پدر و مادری دارم که خیلی آنها را دوست دارم و هیچ گونه کوتاهی در خدمت به آنها نمی کنم و بی احترامی هم نسبت به آنان نکرده ام. ولی آنها نسبت به من کم لطف هستند. چگونه با این مشکل برخورد کنم که خدا از دست من راضی باشد و مشکلم هم حلّ شود؟

پدر و مادری دارم که خیلی آنها را دوست دارم و هیچ گونه کوتاهی در خدمت به آنها نمی کنم و بی احترامی هم نسبت به آنان نکرده ام. ولی آنها نسبت به من کم لطف هستند. چگونه با این مشکل برخورد کنم که خدا از دست من راضی باشد و مشکلم هم حلّ شود؟

پدر و مادری دارم که خیلی آنها را دوست دارم و هیچ گونه کوتاهی در خدمت به آنها نمی کنم و بی احترامی هم نسبت به آنان نکرده ام. ولی آنها نسبت به من کم لطف هستند. چگونه با این مشکل برخورد کنم که خدا از دست من راضی باشد و مشکلم هم حلّ شود؟

مقدّمه: پدر و مادر نعمتهای الهی در زندگی فرزندان هستند. فرزندان در همه عمر خود می توانند از پدر و مادر برای پیشرفت خود استفاده کنند. دعا کردن در حق پدر و مادر، رضایت پدر و مادر، خدمت به پدر و مادر، هدیه دادن به پدر و مادر، شاد کردن دل پدر و مادر، برطرف کردن نیازهای آنها، چیزهایی از این قبیل باعث «توفیقات» فرزند خواهد شد. رضایت الهی و به تبع آن سرازیر شدن برکات الهی به زندگی فرزندان نتیجه این کارها می باشد. بنابراین، با وجود این که احساس می کنید پدر و مادر شما کم لطف هستند، باز هم باید احترام آنها را نگه دارید. احترام والدین، در اسلام از جایگاه خاصی برخوردار است.

اهمیت احترام والدین از نظر اسلام
1. نیکی به والدین از بزرگ ترین واجبات می باشد و ترک آن حرام می باشد.
2. مردی خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و گفت: به جهاد بروم یا مونس پدر و مادرم باشم که پیر شده اند و به من مأنوس هستند و راضی به رفتن من نیستند. پیامبر فرمود: نزد پدر و مادرت بمان که یک شبانه روز پیش والدین ماندن بهتر از جهاد یک سال است.
3. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در جواب مردی که گناهان زیادی انجام داده بود و خواستار چاره ای برای توبه بود؛ فرمود: نیکی به والدین کفّاره گناهان است.
4. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: هرگاه از روی رحمت به پدر و مادر خود بنگرد به هر نظری ثواب یک حجّ مقبول برایش می باشد. اطرافیان گفتند: یا رسول الله هرگاه در روز صد مرتبه چنین کند؟ فرمود: بلی به هر نظری ثواب حجّی دارد.
5. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: خشنودی خداوند با خشنودی والدین است و خشم او با خشم ایشان است.
6. و نیز فرمود: نیکی کننده به والدین، در بهشت یک درجه از انبیاء پائین تر است و عاق والدین در جهنم با فرعونیان یک درجه فاصله دارد.
7. و در روایتی آثار دنیوی نیکی به والدین را طولانی شدن عمر، رهایی از تهیدستی، محبوبیّت در بین مردم، دور شدن هفتاد قسم مرگ ناگوار، عاقبت به خیری، آسان شدن سختیهای جان دادن، دعا کردن والدین در حق فرزند که مستجاب می باشد؛ ذکر کرده اند.[1] در مقابل این همه آثار مثبت که برای نیکی به والدین ذکر شده عاقّ والدین هم محرومیّت از این آثار می باشد. از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است که کمترین عقوق (ناسپاسی به والدین) گفتن افّ است (به روی پدر و مادر) و اگر خدا چیزی را از آن آسانتر می دانست از آن نهی می کرد.
و از جمله عقوق، خیره و تند نگاه کردن به پدر و مادر است. و همچنین غمگین ساختن پدر و مادر می باشد. بطور کلّی آزردن خاطر والدین و رنجاندن و ناراحت ساختن آنها عقوق و حرام مسلّم می باشد. گرچه پدر و مادر انسان را به معصیت گناه دعوت کنند؛ در این صورت هم، احترام آنها واجب است ولی اطاعت لازم نیست.[2] بنابراین از نظر اسلام، شما در نیکی به پدر و مادر تکلیفی دارید که باید به نحو أحسن انجام دهید.  پدر و مادر شما نیز نسبت به شما وظایفی دارند که باید انجام دهند. کوتاهی پدر و مادر در وظایف خودشان شاید علّتش برآورده نشدن نیازهایشان از طرف شما می باشد.که اگر به مطالب قبلی توجّه داشته باشید، برطرف می شود. و اگر علّت دیگری داشته باشد که ناشی از آنها می باشد، باز هم شما به تکلیف خود عمل کنید و بدانید خداوند همانطور که عاقّ والدین را سخت عذاب می کند عاقّ ولد (یعنی ناسپاسی نسبت به فرزند) را هم عذاب خواهد کرد.
اصل گفتگو صمیمانه را در زندگی داشته باشید. و در صورت امکان هر هفته یکی دو ساعت، با آنها بنشینید و درد و دل آنها را خوب گوش کنید. و با احترام و غیرمستقیم اشتباهات آنها را بیان کنید؛ البته جلوی دیگری مطرح نکنید.
و در آخر باید توجه داشت که هر چقدر هم آنها بدی کنند و کم لطفی نسبت به شما داشته باشند، شما باید بیشتر محبت و احترام کنید. و هرگز قطع رابطه و یا کم لطفی نسبت به آنها ننمائید. که این روش باعث درست شدن دید آنها نسبت به شما می شود.[3]

پی نوشت ها:
[1] . دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چاپ نهم، 75، ج اول، ص122.
[2] . همان، ص 118.
[3] . نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، انتشارات کاشف الغطاء، چاپ اول، 1382، ص 425.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید