مادر حق بزرگی دارد؟

مادر حق بزرگی دارد؟

حضرت باقر (علیه السلام) فرمود مردی خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید عرض کرد یا رسول الله پدر و مادرم خیلی کهنسال و افتاده شدند. پدرم از دنیا رفت ولی مادرم به اندازه ای فرتوت و شکسته شد که مانند بچه های کوچک غذا نرم کرده و در دهانش می گذاشتم و او را در پارچه و قماط مانند بچه های شیرخوار می پیچیدم و در گهواره ای گزارده می جنبانیدم تا به خواب رود. کار او بجائی رسید که گاهی چیزی می خواست و نمی فهمیدم چه می خواهد از اینرو درخواست کردم از خداوند مرا پستانی شیردار بدهد تا او را شیر دهم همانطور که مرا شیر داده است. در این موقع سینه خود را باز کرد پستانهایش نمایان شد کمی فشرد و شیر از آن خارج گردید.
حضرت رسول از دیدن این جریان قطرات اشک از دیده فرو ریخت و فرمود ای پسر موفقیت شایانی پیدا کرده ای زیرا تو از خداوند با قلبی پاک و نیتی خالص درخواست کردی و خدای دعای تو را مستجاب نمود. عرض کرد یا رسول الله آیا زحمات و حقوق او را جبران کرده ام؟ فرمود هرگز حتی جبران یک ناله از ناله هائی که در موقع زایمان از فرط رنج و فشار درد می نمود نکرده ای.(21)
آری چه بسا از مادران که به واسطه زایمان دست از جان شیرین شستند و روی فرزند خود را ندیده چشم از جهان بستند و چه خوش سروده ایرج میرزا:
پسر رو قدر مادر دان که دایم – کشد رنج پسر بیچاره مادر
برو بیش از پدر خواهش که خواهد – ترا بیش از پدر بیچاره مادر
نگه داری کند نه ماه و نه روز – ترا چون جان ببر بیچاره مادر
از این پهلو به آن پهلو نگردد – شب از بیم خطر بیچاره مادر
به وقت زادن تو مرگ خود را – ببیند در نظر بیچاره مادر
بشوید کهنه و آراید او را – چو کمتر کارگر بیچاره مادر
اگر یک سرفه بی جا نمائی – خورد خون جگر بیچاره مادر
برای اینکه شب راحت بخوابی – نخوابد تا سحر بیچاره مادر
به مکتب چون روی تا باز گردی – بود چشمش بدر بیچاره مادر
نبیند هیچکس زحمت بدنیا – ز مادر بیشتر بیچاره مادر
تمام حاصلش از زحمت اینست – که دارد یک پسر بیچاره مادر


21) مستدرک الوسائل، ج 2، ص 631.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید