میهمان خوب خدا

میهمان خوب خدا

روزه گرفتن یعنی «بازداشتن خویش از برخی امور همچون خوردن و آشامیدن». هدف از این تکلیف،همچنان‌که خداوند در قرآن‌کریم فرموده است،پیدایش تقوی است؛(1) چراکه پرهیز از امور پیشگفته،شیوه مؤثری برای رام ساختن نفس سرکش آدمی است.زیاده‌خواهی‌های نفس آدمی-که او را از رشد و تعالی باز دارد و به پستی می‌کشاند-به اموری مربوط می‌شود که روزه‌دار را از آن برحذر داشته‌اند. چه بسیار افرادی که در بند خواهش‌های شکم و شهوت بوده و از کمالات انسانی بازمانده‌اند؛هم از این‌رو تنها راه رشد آدمی را باید در گسستن بند اسارت از پای دل و جان،جست‌وجو کرد که روزه‌داری، بهترین شیوه برای این منظوراست. کسی که با اراده و اختیار خویش از آنچه برایش حلال است،پرهیز کند، تمرینی به غایت شایسته برای پرهیز از حرام کرده است. فرد روزه‌داری که از مال خویش به خاطر فرمان خدا نمی‌خورد و نمی‌آشامد، از دست آلودن به مال دیگران،دور می‌شود.
اکنون اگرحکمت والای روزه‌داری، رهیدن از بند هوای نفس و دورماندن از گناه است،ارتکاب گناه به ویژه در زمان روزه‌داری،سبب نابودی این حکمت والا می‌شود و با نابودی حکمت پیشگفته،ارزش روزه ازبین رفته و فرصت رشد و تعالی ازدست می‌رود،اگرچه به صحّت آن از منظر فقهی لطمه نمی‌خورد. در روایت آمده است: روزی رسول‌خدا«ص» دستور دارد که مسلمانان روزه بگیرند و بدون اجازه او افطار نکنند.هنگام مغرب،همه برای افطار کردن، از حضرت اجازه گرفتند. در این بین، شخصی عرضه داشت: ای رسول‌خدا! دو دختر من روزه گرفته‌اند، به آن دو اجازه دهید که افطار کنند. حضرت پاسخی نداد.او برای بار دوم درخواستش را تکرار کرد؛ ولی از پیامبر پاسخی نشنید. بار سوم که درخواست کرد، حضرت فرمود: «آن دو روزه نبوده‌اند،چگونه روزه بوده کسی که دراین روز،گوشت مردم را خورده است؟!»(2) منظور حضرت از خوردن گوشت مردم،غیبت است که خداوند در قرآن‌کریم،آن را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه فرموده است.(3)
غیبت کردن اگرچه روزه را باطل نمی‌کند؛ولی مانع از تأثیر مثبت روزه بر روح انسان شده و فایده‌ای برای آن باقی نمی‌گذارد؛زیرا حکمت روزه گرفتن را، درهم شکسته
و انسان را از تقوا دور می‌سازد. دروغ گفتن،تهمت زدن، مسخره کردن،ناسزا گفتن، خیانت کردن و دیگر لغزش‌ها نیز با حکمت روزه‌داری در تضاد بوده و از ارزش آن می‌کاهد. روزه‌دار واقعی،کسی است که به حکمت روزه‌داری توجه تام داشته و برای تحصیلش می‌کوشد،او افزون بر پرهیز از اموری که سبب بطلان روزه می‌شوند،از گناهان گوناگون که حقیقت ارزنده روزه را نابود می‌کند، می‌پرهیزد و به این ترتیب به هدف روزه نایل می‌شود؛ هم از این‌روست که روزه‌اش نزد پروردگار پذیرفته می‌شود؛چنان‌که رسول‌خدا«ص» می‌فرماید: «کسی که گوش و چشم و زبانش را از مردم باز دارد،خداوند روزه‌اش را می‌پذیرد.(4)»
حال برای تحقق این حقیقت در درون خویش،سفارش می‌شود به هدف و حکمت روزه بیندیشیم و آن را از برابر دیدگان ذهن و دل خویش دورنسازیم که توجه به آن،انگیزه‌ساز بوده و عزم را بر ترک گناهان درهنگام روزه‌داری استحکام می‌بخشد. روزه‌دارباید پیوسته دراین اندیشه باشد که برای کسب تقوا به روزه مکلّف شده،پس نباید به ارتکاب گناه از این هدف دور شود و تلاش خویش را بی‌ثمرسازد. همچنین، توصیه می‌شود از فکرو خیال گناه هم بپرهیزد که زمینه‌ساز لغزیدن به دام گناه است.باید توجه داشت که ارتکاب هرگناهی،نخست از فکری هوس‌آلود آغاز می‌شود، پس باید مراقب بود.
اکنون،ماه ضیافت خدا،فرصتی طلایی و بلکه طلایی‌ترین فرصت برای دست یافتن به تقوا و نزدیک شدن به خدا، پیش روی ماست.ماهی که رسول‌خدا«ص» در توصیفش فرمود: «ای مردم! ماه خدا به همراه برکت و رحمت و مغفرت، روی به شما آورده است،ماهی که نزد خدا، برترین ماه، روزهایش برترین روزها، شب‌هایش برترین شب‌ها، و ساعاتش برترین ساعات است» پس بنا به سفارش امیر دل‌ها،امیرمؤمنان علی«ع»: «انْتَهِزُوا فُرَصَ الَخَیْرِ فَإِنَّهَا تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ»: فرصت‌های خوب را غنیمت شمرید که همچون گذر ابرها می‌گذرند.توجه داشته باشیم که هر میهمانی،به اندازه آمادگی‌اش،از ضیافت بهره خواهد برد،کسی که فقط لب بر خوردن و آشامیدن ببندد و از معدود مبطلات روزه پرهیزکند، در شمار میهمانان عادی جای داده می‌شود؛چنان‌که پیامبر فرمود:«آسان‌ترین چیزی که خداوند بر روزه‌دار واجب فرمود، نخوردن و نیاشامیدن است» و آنکه دراین‌ماه از گناهان دوری گزیند،به جایگاه خواص میهمانان راه یابد؛چراکه برترین آمادگی را کسب کرده است؛چنان‌که حضرتش فرمود: «برترین اعمال در این ماه،پرهیزاز حرام‌های خدا است». اندک میهمانانی هم هستند که افزون بر ترک مبطلات و نیالودن خویش به گناه، دل و جان خود را ازهرچه غیر خداست، بازداشته و فقط هوای او در سر می‌دارند که به مرتبت ویژگان از خواص رسیده‌اند، پس بکوشیم میهمان خوب و ویژه‌ی خدا باشیم.

پی نوشت ها:

1. بقره: 183 .
2. شهید ثانی، کشف‌الریبه، ص8 .
3. حجرات: 12 .
4. وسائل‌الشیعه، ج10، ص164، ح13126 .
منبع:نشریه قدر ،شماره 22

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید