سیره رسول خدا (ص) ‏درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست‏ (1)

سیره رسول خدا (ص) ‏درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست‏ (1)

نویسنده : علی حسینی

براى آن که سیره پیامبر خدا (ص) و اهمیت گفته‌هاى آن حضرت را درباره کشاورزى طبیعت به درستى بشناسیم، مناسب است بیش از آن از شرایط و اوضاع و احوال و اندیشه و اعمال مردم حجاز آن روزگار آگاه شویم. چه این که آشنایى با فضایى که سخنان و اعمال رسول خدا – صلى الله علیه‌وآله – در آن فضا تحقق یافته است بر عمق شناخت و جامع بودن آن مى‌افزاید. بررسى جامع و دقیق کشاورزى در جاهلیت فرصتى فراخ‌تر و تحقیقى گسترده مى‌طلبد که این مقاله آن را بر نمى‌تابد و در این جا تنها به مهم‌ترین مشکلات کشاورزى آن روزگار مى‌پردازیم.
اعراب قبیله‌اى زندگى مى‌کردند و زندگى قبیله‌اى فرهنگى خاص داشت و خوى تجاوز، جنگ‌طلبى، تعصب و رقابت و دشمنى‌هاى دیرینه با دیگر قبیله‌ها از ویژگى‌هاى آن بود و این موضوع‌ها تأثیر فراوانى بر کشاورزى و دامدارى و حفظ مراتع و درختان در آن روزگار مى‌گذاشت، به دلیل وجود دشمنى‌ها و جنگ‌هاى و یورش‌هاى بى رحمانه به قبیله‌ها و در نتیجه سوزانیدن مزرعه‌ها، پرکردن چاه‌هاى آب، در انحصار قرار دادن آنها، نا امنى سرتاسر حجاز را فرا گرفته بود و مردمان همواره از آینده مزارع و دام‌هاى خود بیمناک بودند و هر از چندى شعله‌هاى سوزان آتش کینه، دشمنى‌هاى ریشه دار در قالب جنگ‌ها و یورش‌ها جلوه مى‌کردو کشتزارها و نخلستانها مى‌سوخت، دامها به یغما مى‌رفت و چاه‌ها و چشمه‌ها ویران مى‌شد از این رو، ناامنى آفتى بود که در هر حال مى‌توانست امید کشاورزان را به یأس مبدل سازد و حاصل سال‌ها زحمت و رنج شان را بر باد دهد. از سویى، اعراب جاهلى از دانش کشاورزى آن روزگار آن گونه که در ایران و امثال آن بود، بى‌بهره بودند و بر پایه خرافه‌ها و باورهاى بى اساس خود درباره درختان و گیاهان عمل مى‌کردند. به عنوان نمونه، آنان به دلیل ترس از برخى از درختان آنها را مى‌پرستیدند؛ چه آن که آن درختان را کانون شر و بدى مى‌دانستند و براى رهایى از شر آنها راهى جز پرستش آنها فرا روى خود نمى‌دیدند.
به همین دلیل بود که دامدارى در حجاز رواج بیشترى داشت اما همچنان ناامنى و تجاوز به حقوق دیگران، فرهنگ قبیلگى و اعتقاد به خرافات در خصوص دام پزشکى و مسایلى از این دست، به عنوان مانع‌هایى بود بر سر راه رشد و شکوفایى دام دارى. این نابسامانى‌ها پیامدهاى ویران‌گرى بر زندگى مردم آن روزگار حجاز داشت که مهم‌ترین آنها عبارت بود از: کمبود غذاى کافى و مناسب، اختلال در حمل ونقل، مسافرت‌ها و تجارت‌هاى بین شهرى، چه این که حمل و نقل و مسافرت‌هاى آن روزگار با حیواناتى از قبیل شتر، اسب، استر، و الاغ انجام مى‌شد، که در مکه از اهمیت ویژه‌اى برخوردار بود و نیز کمبود و گاهى عدم وجود مراتع مناسب و گسترش فقر و فساد و زورمدارى و بى‌بندوبارى از دیگر پیامدهاى این وضعیت نامطلوب در کشاورزى و دامدارى بود.

شناخت عمیق پیامبر خداصلى الله علیه وآله‌
رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – از همه مسایل یاد شده به گونه‌اى عمیق و دقیق آگاه بود و علت‌ها و راه‌هاى حل مشکلات و پیش‌رفت کشاورزى را مى‌دانست. او در مکه از مادر متولد شده و در همان جا زیست و به دلیل مسافرت به شام و معاشرت با مردم به خوبى درد و درمان را مى‌شناخت. او خود چوپانى و تجارت و کشاورزى کرده بود و تلخى مشکلات و مسایل یاد شده را چشیده بود. رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – با توجه به شناخت عمیق خود و بر پایه روش خاص خود به میدان آمد و اقدامات گسترده‌اى به عمل آورد که به مهم‌ترین آنها اشاره مى‌شود:

گام نخست: فرهنگ سازى و انگیزه آفرینى
پیامبر اسلام – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – از سویى الگوى مسلمانان بود: «و لکم فى رسول الله اسوه حسنه» و آنان بر پایه آموزه‌هاى دینى مى‌باید از او پیروى مى‌کردند: «و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول»(1) از طرفى، گفته‌هاى آن حضرت وحیانى و الهى بود ومسلمانان مى‌باید آنها را به جان مى‌خریدند و به عنوان قانون زندگى تلقى کرده و از آنها بهره مى‌بردند: «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى»(2) آن انسان یگانه بى نظیر با سیره عملى و با گفته‌هاى خود با فرهنگ لبریز از جهل، خرافه، ستم به ستیز برخاست و فرهنگى نو و بر اساس علم و دانش، واقعیت و عدالت پدید آورد. اینک به نمونه هایى از آن اشاره مى‌شود:

چوپانى و کشاورزى و درختکارى‌
پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – مدتى چوپانى کرد، در این مدت هماره کوشید به حقوق دیگران تجاوز نکند و با گوسفندان مهربان باشد، داستان چوپانى و شیوه برخورد آن حضرت با گوسفندان معروف است. از این رو، به جزئیات آن اشاره نمى‌شود.
حضرت با دست خود درخت مى‌کاشت(3) و کشاورزى مى‌کرد.
در روایتى در این باره آمده است:
«همه پیامبران خدا جز ادریس (که خیاط بود) کشاورز بوده‌اند.»(4)
در روایت دیگرى، از امام صادق – علیه السلام – چنین نقل کرده‌اند:
«خداى – عز و جل – از میان کارها براى پیامبرانش – علیهم السلام – کشاورزى را دوست داشت و برگزید.»(5)
امام موسى بن جعفر – علیه السلام – فرمود:
«آنان که از من و پدرم بهتر بودند، در زمین کار مى‌کردند. پیامبر خدا، على، و همه پدرانم، – علیهم السلام – در زمین کار مى‌کردند و این عمل پیامبران، رسولان، جانشینان آنان و بندگان شایسته خدا است.»(6)
بر پایه گروهى از روایات آن حضرت به طور مستقیم در درختکارى شرکت مى‌جست. از امام صادق – علیه السلام – در این باره چنین روایت کرده‌اند:
«امیرالمؤمنان، على – علیه السلام – بیل مى‌زد و زمین را آماده مى‌ساخت و رسول خدا – صلى الله علیه و آله – با آب دهان، دانه‌ها و هسته‌ها را مرطوب مى‌ساخت و در زمین مى‌کاشت….»(7)
آن حضرت تماشاى گیاهان سبز و خرم را بسیار دوست مى‌داشت(8) و از نگاه به سیب سرخ و ترنج سرسبز و خرم(به دلیل زیبایى آن‌ها) شگفت زده مى‌شد.
امام على بن موسى الرضا – علیه السلام – در این باره فرمودند:
«ان رسول الله کان یعجبه النظره الى الأترج الاخضر و التفاح الأحمر.»(9)
حضرت خرما را بسیار دوست مى‌داشت، همواره از آن بهره مى‌برد. از امام على بن الحسین – علیهما السلام – نقل شده است که همواره دوست داشت انسان خرمایى (خرما دوست) را ببیند، و این بدین سبب بود که پیامبر، خرما را دوست مى‌داشت. (10)
از این رو، در روایتى دیگر آمده است:
«هر کس به این نیت – که چون پیامبر خرما دوست داشت، خرما بخورد – خرما هیچ ضررى به او نمى‌رساند.»(11)
از امام صادق – علیه السلام – نقل شده است:
«هیچ گاه غذایى همراه با خرما نزد پیامبر – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – آورده نمى‌شد مگر آن که ابتدا از خرما میل مى‌فرمود.»(12)
روایات به روشنى نشان مى‌دهد که آن حضرت در میدان عمل به کشاورزى اهمیت خاصى مى‌داد و خود و نزدیک‌ترین یارانش عملا مردمان را به آن تشویق مى‌کردند و این روش و سیره در توجه دادن مردم به کشاورزى اهمیت بسیار داشت.
پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – به درستى معتقد بود که انسانها محور اصلى توسعه و شکوفایى جامعه اسلامى و سرسبزى و رونق کشاورزى هستند و بهترین، کوتاه‌ترین و هموارترین راه براى شکوفایى کشاورزى و دامدارى و سرسبزى جامعه اسلامى آن است که مردم از روى اعتقاد در این مسیر گام نهند و در پرتو تغییرات گسترده در اندیشه و باورهاى مردم است که مى‌توان به این هدف دست یافت. سخنان آن حضرت درباره اهمیت کشاورزى، درختکارى و دامدارى سبب شد که بینش، اندیشه و باورهاى مردم به طور گسترده در این باره زیر و رو شود، آنان به اهمیت کشاورزى، درختکارى، سرسبزى و خرمى جامعه اسلامى و اصولاً ارزش بسیار درختان و فواید و آثار مادى و معنوى آنها به طور عمیق پى بردند و در نتیجه در پى سرسبزى، خرمى و رونق کشاورزى جامعه اسلامى برآمدند.

قطع درختان‌
رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – از قطع درختان، غرق کردن مزرعه‌ها در آب و سوختن آنها حتى در جنگ نهى مى‌کرد و این عمل را در ردیف کشتن کودکان بى گناه و زنان بى دفاع مى‌دانست.
از آن حضرت – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – در این باره چنین نقل شده است:
«درختان را آتش مزنید، آنها را با آب ویران نکنید، درختان میوه دار را قطع نکنید و مزرعه‌ها را نسوزانید.»(13)
بدین سان سیره رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – این بود که در جنگ‌ها به شدت از نابودى کشتزاران، نخلستان‌ها و باغ‌ها بپرهیزد و مجاهدان را از آن باز دارد و وقتى در زمان جنگ این گونه باشد، در زمان صلح به گونه‌اى مؤکدتر و روشن‌تر باید از درختان و مزرعه‌ها حفاظت شود و از نابودى آنها پرهیز.

آب و خاک‌
براى خاک ارزشى خاص قایل بود و قدر آن را بسى گران مى‌دانست تا آن جا که بر خاک سجده مى‌کرد و آن را وسیله طهارت مى‌دانست. و مى‌فرمود:
«زمین را براى من هم سجده گاه و هم وسیله طهارت قرار داده‌اند؛ هر کجا باشم بر خاک آن تیمم مى‌کنم و نماز مى‌خوانم (سجده مى‌کنم).»(14)
آب را مایه حیات مى‌دانست و همانند خاک به آن اهمیت مى‌داد درباره ابرها، بادها، باران‌ها، رودها دریاها و اقیانوس‌ها، نوشیدن آب، تقسیم آبهاى کشاورزى، آبیارى و سهم عظیم آب در سبزى و خرمى و نشاط کره زمین سخن مى‌گفت و آن را مایه حیات مى‌دانست. (15)
«و جعلنا من الماء کل شى‌ء حى»(16)
«هر موجود زنده را از آب پدید آوردیم.»
آگاه ساختن مردم از سودمندى‌هاى گیاهان‌
مردم آن روزگار گرچه از گیاهان استفاده‌هاى بسیار مى‌کردند اما از سودمندى‌هاى متعدد و متنوع آن آگاهى نداشتند. پیامبر خدا – صلى اللَّه علیه و آله – باقرائت و تفسیر صدها آیه درباره طبیعت، کشاورزى و ابعاد مختلف آن مردم را از خواب غفلت بیدار ساخت. رسول خدا در پرتو این آیات با عظمت قرآن به مردمان فهمانید که گیاهان نعمت ناپیدا کرانه الهى هستند، (17) که نه تنها بخش عظیمى از روزى آدمى را فراهم مى‌آورند بلکه بر روان او نیز تأثیر فراوان دارد(18) و آیت و نشانه هستى و قدرت و حکمت خداى متعال و نیز دلیل درستى معاد و رستاخیز بزرگ خدایند. پیامبر، در این باره زوایاى جدیدى از دانش و فهم را به روى مردمان آن روزگار گشود، و این نیز بر انگیزه مردم براى کاشت درختان و حفاظت بیشتر از آنها و کوشیدن در مسیر کشاورزى و دامدارى افزود. (19)

کار و تلاش‌
رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – اهل کار و تلاش بود. سخت کوشى‌هاى او در ساختن مسجد مدینه، (20) کندن خندق براى دفاع از مدینه، (21) به هنگام چوپانى و در عرصه‌هاى مختلف دیگر میان مورخان مشهور است.
از یکى از همسران ایشان نقل شده است که در خانه هرگز بى کار دیده نشد(22) و مى‌فرمود بى کارى سنگ دلى مى‌آورد. (23) چون کارى مى‌کرد آن را درست انجام مى‌داد و مى‌فرمود:
«… اذا عمل احدکم عملا فلیتقن.»(24)
«هر گاه یکى از شما کارى انجام مى‌دهد باید آن را به درستى و نیکویى انجام دهد.»
آن حضرت هیچ گاه از سختى و رنج نمى‌گریخت و مى‌فرمود:
«أفضل الأعمال أحمزها.»
«بهترین و با فضیلت‌ترین کارها، سخت‌ترین آنها است.»
پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – که از غزوه تبوک باز مى‌گشت، سعد انصارى از حضرت استقبال کرد، پیامبر – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – پس از مصافحه با او فرمود: «چرا دستت این قدر زبر شده است؟» او گفت: یا رسول الله! بیل مى‌زنم؛ و با این کار خرج عائله‌ام را به دست مى‌آورم.
پیامبر خدا – صلى اللَّه علیه و آله – دست او را بوسید و فرمود: «این دستى است که آتش دوزخ به او نمى‌رسد.»(25)
آن حضرت مى‌فرمود:
«کسى که از تلاش و دسترنج خود بخورد، مثل برق از پل صراط خواهد گذشت.»(26)
بر طبق روایتى دیگر درهاى بهشت به روى او باز مى‌شود تا از هر کدام بخواهد وارد شود. (27)
در حدیث دیگرى آمده است:
«خدا به او از سر مهربانى و رحمت نظر مى‌کند و هرگز او را عذاب نمى‌کند.»(28)
در پرتو کوشش‌هاى پیامبر در این باره بود که سخت کوشى و انجام درست و متقن کارها به صورت بخشى از فرهنگ مسلمانان در آمده بود و این سیره رسول خدا در رشد کمیت و کیفیت کشاورزى تأثیر فراوانى گذاشت.

دین و دنیا
رسول خدا – صلوات الله علیه و آله – از کار، درختان، حیوانات، پرندگان، زمین، آسمان و… سخن مى‌گفت. اما او این اعمال و وسایل را مانند بیشتر مردم تنها مادى و دنیایى نمى‌دید. آن حضرت دیانت و شرع را در متن زندگى مردم قابل اجرا مى‌دانست. براى این که آدمى به خدا نزدیک شود و بر معنویت خود بیفزاید، لازم نیست شبان و روزان به عبادت بپردازد بلکه اگر اعمال دنیایى خود را با سمت و سوى خدایى و با نیت الهى انجام دهد، به خدا نزدیک خواهد شد و به مقام‌هاى معنوى دست خواهد یافت. به عنوان نمونه‌اى دیگر، در روایتى از آن حضرت درباره کشاورزى چنین نقل شده است:
«هرگاه کشاورزى بذرى را از راه حلال در دست خود گیرد، فرشته‌اى ندا دهد؛ یک سوم براى دهقان، یک سوم براى پرندگان و یک سوم براى چهارپایان. چون آن را بر زمین مى‌پاشد براى هر دانه بذر، ده حسنه برایش مى‌نویسند. چون آن را آبیارى مى‌کند و بذر مى‌روید مانند آن است که در برابر هر دانه، انسان مؤمنى را زنده کرده است که تا زمانى که آن کشته را درو کند، خدا را مى‌ستاید. چون آن را مى‌کوبد، مانند آن است که گناهانش را له مى‌کند، هنگامى که خرمن را باد مى‌دهد، گناهانش نیز بر باد مى‌روند، زمانى که آن را وزن مى‌کند به سان روز تولدش از گناهان پاک مى‌شود. وقتى آن محصول را به خانه مى‌برد و نان خورهایش شاد مى‌شوند، عبادت چهل سال را براى او مى‌نویسند. هنگامى که از آن به گرسنه، همسایه و بیچاره مى‌دهد. آفریدگار او را از عذاب خود در امان نگاه مى‌دارد.»(29)
بر پایه این روایت و روایاتى از این دست، کار، کشاورزى و… که بر اساس دیدگاه عرف و مردم از امور دنیایى هستند جنبه دینى نیز پیدا مى‌کند و اجر و پاداش عبادت را دارد. از این رو، مسلمانان افزون بر آن که براى دستیابى به منافع اقتصادى خود به کشاورزى دست مى‌یازیدند، به دلیل رسیدن به فضیلت‌ها و پاداش‌هاى معنوى نیز انگیزه دو چندان براى استقبال از آن و استقامت و پایدارى در انجام آن داشتند.

عدالت ورزى‌
آیات متعددى از قرآن کریم درباره عدالت است، پیامبر خدا – صلى اللَّه علیه و آله – بر پایه این آیات از مسلمانان مى‌خواست در همه زمینه‌ها، در برخورد با همسران، فرزندان، خویشان و یکایک افراد جامعه عادلانه عمل کنند و خود حضرت الگوى یگانه و بى همتاى اجراى عدالت بود که هرگز از آن روى بر نتافت.
خداى متعال در قرآن مى‌فرماید:
«قل أمر ربى بالقسط»(30)
اى رسول ما! به مردم بگو خداى مرا فرمان داده است تا قسط و عدالت را بر پا کنیم.»
«و أمرت لاعدل بینکم»(31)
«به من امر شده است که میان شما به عدالت رفتار کنم.»
حضرت مى‌فرمود خداوند متعال به نه چیز مرا سفارش کرده است:… اجراى عدالت در حال خشنودى یا خشمناکى. یکى از آنها است. (32)
آن حضرت در توصیف و ستایش على – علیه السلام – مى‌فرمود:
«انه… أعدلکم فى الرعیه….»(33)
«على – علیه السلام – در رفتار با مردم از همه شما عادل‌تر است.»
رابطه عدالت اجتماعى که رسول خدا – صلى الله علیه و آله – الگو و پیشتاز آن بود و از جلوه‌ها و ارکان سیره رسول خدا – صلى الله علیه و آله – است با پیشرفت کشاورزى در آن روزگار، روشن است؛ زیرا کسى که از سر انصاف و بر اساس عدالت زندگى کند، باید بکوشد و با استفاده از سرمایه‌هاى طبیعى و غیر طبیعى که مهم‌ترین آنها در آن روزگار «زمین و آب» بود – به عبارت دیگر از طریق کشاورزى – به روزى حلال دست یابد. چنین کسى نمى‌تواند با حمله به قبیله‌ها و به یغما بردن اموال آنان و تاراج ثروت‌هاى مردم و شبیخون زدن بر این و آن و کاروان‌ها، سرمایه‌اى رقم زند و از آن بهره برد. به همان سان که مجاز نیست به کارگران، بردگان و دهقانان خود ستم ورزد و حاصل رنج‌هاى آنان را سرمایه و مال خود سازد، بلکه باید در پى کار مشروع و شغل حلال باشد که در آن زمان کشاورزى و دامدارى در رأس آنها بود. در زمان جاهلیت ستمگرى، زورمدارى، حمله و شبیخون به قبیله‌هاى رقیب و کاروان‌ها، ستم‌ها و اجحاف فراوان بر دهقانان، کارگران و بردگان از روش هایى بود که میان قبیله‌ها به فرهنگ تبدیل شده بود و پیامدهاى این روش زشت و این فرهنگ سیاه آن بود که کشاورزى شکوفا نشود. درست به عکس عدالت که زمینه اجتماعى رشد و بالندگى کشاورزى را فراهم مى‌آورد.

آبادانى زمین به عنوان وظیفه‌
پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله عمران و آبادانى زمین را که کشاورزى از مهم‌ترین عوامل آن به شمار مى‌رود، تنها به عنوان بر آورنده نیازهاى مادى و معنوى خود نمى‌دانست، بلکه به دلیل فرمان خداوند متعال، آن حضرت همواره در پى آن بود که شهرها و روستاها در قلمرو حکومت اسلامى، سرسبز و خرم باشد. از این رو، همان طور که نقل شد از هر گونه قطع درختان و کندن گیاهان نهى مى‌کرد.
خداى متعال در قرآن مى‌فرماید:
«هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها»(34)
«او خدایى است که شما را از زمین و خاک آفرید و براى آباد کردن زمین بر گماشت.»
بدین سان خداوند متعال از آدمیان مى‌خواهد در پى آباد کردن زمین باشند و نه در پى سلطه بر زمین و زمینیان آن هم به هر قیمت و لو به قیمت تخریب منابع طبیعى و محیط زیست، آن گونه که در روزگار ما روش سیاستمداران کشورهاى استکبارى است.
در زمان حکومت جهانى حضرت ولى عصر، آن حضرت که سیره‌اش مانند سیره رسول خدا صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – است این راه و روش را احیا مى‌کند. بر طبق روایات در زمان آن حضرت جهان سرسبز و خرم مى‌گردد و کشاورزى و درخت کارى رونق خاص و گسترده‌اى مى‌یابد. (35)

پرهیز از اسراف‌
پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – از هر گونه اسراف و تبذیر در تمام عرصه‌هاى زندگى و در بهره ورى از همه چیز پرهیز مى‌کرد، به ویژه از اسراف در منابع طبیعى. به عنوان نمونه از اسراف در آب(36) دورى مى‌کرد و آن را حرام مى‌دانست، آن حضرت حتى از اسراف در آب(37) وضو و در آب غسل(38) به شدت نهى مى‌کرد و مى‌فرمود:
«در آینده گروهى از امت من خواهند آمد که یک مُد آب را براى وضو و یک مَن را براى غسل کم مى‌شمارند، آنان بر خلاف سنت من عمل مى‌کنند.»(39)
رفتار پیامبر خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – درباره حیوانات، دامدارى، کشاورزى، قطع درختان، انواع میوه‌ها و سبزى‌ها، درختکارى، کار و تلاش، آب و خاک، اسراف و قناعت و وسایلى از این دست سبب شد مسلمانان درباره کشاورزى و طبیعت و محیط زیست داراى فرهنگ خاص و سازنده‌اى شوند، فرهنگى که به زیر بناى تمدن عظیم اسلامى درباره کشاورزى شد.
اما تنها سیره عملى آن حضرت سبب پدیدار شدن این فرهنگ شکوه و سازنده نشد بلکه بیانات آن حضرت نیز در این باره سهم به سزایى داشت.
زمین و خاک
رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – فرمود: در شب معراج خداوند متعال به من چنین فرمود:
«زمین را براى تو و امت تو سجده گاه و پاک و پاک کننده قرار دادم.»(40)
حضرت در روایتى دیگر فرمودند:
«زمین با شما رام و مهربان است؛ بر آن تیمم مى‌کنید در زمان حیات بر روى آن نماز مى‌خوانید و پس از مرگ جسد شما در آن دفن و ضمیمه آن مى‌شود و این از نعمت‌هاى خداست – که ستایش براى او است – پس بهترین چیزى که بر آن سجده مى‌شود، زمین پاک است.»(41)
در روایتى دیگر از رسول خدا – صلى‌الله‌علیه‌وآله – چنین نقل شده است:
«بر زمین مسح و تیمم کنید؛ زیرا زمین مادر و زادگاه شما و با شما مهربان است.»(42)

گام دوم: ایجاد امنیت از طریق قانون گذارى‌
دومین گام بسیار مهم رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – ایجاد قوانین مرتبط با حوزه کشاورزى بود. قوانینى که از یک سو، امنیت را براى کشاورزان، دامداران، مرتع داران و باغ داران به ارمغان آورد و براى آنان آرامش و اطمینان به آینده و اعتماد به شغل خود پدید آورد و از سویى، سبب استقبال گسترده مردم از کشاورزى و دامدارى شد. همان طور که پیش‌تر اشاره شد در سایه جنگ‌ها، شبیخون‌ها، اختلاف‌هاى مختلف و فراوان، عمیق و با سابقه میان قبیله‌ها رواج ستم و نبود عدالت و زورمدارى میان سران قبیله‌ها و حکومت زور و زر بر مردمان، امنیت از کشاورزى، کشاورزان و دامداران سلب شده بود، آنان همواره از آینده چاه‌هاى آب، باغ‌ها، مزرعه‌ها، مرتع‌ها و دام‌هاى خود دل نگران بودند و نسبت به آینده شغلى خود مضطرب و نامطمئن.
پیامبر خدا – صلى الله علیه و آله – با ترویج عدالت و مخالفت شدید و مبارزه بى امان علیه ظلم و ستم، محترم شمردن مالکیت‌ها و ظلم دانستن هر گونه تجاوز به اموال و مزرعه‌هاى مردم و وضع قوانین متعدد و مختلف درباره زمین و آب، امنیت ماندگارى را براى کشاورزان و دامداران به ارمغان آورد که به طور فشرده در این بخش به آن اشاره مى‌شود.

1 – حقوق آب‌ها و مرتع‌ها
در آن روزگار که چشمه‌ها و چاه‌ها در منطقه عربستان محدود بود، وقتى گروهى مى‌خواستند بخشى از مرتع‌ها و زمین‌ها را در انحصار خود در آورند و دیگران را از استفاده از آنها محروم سازند، چشمه‌ها و چاه‌هاى آن منطقه را که اندک بود، در اختیار گرفته و نمى‌گذاشتند گوسفندان و دیگر چهارپایان آنان از آب آنها بنوشند. وقتى نوشیدن آب در این منطقه براى چهارپایان ممکن نبود، طبعا نمى‌توانستند چهار پایان خود را در آن مرتع‌ها بچرانند؛ زیرا احشام پیش از علوفه و غذا به آب احتیاج دارند. آنان با این ترفند مرتع‌ها را به آسانى در اختیار و انحصار مى‌گرفتند؛ (43) چه این که حفاظت از یک یا چند چاه آب چندان دشوار نبود؛ بر خلاف حفاظت از ده‌ها هکتار مرتع که نیازمند به امکانات فراوان بود و مشکلات زیادى داشت. آن حضرت – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله با وضع قوانین و دستورهایى این شکل را از میان برداشت، به گونه‌اى که عادلانه، هم صاحبان زمین‌هاى نزدیک به آب و هم مالکان مزرعه‌ها و باغ‌هاى دور و دورتر هم بتوانند از آنها بهره برند.
در روایتى از آن حضرت این گونه نقل شده است:
«امام صادق – علیه السلام – فرمود: جدم رسول خدا – صلى الله علیه و آله – منع فرمود که مازاد آب سد و حق آبه رودخانه رابفروشند.»
آن حضرت فرمود:
«کسى که در برابر سیلاب و یا رودخانه سدى ایجاد کند تا بهتر بتواند کشت و درختان خود را آبیارى کند، بعد از آبیارى نمى‌تواند مازاد آن را بفروشد، فقط مى‌تواند به همسایه خود عاریه دهد تا در نوبت‌هاى بعدى پس بگیرد.»(44)
امام صادق – علیه السلام – فرمودند:
«جدم رسول خدا – صلى الله علیه و آله – مقرر فرمود از سیلاب وادى مهزور به این صورت بهره بردارى شود: کشاورزى که در بالاى دره قرار دارد جلو آب را سد کند و آب را بر پاى نخل‌هاى خود هدایت کند و تأمل کند تا ارتفاع آب در کرت‌ها به استخوان غوزک پا برسد و اگر زراعت زمینى دارد آب را بر روى زراعت روان دارد و صبر کند تا ارتفاع آب به روى غوزک پا برسد. پس از آن آب بند و سد را باز کند تا آب سیلاب به باغ‌ها و مزارع بعدى برسد.»(45)
امام صادق – علیه السلام – در جاى دیگر چنین فرمود:
«قضاوت رسول خدا – صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله – میان اهل مدینه درباره آبهایى که با آن درختان خرما را آبیارى مى‌کردند چنین بود که نباید مردم از استفاده از آب چاه‌ها محروم و ممنوع شوند؛ و میان اعراب بادیه‌نشین چنین قضاوت فرمود که نباید جلو استفاده مردم از اضافه آب چاه را گرفت تا در نتیجه نتوانند ازمرتع‌ها بهره برند و فرمود(در اسلام) ضرر و ضررزدن به دیگران جایز نیست.»(46)
از این حدیث استفاده مى‌شود که گروهى از مردمان مدینه از استفاده دیگران از چاه‌هاى آب براى آبیارى نخل‌ها جلوگیرى مى‌کردند، رسول خدا به طور قاطع در برابر آنان ایستاد و آن را ممنوع اعلام کرد. آن حضرت حکم کرد که صاحبان چاه‌ها و چشمه‌ها پس از آن که به مقدار نیاز خود از آن استفاده کردند، حق ندارند جلوى استفاده دام‌ها را از آب مازاد بر نیاز خود، بگیرند تا در نتیجه چون دام‌ها آب براى خوردن در آن منطقه ندارند از مراتع آن منطقه نیز محروم شوند.
ادامه دارد…
منبع: خبرگزاری فارس – به نقل از فصلنامه فرهنگ جهاد

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید