در مورد ائمه ـ علیهم السّلام ـ آن گونه که بیان شده است بعضی از امامان دارای چند فرزند بوده که یکی از آن‌ها لیاقت امامت را پیدا می‌کرد، چگونه با توجه به این‌که ما معتقدیم که ائمه اطهار در تربیت فرزندان موفق‌ترین انسان ها بوده‌اند، بعضی از فرزندان آن‌ها به درجه امامت رسیده‌اند و بعضی نرسیده‌اند؟

در مورد ائمه ـ علیهم السّلام ـ آن گونه که بیان شده است بعضی از امامان دارای چند فرزند بوده که یکی از آن‌ها لیاقت امامت را پیدا می‌کرد، چگونه با توجه به این‌که ما معتقدیم که ائمه اطهار در تربیت فرزندان موفق‌ترین انسان ها بوده‌اند، بعضی از فرزندان آن‌ها به درجه امامت رسیده‌اند و بعضی نرسیده‌اند؟

در جواب این سوال درابتداباید دیدچه عواملی در رشد و شکل‌گیری شخصیت انسان مؤثر است ونقش پدر و مادر تا چه حد است؟
روان شناسان عوامل مؤثر در رشد انسان را سه دسته می‌دانند:
الف. پایه‌های زیستی رشد؛ ب. پایه‌های محیطی رشد؛ ج. پایه‌های ارادی رشد.[1] در دسته اول به مسائل ژنتیکی و صفاتی که از والدین به ارث می‌برد، می‌پردازند دسته دوم، محیط قبل از تولد (رحم) و مسائل مربوط به دوران بارداری و محیط بعد از تولد که خانواده و دوستان و جامعه و مدرسه و امثال آن ها باشد، را شامل ‌می شود. در دسته سوم به نقش اراده و تصمیمات شخص در سرنوشت و شکل‌گیری شخصیت و آینده او می‌پردازند.
اما نقش پدر و مادر در شکل‌گیری شخصیت فرزند تا چه حد است؟ باید گفت خانواده نقش بسیار مهمی را در این زمینه ایفا می کند، «والدین می توانند برای کودک خود نقش بهترین معلم و الگو را به عهده داشته باشند. کودک از والدین خود خصویات اخلاقی،‌ عقیدتی و شخصیتی و دیگر گرایش ها و را می‌آموزد و در این زمینه از آنان تقلید می‌کنند»[2]     بنابراین پدر و مادر باید آگاهی ها و دانش‌ لازم را به عنوان معلم کودک داشته باشند. در خانه فضای مناسبی را برای رشد کودک فراهم کنند و با داشتن رفتارهای شایسته الگوی مناسبی برای کودک باشند.
حالا سؤال این است که ائمه (ع)دراین زمینه چگونه عمل می کرده اند؟پاسخ خیلی روشن است آن‌ها با دانش‌ بی‌نهایت   ومقام عصمت خود قطعاً بهترین آموزش ها و مطالب را به       فرزندان خود یاد داده‌اند و بهترین روش‌ها را به کار برده‌اند وبا توجه به این که معصوم می‌باشند رفتارهای آن‌ها شایسته درست و به جابوده و بهترین نقش را ایفا کرده‌اند.
اماآیااین همه امکانات و شرائط و داشتن بهترین پدر و مادر برای این‌که فرزند بهترین شخص و انسان شود کافی است؟ قطعاً پاسخ منفی است زیرانقش  پدرومادردراین زمینه تعلیم وتربیت وآماده کردن محیط مناسب برای رشد فرزنداست امااین امر برای این که فرزند بهترین فرزند شود شرط لازم است نه کافی چراکه فرزند نیز باید از این امکانات استفاده کند آموزش‌های پدر و مادر را به کار گیرد از رفتارهای شایسته آن‌هاالگوبگیرد.و در این جاست که نقش اراده معلوم می‌شود.
یعنی این خود شخص و تصمیم و اراده اوست که شخصیت و سرنوشت او را تعیین می‌کند. اگر خواسته باشیم نقش اراده و سایر عوامل مؤثر در رشد انسان را بررسی کنیم قطعاً بیشترین نقش را به اراده خواهیم داد «اراده در قلمرو رفتارهای آگاهانه و اختیاری عاملی فعال و تعیین کننده است.»[3] وجود دادگاه ها در سراسر جهان تأییدی بر این مطلب است. چون  فرد را در برابر اعمالش پاسخ گو می‌‌دانند و فرد نمی‌تواند اعمال خود را با مسائل ژنتیکی و محیطی توجیه کند. چراکه در عین آن‌که مسائل ژنتیکی و محیطی مسائلی به حق می‌باشند ولی تأثیر آن ها آن قدر نیست که انسان را مجبور به انجام کاری کنند. تصمیم نهایی با خود فرد است.
ائمه(علیه السلام) نیز وظیفه خود را انجام داده‌اند آن‌ها به جای   فرزندان شان تصمیم نمی‌گرفته‌اند و عمل نمی‌کرده‌ اند الگوی مناسبی بوده‌اند و آموزش‌ های لازم را می‌داده‌اند.امیرالمؤمنین (علیه السّلام)در   وصیت ‌نامه خود به امام حسن (علیه السّلام)می‌گویند «در تربیت تو شتاب کردم پیش از آن‌که دل تو سخت شود… پس در آغاز تربیت تصمیم گرفتم تا کتاب خدای توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام به تو تعلیم دهم و…[4]» می‌بینیم که کار حضرت دادن آموزش و توصیه کردن به فرزند بوده است اما این خود فرزند است که باید از این آموزش‌ها بهره ببرد و سفارش ها را بکار بندد.
نتیجه آن‌که نقش خانواده در عین آن‌که مهم است اما تعیین کننده نیست آن‌چه تعیین کننده است اراده است و بس. ائمه(علیه السلام)بهترین خانواده‌ها را داشته‌اند. بهترین آموزش‌ها را داده و بهترین شرائط را فراهم کرده و بهترین الگوها بوده‌اند. فرزندان آن‌ها نیز بهترین بوده‌اند و از شرائط و امکانات موجود استفاده کرده و بسیاری از آن‌ها به مقامات عالی انسانی رسیده‌اند. آن‌ها همان امام زادگان شریفی هستند که ما آن‌ها را تکریم می‌کنیم و به زیارت شان می‌رویم و از آن‌ها حاجت می‌طلبیم.
ولی این که چراهمه ی فرزندان آنان امام نشده وبه این مفام نرسیده اند؟درپاسخ باید گفت بین توفیق در تربیت و به امامت رسیدن همه فرزندان ائمه(علیهم السّلام)ملازمه نیست چراکه امام را خدا منصوب می‌کند و تعدادش را هم او مشخص می‌کند، طبق روایات تعداد آن‌ها را 12 تا قرار داده است، پس تعدادشان محدود و فرزندان ائمه(علیه السلام) زیاد است. لذا باید بهترین و شایسته‌ترین را از میان آن‌ها انتخاب کند واین مقام رابه کسی که خودش بهترمی داندعطاکندچون این مقام والا که عهد خداونداست مطابق قرآن کریم به ظالمین یعنی کسانی که مبّراازگناه نیستند نمی رسد[5].
وبه فرموده امام رضا(علیه السّلام)امامت مقامی است که خدا بعد از نبوت به حضرت ابراهیم(علیه السّلام)عطا کرد.[6] امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و عمقش ژرف تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آراء‌شان آن را دریابند و یا با انتخاب خود امامی منصوب کنند»[7] لذااست که شیعه براساس مبانی عقلی ونقلی معتقد است که امام را باید خدا تعیین کند و نیاز به انتصاب از جانب خدا داردولازمه این اعتقاداین است که این که این مقام والا به چه تعدادازانسان هاداده شودوتعداد ائمه(علیهم السّلام)چه اندازه باشد این امرنیز به عهده خداوند است وازحیطه ی علم ودرک بشرخارج است .
چیزی که مهم است این است که زمین نباید از حجت و امام خالی باشد و در هر عصر و زمانی وجود .امام معصوم برای رهبری جامعه ضروری است.
امام صادق(علیه السّلام)می‌فرمایند:«اگر مردم زمین تنها دو کس باشند یکی از آن دو امام است و فرمود آخرین کس که بمیرد امام است تا کسی  برخدای عزوجل احتجاج نکند که او را بدون حجت واگذاشته است.»[8] راوی می‌گوید به امام صادق(ع)عرض کردم: ممکن است زمین باشد و امامی در آن نباشد؟ فرمود: نه، گفتم دو امام در یک زمان می‌شود؟ فرمود نه مگر این‌که یکی از آن‌ها خاموش باشد (و به وظایف امامت قیام نکند)»[9].
خداوند طبق مصالحی که خود می‌دانسته برای بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله)دوازده امام معصوم را به عنوان جانشین ایشان انتخاب کرده است.امام باقر(علیه السّلام)می فرماید: «ما دوازده امام می‌باشیم که از آن‌ها است حسن و حسین و بعد ائمه از فرزندان حسین(علیه السّلام)می‌ باشند.»[10] نبیجه این که مقام امامت ونیزاین که این عهد الهی به چه کسی واگذارشوددراختیاربشرنمی باشد وخداوندخودش امام را طبق مصالحی که خود می دانداز بین کسانی که بیشترین شایستگی‌ها رادارند انتخاب می کند هرچند بسیاری ازامام زاده ها انسان هایی شایسته و اهل کمال بوده اند ولی خدا باید بهترین را برای امامت انتخاب کند. بنابراین بین توفیق در تربیت و به امامت رسیدن همه فرزندان ائمه ملازمه نیست چون همان‌طور که گفته شد تعداد ائمه(علیهم السّلام)طبق مصالحی که خدا می‌دانسته محدود بوده و فرزندان ائمه زیاد و خدا باید بهترین و شایسته‌ترین راانتخاب کندومقام امامت راکه عهداواست به اوواگذار نماید.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. علی اصفر احمدی، محمدقتی فراهانی، روانشناسی عمومی (کاردانی) پیک ابران، 1370، فصل شخصیت.
2. محمدتقی مصباح، راهنماشناسی،‌ انتشارات امیرکبیر چاپ اول 1375، ص330 تا350.
3. محمدرضا مظفر، مبانی تفکر شیعه، ترجمه جمال موسوی، انتشارات کتاب خانه بزرگ اسلامی، ص113 تا120.

پی نوشت ها:
[1] . ر.ک: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روانشناسی رشد، انتشارات سمت، چاپ 1، 1374،‌ج1، ص181.
[2] . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روانشناسی رشد، انتشارات سمت، چاپ 1 1375، ج2، ص855.
[3] . منبع 1، ص255.
[4] . سیدرضی، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نشر مشرقین، آ‌ذر 79، ص523.
[5] بقره/124
[6] . (یعنی مقامی است بالاتر از مقام نبوت و ما در اسلام امامت را دنباله رسالت پیامبر  ـ صلی الله علیه و آله ـ  می‌دانیم لذا در امام عصمت را شرط می‌دانیم)
[7] . ثقه الاسلام کلینی، اصول کافی،‌ ترجمه مصطفوی دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، ج1، ص284.
[8] . همان، ص253.
[9] . همان، ص251.
[10] . محسن خرازی، بدایه المعارف الالمعیه، دفتر نشر اسلامی، چ3، 1416،‌ج2، ص127.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید