« هجوم به مدرسه‌ی فیضیه »

« هجوم به مدرسه‌ی فیضیه »

در نوروز سال 1341, مراجع عظام و علما و روحانیون و مردم مسلمان از پیشنهاد امام خمینی (ره) مبنی بر تحریم عید و برافراشتن پرچم سیاه بر سر در منازل در عید نوروز, استقبال کردند.
در بسیاری از محافل, ـ مخصوصاً در شهر قم ـ پارچه‌های سیاهی آویخته شده و عبارت «امسال مسلمین عید ندارند.» روی آن‌ها نوشته شده بود. بسیاری از روحانیون و طلاب نور سیاه رنگی به سینه زده بودند و اعلامیه‌های زیادی به صورت جمعی یا فردی از جانب روحانیان شهرهای مختلف صادر شد.(1)
دولت اسداله علم, در پناه سازمان امنیت رفراندوم را به انجام رساند, اماشعله‌ای که در قم مشتعل شده بود, تبدیل به آتشی شد که آسایش و آرامش خیال را از دستگاه حکومتی سلب کرد، و آخرین اقدام تبدیل به جشن عید نوروز به عزای عمومی بود.
حوادث فروردین سال 42 به خصوص تهاجم به مدرسه فیضیه به دو منظور انجام می‌شد اولاً روحنیت و به خصوص مقام نخست آن که به صورت شخصیت مقاوم و مبارزی در آمده بود سرکوب گردد و این اقدام نیز با نام ملت به ویژه قشر کارگر و دهقان انجام گیرد و در ثانی با تبلیغات گسترده وانمود شود که مخالفان تمدن بزرگ ـ دشمنان ملت ـ متعرضان به رفراندوم از هر طبقه و هر لباسی که باشند از خطر مصون نیستند.
«… صبح روز دوم فروردین که مصادف با 25 شوال 1382 سالگرد شهادت حضرت امام صادق (ع) بود ماشین‌های شرکت واحد یکی پس از دیگری وارد قم شده, سرنشینان خود را پیاده کردند, کسی نمی‌دانست که سرنشینان آن چه کسانی هستند و روی چه غرض و انگیزه‌ای راهی قم شده‌اند؟! بسیاری گمان می‌کردند اتوبوس‌ها و سواری‌هایی که در خط تهران ـ قم کار می‌کنند به علت ازدیاد مسافر نتوانسته‌اند جواب‌گوی مراجعین و مسافرین باشند, بنابراین از ماشین‌های شرکت واحد کمک گرفته‌اند. غافل از آن‌که سرنشینان آن‌ها شه‌پرستان جلادی هستند که به منظور ریختن خون پاک مبارزان روحانی راهی قم شده‌اند. به دنبال آمدن ماشین‌های شرکت واحد ناگهان ده‌ها کامیون نظامی که مجهز به پایه‌های مسلسل سنگین بود, مملو از سربازان زره‌پوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور کوتاهی در شهر به بیرون دروازه بازگشت و در آن‌جا متوقف گردید.»
عصر دوم فروردین در مدرسه فیضیه مجلس عزاداری برپا و جمعیت زیادی از هر طبقه و قشر حضور داشتند. کامیون‌های سربازان مسلح در میدان آستانه متوقف شده و مأموران امنیتی محل را در محاصره داشتند. اوضاع غیرعادی می‌نمود، و رفت و آمد مأموران حاکی از وقوع یک حادثه بود.
گویند بالای منبر به شرح زندگی حضرت امام جعفر صادق (ع) و مبارزات آن حضرت پرداخت, تا به حوزه‌ی علمیه قم به عنوان دانشگاه امام صادق (ع) رسید و از این که حفظ و حراست احکام اسلام و استقلال کشور به آن‌ها ارتباط مستقیم دراد و در همین حال, صلوات فرستادن جمعی آغاز شد. ناطق از مردم خواست بی‌جا صلوات نفرستند. در همین زمان یک از روحانیون, وقتی دید اطراف او صلوات نابجا می‌فرستند, اعتراض کرد؛ که یک‌باره مورد هجوم همان مأموران آماده و پراکنده قرار گرفت. واعظ سعی نمود که مجلس را آرام کند, اما متوجه شد موضوع بیش از این‌هاست, ناگهان فریاد کشید:
«آی مردم, آی مسلمانانی که از صدها فرسنگ راه به این شهر مقدس آمده‌اید, به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رییس مذهب جعفری هم نمی‌دهند…» ناگاه صدای صلوات بلند و واعظ امکان ادامه سخن نیافت و پایین آمد، یکی از مأموران میکروفون را در اختیار, و فریاد زد «به روح پر فتوح اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر!» بلندگو قطع شد و جمعی فریاد زدند که خفه شو! اجتماع به هم ریخت. عده‌ای فرار کردند, جمعی فریاد می‌کشیدند, هجوم جمعی به سوی درب خروجی, بیرون رفتن را با اشکال بیشرت مواجه ساخت. طولی نکشید که فقط طلاب و مأموران لباس عوض کرده باقی ماندند که تعداد آن‌ها را جدود هزار نفر یا بیشتر ذکر کرده‌اند. همه‌ی آن‌ها سرها را به فرم آلمانی زده بودند. لباس‌های دهاتی یک شکل پوشیده و فریاد «جاوید شاه!» را سر داده و به طلاب حمله کردند، روحانیون به دفاع برخاستند و عده‌ای در طبقه‌ی دوم سنگر گرفته و با آجر به سوی شاه‌پرستان حمله کردند و در این هنگام نیروی شهربانی با اونیفورم وارد معرکه شد, و مدرسه‌ی فیضیه میدان نبرد گردید. رگبار گلوله شروع شد. تعدادی از طلاب از ارتفاع به پائین پرتاب شدند.
هزاران نفر از مردم در میدان آستانه ناظر هجوم مسلحانه‌ی مأموران به مدرسه فیضیه بودند. مردم را با گاز اشک‌آور و سرنیزه متفرق کردند، و در پایان لباس و کتاب و وسایل طلاب را وسط مدرسه جمع کردند و به آتش کشیدند و در تاریکی شب پس از اتمام وحشیگری‌های تاریخی و به جا گذاشتن تعدادی زیاد کشته و مجروح و مصدوم با خوشحالی و غرور از اعمالی که انجام داده‌بودند محل را ترک گفتند. در روز بعد در حمله دیگری به همین مدرسه جمعی دیگر را مجروح ساختند, و همزمان مدرسه‌ی طالبیه‌ی تبریز به علت نصب اعلامیه‌ی امام خمینی (ره) به دیوار مدرسه مورد یورش قرار گرفت. صدمات وراده بر طلاب با چاقو و دشنه و گلوله زیاد بود. این اعمالِ رژیم بیش از پیش موجب خشم و تنفر عمومی شد.
اسداله علم به دنبال فاجعه‌ی فیضیه در مصاحبه‌ای اعلام کرد: روحانیان که با اصلاحات ارضی مخالفند با دهقانانی که به قصد زیارت به قم رفته بوند نزاع نمودند که منجر به قتل یک دهقان شد. روزنامه‌ها ضرب و جرح طلاب قم را با تفصیل نوشتند و از قتل یک دهقان بدون ذکر نام و نشان خبر دادند.
هجوم به حوزه‌ی علمیه قابل دفاع نبود و خبر تا اعماق روستاها پیچید و رسوایی زیادی برای دستگاه به بار آورد. بسیاری مرعوب شدند و حادثه فیضیه را با واقعه‌ی مسجد گوهرشاد دوران رضاخان مقایسه کردند, روحانیانی نیز خانه‌نشین شدند و اضطراب و نگرانی در چهره جمعی دیگر دید می‌شد. در شهرها و روستاها شایع کرده بودند که در تهران و قم روحانیان حق بیرون آمدن از منزل را ندارند. گرچه خشونت فیضیه بسیار شدید بود, اما رژیم سعی داشت از آن بهره‌برداری نموده برای مدت طولانی از قهر روحانیت و سکوت این گروه استفاده کند.
عصر دوم فروردین, منزل امام (ره) مرکز اجتماع مردم و روحانیان مبارز شد. امام (ره) در همان لحظه اول آگاهی از حمله به فیضه, نقش سازنده‌ی یک رهبر را ایفا کرد. از بستن درب منزل, با وجود شایعه‌ی حمله مأموران به آن جلوگیری کرد و خود در میان جمعی باقی ماند و به آن‌ها دلگرمی و شجاعت بخشید. در همان حالی که بسیاری, روحانیت را شکست خورده می‌دیدند، امام (ره) در وضعیت پیش آمده پیروزی می‌دید. آموزش ایستادگی عملی امام (ره) در همه‌ی آن‌ها که با ایشان تماس داشدند مؤثر واقع شد. امام (ره) دستور داد مجروحان را به بیمارستان ببرند و سعی داشت هرچه بیشتر اقدامات شاه و مأموران او را به مردم بنمایاند و افشاگری‌ها را بزرگ‌ترین پیشرفت می‌شناخت. به یقین هیچ کس جز امام (ره) نمی‌توانست در آن شرایط دشوار, درس مقاومت و پایداری به پیروان و شاگردان خود بدهد و آنان را برای مبارزه‌ی مستمر و طولانی آماده سازد.

پی نوشت:
1 ـ چون شهادت امام جعفر صادق (ع) هم در همان ایام بود, غالب اعلامیه‌ها به دو مناسبت اعلام عزای عمومی کرده‌ بودند. نمونه‌ای از تراکت‌ها این بود: «ملت عزا دارد, زیرا هیأت حالکمه مستبد ایران تجاوز به احکام قرآن و قانون اساسی نموده و روحانیون و آزادی‌خواهان را به زندان و زجر و شکنجه کشیده است.» در اعلامیه جمعی علمای روحانی تهران آمده بود که «به مناسبت تصادف ایام نوروز با شهادت رییس مذهب تشیع حضرت امام جعفر صادق (ع) و حوادث ناگواری که به اسلام و مسلمین وراد و موجب تأثر شدید شده است, جامعه روحانیت عزادار, و به عنوان عید جلوس نخواهند داشت.»

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید