ترتیب سوره های قرآن

ترتیب سوره های قرآن

نویسنده: جعفر تابان

قرآن کریم که اکنون در دست ماست، از سوره حمد و بقره شروع می شود و به سوره ناس خاتمه می یابد. در مورد ترتیب سوره های قرآن این سؤال مطرح است که آیا ترتیب را خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معین کردند و خلاف آن را جایز نشمرده اند؟ و به اصطلاح، آیا ترتیب موجود، ترتیبی است یا توقیفی؟ و یا این که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، صحابه و یارانش سوره های قرآن را این چنین ترتیبی داده و اجتهاد و رأی صحابه در آن دخیل بوده است.
در این باره سه نظریه وجود دارد:
1.ترتیب سوره های قرآن توقیفی است؛
2.ترتیب سوره های قرآن اجتهادی است؛
3.نظریه ای تفصیلی مبنی بر این که ترتیب اکثر سوره های توقیفی است و اندکی از آن ها نیز به اجتهاد صحابه، این گونه ترتیب یافته است.

ادله ی توقیفی بودن ترتیب سوره ها
طرفداران توقیفی بودن ترتیب فعلی سوره های قرآن کریم، دلایلی برای نظریه خویش ارائه کرده اند که بیان می شود:
دلیل اول: می گویند: قرآن در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله قرائت می شده است و این قرائت ناچار از جایی شروع و به جایی ختم می گردیده است. سید مرتضی در این باره می فرماید:
قرآن در زمان آن حضرت جمع و تألیف شده بوده است، به همین نحوه که امروزه هست.
و بر این امر این گونه استدلال کرده که
همه ی قرآن در آن زمان تدریس و حفظ می شده است، حتی عده ای از اصحاب برای حفظ قرآن تعیین شده بودند. و قرآن همه سالها بر پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه می شده است. و عده ای از صحابه مثل عبدالله بن مسعود و ابی بن کعب و دیگران قرآن را در حضور آن حضرت چندین بار ختم کرده اند. همه این ها با کم ترین ملاحظه دلالت دارد که قرآن، نه متفرق بوده و نه ناقص، بلکه مجموع بوده است.(1)
و نیز پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: « جبرئیل هر سال قرآن را یک بار بر من عرضه می کرد و امسال (سال حجه الوداع)، دو بار قرآن را بر من عرضه داشت.»(2)
خلاصه کلام طرفداران این استدلال این است: قرآن در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله قرائت و حتی گاهی ختم می شده و ضرورتاً این قرائت منظم بوده است لذا می توان گفت، نظم موجود، همان ترتیب قرائت شده در حضور خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله بوده است.
ولی بر این سخن دو اشکال می توان وارد کرد:
الف. قرآن، هم چنان مداوم و پشت سرهم بر پیامبر نازل می شده و تا هنگامی که نزول قرآن ادامه داشته، معنا ندارد بگوییم: قرآن ختم می شده، بلکه می توان گفت:
بخش هایی از قرآن قرائت می شده است.
ب.در این نقل قول ها، سخنی از ترتیب قرائت قرآن در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به چشم نمی خورد، به عبارت دیگر، درست است که قرآن در حضور پیامبر گرامی، قرائت می شده، ولی ترتیب آن در هیچ کدام از این روایات ذکر نشده است. چه بسا قرآن بر اساس ترتیب نزول، قرائت می شده است و اصلاً ترتیب تلاوت قرآن آزاد است؛ به این معنا که قاری قرآن می تواند تلاوت قرآن را از هر سوره ای شروع و به هر سوره ای ختم کند. بنابراین، از این مطلب که قرآن در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله قرائت می شده، نمی توان به دست آورد که ترتیب موجود در سوره ها، ترتیبی توقیفی است.
هر چند از ابی بن کعب نیز نقل شده: رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا احضار کرد و فرمود: « جبرائیل مرا مأمور ساخت که به تو درود و تهنیت گفته و قرآن را برای تو بخوانم.»
این کلام بیش از قرائت قرآن در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله به وسیله ابی بن کعب، چیزی را نمی رساند.
دلیل دوم: از زید بن ثابت نقل شده است که گفت: « کنّا عند رسولِ الله – صلّی الله علیه و سلم – نُؤَلِّف القرآنَ من الرقاعِ…؛ ما در محضر حضرت رسول قرآن را بر روی تکه های چرم یا کاغذ تألیف می کردیم.»(3)
می گویند: با توجه به معنای تألیف که عبارت است از: « جمع اجزای پراکنده و ترتیب آن ها به گونه ای که حق مقدم و مؤخر آن رعایت شود.»(4) می توان از سخن زید، چنین نتیجه گرفت که قرآن در زمان حضرتش منظم شده بود، هم آیاتش و هم سوره های آن. بنابراین، ترتیب سوره های قرآن کریم، ترتیبی توقیفی می باشد.
البته، مطلب ذکر شده از کلام زید استفاده نمی شود، بلکه او می خواسته بگوید که نگارش قرآن، هم زمان با حیات پیامبر گرامی اسلام، توسط عده ای از یاران وی انجام شده است. حداکثر چیزی که می توان از کلام زید استفاده کرد این است که آن تألیف ها ترتیب آیات رعایت می شده است، ولی نمی توان از سخن وی توقیفی بودن ترتیب موجود سوره های قرآن کریم را استفاده کرد.
دلیل سوم: سیوطی می گوید:
از جمله دلایل توقیفی بودن ترتیب سوره های قرآن این است که « حوامیم » پشت سر هم ترتیب یافته اند و همین طور « طواسین » اما « مسبحات » پی در پی ترتیب نیافته اند، بلکه بین آن ها فاصله است و همین طور بین « طسم الشعرا »،« طسم القصص » و « طس النّمل » فاصله قرار دارد، با این که « طس النمل » کوتاه تر از آن دو می باشد، اگر ترتیب سوره ها اجتهادی بود باید مسبحات پشت سرهم واقع می شد «طس » بعد از « قصص » قرار می گرفت.(5
خلاصه کلام سیوطی این است که نبودن ملاک در ترتیب سوره ها، نشان می دهد که این ترتیب، توقیفی است نه اجتهادی.
نکته ای که در این جا جلب توجه می کند این است که خود سیوطی این نظریه ( توقیفی بودن ترتیب سوره ها ) را نمی پذیرد، بلکه معتقد به تفصیل می باشد.(6)
البته بر خواننده عزیز مخفی نیست که دلیل مذکور نمی تواند مدعا را ثابت کند، زیرا بین فقدان ملاک برای ترتیب فعلی سوره ها و توقیفی بودن این ترتیب، هیچ گونه صورت منطقی به چشم نمی خورد. جالب این که بعضی دیگر بر توقیفی بودن ترتیب فعلی سوره های قرآن کریم به وجود ملاک استدلال کرده اند؛ یعنی دقیقاً نقطه مقابل استدلال سیوطی را بیان کرده اند.
دلیل چهارم: زرکشی در برهان می گوید:
برای ترتیب سوره ها در قرآن کریم ملاک ها و دلایلی وجود دارد که می فهاند ترتیب موجود سوره ها، ترتیبی توقیفی است که از طرف شخصی حکیم انجام گرفته است؛ گاهی بر اساس حروف چنانچه در « حوامیم » ببینیم و گاهی بر اساس موافقت اول یک سوره با آخر سوره ما قبل آن، مانند آخر حمد از نظر معنا و اول بقره و گاهی نیز به خاطر وزن، پشت سر هم واقع شده اند، مانند آخر تبّت و اول اخلاص و ملاک چهارم در این باب، مشابهت جمله ای از سوره با جمله ای از سوره دیگر می باشد، مانند والضحی و الم نشرح.(7)
خلاصه ی سخن زرکشی این است که: ما در قرآن ملاک هایی برای پی در پی قرار گرفتن سوره ها می بینم. این ملاک ها حکیم بودن شخص مرتب کننده را نشان می دهد، پس این ترتیب از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله می باشد و توقیفی بوده و باید رعایت گردد.
این استدلال نیز قابل پاسخ می باشد، زیرا:
الف.این ملاک ها در همه سوره ها دیده نمی شود، بلکه همان طور که سیوطی متذکر شده، غالباً ملاکی در ترتیب سوره های به چشم نمی خورد.
ب.چه بسا کسانی که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به جمع آوری قرآن و ترتیب سوره ها پرداختند، ملاک های فوق را در نظر گرفته اند و دلیلی دیده نمی شود که حتماً ملاک های فوق را معصوم در نظر گرفته باشد تا ترتیب سوره ها توقیفی باشد.
دلیل پنجم: اگر به آیات قرآن، خصوصاً آیات تحدّی – که هم به خود قرآن (8) با کلیتش و هم به ده سوره (9) و یا حتی به یک سوره (10) تحدّی کرده است – توجه کنیم، در می یابیم که ترتیب موجود قرآن ترتیبی است، زیرا معنا ندارد به کتابی که هنوز منظم و مرتب نشده تحدی گردد.(11) از طرف دیگر، در قرآن، لفظ کتاب و قرآن به کار رفته است.
این الفاظ نمی تواند بر کتابی که هنوز نامرتب است اطلاق گردد. این استدلال نیز ممکن است به چند وجه جواب داده شود:
الف.قرآن هم به کل قرآن اطلاق می شود و هم به بخش هایی از آن،(12) با در نظر گرفتن این نکته که برخی از آیات تحدی در مکه نازل گردیده است. و در آن جا به کل قرآن که هم سوره ها و آیاتش منظم شده باشند، نمی تواند تحدی شده باشد.
ب.اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت در استفاده از کلمات و جملات و نیز نظم آیات آن است. هیچ کدام از دانشورانی که درباره اعجاز قرآن به تحقیق و تألیف پرداخته اند، ادعا نکرده اند که نظمِ سوره های قرآن کریم معجزه آساست.
دلیل ششم: دکتر صبحی صالح که به شدت طرفدار توقیفی بودن ترتیب سوره های قرآن کریم است، می گوید:
ترتیب سوره های قرآن نیز، توقیفی است و در زمان حیات پیغمبر اکرم به همین ترتیب مشخص و معلوم بوده است و دلیلی بر اثبات غیرتوقیفی بودن آن نداریم. بنابراین، نظریه بعضی از علمای اسلامی که می گویند: صحابه، سوره های قرآن را بر مبنای اجتهاد خود مرتب کرده اند مبنایی ندارد. هم چنین نظریه دیگری که قایل به تفصیل است و می گوید: ترتیب بعضی از سوره های قرآن اجتهادی و ترتیب بعضی دیگر توقیفی است بی اساس است.(13)
خلاصه سخن وی این است که چون طرف مقابل، دلیلی بر مدعای خویش ندارد پس مدعای ما ثابت است و سوره های قرآن در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله به همین صورت ترتیب داده شده بودند.
این استدلال نیز قابل پاسخ می باشد:
الف. صبحی صالح به آنان می گوید استدلال ارائه کنند، ولی خود برای مدعای خویش دلیلی بیان نمی کند.
ب.از کجا می گویی که طرف مقابل هیچ نوع استدلالی بر سخن خویش ندارد. به زودی با آوردن استدلال های طرف مقابل، روشن می گردد که آنان نیز استدلال های قابل قبولی دارند.
دلیل هفتم: پیامبر صلی الله علیه و آله عاقل ترین و منظم ترین انسان ها بوده است، چگونه ممکن است وی قرآن را بدون تنظیم سوره های آن، رها کند و نیز مسلمانان، عاشق قرآن بوده و حاضر بودند که در راه حفظ آن، ده ها بار کشته شوند و به غیر از هنگام جهاد و امثال آن، وقت خود را مصروف قرآن، یعنی حفظ، و کتابت و تدریس آن می کردند. با این اهمیتی که مسلمانان برای قرآن قایل بودند، نمی توان تصور کرد که قرآن را به صورت کامل هم از نظر آیات و هم از نظر سوره ها منظم نکرده باشند.(14)
این استدلال نیز خالی از اشکال نیست و در پاسخ آن می توان گفت:
الف. قرآن تا آخرین لحظات عمر پیامبر صلی الله علیه و آله برایشان نازل می شده و با توجه به ادامه نزول آن و تکمیل نشدن سوره ها، عملاً ترتیب آن ها ممکن نبوده است.
ب.سوره های قرآن هر کدام مدلول و مفهوم مستقلی دارند، و عدم ترتیب آن ها هیچ گونه خللی به معنای هر یک از سوره ها وارد نمی کرد.
ج.منظم بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و اهمیت دادن مسلمانان به قرآن، جای تردید ندارد. اما این نظم، بدون ترتیب دادن سوره ها در قرآن نیز به جای خویش ثابت است زیرا آن نظمی که به معانی، مفاهیم، فصاحت و بلاغت قرآن مرتبط است، نظم آیات می باشد.

ادله طرفداران تفصیل در ترتیب سوره ها
گروهی از علمای اسلامی در کتب علوم قرآنی خویش، نظریه ی تفصیل در ترتیب سوره های قرآن کریم را ارائه کرده. به این صورت که:
اکثر سوره های قرآن کریم در زمان حیات پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله مرتب و منظم شده و به شکل فعلی قرار گرفتند، ولی صحابه تعداد کمی مانند سوره ی توبه و انفال را به این صورت ترتیب دادند، ادله آنان چنین است:
دلیل اول: از ادله ای که درباره ی توقیفی بودن ترتیب سوره های قرآن کریم ارائه شد، اجمالاً به دست می آید که بخش اعظمی از ترتیب موجود در زمان حضرتش به همین صورت بوده است.
جواب دلیل مذکور این است که اولاً، همه ی استدلال های توقیفی بودن ترتیب موجود سوره ها، دارای اشکالاتی بودند. ثانیاً، طرفداران اجتهادی بودن ترتیب سوره ها نیز دلایل قابل ارائه ای بر جای گذاشته اند و دیگر جایی برای این که بگوییم: آن استدلال ها اجمالاً توقیفی بودن ترتیب را می رساند، نیست. ثالثاً، وقتی گفتیم: ترتیب سوره های قرآن کریم، توقیفی است، چگونه می توانیم چند سوره را استثنا کنیم؟!
دلیل دوم: اسامی بخش هایی از قرآن در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله به چشم می خورد، از جمله نقل شده که ایشان فرمودند:
به جای تورات، به من سبع طوال ( هفت سوره طولانی )، و به جای انجیل، مئین ( سوره هایی که حدود صد آیه دارند ) و به جای زبور مثانی داده شده است و برتری من بر دیگر انبیا، به این است که به من مفصلات ( سوره های کوچک قرآن ) داده شده است و به دیگر انبیا داده نشده بود.(15)
این که پیامبر صلی الله علیه و آله اسامی این بخش ها را فرموده، نشان می دهد که حداقل این بخش ها منظم شده و دارای ترتیب خاص بوده و ترتیب آن ها توقیفی می باشد و قابل تغییر نیست.
اما این سخن نیز پذیرفتنی نیست، زیرا:
الف. پیامبر صلی الله علیه و آله نفرموده که این ترتیب لازم الاجراست، بلکه فقط اسم این بخش ها را اعلام کرده است.
ب.این ترتیب در حد سبع طوال قابل قبول می باشد، ولی درباره ی مئین، مثانی و به خصوص مفصلات، نمی توان از این حدیث، چیزی برداشت کرد.
البته باید گفت: این نظریه در میان عالمان اسلامی طرفداران بسیاری دارد، از جمله: سیوطی می گوید: « نظریه ای که به انسان اطمینان می دهد، گفته بیهقی است و آن این که: همه ی سوره ها ترتیبشان توقیفی است، مگر برائت و انفال.»(16)
زرقانی می گوید: « شاید بهترین نظر همین باشد که، بعضی از سور ترتیبش به توقیف، از طرف پیامبر معین گردید و برخی دیگر، به اجتهاد صحابه ترتیب داده شده است.»(17)
زرکشی نوشته است:
قول سوم که قاضی ابومحمد بن عطیه، به آن اعتقاد دارد، این است که، ترتیب بسیاری از سوره های قرآن کریم، در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله معین شده است، مانند « سبع طوال »،« حوامیم » و « مفصل » و اشاره نمود که ممکن است ترتیب بقیه، به امت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله تفویض شده باشد.(18)
دکتر سید محمد باقر حجتی در کتاب تاریخ قرآن خویش همین نظر را برگزیده است. اما کثرت طرفداران یک نظریه، از اشکالات وارد بر آن نمی کاهد. هم چنین در مقابل خواهیم آورد که اکثر عالمان اسلامی، طرفدار نظریه اجتهادی بودن ترتیب سوره های قرآن کریم می باشند.(19)

ادله اجتهادی بودن ترتیب سوره ها
در مقابلِ دو نظریه فوق، نظریه دیگری نیز وجود دارد، مبنی بر این که ترتیب موجود و فعلی سوره های قرآن کریم، ترتیبی است اجتهادی. به این معنا که صحابه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله، این ترتیب را خصوصاً در جمع سوم، یعنی جمع در زمان عثمان، به قرآن داده اند. این ها نیز دلایلی برای نظریه خویش ارائه داده اند، بدین قرار:
دلیل اول: زرکشی در کتاب البرهان می نویسد:
نظر اکثر علما، از جمله مالک و قاضی ابوبکر بن طیب این است که پیامبر صلی الله علیه و آله، ترتیب سوره های قرآن کریم را به امت پس از خود تفویض نموده است.(20)
سیوطی نیز پس از طرح این سؤال که آیا ترتیب سوره های قرآن کریم، مانند آیات، توقیفی است یا به اجتهاد صحابه چنین ترتیبی یافته است؟ درپاسخ می گوید: « نظر و رأی اکثر علما بر اجتهادی بودن ترتیب سوره های قرآن کریم می باشد.»(21)
زرقانی در مناهل العرفان می نویسد:
در ترتیب موجود سوره های قرآن کریم، توقیفی از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبوده، بلکه با اجتهاد و رأی صحابه، چنین ترتیبی به سوره های قرآن داده شده است و این قول منسوب به اکثر علما می باشد.(22)
بر این استدلال ممکن است اشکال شود که گر چه اکثر علما و دانشمندان اسلامی چنین نظریه ای را ارائه داده اند، امکان خطا بودن این نظریه را نمی توان از نظر دور داشت چنانچه در موارد مشابهی رأی اکثریت بر حق نبوده است.
اما باید دانست که چنین نظریه ای ( اجتهادی بودن ترتیب سوره ها ) را دانشمندان اسلامی که هم متعبد به قرآن و دین بوده اند و هم عصر آنها به عصر صحابه و تابعین و به خصوص پیامبر عظیم الشأن، نزدیک بوده است ارائه کرده اند و چون این گونه مطالب، نقلی است، نه عقلی، لذا نقل آنان بیشتر مورد اعتماد می باشد.
دلیل دوم: صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله مصحف های متعددی را پس از رحلت وی فراهم آوردند که گاهی ترتیب آن برخلاف ترتیب موجود سوره ها در قرآن بوده است.
ابن تمیمه (م 728) در این زمینه می گوید:
ترتیب سوره های قرآن کریم امری واجب نبوده، بلکه به اجتهاد صحابه واگذار شده بود. به همین دلیل می بینیم که مصحف عبدالله ( بن مسعود ) ترتیبش با مصحف زید متفاوت است و همین طور غیر از او ( مصحف دیگران نیز در ترتیب سوره های قرآن کریم تفاوت داشته است.).(23)
زرکشی می نویسد: « ترتیب بعضی از سوره ها بر صحابه واجب نبوده، بلکه به اجتهاد و اختیار آنان و اختیار آنان تفویض شده بود و به همین دلیل، هر مصحفی ترتیبی خاص داشته است.»(24)
بنابراین اختلاف مصحف های گوناگون، از جمله مصحف علی علیه السلام، عبدالله بن مسعود، و عبد الله بن عباس و امام ابی عبدالله، جعفربن محمد ( امام صادق علیه السلام )، این مطلب را می رساند که ترتیب سوره ها به اجتهاد صحابه ای بود که قرآن را جمع آوری کرده اند.(25)
دلیل سوم: جمع و ترتیب قرآن به صورت فعلی به خلیفه سوم، یعنی عثمان منسوب می باشد، اگر این ترتیب به دستور پیامبر بود، پس چرا به عثمان منسوب است؟
ابن کثیر می گوید: « ترتیب سوره های قرآن کریم از امیرالمومنین عثمان بن عفان است.»(26)
استاد محمد هادی معرفت در تلخیص التمهید می فرماید:
جمع نمودن سوره های قرآن و ترتیب آن ها به صورت مصحفی که میان دو جلد قرار گرفته باشد، بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله انجام شده است.(27)
دلیل چهارم: تلاوت سوره های قرآن کریم، توقیفی نیست بلکه قاری می تواند هر قدر از سوره ها را بدون الزام به ترتیب معین قرائت کند، ولی درباره ی آیات چنین نیست. این نیز مؤید دیگری است بر این که ترتیب سوره های قرآن کریم، توقیفی نیست.
دلیل پنجم: از چیزهایی که نمی توان در آن شک کرد، این است که: ترتیب فعلی سوره های قرآن کریم برخلاف ترتیب نزول می باشد، زیرا در قرآن می بینیم سوره های مدنی بر سوره های مکی تقدم یافته است.
از این مطلب می توان چنین استنتاج کرد که ترتیب سوره ها در مرحله ای بعد از نزول انجام گرفته است. از آن جا که بعضی از مصحف ها مانند مصحف علی علیه السلام بر اساس نزول بوده است، لذا باید گفت، ترتیب فعلی سوره های قرآن کریم پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله انجام شده است.
علامه طباطبایی نیز معتقد به اجتهادی بودن ترتیب موجود سوره های قرآن کریم می باشد. وی برای اثبات نظریه خود به وجوهی استدلال می کند، از جمله:
1.سوره انفال و توبه، توسط عثمان ( در جمع سوم ) بین سوره های اعراف و یونس قرار گرفته است.
2.صحابه ی دیگر مصحف هایی داشته اند با ترتیبی متفاوت، اگر ترتیب سوره ها واجب بود و از جانب پیامبر توقیفی بود، صحابه چنین عملی را انجام نمی دادند.
3.ترتیب فعلی سوره ها با ترتیب نزول آن ها هم آهنگ نمی باشد، بنابراین، این ترتیب، اجتهادی است و نه توقیفی و به امر پیامبر صلی الله علیه و آله.(28)

نتیجه
از مباحث فوق می توان چنین نتیجه گرفت که ترتیب موجود سوره های قرآن کریم که از سوره حمد و بقره شروع می شود و به سوره مبارکه الناس خاتمه می یابد، ترتیبی اجتهادی است.
زرکشی برای حل مشکلات گوید:
این اختلاف به تفاوت لفظی بازگشت می نماید و آن این که آیا توقیف از جانب پیامبر صلی الله علیه و آله، توقیفی لفظی بوده است و ایشان غیر از این ترتیب را لفظاً نهی کرده اند؟ و یا مجرد یک استناد فعلی است، به گونه ای که یاران پیامبر صلی الله علیه و آله حق اظهارنظر داشته اند.(29)
ولی با این بیان نیز مشکل حل نخواهد شد، زیرا طرفداران اجتهادی بودن ترتیب سوره های قرآن کریم می گویند: ما نهی از جانب پیامبر صلی الله علیه و آله برای غیر این ترتیب نداریم، علاوه بر این استناد فعلی نیز در این رابطه موجود نمی باشد، بلکه این ترتیب به صحابه ی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله مستند است. بنابراین، ترتیبی است که به اجتهاد و رأی کسانی که بعد از پیامبر می آیند و قصد جمع کردن قرآن را دارند واگذار شده است. البته این سخن به این معنا نیست که امروزه قرآن های متعددی با ترتیب های متفاوت چاپ شود، بلکه باید حرمت قرآن در همه زمینه ها، حفظ گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1.مجمع البیان، ج1، ص31
2.سیره الائمه الأنثی عشر، ج1، ص 246
3.الاتقان، ج1، ص 203
4. مفردات الفاظ القرآن، ص 16
5.الاتقان، ج1، ص 219
6.همان
7.البرهان، ج1، ص 247
8.طور، آیه 34
9.هود، آیه 12
10.یونس، آیه 38
11.برای اطلاع بیشتر از کیفیت استدلال ر.ک: البیان، ص 247 به بعد
12.ر.ک: مناهل العرفان.
13.مباحث فی علوم القرآن، ص 71
14.برای تفصیل بیشتر ر.ک: البیان، ص 247 به بعد
15.زرکشی، البرهان، ج1،ص 245
16.الاتقان، ج1، ص 219
17. مناهل العرفان، ج1، ص 346
18.البرهان، ج1، ص 257
19.ر.ک: الأتقان، ج1، ص 261؛ مناهل العرفان، ج1، ص 346 و البرهان، ج1، ص 257
20.البرهان، ج1، ص 257
21.الاتقان، ج1، ص 216
22.مناهل العرفان، ج1،ص 346
23.تفسیر کبیر ابن تیمیه، ج2،ص 266
24.برای تفصیل بیشتر ر.ک: خوئی، البیان، ص 247 به بعد
25.موجز علوم القرآن، ص 176
26.همان، ص 175
27.تلخیص التمهید، ج1، ص 114
28.علامه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 88 و 89 با تلخیص
29.البرهان، ج1،ص 257
منبع مقاله :
صاحبی، محمدجواد، بوستان کتاب، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول/ 1391

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید