عصر غیبت (3) ادامه زندگی حضرت (عج)

عصر غیبت (3) ادامه زندگی حضرت (عج)

نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم

6 – شمایل و خصوصیات
محدثان و مورخان ، براساس روایات بسیارى که از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و امامان علیهماالسلام رسیده است ، شمایل و اوصاف حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) را در کتاب هاى خویش آورده اند که برخى از آنها اشاره مى شود:
حضرت مهدى چهره اش جوان و گندمگون ، ابروانش هلالى و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت ، شانه اش پهن ، دندان هایش براق و گشاده ، بینى اش کشیده و زیبا، پیشانى اش بلند و تابنده ، استخوان بندیش استوار، دستان و انگشتانش درشت ، گونه هایش کم گوشت و اندکى متمایل به زردى – که از شب زنده دارى عارض شده – بر گونه راستش خالى مشکین ، عضلاتش پیچیده و محکم ، موى سرش بر لاله گوشش ریخته (62) ، اندامش ‍ متناسب و زیبا، هیئتش خوش منظر و رباینده ، و در میان شانه اش اثرى است چون اثر نبوت (63) و….
از خصوصیات آن حضرت این است که ، او فرزند پیامبر صلى اللّه علیه و آله و از اولاد بانوى گرامى اسلام ، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و نهمین پیشوا از نسل امام حسین علیه السلام و خاتم اوصیا و منجى نهایى و قائد جهانى است ؛ وى داراى دو غیبت است که یکى کوتاه مدت و دیگرى بلند مدت است ، او جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از آن که از ظلم و جور پر شده باشد و…(64)
این است ((مهدى )) ، با این مشخصات و با این ویژگى ها و ده ها نشانه و علامت دیگر که پیش از ظهور ((مهدى )) ، و مقارن ظهور ((مهدى ))و پس از ظهور ((مهدى ))محقق مى شود. اینها است واقعیت این امر. و ((مهدى ))این امام معین و مخصوص است ، دیگر هر چه بگویند و هرکس را پیش اندازند، یاوه است و قبول آن حماقت .
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) اکنون غایب است . او خلیفه حق ، ولى مطلق است . او خاتم اولیاء و وصى اوصیا، منجى نهایى ، قائد جهانى ، انقلابى اکبر، و مصلح اعظم است . چون درآید، به کعبه تکیه کند و پرچم پیامبر صلى اللّه علیه و آله را در دست گیرد، و دین خدا را زنده سازد، و احکام خدا را، در سراسر گیتى ، جارى کند. او با شمشیر در آید، و زمین پر شده از جور و بیداد را، پر از مهربانى و داد گرداند.(65)
او اهل قیام و جهاد(66) ، عبادت و تهجد(67) ، خشوع و خضوع (68) ، زهد و ساده زیستى (69) ، صبر و بردبارى (70) ، عدالت و احسان (71) ، و… است . او سرآمد همگان در علم و دانش (72) ، سراپا عدل و برکت و پاکى است .(73)
از سیرت و شیوه تربیتى ، اجتماعى ، سیاسى ، اقتصادى ، و… او فصل پایانى ، بیشتر گفت وگو خواهیم داشت .

7 – دوره هاى زندگى حضرت
دوره هاى زندگى حضرت را مى توان به سه دوره ((اختفا)) ، ((غیبت صغرى ))و ((غیبت کبرى ))تقسیم کرد. عصر ظهور و بعد از ظهور نیز مى تواند از دوره هاى زندگى امام علیه السلام محسوب شود که در بحث هاى کلامى به آن پرداخته مى شود.

دوره اختفا
این دوره از هنگام تولد حضرت (255 ه‍) تا رحلت امام عسکرى علیه السلام (260 ه‍) است . در مدت این 5 سال ، حضرت در دوران پدر بزرگوار خود زندگى مى کرد.
امام عسکرى علیه السلام در آن دوره ، دو وظیفه اساسى و حساس را عهده دار بود؛ یکى حفظ فرزندش از گزند خلفاى عباسى ، و دیگر اثبات وجود او و اعلام امامتش به عنوان امام دوازدهم ، و آن حضرت از عهده هر دو به بهترین شکل برآمد؛ هم فرزندش را حفظ کرد و هم در فرصت هاى مناسب به یاران و دوستان خود او را معرفى مى نمود، اما به خاطر وجود اختناق شدید توسط ((عباسیان )) ، تنها تعداد اندکى از یاران صدیق امام عسکرى علیه السلام ؛ مانند ((ابو هاشم جعفرى )) ، ((احمد بن اسحاق )) ، و ((حکیمه ))و ((خدیجه )) ، عمه هاى امام یازدهم علیه السلام از ولایت آن حضرت آگاه بودند.(74)
((معاویه بن حکیم ))و ((محمد بن ایوب بن نوح ))و ((محمد بن عثمان عمرى ))نقل مى کنند: 40 تن از شیعیان نزد امام عسکرى علیه السلام گرد آمدیم ، آن حضرت فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: ((این امام شما پس از من و جانشین من است ، از او پیروى کنید و از گرد او پراکنده نگردید که هلاک مى شوید و دینتان تباه مى گردد، این را هم بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید.(75) ))
امام عسکرى علیه السلام تصمیم گرفت تا براى حفظ جان فرزندش او را به جاى مطمئن ترى بفرستد. مدارک تاریخى حکایت از آن دارد که امام علیه السلام نخست فرزند خود را در ((سامرا))و سپس در ((مدینه )) پنهان نمود. امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در ((مدینه )) تحت سرپرستى مادر بزرگ پدرى خود زندگى مى کرد.(76) بنا به نقل ((صدوق )) ، امام عسکرى علیه السلام 40 روز پس از تولد فرزندش ، او را به مکان نامعلومى فرستاد و آنگاه وى به مادرش باز گردانده شد.(77)
بنا به روایت ((مسعودى )) ، امام عسکرى علیه السلام در سال (259 ه‍) از ((حدیث ))، مادر خود درخواست کرد تا به حج مشرف شود، از آن پس ((حدیث ))، و نواده اش تحت حفاظت ((احمد بن مطهر)) ، یار صمیمى و نزدیک امام عسکرى علیه السلام به ((مکه ))رفتند. (78) به نظر مى رسد آنان پس از برگزارى مناسک حج به ((مدینه ))عزیمت کرده باشند و آن جا را محل اختفاى امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) قرار داده باشند.(79) برخى از روایات نیز مى تواند مؤ ید همین نکته باشد؛ چنان که زمانى ((ابو هاشم جعفرى ))از امام عسکرى علیه السلام پرسید: پس از وفات شما، سراغ جانشینان را در کجا باید یافت ؟
امام پاسخ داد: در ((مدینه )) .(80)
به گفته برخى محققان ، بیشترین احتمال این است که امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، بخش عمده دوران کودکى خود را در ((مدینه ))گذرانده باشد؛ زیرا امام عسکرى علیه السلام خطرى که در صورت اقامت فرزندش در ((عراق ))با آن مواجه مى شد را تشخیص داده بود(81)

غیبت صغرى
با شهادت امام عسکرى علیه السلام در سال (260 ه‍) مرحله غیبت کوتاه مدت امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) آغاز شد و تا سال (329 ه‍)؛ یعنى 70 سال (82) به طول انجامید. این غیبت به لحاظ این که از جهت زمانى محدود است ، به آن ((غیبت صغرى ))مى گویند. این دوره نقش بسیار مهمى در ایجاد آمادگى شیعه براى پذیرش ((غیبت کبرى )) داشت .
در طول ((غیبت صغرى ))گرچه امام از نظرها پنهان بود، اما کسانى بودند که با آن حضرت در تماس بودند و سمت ((نواب خاص ))امام را داشتند؛ هر یک از شیعیان مى توانستند به وسیله ((نواب ))مشکلات و مسائل خود را به عرض آن حضرت برسانند و توسط آنان خود را دریافت کنند. گاهى گروهى از مردم به وسیله آن نایبان خاص به دیدار امام مى رسیدند. (83) این نایبان 4 نفرند و به ((نواب اربعه ))مشهورند.
اسامى اینها که همگى از علما و بزرگان شیعه هستند به ترتیب عبارتند از:
1 – ابو عمر، عثمان بن سعید عمرى از (260 ه‍) تا هنگام وفات که ظاهرا قبل از سال (267 ه‍) بوده است . (84) برخى وفات او را در سال (265 ه‍) ذکر کرده اند). (85)
2 – ابو جعفر، محمد بن عثمان عمرى (از هنگام وفات سفیر اول تا 305 ه‍).
3 – ابو القاسم ، حسین بن روح نوبختى (305 ه‍- 326 ه‍).
4 – ابو الحسن ، على بن محمد سمرى (326 ه – 329 ه‍).
درباره زندگى ، تلاش ها و فعالیت هاى هر یک از این چهار بزرگوار و نقش ‍ آنان در سازمان مخفى وکالت و ایجاد آمادگى در شیعیان براى پذیرش ((غیبت کبرى )) ، در ((فصل ششم )) ، مفصل گفت وگو خواهیم کرد.

غیبت کبرى
سومین مرحله را زندگى امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) را، دوران ((غیبت کبرى ))و دراز مدت ، تشکیل مى دهد. این دوره پس از سپرى شدن ((غیبت صغرى )) ، آغاز شد و تاکنون ادامه یافته و به امر خداوند تا هنگام حصول ((اقتضاى تام )) ؛ یعنى آن زمان که زمینه پذیرش ‍ و رهبرى و حکومت جهانى آن حضرت از نظر عده عده فراهم شود، ادامه خواهد یافت .
این مرحله میدان بزرگ ترین آزمایش انسان ها و غربال مؤ منان و سنجش ‍ ایمان و عمل قرار گرفته است ؛ در این مدت طولانى ((حجت ))خدا در پشت پرده غیبت ، خورشید گونه از پس ابرها، نور افشانى مى کند. (86)
همان گونه که ((غیبت )) ، به دو مرحله تقسیم مى شد و به دو گونه بود، ((نیابت ))نیز همین گونه است ؛ یعنى داراى دو مرحله است و دو گونه : ((نیابت خاصه ))در ((غیبت صغرى ))و ((نیابت عامه ))در ((غیبت کبرى )) .
در ((نیابت خاصه ))امام ، اشخاص معینى را نایب خود قرار داده بود که به اسم و رسم ، آنها را معرفى نموده ، و هر کدام را به وسیله نایب پیش از خود به مردم شناسانده بود.
در ((نیابت عامه )) ، بر اساس یک ضابطه کلى و معین که امام خود به دست داده بود، هر فردى که آن ضابطه را از همه جهت و در همه ابعاد دارا باشد، نایب امام شناخته مى شود، و به نیابت از امام ، ولى جامعه در امر دین و دنیا خواهد بود.
این مقام و این نیابت به وسیله خود حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به عالمان واجد شرایط تفویض شده است .
((شیخ طوسى )) ، ((شیخ صدوق ))و ((شیخ طبرسى ))از ((اسحاق بن عمار))نقل کرده اند که گفت : مولاى ما حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) (در مورد وظیفه شیعیان در زمان غیبت ) فرموده است : و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواه حدیثنا فانهم حجتى علیکم و انا حجه الله علیهم )) (87) .
در حوادث و رخدادهایى که واقع مى شود به روایت کنندگان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شمایند، و من حجت خدا بر آنانم .
((طبرسى ))نیز در کتاب ((الاحتجاج ))از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت در ضمن حدیثى فرمود: و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا اهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه .)) (88)
هر یک از فقها که مراتب نفسش دینش و مخالف هوى و هوسش و مطیع فرمان مولایش (ائمه علیهماالسلام ) باشد بر عوام ، لازم است که از او تقلید کنند.
بدین ترتیب امور مسلمین در زمان ((غیبت کبرى ))به دست ((ولى فقیه ))قرار گرفت که با نظر او باید انجام و جریان یابد. گرچه منصب ((فتوا)) ، ((قضاوت ))و ((حکم ))براى فقیهان از پیش ، توسط ائمه معصومین علیهماالسلام جعل شده بود، ولى رسمیت مرجعیت و زعامت فقهاى اسلام از این تاریخ پدید آمد و تا ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت .
و پس از ظهور مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) دولت ایام (89) ، پیوسته از آن اولیاى خدا خواهد بود.(90)

خلاصه
به گفته همه مورخان و محدثان شیعه و سنى ، امام محمد المهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) دوازدهمین امام شیعه و آخرین وصى پیامبر، در پگاه جمعه ، نیمه شعبان سال (255 ه‍) یا (260 ه‍) در ((سامرا))چشم به جهان گشود، پدرش ((امام حسن عسکرى علیه السلام ))و مادرش ((نرجس ))یکى از پارساترین و بزرگ ترین زنان روزگار خود بود.
مشهورترین لقب او ((مهدى ))است و بر نگین انگشترى اش این عبارت نقش بسته است : انا حجه الله و خاصته
او داراى شمایل و ویژگى هایى است که وى را از مدعیان دروغین متمایز مى کند، زندگانى آن حضرت داراى چندین دوره است :
1 – ((اختفا)) ، به مدت 5 سال از آغاز تولد تا هنگام شهادت امام حسن عسکرى علیه السلام . در این مدت ، تولد آن حضرت از دشمنان مخفى نگاه داشته مى شد و تنها تعدادى از خواص و نزدیکان و شیعیان آن حضرت به خدمتش بار یافتند.
2 – ((غیبت صغرى )) ، به مدت 70 سال از زمان شهادت امام حسن عسکرى علیه السلام تا سال (329 ه‍)، هنگام فوت آخرین نایب از ((نواب اربعه )) .
در این دوره ، شیعیان مشکلات و مسائل خود را از طریق 4 تن از (( نواب )) به آن حضرت مى رساندند. اینها که از علما، پرهیزکاران و بزرگان شیعه هستند عبارتند از:
عثمان بن سعید (از 260 ه‍، تا هنگام وفات ).
محمد بن عثمان (از وفات نایب اول تا 305 ه‍).
حسین بن روح نوبختى (305 ه‍، 326 ه‍).
على بن محمد سمرى (326 ه‍، 329 ه‍).
((غیبت کبرى )) ، از ابتداى سال (329 ه‍) تاکنون ، و تا هر وقت که مقدمات رهبرى آن حضرت فراهم گردد، ادامه خواهد یافت . در این دوره امام (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) براى نایب خود ضابطه عامى قرار داده و هر فردى که آن ضوابط، از هر جهت و در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب او شناخته مى شود و به نیابت از وى ، ولى جامعه در امر دین و دنیا خواهد بود. این مقام به وسیله خود حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) و دیگر ائمه علیهماالسلام به چنین کسى که عالم و واجد شرایط است تفویض شده است .
… ادامه دارد.

پی نوشت:

62- در برخى روایات چنین آمده ((یسیل شعره على منکبیه )) ، موى سرش بر دوش هایش ریخته (منتخب الاثر، ص 185؛ اعیان الشیعه ، ج 2، ص 44؛ کشف الغمه ، ج 2، ص 426.
63- براى آگاهى بیشتر از شمایل و خصوصیات حضرت مهدى علیه السلام ، ر.ک : منتخب الاثر، باب 4 تا 25؛ اعیان الشیعه ، ج 2، ص 44؛ الغیبه ، نعمانى ، باب 13، ص 212؛ کشف الغمه ، ج 2، ص 464 – 470.
64- براى آگاهى بیشتر از شمایل و خصوصیات حضرت مهدى علیه السلام ، ر.ک : منتخب الاثر، باب 4 تا 25؛ اعیان الشیعه ، ج 2، ص 44؛ الغیبه ، نعمانى ، باب 13، ص 212؛ کشف الغمه ، ج 2، ص 464 – 470.
65- خورشید مغرب ، محمد رضا حکیمى ، ص 29.
66- الجحجاح المجاهد (مفاتیح ، دعا براى امام عصر علیه السلام )، القائم المومل (مفاتیح دعاى افتتاح ).
67- بابى من لیله یرعى النجوم ساجدا و راکعا (مکیان المکارم ، ج 1، ص 122).
68- خاشع لله کخشوع النسر لجناحه (عقد الدرر، ص 158)؛ یکون من الله على حذو لایغتر بقرابه (الملاحم و الفتن ، ص 108).
69- ما لباسه الا الغلیظ و ما طعامه الا الجشب (بحار الانوار، ج 52، ص 354).
70- علیه صبر ایوب (کمال الدین ، ص 310).
71- العدل المنتظر (مفاتیح الجنان ، دعاى افتتاح ).
72- اوسعکم کهفا و اکثرکم علما (بحار الانوار، ج 51، ص 115)؛ ان العلم بکتاب الله و سنه نبیه لینبت فى قلب مهدینا کما ینبت الزرع على احسن بناته . (کمال الدین ، ج 2، ص 653).
73- اذ بعث الله رجلا من اطایب عترتى و ابرار ذریتى ، عدلا مبارکا زکیا (الملاحم و الفتن ، ص 108).
74- تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، دکتر جاسم حسین ، ص 124.
75- کمال الدین ، ص 435؛ کشف الغمه ، ج 2 ص 527، بحارالانوار، ج 52، ص 25؛ براى اطلاع بیشتر از همه کسانى که در این دوره به خدمت حضرت بار یافتند. ر.ک : منتخب الاثر، ص 355 – 358.
76- تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، دکتر جاسم حسین ، ص 124
77- کمال الدین ، ص 429.
78- اثبات الوصیه ، ص 247 و 253
79- تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام دکتر جاسم حسین ، ص 124
80- الکافى ، ج 1، ص 328. شایان ذکر است : مقصود از مدینه ، همان مدینه طیبه است . بسیارى از محققان بر همین اعتقادند. (ر.ک : مراه العقول ، علامه مجلسى ، ج 4، ص 2)، علاوه بر آن روایاتى نیز از امام جواد علیه السلام موید این مطلب است . (ر.ک : الغیبه ، نعمانى ، ص 1856. فقال الى المدینه ، فقلت اى المدن ؟ فقال مدینتنا هذه و هل مدینه غیرها.
81- تاریخ سیاسى غیبت امام دوازهم علیه السلام ، دکتر جاسم حسین ، ص 124-125
82- شیخ مفید در ((الارشاد))(ج 2 ص 340) آغاز غیبت صغرى را از هنگام ولادت حضرت مهدى (عج ) مى داند، او مى گوید: ((غیبت صغرى ، از زمان ولادت حضرت مهدى (عج ) تا پایان دوره سفارت (نیابت خاصه ) و هنگام درگذشت آخرین سفیر از سفیرانى که واسطه ارتباط شیعه با امام بوده اند، مى باشد)) . با این حساب دوره غیبت صغرى ، 75 سال مى شود. آنچه که شیخ مفید را بر این عقیده واداشته ، ظاهرا این نکته است که حضرت مهدى علیه السلام در آن پنج سال ابتداى تولد، حضور و معاشرت چندانى نداشته است ، و از نظر کلى غایب محسوب مى شده است .
83- شیخ صدوق در کمال الدین (ص 434-479) تعدادى از این افراد را نام مى برد.
84- ر.ک : تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، دکتر جاسم حسین ، ص 156.
85- هاشم معروف حسینى (به نقل از همان :، ص 155).
86- بحار الانوار، ج 52، ص 93.
87- الاحتجاج ، طبرسى ، 28.
88- الاحتجاج طبرسى ، ج 2،ص 459
89- اشاره است به آیه ((تلک الایام نداولها بین الناس …))(آل عمران / 140) ((ما دولت روزگار را، هر چند گاه ، به دست کسانى مى دهیم تا مقام اهل ایمان به امتحان معلوم گردد.))
90- لاداولن الایام اولیائى الى یوم القیامه بحار الانوار، ج 52، ص 312؛ کمال الدین ، ج 1، ص 256.
منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید