یهودیت عامیانه

یهودیت عامیانه

نویسنذه: رافائل پاتای (1)
مترجم: ابراهیم موسی‌پور

دین عامیانه‌ی کتاب مقدسی و یهودی در طی تاریخ هزاره‌ای خود در باور به خدایان نرینه و مادینه‌ای غیر از یهوه، فرشتگان، شیاطین، اشباح و ارواح، قدیسان و اولیاء، چشم‌زخم و دیگر تأثیرات زیان‌بار، آیین‌ها و اعمالی چون سحر و جادو و پیشگیری و استفاده از تعاویذ، افسون‌ها و طلسمات جلوه‌گر شده است. مظاهر دین عامیانه‌ی یهودی از اوایل دوران کتاب مقدسی یافت می‌شوند و تا قرن نوزدهم نیز به حیات خود ادامه داده‌اند. در این قرن در آن دسته از کشورهای اروپایی که در آن‌ها یهودیان تحت تأثیر روشنگری قرار گرفتند، ظهور و بروز دین عامیانه‌ی یهودی رو به زوال نهاد. در جوامع یهودی خاورمیانه، دین عامیانه تا 1948 به حیات خود ادامه داد. از این سال به بعد، یهودیان این سرزمین عمدتاً به اسرائیل کوچانده شدند.

دوران کتاب مقدسی:
در موارد معدودی، مؤلفان کتاب مقدس، بدون اظهارنظری نکوهش آمیز، به باورها و آیین‌های عامیانه اشاره کرده‌اند. این اشارات «خام» عمدتاً به منشأهای کیهانی یا تاریخ اولیه‌ی بشر، آبای عبرانی، و بنی اسرائیل مربوط می‌شوند. از این رو، پیدایش (1:6-4) به روشنی، باوری عامیانه را درباره‌ی وجود «پسران خداوند» باز می‌نمایاند؛ در اشعیا (12:14- 15) نیز وقتی از فرشته‌ای نافرمان سخن رفته که به جهات زیرین فروافکنده شده و هم‌چنین در عبارات متعددی از اشعیا، مزامیر و ایوب و ذکر اژدهاهای دریایی و دیگر هیولاهایی که جسارت رویارویی شدن با خداوند را دارند، [همگی منعکس کننده‌ی این باورهای عامیانه در کتاب مقدس‌اند]. ترافیم یا خدایان خانوادگی کوچکی که راحیل آن‌ها را از خانه‌ی پدرش ربود (پیدایش: 19،31، 31: 30-35) و نمونه‌های بزرگ‌تری از همین دست که میکال دختر شائول (همسر داوود) در رختخواب خود [به جای داوود] قرار داده بود (اول سموئیل، 19: 13-؛ 19: 16)، شواهد روشنی از این باورهای عامیانه‌اند.
در نوشته‌های تاریخی و نبوتی کتاب مقدس، برخلاف این اشارات پیش گفته به دین عامیانه که در آن‌ها نقدی به میان نیامده، عباراتی هم هست که در آن‌ها در مورد پرستش عامیانه (و نیز رسمی) خدایان دیگر علاوه بر یهوه، دستوراتی داده شده است. اما همین اشارات تقبیح‌آمیز، در عین حال بر رواج پرستش عامیانه‌ی چندین خدای نرینه و مادینه (مانند بعل (2)، کموش (3)، میلکم (4)، اشره (5)، استارته (6) (عشتاروت) و ملکه‌ی آسمان (7)) از عصر داوران تا زمان نابودی پادشاهی اسرائیل و یهودا در 722 و 587-586 قبل از میلاد و حتی پس از آن در میان بنی اسرائیل گواهی می‌دهند. (8) این اطلاعات کتاب مقدسی را کشفیات باستان شناختی‌ای تکمیل می‌کنند که در آن‌ها مجسمه‌های کوچکی از الهه‌هایی چون اشره و استارته در حفاری خانه‌های اسرائیلیان عصر کتاب مقدس، در سراسر کشور به دست آمده است.

موجودات شر:
شواهد کتاب مقدسی با توجه به موضوع موجودات شر از یک دو‌گانگی حکایت می‌کنند. از یک سو، سحر و جادو و هرگونه ارتباط و مشورت با موجودات شر اعم از دیوان، اشباح و ارواح ممنوع گردیده است. این اعمال در جزو گناهان کبیره به شمار می‌روند و کیفر مرتکب آن‌ها، مرگ است (خروج، 22: 17؛ تثنیه، 18: 10-12). بنابر گزارش‌های تاریخی نیز فرمانی حکومتی برای قلع و قمع کسانی که به کمک اشباح و ارواح آشنا به پیشگویی می‌پرداختند، صادر شده بود (اول سموئیل، 28:3) (9) از سوی دیگر: شواهد بسیاری هست که نشان می‌دهد مورخان و انبیای پرستنده‌ی یهوه نیز در باور به وجود موجودات شر و قدرت آن‌ها را وارد ساختن آسیب‌های جسمی و روحی به انسان، با باورهای عامیانه همراه بوده‌اند (پیدایش، 32: 25 به بعد؛ لاویان، 10:16؛ اشعیا، 21:13، 34:14 اول سموئیل، 15:16، 23:16؛ اول پادشاهان، 22:22-23؛ مزامیر، 5:91-6). ظاهرا دین عامیانه‌ی بنی اسرائیلی، جایی برای انواع موجودات شر (شِدیم، سِئیریم) (10) و نیز وجودات شر منفردی چون عزازیل در نظر گرفته بود. بیشتر این وجودات منفرد، در ادیان اقوام همسایه‌ی بنی اسرائیل، به مثابه‌ی خدایان شناخته می‌شدند (مثلاً لیلیث (11)، ماوت (12) یا مرگ و رشف (13) یا طاعون). در ادبیات متأخر کتاب مقدسی و نیز در ادبیات اپوکریفایی، برخی موجودات شرِ شیطان‌گونه پدیدار می‌شوند که سطن (14)، مسطمه (15)، بلیال (16)، (بلیائال) (17)، اسمودیوس (18) (اشمدای) (19) نام دارند. هم در عهد جدید و هم در نوشته‌های خاخامی، این موجودات شر، ناپاک و در شمار ارواح شیطانی خوانده شده‌اند. در سه انجیلِ هم‌نظر، فرمانروای موجودات شر، بعل زبول (20) (بعل زبوب) (21) نام دارد، این موجودات شر- چه به صورت عنوان عام و چه به صورت اسمی منفرد- بازتاب‌هایی از باورهای عامیانه‌ی یهودی [در دین مسیحیت] را جلوه‌گر می‌سازند.

جادو و پیشگویی:
کتاب مقدس، مکرراً اعمالی را که طی آن‌ها تأثیر قوای اسرارآمیز طبیعت و ارواح به خدمت گرفته می‌شود، محکوم کرده است. بنا بر فرمانی از سفر تثنیه (:10:18-11) «کسی نباید در میان شما باشد که پیشگویی، طالع‌بینی، افسونگری یا جادوگری کند و یا به مشورت با اشباح یا ارواح آشنا یا به احضار ارواح مردگان بپردازد». در سفر خروج (17:22)، به وضوح آمده است که: «تو نباید زنی را که ساحری می‌کند، زنده بگذاری» (قس:لاویان، 27:20) [:احضار کننده‌ی ارواح یا ساحر، چه مرد باشد چه زن، باید حتماً سنگسار شود]. عباراتی از این دست، نشان می‌دهند که نویسندگان کتاب مقدس نیز مثل عوام، به واقعیت و تأثیرگذاری جادو، باور داشتند ولی برخلاف عوام، آن را به عنوان عملی غیرمؤمنانه محکوم می‌کردند (نک: تثنیه، 12:18-13).
قانون کتاب مقدس، با مشروط دانستن وثاقت پیشگویی‌ها و ضمن مردود دانستن شیوه‌ی کنعانیان در پیشگویی، نبوت‌های انبیا را به عنوان جایگزین مطرح می‌سازد که مشروعیت آن‌ها برحسب رویدادهای آینده تعیین می‌شود [یعنی اگر نبوت و پیشگویی یک نبی، اتفاق نیفتد معلوم می‌شود که پیشگویی‌اش صادق نبوده و به عکس؛ م] (تثنیه، 14:18-22). ظاهراً مردم اصولاً از این جهت به انبیا روی آوردند که از فعالیت‌های نبوتی و پیشگویی‌های آن‌ها بهره ببرند (اول سموئیل6:9؛ اول پادشاهان، 1:14 به بعد؛ 5:22 به بعد؛ دوم پادشاهان، 11:3). پیشگویی‌ها عبارت بود از پرسش از اوریم و تومیم (22) (اول سموئیل، 9:23-12). مشورت با ترافیم (داوران، 5:17، 14:18، هوشع، 4:3، حزقیال، 26:21 (23)؛ زکریا، 2:10)، استفاده از جام‌ها (پیدایش، 5:44)، استفاده از تیرها (حزقیال، 26:21 [21-22])، الفاظ شفاهی (پیدایش، 14:21؛ اول سموئیل، 9:14-10، قس12) و تفسیر کبد [جگر بینی] (حزقیال، همان جا)؛ ستاره بینی (اشعیا، 13:47؛ ارمیا، 2:10) و رؤیاها (اول سموئیل، 6:28) نفوذ و تسلط پیشگویان بر مردم به خوبی در داستانی درباره‌ی شائول پادشاه، در کتاب مقدس بیان شده است: «او پیشگویان را از سرزمین خود بیرون کرد» ولی زمانی که در دردسر افتاد به دنبال یکی از ایشان که هنوز باقی مانده بود، فرستاد (اول سموئیل، 3:28-25). (24)
استمرار جادو به عنوان بخشی از دین عامیانه تا قرن اول پیش از میلاد از عبارتی از کتاب دوم مکابیان (25) (40:12) هویداست. در این عبارت از جنگجویان یهودی سخن رفته است که در زیر پیراهن‌های خود، تعاویذی برگرفته از بت‌های یَونه (26) بر تن کرده بودند. نویسنده، این عمل را از این رو که تعویذ در سنت‌های مشرکان ریشه دارد، محکوم کرده است. از سوی دیگر در کتاب طوبیت- یکی از کتاب‌های اپوکریفایی قرن اول پیش از میلاد شیوه‌ای برای بیرون کردن روح شر از بدن فرد تسخیر شده، به کمک بخورات تجویز شده است. گمان بر آن بود که این شیوه را فرشته‌ای به نام رفائیل به بشر آموخته و از این رو از لحاظ دینی، عمل مشروع به شمار می‌رود.

دوره‌ی تلمودی:
دین عامیانه‌ی یهودی، پس از دوره‌ی تبعید بابلی، تا حدودی تحت تأثیر سنت‌های بابلی، ایرانی و بعداً هلنی، در انبوهی از فرشتگان، موجودات شر (که برخی از آن‌ها پیشتر در کتاب مقدس نمودار شده بودند)، ارواح شریر، چشم‌زخم و امثال این‌ها و نیز در اعمالی جلوه‌گر شده است که به هدف فراخواندن قوای خیر و مفید مافوق بشری و آرام ساختن و فرو نشاندن یا دفع قوای زیان کار انجام می‌گیرد. در تلمود اورشلیمی (فلسطینی) تنها سه گروه از موجودات شر (مزیقیم (27)، شدیم (28) و روحوت (29)) ذکر شد‌هاست. در حالی که در میدراشیم فلسطینی، شناخت سلسله‌ی دیوان برجسته‌تر است با این حال، در تلمود بابلی (30) است که غنی‌ترین منبع برای دین عامیانه‌ی یهودی علی العموم و شناخت موجودات شر، علی الخصوص فراهم گردیده است. (31)
در یهودیت تلمودی، انبوهی از موجودات شر حضور دارند. اشمدای، فرمانروای آن‌هاست، در حالی که ایگرات (32)، ملکه‌ی او- دختر محلت (33)- با ملازمت یکصد و هشتاد هزار فرشته‌ی ویرانگر به این سو و آن سو می‌رود. (34) علمای تلمودی، متهورانه، البته نه با باور عوام به موجودات شر، بلکه با خود این موجودات شر پیکار می‌کردند. بنابراین حنینا بن دوسا (35) و آبای (36) موفق شدند که فعالیت ایگرات را به زمان‌ها و مکان‌های معینی محدود سازند. برخی دیگر از این علما با موجودات شر مذاکراتی انجام دادند. خطرناک‌ترین این موجودات شر، وجود مادینه‌ای به نام لیلیث است که شباهنگام، مردان را می‌فریبد و نوزادان را خفه می‌کند و تنها به وسیله‌ی افسون‌های محافظ می‌توان از شر او در امان ماند. (37)
از آنجا که هم در تلمود و هم در میدراشیم، اقوال، دستورات و اعمال علما ثبت و ضبط شده نه اقوال و اعمال عوام، اطلاعات ما از دین عامیانه عمدتاً محدود به بازتاب‌های این باورهای عامیانه در اقوال و اعمال ثبت شده‌ی ربی‌های یهودی است و ما ناچاریم که استنتاج‌های خود را درباره‌ی باورها و اعمال دینی عوام، بر همین اطلاعات بنا کنیم. ازاین رو، برای مثال، در میشنا (38)، و تلمود اورشلیمی (39)، درباره‌ی شمعون بن شیطاح (40)، عالم برجسته‌ی فلسطینی در قرن اول قبل از میلاد- آمده که او دستور داد تا هشتاد جادوگر را در شهر بندری اشکلون (عسقلان) به دار بیاویزند. البته چنین گزارشی نشان می‌دهد که هم مردم و هم رهبران روحانی آن‌ها به وجود جادوگران باور داشتند.
اشارات پراکنده در میشنا و تلمود نشان می‌دهد که کیشوف (41) – جادوگری به ویژه در میان زنان رواج داشته است. (42) علی‌رغم این که گناهی کبیره به شمار می‌آمد (43) و مرتکب آن را سنگسار می‌کردند. مکرراً کسانی را به اتهام جادوگری به محکمه می‌کشاندند. البته قاضیان نیز لازم بود که آشنایی کاملی با عمل جادوگری داشته باشند. (44) هم‌چنین این قاضیان، معیارهای معینی داشتند که به وسیله‌ی آن‌ها می‌توانستند میان جادوگری و صرف شعبده‌بازی و چشم‌بندی تفاوت بگذارند. (45)
گزارش‌هایی درباره‌ی چندین تن از علمای تلمودی در دست است مبنی بر این که خود آن‌ها نیز جادوگری می‌کردند و به آموزش آن می‌پرداختند، (46) از جمله دختران دست کم یکی از این علما نیز چنین می‌کردند. (47) برخی زنان به درمان‌های دینی [شفا] می‌پرداختند. (48) حونی دایره کش (49)، یکی از زهاد قرن اول قبل از میلاد، باران جادویی ایجاد کرد. (50) استفاده از افسون‌ها و اوراد جادویی به منظور درمان بیماری‌ها بسیار رایج بوده است. (51)
در دوران تلمودی، استفاده از دو گونه‌ی تعاویذ (قَمیَع) (52) بسیار شایع بود: تعاویذی که عبارت بودند از متنی مکتوب و آن‌ها که از ریشه‌ها و برگ‌های درختان تهیه می‌شدند. پزشکان برای درمان، این تعاویذ را به بیماران می‌دادند و مردم نیز برای محافظت در برابر آسیب چشم‌زخم و موجودات شر و نیز به منظور آبستنی زنان از آن‌ها استفاده می‌کردند. (53) (معلوم نیست راحیل نازا، مهر گیاهی (54) را که رئوبین در مزرعه یافته بود، خورد یا به عنوان تعویذ و طلسم از آن استفاده کرد [که سرانجام باردار گردید]). (55) تعاویذ را معمولاً بر گردن نوزادان می‌آویختند (56) و این رسم هم‌چنان در دوران جدید در جوامع یهودی خاورمیانه شایع است. هر چند حمل کردن اشیاء در روز سبت ممنوع است، [شرعاً] اجازه داده شده بود که مؤمنان تعاویذی را که تأثیر آن‌ها ثابت شده، حتی در ایام سبت نیز در خارج از خانه‌های خود به همراه داشته باشند. (57)
پیشگویی (نیحوش) (58) در دوره‌ی تلمودی نیز از اجزای اصلی دین عامیانه بود گو این که این کار در تعالیم ربانی ممنوع شده بود و مرتکب آن را با شلاق مجازات می‌کردند. تأثیر دین عامیانه‌ی یهودی و بابلی را بر امورائیم بابلی (علمای تلمودی قرن سوم تا چهارم میلادی) می‌توان در این نکته ملاحظه کرد که آنان، استفاده از سیمانیم (علائم یا فال‌ها) را به منظور پیشگویی آینده مجاز شمردند. یکی از شیوه‌های بسیار رایج برای پیشگویی، در دوره‌ی تلمودی آن بود که کودکان به صورت تصادفی، آیاتی از کتاب مقدس را قرائت کنند. (59) تعداد کسانی که از انجام [حداقل] گونه‌ای از پیشگویی اجتناب می‌کردند آن قدر اندک بود که کسانی که بدین کارها دست نمی‌زدند از فرشتگان رحمت هم ارجمندتر محسوب می‌شدند.

قرون وسطا و ادوار متأخرتر:
گسترش و تکامل قبّالا در قرون وسطا، برای افزایش بیشتر باور به موجودات شر، فضای مطلوبی پدید آورد. باورهای عامیانه و تعالیم قبالایی متقابلاً یکدیگر را تقویت کردند. تصور بر آن بود که فریب جنسی آدمیان به دست موجودات شر، خطری همواره محتمل الوقوع است و به تولد موجودات شر تازه‌ای منجر می‌شود. بسیاری از بیماری‌ها را حاصل تسخیر شدن انسان به دست ارواح خبیثه می‌پنداشتند و در نتیجه، عمل احضار ارواح (60)، در طب عامیانه، به صورت شیوه‌ای بسیار پراهمیت درآمد. در حالی که ظاهراً فقط افراد مذکر به احضار ارواح می‌پرداختند، باور بر آن بود که عمدتاً زنان هستند که به تسخیر این ارواح درمی‌آیند. مشکل بچه‌دار نشدن را عموماً بر گردن زنان می‌انداختند و انبوهی از درمان‌های عامیانه را برای رفع آن به کار می‌بستند از جمله استفاده از برخی مواد حیوانی که این عمل در هلاخاه (شریعت کهن یهودی) ممنوع شده بود.
بخش بزرگی از دین عامیانه‌ی یهودی در قرون وسطا، در آیین‌ها و مراسمی جلوه‌گر می‌شده است که در سه مرحله‌ی اصلی زندگی بشر انجام می‌گرفت: تولد (و ختنه)، ازدواج و مرگ. گمان می‌شد که موجودات شر در این موقعیت‌ها به ویژه خشمگین و خطرناک می‌شوند و محافظت از شخص اصلی مراسم و نیز حاضران در آن، به نگرانی بزرگی تبدیل می‌شد که انبوهی از آیین‌های [حفاظتی] عامیانه را به دنبال داشت.
عناصر دین عامیانه در مراسم مربوط به اعیاد و تعطیلات رسمی یهودی نیز حضور داشتند هر چند مراجع ربانی مکرراً سعی در سرکوب این عناصر داشتند. آیین تشلیخ (61) (عمل نمادین به آب افکندن گناهان اشخاص در عید روش هشانه (62) در سال نوی یهودی) و کپاراه (63) (عمل نمادین انتقال گناهان اشخاص به یک مرغ یا خروس در شامگاه یوم کیپور (64))، دو نمونه از اعمالی هستند که دین عامیانه‌ی یهودی، علی‌رغم مخالفت ربی‌ها، به مراست اعیاد مقدس یهودی وارد کرد.
میزان توفیق دین عامیانه‌ی یهودی در این که مورد پذیرش مراجع دینی برجسته‌ی یهودی قرار بگیرد، برای مورخ ادیان بسیار جالب توجه است؛ علمای یهودی، با داخل ساختن شمار بزرگی از باورها و آداب و رسوم عامیانه در قوانین هلاخایی خود، این عناصر عامیانه را به صورت بخشی از یهودیت رسمی درآوردند. شولحان عاروخ (65)، قوانین دینی که زندگی سنتی یهودیان را تا به امروز تحت هدایت خود داشته است، در بردارنده‌ی مفادی است که نشان می‌دهد مؤلف آن، یوسف کاروی سفاردی (66) و شارح اصلی آن، موشه ایسرلس اشکنازی (67)، به قدرت چشم‌زخم در آسیب رساندن به اشخاص حتی در درون کنیسه، به تأثیر تعاویذ، به تأثیر ستارگان بر زندگی بشر، به فال‌ها، به تأثیر اوراد در غلبه بر موجودات شر و جانوران‌ هامّه، به پیشگیری یا درمان جادویی بیماری‌ها، به احضار ارواح مردگان و موجودات شر و جز آن‌ها، باور داشتند.
بزرگداشت قدیسان مذکر و به ندرت، مؤنث، که عمدتاً در زیارت مقابر ایشان و تقدیم نذورات درخور، به امید حصول منافع مختلف جلوه‌گر می‌شود، قرن‌های متمادی به ویژه در میان یهودیان ساکن در سرزمین‌های اسلامی، بخش مهمی از دین عامیانه‌ی یهودی را تشکیل داده است؛ گاهی اوقات هم یهودیان و هم مسلمانان، یک قدیس یهودی و یا یکی از اولیا و مشایخ مسلمان را مورد تکریم و احترام قرار می‌دادند. (68)
هر چند شماری از مراجع برجسته‌ی ربانی در قرون وسطا (از جمله موسی بن میمون) (69)، با استفاده از تعاویذ، افسون‌ها و درمان‌های جادویی مخالفت کردند، موفق به مقابله و منع رواج این عناصر نشدند و پس از اخراج یهودیان از اسپانیا در 1492 میلادی؛ این باورها به شرق اروپا نیز گسترش یافت. باور بر این بود که اگر این تعاویذ و افسون‌ها را خود ربی‌ها، شفادهندگان و قدیسان، در ازای دریافت حق الزحمه‌ای برای مشتریان تهیه کنند، این اشیاء می‌توانند هر کسی را که از آن‌ها استفاده می‌کند یا آن‌ها را با خود حمل می‌کند از انواع و اقسام بلاها محفوظ بدارند: بیماری‌هایش را درمان کنند؛ آنها را از آسیب موجودات شر در امان نگه دارند؛ اقبال، سلامتی و بسیاری دیگر از منافع را به ارمغان بیاورند. تعاویذ که به ویژه در خاورمیانه تا به امروز، به طور گسترده‌ای مورد استفاده بوده‌اند، چه به صورت مکتوب بر کاغذ و چه به صورت ساخته شده از نقره، برنج، قلع یا آهن، غالباً با مثلث‌ها و مربع‌های جادویی، نقش سپر داوود یا منوراه (70) ‌ها تزیین می‌شوند. تعاویذ فلزی، نوعاً به شکل یک دایره، مربع، مستطیل، سپر، دست (که پربسامدترین شکل است) و به ندرت به شکل پا ساخته می‌شدند. بر روی تعاویذ معمولاً نام‌های الهی یا اسامی فرشتگان، عبارات کوتاهی از کتاب مقدس، و ترکیب‌های جادویی از حروف یا کلمات مبهم می‌نگاشتند. غالباً در تعاویذ نام شخصی که آن را به کار می‌برد و نام مادرش نیز نوشته می‌شد.
در اروپای مرکزی و شرقی در قرون هفدهم و هیجدهم، جادوگری که این قبیل تعاویذ را تهیه می‌کرد، بعل شم (71) (ارباب اسم) خوانده می‌شد زیرا او کسی بود که در استفاده از اسامی مقدس برای حصول مقاصد دینی- جادویی تبحر داشت. ییسرائل بن الیعزر (72)، بنیان‌گذار ‌هاسیدیسم، که به عنوان بشط (73) (واژه‌ی اختصاری مرکب از حروف اول کلمات بعل شم طوب) (74) شناخته می‌شد، در ایام جوانی، یک تعویذ نویس بوده است. (75) اعتقاد عمومی به تأثیر تعاویذ چنان قدرتمند بود که شمار بزرگی از ربی‌ها آشکارا از کاربرد آن‌ها حمایت می‌کردند و در دفاع از آن‌ها رسالاتی نگاشتند. هر چند عملاً تمامی ربینیم (76)‌هاسیدی‌ها مرد بودند، دست‌کم گاهی اوقات زنان نیز در همین مقام ظاهر می‌شده‌اند. (77)
پیشگویی نیز تا دوران جدید در میان یهودیان رواجی عام داشت. روش‌های متأخرتر هم چنان در بردارنده‌ی شیوه‌هایی چون برافروختن شمع‌ها، نگریستن به سایه‌ها، باز کردن تصادفی کتاب مقدس، قرعه انداختن، خیره شدن به یک سطح صیقلی، خواندن اوراد و احضار ارواح مردگان بوده است. تفسیر فال‌ها به صورت یک دانش عامیانه‌ی تمام عیار درآمد که در نوشته‌های ربانی قرون وسطایی و نیز متأخر، اشارات مکرری بدان یافت می‌شود. این امر هم‌چنین به پدید آمدن گونه‌ای ادبی در زبان عبری منجر شده است که سیفری گورالوت (78) (کتاب‌های قرعه‌ها) نام دارد و شامل دستورات و قواعد استفاده‌ی پیشگویانه از اسامی جانوران، پرندگان، اسباط دوازده‌گانه، صور دوازده‌گانه‌ی فلکی، پدیده‌های کیهانی، بیست و دو حرف الفبای عبری و امثال این‌هاست. این کتاب‌ها که قاعدتاً در جنوب یا در شرق اروپا پدید آمده‌اند، در زمینه‌ی پیشگویی، همسنگ گروه متنوع بعضاً غنی‌تری از کتا‌ب‌ها هستند که در زمینه‌ی افسون‌ها و درمان‌های جادویی نگاشته شده و برخی از آن‌ها حتی تا قرن بیستم میلادی، تألیف یا چاپ مجدد می‌شده‌اند. (79)

دوره‌ی جدید:
گسترش هسکالاه (80 ) (روشنگری یهودی) در قرن نوزدهم، هم به افول دین عامیانه‌ی یهودی انجامید و هم به فروکاهش سنت ارتدوکسی یهودی منجر گردید. دین عامیانه هم‌چنان در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، البته فقط در فرهنگ گروه رو به کاهشی از یهودیان سکولار نشده‌ی شدیداً محافظه کار، به صورت عنصری پراهمیت باقی ماند. از جمله عناصر خاورمیانه‌ای که در ارتباط با چرخه‌ی زندگی و تقویم شعائری وارد آداب و رسوم رنگارنگ اسرائیلی شدند و نیز عناصری هم‌چون مراسم مراکشی میمونه به یادبود سالروز مرگ موسی بن میمون و بزرگداشت قدیسان دیگر و مشابه مراسم دیرین لگ بعومر (81) بر سر قبر شمعون بر یوحای (82) (از تنّاهای قرن دوم میلادی)، در میرون. (83) در کیبوتسهای (84) اسرائیلی و در برخی حلقه‌های یهودی در ایالات متحده، تلاشهایی صورت گرفته است تا مراسم دینی سنتی یهودی (هم‌چون سدر فصح) را به مناسبت‌های دینی، اجتماعی و سیاسی معاصر اختصاص دهند. دین عامیانه‌ی سنتی یهودی در خارج از حلقه‌های ارتدوکسی، در ایالات متحده عمدتاً رو به زوال نهاده است ولی تبدیل شدن کنیسه به مرکزی برای فعالیت‌های اجتماعی، آموزشی، فرهنگی و خیریه و افزایش باشگاه‌های مردان، جمعیت‌های خواهران [-ِ دینی]، گروه‌های [دینی] جوانان و حووروت (85) (انجمن‌های مساوات‌طلب دینی)، همگی می‌توانند به مثابه‌ی نقطه‌ی عزیمت تازه‌ای در قلمرو یهودیت عامیانه به شمار آیند. جلوه‌هایی از این دست را می‌توان دلالت‌هایی بر این امر دانست که دین عامیانه، (که همواره جنبه‌ی مهمی از زندگی دینی یهودیان بوده است)، هنوز زنده است و می‌توان انتظار داشت که هم‌چنان پیشرفت‌هایی پیش‌بینی ناپذیر در آن روی دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1- Raphael patai
2-Baal
3-Kemosh
4- Milkom
5- Asherah
6- Astarte
7-Queen of Heaven
8-See Jer.44:15 -19
9-«شائول پادشاه، تمامی فالگیران وجادوگران را از سرزمین اسرائیل، بیرون کرده بود»؛ م.
10-Shedim. Se’ irim
11-Lilith
12- Mavet
13- Reshef
14-Satan
15- Mastemah
16- Belial
17- Beliyya’al
18-Asmodeus
19- Ashmed’ai
20- Beelzebul
21- Ba’ al Zebub
22- Urim and Tummim
23- در 21:21-22 آمده است؛ م.
24-See Prophecy, article on Biblical prophecy in ER.
25- از کتاب‌های کانونی ثانی؛ م.
26-Yavneh
27-Mazziqim
28- Shedim
29- Ruhot
30-تکمیل شده در 500 میلادی.
31- See Talmud
32- Iggrat
33- Mahalat
34- B.T.Pes.112b
35-Hanina Dosa
36- Abbaye
37- See Lilith
38- San.6.4
39- San.6.9.23c
40-Shim’ on ben Shetah
41- Kishshuf
42- Sot.9.13,A vot.2.7. B.T.San.67 a
43- San 7.4.7.11:B.T.San 67.b
44-B.T. San 17 a
45-B.T.San 67b
46- B.T.San 67b-68a
47-BT.Git.45a
48-B.T.Sot22a,cf Rashi
49- Honi the circle Maker
50- Ta’ an 3.8
51- B.T. Shab 67a
52-Qamei’ a
53- Kel.23.1,Shab, 6-2, B.T. Shab.61a-b, Pess 111b, J.T. Shab 6. 8b top, Gn .. Rab.45.NM.Rab.12,et al
54- Duda’ im
55- See Gn 30:14-15, 22-23
56-B.T.Qid.23b
57-Shab.6.2.
58- nihush
59- B.T.Hag.15a-b,hul.95b
60- dybbuks
61-Tashlikh
62- Ro -sh ha-shanah
63- Kapparah
64- Yom Kippur
65- Shulhan’ arukh
66- Sefardi Yosef karo (1488-1575).
67- Ashkenazi Mosheh Isserles (1525-1572)
68- See pligrimage, article on contemporary Jewish Pligrimage in ER.
69- Moses Maimonides (1135/8-1204).
70-شمعدان؛ م.
71-Ba’ al Shem
72- Yisra’ el ben Eli’ ezer
73- Besht
74- Ba’ al Shem Tov
75- See the biography of the besht
76- رهبران مقدس معجزه‌گر فرقه‌ی ‌هاسیدی.
77-see Hasidism. overview article in ER
78- Sifrei goralot
79- See Alphabets in ER
80-Haskalah
81-Lag ba’ omer
82- Shim’ on bar Yoha’ i
83- Meron
84- Kibbutsim
85- Havurot
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان، (1393)، مقدمه‌ای بر پژوهش دین عامیانه، ترجمه‌ی ابراهیم موسی‌پور، تهران: انتشارات جوانه‌ی توس، چاپ دوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید