مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل کرد که من با آقای میرزا علی آقا (آقا زاده میرزای شیرازی) و آقا سید محمد سنگلجی در سامرا شب بالای پشت بام خدمت مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی درس می خواندیم. در بین درس استاد بزرگ ما مرحوم سید آقا محمد فشارکی تشریف آورد. آثار گرفتگی و ناراحتی از چهره اش کاملا هویدا بود.
معلوم شد این انقلاب و گرفتگی به واسطه بروز و با در عراق است که در همان روزها خبرش منتشر شده بود. فرمود شما مرا مجتهد می دانید. همه عرض کردیم بلی. سوال کرد عادل می دانید؟ جواب دادیم آری. فرمود پس من به تمامی شیعیان سامرا زن و مرد حکم می کنم که هر یک از آنها یک فقره زیارت عاشورا را به نیابت بی بی نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجه بن الحسن (علیه السلام) بخوانند آن بانوی بزرگ را پیش فرزندش شفیع قرار دهند تا آن حضرت نزد خداوند عالم شفاعت کند و خدا شیعیان سامرا را از این بلا نجات دهد.
این حکم که صادر شد چون مقام بیم و ترس نیز بود همه شیعیان اطاعت کرده زیارت عاشورا را به همان قرار خواندند. به واسطه این ترس یک نفر شیعه در سامرا تلف نشد با اینکه هر روز ده تا پانزده نفر از غیر شیعه می مردند.(9)
الهی توئی آگه از حال من – عیانست پیش تو احوال من
توئی از کرم دلنواز همه – به بیچارگی چاره ساز همه
بود هر کسی را امیدی بکس – امید من از رحمت توست و بس
الهی به عزت که خوارم مکن – بجرم و گنه شرمسارم مکن
اگر دعوتم رد کنی ور قبول – من و دست و دامان آل رسول
9) الکلام یجر الکلام، ج 1، ص 55.