کتابی به نام الفرقان الحق چاپ شده و در آن آیاتی از قرآن حذف شده،چگونه این عمل با آیه 19 از سوره حجر سازگار است؟

کتابی به نام الفرقان الحق چاپ شده و در آن آیاتی از قرآن حذف شده،چگونه این عمل با آیه 19 از سوره حجر سازگار است؟

کتاب «الفرقان الحق» توسط دو شرکت انتشاراتی آمریکایی به نام دومگا 2001 و وین پرس چاپ شده، شامل 27 سوره از جمله سوره هایی به نام الفاتحه، الجنه، الانجیل و… است. و بسیاری از عقاید اسلامی در آن مردود یا وارونه جلوه داده شده است. و دارای 366 صفحه به زبان های انگلیسی و عربی به چاپ رسیده است.[1] اما درباره تحریف قرآن باید گفت: تحریف به معنای عدول از مواضع اصلی خودش، است. و در اصطلاح قرآنی به معنای زیاد کردن یا کم کردن سوره ای از قرآن آمده است.[2] قرآنی که فعلا در دست ماست از زمان پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم –  تا کنون نسل به نسل،‌سینه به سینه به ما رسیده است، و آیات آن، چنان از اعجاز بلاغی و فصاحتی برخوردار است که احدی قادر نیست، آیه ای با آن مضمون و محتوای اضافه نماید. حتی در زمان عمر و عثمان که برای قرائت واحد قرآن، اجتماع کردند، بعضی ها آیه ای تلاوت می کردند و ادعا می کردند که در قرآن بوده و اضافه می کنیم. اما صحابه و حافظان قرآن با بررسی آیه ادعای عدم بلیغ بودن آن و نیاوردن دو شاهد آن را رد می کردند.
از گذشته دور تا کنون، افراد زیادی برای رویارویی با قرآن قد علم کردند و آیات و سوره هایی را به نگارش در آوردند و بعد از چند صباحی نارسایی و ناکارآمدی آن به وضوح برای مردم روشن شد؛ هنر آن نیست که آیات قرآن را کم یا اضافه یا تبدیل نمائیم. بلکه هنر آن است که بتواند سوره ای همانند سوره قرآن با تمامی اعجاز فصاحت، بلاغت، ادبی، علمی و محتوای بلند آن و… به رشته تحریر درآورد در آن صورت می توان گفت: قرآن قابل تحریف است. در حالی که تا کنون با وجود ادعاهای زیاد، کسی نتوانسته، چنین سوره ای را بنویسید. و اگر هم کسی ادعا نماید مانند قرآن، کتابی نوشته است، با مقایسه ضمنی آن از لحاظ ساختار ادبی و شکلی و بلاغی و … به ساختگی بودن آن پی برده می شود.
برای مثال قرآن درباره قصاص و حکمت آن، تعبیر و تشبیه بسیار زیبا و دلنشین« وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَا أُولِی الألْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛[3] و براى شما در قصاص‏، حیات و زندگى است‏، اى صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.»؛ را به کار برده است و اعراب نیز پیش از اسلام تعبیری درباره قصاص داشتند که عبارت بود از: «القتل انفی للتقل؛ کشتن مؤثرترین عامل برای از بین بردن کشتار است».
دانشمندان در مقایسه این دو جمله بیست امتیاز را برای آیه قرآن ذکر کرده اند؛ از جمله:
الف) کوتاهی کلمات و حروف؛
ب) بیان جامع و کامل با آوردن کلمه قصاص به جای قتل؛ چون قصاص شامل قتل، زخم، قطع عضو و … نیز می شود در حالی که قتل تعبیر اعراب دو بار آمده است؛
د) آیه یاد شده بر اثبات استوار است و گفته اعراب بر نفی و روشن است که اثبات بر نفی برتری دارد؛
هـ) معارف گسترده ای در واژه «حیات» وجود دارد که در قتل نیست؛ مانند:
1) حیات اخلاقی جامعه؛
2) حیات اجتماعی؛
3. حیات فیزیکی که موجب حفظ جان دیگران خواهد بود؛
4) حیات فکری و عقلی که موجب رشد جامعه و عدالت به جای تعصب و جهل خواهد شد و… [4].
با وجود این شیوه بیانی و تشبیهات و کنایه های قرآن با شیوه بیانی اعراب از جهت ساختاری قابل مقایسه نیست.
اما اگر کسی آیاتی از قرآن را دارد باز هم نمی تواند قرآن واقعی را تحریف نماید، به سبب این که قرآن واقعی در سینه ها ضبط شده و خداوند نیز به واسطه حافظان و کاتبان و قاریان خود، قرآن، از کم شدن محافظت می نماید: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[5]؛ ما قرآن را نازل کردیم‏؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم‏!»

پی نوشت ها:
[1] . خبرگزاری قرآنی ایران، (ایکنا)، روزنامه رسالت، 4/10/84.
[2] . صیانه القرآن من التحریف، معرفت، التمهید، ص 16، خوئی،ابوالقاسم ؛  البیان، ص 198.
[3] . بقره/ 179.
[4] . معرفت، تلخیص التمهید، قم، انتشارات اسلامی، ج 2، ص 216؛ و مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 8، ص 113.
[5] . حجر/ 9.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید