آیا طلب مرگ کردن اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و از آن جمله حضرت صدیقه طاهره ـ سلام الله علیها ـ با دعوت به صبرآنها یا با اصل صبرمنافاتی ندارد؟

آیا طلب مرگ کردن اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و از آن جمله حضرت صدیقه طاهره ـ سلام الله علیها ـ با دعوت به صبرآنها یا با اصل صبرمنافاتی ندارد؟

لازم است ابتدا اصل مدعای طلب مرگ توست حضرت زهرا ـ سلام الله علیه ـ بررسی ‌گردد سپس نکاتی درباره صبر مورد توجه قرار گیرد.
تنها منبعی که در آن به نقل از حضرت فاطمه(س) جمله «یا الهی عجل وفاتی سریعاً» وجود دارد کتاب بحارالانوار است که مرحوم علامه مجلسی نیز قبل از ذکر خبر تأکید می‌کنند که این مطلب مدرک قابل اعتمادی ندارد و بر اساس همین روایت این جمله یک مصرع از یک شعر است که حضرت صدیقه طاهره ـ سلام الله علیه ـ آن را در ضمن سخنان خویش به جمع زنان مدینه ایراد فرموده‌اند و می‌دانیم که شعر غالبا همراه مبالغه می‌باشد و برای بیان شدت مصیبت حضرت است نه آنکه ایشان واقعا طلب مرگ کرده باشند.
از همه مهمتر اینکه این اشعار در مصیبت حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌باشد و حضرت زهرا ـ سلام الله علیه ـ پس از آنکه می‌فرمایند: ای پدر اگر منبرت را می‌دیدی مشاهده می‌کردی که بر بالای آن تیرگی و ظلمت جانشین نور شده است سپس این بیت را ذکر می‌کنند: «یا الهی عجل وفاتی سریعاً فلقد تنغّصٍت الحیاه یا مولائی» ای خدای من مرگ مرا سریعتر برسان چرا که ای مولای من زندگی‌ام به تیرگی گراییده است.» و ناگفته پیداست که حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ با این دو جمله هدفی بالاتر از ذکر مصیبت دارند و آن مبارزه با بنایی است که در سقیفه پی‌ریزی شده بود.[1] مورد دیگری که در آن طلب مرگ وجود دارد مربوط به امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ می‌باشدکه در شب 21 ماه مبارک رمضان خطاب به امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ بیان می‌کنند که: «در شبهای قبل حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ را در خواب دیده و از آزارهای امت به ایشان شکایت کرده‌اند و حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده‌اند که آنها را نفرین کن و حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ دعا می‌کنند که خدایا بجای من فردی بدتر از من را بر ایشان مسلط کن و بهتر از اینها را روزی من گردان.»[2] که هرچند در آن طلب مرگ وجود دارد ولی نکته اصلی آن نفرین بر مردم و طلب دیدار محبوب در سرای دیگر می‌باشد.
امام خمینی مقامات ائمه و انبیاء ـ صلوات الله علیهم ـ را بالاتر از صبر می‌دانند و توصیه و توصیف به صبر را جزو مقامات انسانهای متوسط بر می‌شمرندو لذا می‌فرمایند آنچه درباره ائمه ـ علیهم السّلام ـ آمده یا صبر بر آلام جسمانیه است که به مقتضای طبع بشری باعث تأثر می‌شود و یا صبر بر فراق محبوب است که از مقامات محبین می‌باشد و سپس به نقل از عارف معروف کمال الدین عبد الرزاق کاشانی می‌فرمایند: منظور از صبر خودداری از شکایت به مخلوق است و الا شکایت به حق تعالی و اظهار جزع در درگاه خداوند با صبر منافات ندارد چنانکه حضرت ایوب به خداوند شکایت کرده است که: «انی مسنی الشیطان بنصب و عذاب» ـ (ص/41) که خدایا شیطان مرا گرفتار تعب و الم کرده است و یا حضرت یعقوب که می‌گویند: «انما اشکو بثّی و حزنی الی الله» (یوسف/86) یعنی من شکایت حزن و اندوه خود را فقط به خدا میبرم و حتی به گفته حضرت امام ترک شکایت به خداوند مزموم هم می‌باشد. واز سیره انبیاء عظام و حضرات ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ نیز چنین ظاهر می‌شود که با آنکه مقامات آنها بالاتر از صبر از رضاء و تسلیم بوده است با اینحال از دعا و عجز و تضرع خودداری نمی‌کردند و این مخالف مقامات روحانیه نیست.[3] علامه طباطبایی نیز ذکر کرده‌اند صبر در مصیبتهایی ممدوح است که امر به دفاع و امتناع از تحمل مصیبتها نشده باشد مانند ظلمی که در حق آبرو و جان انسانها بشود که در این موارد صبر جایز نیست و اذن در تحمل آنها هم داده نشده است و مقاومت در برابر این امور لازم است پس آنچه که برابر آن باید صبر کرد مصیبتهای طبیعی مثل مرگ و مرض و غیره می‌باشد.[4] و بر این اساس اگر دعای حضرت زهرا ـ سلام الله علیه ـ صحت داشته باشد در چارچوب سیاستی قابل تحلیل است که حضرت برای دفاع از ولایت در طول مدت کوتاه پس از رحلت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا شهادت خودشان انجام داده‌اند.

پی نوشت ها:
[1] . ر.ک: مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج43، ص174، باب7، ح15.
[2] . قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، تهران، مطبوعاتی حسینی، 1372، ج1، ص217.
[3] . موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ سوم، 1368، ص222-223، ح16.
[4] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ پنجم، 1371، ج19، ص304.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید