های خدادادی خود برای به فعلیت در‏آوردن آنها برای سرمنزل کمال بهره می‏گیرند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید