اگر دختر و پسری در سنّ کم مثلاً 16 سالگی عاشق همدیگر شوند، امّا به علت نداشتن شغل و تجربه کم والدین هر دو مخالفت کنند، چه باید کرد؟ وظیفه والدین در این امر چیست؟ آیا برخورد فیزیکی جوابگو است؟

اگر دختر و پسری در سنّ کم مثلاً 16 سالگی عاشق همدیگر شوند، امّا به علت نداشتن شغل و تجربه کم والدین هر دو مخالفت کنند، چه باید کرد؟ وظیفه والدین در این امر چیست؟ آیا برخورد فیزیکی جوابگو است؟

در ارتباط با این سوال مطلبی قابل ذکر است که اشاره می گردد:
الف: مخالفت تنها کافی نیست: نوجوان و جوان در این سنین دوست دارند زندگی مستقل را تجربه کنند و به خود متکّی باشند برای آینده خود تصمیم بگیرند و در مورد شریک زندگی خود و گزینش دوست شخصاً اقدام کنند، در این دوره افراد از بالندگی و رشد عقلی و تغییرات جسمی و هورمونی برخوردار می‌شوند و هویت یابی و تمایل به شناخت خویشتن نیاز روحی‌ای است که جوان با آن روبرو می‌شود، و احساس عدم توانایی در قبولی نقشی که جامعه از فرد انتظار دارد، سبب بحران هویت می‌گردد، به همین خاطر در این دوران والدین باید مراقب برخوردهای خود باشند، چون فرد به خاطر تغییرات مذکور زودرنج و کم‌حوصله می‌گردد و بنابراین لازم است به او بسان یک انسان عاقل و صاحب درک و شعور نگاه کرد، و درباره زندگی آینده با او سخن گفت، و برای سخنان خود باحوصله و صمیمانه دلیل قانع کننده آورد.[1] برخورد مستبدانه والدین سبب نگرانی و رنجش و … جوان می‌شود و جوان احساس می‌کند که شخصیّت او مورد قبول و تأیید والدین نیست . بنابراین بعد از این امر دیگر برای مشورت سراغ والدین نمی‌آیند و این یعنی فاصله و شکاف بین والدین و فرزندان.
ب: گفتگوی صمیمانه: فرزند و والدین باید با همدیگر راحت باشند، و سخنان خود را با یکدیگر در میان بگذارند، والدین باید قبل از شروع سنّ ازدواج ذهن و فکر فرزندان خود را نسبت به زندگی مشترک زناشویی و مشکلات آن روشن نمایند به گونه‌ای که آنها از زندگی زناشویی تصویری شفاف‌ داشته باشند، و بدانند که انتخاب همسر باید بر حسب ملاک‌هایی صورت گیرد و بین زن و شوهر باید تناسب‌هایی (ایمان، فرهنگ، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیبایی، جسمی و روحی و …) باشد، تا تفاهم و سازگاری بین آنان بیشتر گردد، در منزل باید گفتگوهای صمیمی وجود داشته باشند، و نیازهای مشترک را بررسی کنند و علّت بروز طلاق و ناسازگاری‌های بین زوجین را تحلیل کنند، این تحلیل‌ها و نگرش‌های نقادانه به آنها کمک می‌کند که عاقلانه زندگی‌ای عاشقانه برای خود فراهم آورند تا باعث تداوم و استمرار زندگی مشترک گردد.[2] ج: عشق تنها کافی نیست: شور و نشاط جوانی و طوفان احساسات و هیجان‌ها به جوان فرصت کمتری می‌دهد که به عواقب انتخاب‌های خود دقّت کند، این جاست که وظیفه بزرگترها برجسته‌تر می‌شود. آنها باید با ظرافت وارد میدان بحث شوند، و به عشق و انتخاب آنان جهت دهند طوری با جوان برخورد نمایند، که جوان احساس کند، والدین واقعاً دلسوزانه نگران آینده اویند و دوست دارند به او کمک کنند، اگر این امر اتّفاق بیفتد مطمئناً جوان نیز به سوی آنان می‌آید تا از تجارب زندگی آنها استفاده کنند، برخی از کارهایی که والدین در این راستا می‌توانند انجام دهند بدین قرار است:
راه کارهای عملی برای والدین:
1. خرید کتاب درباره انتخاب همسر و ازدواج: (که در آخر به برخی از کتاب‌های مفید اشاره می‌کنیم)
2. گفتگوهای صمیمانه و دلنشین و بیان تجارب تلخ و شیرین زندگی زناشویی خود و دیگران در راستای و جهت‌دهی به جوان.
3. تحلیل ازدواج‌های ناموفّق و علّت‌یابی برخی از طلاق‌ها که در مجله‌ها و روزنامه‌ها و دادگاههای طلاق اتّفاق می‌افتد.[3] 4. کمک‌های مشاوره‌ای حضوری مخصوص ازدواج.
5. مشاهده برنامه‌های مفید تلویزیونی (به اتّفاق خانواده تماشا گردد)
6. ارائه الگوهای موفق.
د: توجه به مسائل مربوط به سنّ ازدواج: سن ازدواج از نظر روانی و فیزیولوژیکی بسیار حائز اهمیت است. سنّ ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف متفاوت است. معمولاً در مناطق گرم، سنّ بلوغ و ازدواج پایین‌تر از مناطق سرد و کوهستانی است. تشخیص زمان مناسب ازدواج از سوی دختر و پسر تازه بالغ مشکل است، (به خاطر شرایط عاطفی خاصّ آن دوره) در این مورد راهنمایی‌های پدر و مادر و مشاوره با مشاور خانواده ضروری است، معمولاً چون دختران از نظر رشد بدنی و روانی از پسران، جلوتر می‌باشند، زودتر بالغ و برای ازدواج آماده می‌شوند، ازدواج زمانی لازم است که شرایط آن از نظر فیزیولوژیکی، روانی، فرهنگی و اقتصادی فراهم باشد، در ابتدای زندگی و ازدواج تفاوت سن تا 5 الی 6 سال مناسب است، (5 الی 6 سال پسر بزرگتر باشد)[4] طبق نظر کارشناسان بهترین وقت ازدواج وقتی است که فرد به بلوغ جسمی، جنسی، اجتماعی، اقتصادی و عاطفی رسیده باشد. پدر و مادر می توانند به حرفهای فرزندشان گوش کنند و سریع مقابل آنها موضع نگیرد و در ضمن دوستی ها و شنیدن سخنان به تدریج آنها را با این مسائل آشنا سازند.
هـ : برخورد فیزیکی ممنوع: طبق نظر روانشناسان اثرات تشویق بیشتر از تنبیه است، چون در تنبیه فرد احساس می‌کند که کلّ شخصیت او مورد تأیید نیست، و خواسته‌های او برای دیگران اهمیّتی ندارد، کسی برای او حقّی قائل نیست. در تنبیه فرد به خاطر کاری تنبیه می‌شود و کمتر به او گفته می‌شود که چه کار بکنی بهتر است و … پس چه باید کرد؟ مطالب ذیل به شما کمک خواهد کرد:
1. تکریم شخصیت: به طرف مقابل احترام بگذارید، به گونه‌ای که احساس کند، شخصیت او مورد تأیید شماست.
2. برجسته کردن صفات مثبت: صفات مثبت او را برجسته کنید، تا این صفات پررنگ‌تر شود و مانع بروز و ظهور و ابراز صفات منفی گردد.
3. عدم سرزنش نزد دیگران: جوان نمی‌تواند شاهد باشد که کسی نزد دیگران به او بی‌احترامی می‌کند. و شخصیت او را نزد دیگران خرد می‌کند و در روایت آمده که نصیحت گویی کردن در نزد دیگران باعث کوبیدن طرف مقابل می‌شود.[5] تنبیه که از این کار (نصیحت در جمع) نیز بدتر است، پس باید از صفات مثبت او نزد دیگران تعریف کرد، مثلاً گفت: علی آقای ما مثل یک کارشناس با مطالعه و مشورت نسبت به زندگی آینده‌اش تصمیم گیرد یا علی آقا جوان زیرکی است، مثل جوان‌های عجول به انتخاب همسرش اقدام نمی‌کند او طبق ملاک‌های کارشناسان و مشورت به این کار اقدام می‌کند و … و اگر قرار باشد به او تذکر دهید باید غیر مستقیم و دور از چشم دیگران باشد.
4. تنبیه عاطفی: در این تنبیه پدر برای مدّتی کوتاه با فرزندش سخن نمی‌گوید تا او احساس کند که کارش مورد تأیید پدرش نبوده، البته زمان این تنبیه نباید طولانی شود و دیگر این این نوع تنبیه پی‌درپی صورت نگیرد تا فرزند نسبت به آن عادت پیدا نکند.[6] این تنبیه در مراحل آخر و بعد از بکار گیری مطالب فوق انجام می‌گیرد.
و: عشق‌های خیابانی داستانی ناتمام دارد: طبق نظر کارشناسان و نامه‌های زیادی که به این مرکز رسیده، اغلب ازدواج‌هایی که به ناسازگاری و طلاق منجر می‌شود، بر اساس عشق‌های عجولانه و نگاه‌های غیر جامع به طرف مقابل صورت گرفته و در آن ملاک‌های انتخاب همسر (ایمان، اصالت خانوادگی و … ) و تناسب‌های مورد نیاز رعایت نشده است.[7] عشق‌هایی کزیی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود.
برخی کل زندگی مشترک را در یک بعد می‌بینند (مثل عشق به مال، عشق به مدرک، عشق به جمال طرق مقابل) و این سبب شکست در زندگی مشترک آینده می‌شود، امّا ازدواج‌هایی که با مطالعه، دقت، مشاوره و … انجام شده، و سعی شده هماهنگی‌های بین زوجین (در شرایط مذهبی، اقتصادی، زیبایی و …) رعایت شود سرشار از گذشت و شیرینی و نشاط و سازگاری است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، نشر پارسایان قم.
2. مشاوره ازدواج و خانواده، سید مهدی حسینی، نشر آوای نور.
3. خانواده متعادل، دکتر محمّد رضا شرفی، نشر انجمن اولیاء و مربیان.

پی نوشت ها:
[1] . مظاهری، علی اکبر، مطالب کتاب جوان و انتخاب همسر، قم، نشر پارسایان، کتاب مفیدی برای گفتگو در این زمینه است.
[2] . جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 43، (اقتباس).
[3] . ر.ک: حسینی(بیرجندی)، سید مهدی، مشاوره ازدواج و خانواده، نشر آوای نور، چاپ دوم، 1377، ، ص122، بخش دوم.
[4] . مشاوره ازدواج و خانواده، ص 61.
[5] . محدثی، جواد، اخلاق معاشرت، بوستان کتاب، چاپ پنجم، 1382، ص 311، نُصحُک بین المَلاءِ تقریعٌ.
[6] . قائمی مقدم، محمّد رضا، روش‌های آسیب زا در تربیت از منظر تربیت اسلامی، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1382، ص 154 ـ 141(اقتباس).
[7] . ر.ک: مشاوره ازدواج و خانواده، ص 57 و 58، (اقتباس).

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید