بایسته‌های عصر انتظار (وظایف عام)

بایسته‌های عصر انتظار (وظایف عام)

درباره وظایف و مسؤولیت‌های منتظران، سخن‌های بسیاری گفته شده است؛ امّا در حدّ اختصار می‌توان گفت وظایف انسان‌ها در این دوران به دو دسته تقسیم می‌شود:

الف. وظایف عام
این وظایف، در سخنان معصومان(علیهم السلام) در شمار تکالیف عصر غیبت یاد شده است؛ امّا ویژه این دوران نیست و لازم است در همه زمان‌ها انجام شود. شاید ذکر آن‌ها در شمار وظایف دوران غیبت برای تأکید بوده است.
برخی از این وظایف، بدین قرار است:

1. شناخت امام هر زمان
از وظایفی که در هر زمان ـ به ویژه در عصر غیبت ـ برای پیروان آموزه‌های اسلامی مورد تأکید و سفارش واقع شده، تحصیل شناخت و معرفت امام آن زمان است.
امام صادق(علیه السلام) خطاب به فضیل فرمود:
اعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ؛
امام خود را بشناس که اگر امام خود را شناختی، دیر و زود شدن این امر، آسیبی به تو نخواهد رساند… .1
بی‌گمان شناخت امام از شناخت خداوند متعال جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است؛ چنان‌که در دعای شریف معرفت، به خداوند متعال عرض می‌کنیم:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حجّتکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حجّتکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حجّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی؛2
خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا! رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّت تو را نمی‌شناسم. خدایا! حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّت خود را به من نشناسانی، از دین خود، گمراه می‌شوم.
امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در این‌باره فرمود:‏
…وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّهُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَهُم‏…؛
پیشوایان، مدیران الهی بر مردمند و رؤسای بندگان اویند. هیچ‌کس جز کسی که آن‌ها را بشناسد و آن‌ها نیز او را بشناسند وارد بهشت نخواهد شد و جز کسی که آن‌ها را انکار کند و آن‌ها نیز او را انکار کنند، داخل دوزخ نگردد… .3
از روایات معصومان(علیهم السلام) به روشنی استفاده می‌شود که همه فضیلت‌ها و ارزش‌ها در بندگی خدای متعال، به داشتن معرفت امام(علیه السلام) و ملتزم شدن به آن، بر‌می‌گردد؛ به طوری که اگر کسی این اکسیر گرانقدر را در اختیار داشته باشد، از نگاه آنچه مطلوب خداوند متعال است، هیچ کمبودی ندارد.
اما این که چگونه می‌توان به این شناخت رسید؟ به نظر می‌رسد هر حقیقت و واقعیتی ـ خواه وجود عینی خارجی داشته باشد یا از امور عقلی باشدـ از راه شناخت مناسب خود، مانند حس و تجربه و فطرت و عقل و خواب و وحی قابل شناخت می‌باشد. بدیهی است این نظر به این معنا نیست که بگوییم همه اشیا و حقایق، از این راه شناخته شده‌اند؛ بلکه مقصود، این است که معرفت هر یک از اشیا و حقایق، از یک یا بیشتر از این راه‌ها امکان دارد؛ برای مثال از راه وحی، هر چیزی که خدا اراده شناساندن آن را به وسیله وحی اراده فرموده باشد، شناخته می‌شود.
امروزه با توجه به انبوه روایات معتبر، راه شناخت امام زمان(علیه السلام) باز است.
امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام)، فرمود:
«…امام، امانتدار الهی میان خلقش، و حجّت او بر بندگانش، و خلیفه او در سرزمین هایش، و دعوت‌کننده به سوی خدا و دفاع‌کننده از حقوق واجب او بر بندگان است. امام، پاک شده از گناه و بر‌کنار گشته از عیب‌ها است که همه علم، به او اختصاص دارد و به حلم شناخته می‌شود. امام، نظام دهنده به دین و باعث سربلندی مسلمانان و خشم منافقان و از میان رفتنِ کافران است. امام، یگانه روزگار خویش است. هیچ‌کس در مقام، به منزلت او نزدیک نمی‌شود و هیچ عالمی با او برابری نمی‌کند و برای او جایگزین پیدا نمی‌شود و شبیه و مانند ندارد. همه فضیلت‌ها، مخصوص او است، بدون آن‌که آن‌ها را طلب کرده باشد؛ بلکه این، امتیازی است از طرف فضل‌کننده بسیار بخشنده، برای امام… .4
از گفتار بالا و ادامه روایت به دست می‌آید:
1. ارزش‌ امامت‌، بیشتر و شأن‌ آن‌، والاتر و جایگاهش‌ بلندتر و درون‌ آن‌، ژرف‌تر از آن‌ است‌ که‌ اندیشه انسان‌ها – آن‌گونه که شایسته است – به‌ آن‌ راه‌ یابد و بشر بتواند با عقل‌ و درک‌ خویش‌، امام‌ را برگزیند.
2. امامت‌ زمام‌ امور دین، نظام‌ مسلمین، صلاح‌ دنیا و عزّت‌ مؤ‌منان‌ است. امامت‌، بنیاد بالنده‌ و فرع‌ نمایان‌ اسلام‌ است. تمامیّت‌ نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، تقسیم‌ عادلانه‌ سرمایه‌های‌ عمومی، اجرای‌ احکام‌ و حدود شرعی، پاسداری‌ از مرزهای‌ مملکت‌ اسلامی‌، با امام‌ تحقق‌ می‌پذیرد.
3. امام‌، بسان‌ خورشیدی‌ است‌ که‌ با نور خود، جهان‌ را روشن‌ می‌سازد و کسی‌ را به‌ بلندای آن‌ دسترسی‌ نیست. امام‌، آب‌ گوارایی‌ است‌ که‌ تشنگان‌ هدایت‌ را سیراب‌ می‌سازد. امام‌ و دلالت‌‌کننده‌ به‌ هدایت‌ و رهاننده‌ از گمراهی‌ است. امام‌، چونان‌ آتشی‌ بر بلندی‌ است‌ که‌ هم‌ راه‌ را به‌ راهروان‌ می‌نمایاند و هم‌ به‌ کسانی‌ که‌ از او گرمی‌ بخواهند، گرما می‌بخشد و هر کس از او جدا شود، نابود می‌گردد.
4. امام، امین‌ خداوند میان‌ مردم‌ و حجت‌ پروردگار بر بندگان‌ و جانشین‌ او در جهان‌ است. امام‌، ما را به‌ سوی‌ خداوند فرا می‌خواند و از حرمت‌های‌ الهی‌ پاسداری‌ می‌کند.
5. امام، از گناهان، پاکیزه، از عیب‌ها پیراسته‌ و از علم‌ و حلم‌ ویژه‌ برخوردار است.
6. امام، یگانه‌ عصر خویش‌ است؛ در دانش‌ و فضیلت‌های انسانی‌ نظیر و مانند ندارد. او فضیلت‌ و دانش‌ را از کسی‌ نیاموخته‌ است؛ بلکه‌ خداوند بخشنده‌، به‌ او ارزانی‌ کرده‌ است.
به راستی اگر فقط همین چند ویژگی را که این‌جا بیان شد، خوب متوجه شویم، قدم بلندی در راه شناخت امام برداشته‌ایم. آن‌گاه، در پس شناخت است که نوبت اطاعت و فرمان‌برداری فرا می‌رسد.5

2. پایداری در محبت اهل بیت(علیهم السلام)
یکی از وظایف مهم ما در هر عصر و زمان، محبت و دوستی با اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در جایگاه دوستان خداوند است. در دوران غیبت واپسین پیشوای معصوم، به سبب پنهان‌زیستی امام، ممکن است عواملی انسان را از این وظیفه مهم دور سازد؛ از این رو در روایات، سفارش شده است که بر محبت به آن انوار مقدس پایدار باشیم.
فراموش نکنیم این محبت، دستور پروردگار متعال است. سال‌ها پیش از آن که آن حضرت، زندگی دنیایی خود را آغاز کند، انسان‌های پاک به او ابراز محبت کرده‌اند. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)، آن اشرف انبیا و واپسین فرستاده الهی، آن‌گاه که سخن از واپسین وصی خود به میان می‌آورد، در نهایت احترام، از بزرگ‌ترین واژگان محبت یعنی«بابی و امی؛ پدر و مادرم فدای او» بهره برده است؛ آن‌جا که می‌فرماید:
بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیهِ جُیوبُ النُّور…‌؛ «پدر و مادرم فدایش باد! که او هم‌نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است که بر او نور‌هایی احاطه دارد… .6
نیز آن‌گاه که نگاه تیزبین علی بن ابیطالب(علیه السلام) اعصار و قرون را در می‌نوردد، زمان واپسین امام را نظاره می‌کند و چنین می‌فرماید:
فَانْظُرُوا أَهْلَ بَیتِ نَبِیکُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فَانْصُرُوهُمْ، فَلَیفَرِّجَنَّ اللَّهُ [الْفِتْنَهَ] بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ. بِأَبِی ابْنُ خِیرَهِ الْإِمَاءِ؛7
به اهل بیت پیامبرتان بنگرید؛ اگر آن‌ها ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز سکوت کرده به زمین بچسبید و اگر از شما یاری طلبیدند، به یاری آن‌ها بشتابید که البته خدای متعال، به دست مردی از ما اهل بیت، گشایش می‌بخشد. پدرم فدای او باد! که فرزند بهترین کنیزان است.
خلاّد بن صفّار می‌گوید: از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد: «آیا قائم به دنیا آمده است؟» حضرت فرمود:
لَا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی؛8
نه؛ اگر او را درک کنم، روزهای زندگانیم را خدمتگذار او خواهم بود.
در روایتی شگفت‌انگیزتر، ششمین آفتاب سپهر ولایت و امامت فرموده‌ است:
…أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَأَبْقَیتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ؛9
به درستی که اگر من آن روز را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم.
با توجه به روایت‌های یاد شده، جای تردیدی نیست که محبّت اهل بیت(علیهم السلام) – به ویژه آخرین حجت الهی- در دوران غیبت، کاری بس مهم و ارزشمند است.

3. پرهیزگاری و رعایت تقوای الهی
پروای الهی، در همه زمان‌ها لازم و واجب است؛ اما در دوران غیبت به دلیل شرایط خاص، اهمیّت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران، عوامل فراوانی دست به هم داده تا انسان‌ها را به بیراهه کشانده گمراه سازند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
همانا برای صاحب‏الامر غیبتی ‏هست؛ پس بنده تقوای الهی پیشه کند و به دین او چنگ زند.10
آن حضرت همچنین فرمود:
هر کس شاد می‌شود از آن که از یاران قائم باشد، پس می‌بایست پرهیزکار بوده، نیکویی‌های اخلاقی را عمل کند؛ در حالی که منتظر است؛ پس اگر از دنیا برود و پس از آن، قائم قیام کند، پاداشی مانند آن کس که قائم را درک نماید، خواهد داشت؛ پس کوشش کنید و منتظر باشید. گوارایتان باد‌ای گروه مورد رحمت الهی واقع شده!11

4. پیروی از دستور‌های امامان(علیهم السلام)
از آن‌جا که تمام امامان(علیهم السلام) نور واحدی هستند، دستور‌ها و فرموده‌های ایشان نیز یک هدف را دنبال می‌کند؛ بنابر‌این، پیروی از هر کدام، پیروی از همه آن‌ها است. در زمانی که یکی از آن‌ها در دسترس نیست، دستور‌های دیگران چراغ راه هدایت است.
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ کسی که گفت: «شنیده‏ایم صاحب الامر غایب خواهد شد؛ پس چه کنیم؟» فرمود:
چنگ بزنید به آنچه [از پیشوایان قبل] در دستتان است، تا این که امر بر شما آشکار شود.12
یونس بن عبدالرحمان گوید بر موسی بن جعفر(علیه السلام) وارد شدم و گفتم: «‌ای فرزند رسول خدا! آیا شما قائم هستید» فرمود:
من قائم به حق هستم؛ ولی قائمی که زمین را از دشمنان خدا پاک سازد و آن را از عدل و داد سرشار سازد همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد، او پنجمین از فرزندان من است. او را غیبتی طولانی است، زیرا بر نفس خود می‌هراسد و گروه‌هایی در آن غیبت، مرتد شده و گروه‌هایی دیگر در آن ثابت‌قدم خواهند بود.
آن حضرت سپس فرمود:
خوشا بر احوال شیعیان ما! که در غیبت قائم ما به رشته ما چنگ زنند و بر دوستی ما و بی‌زاری از دشمنان ما ثابت قدم هستند؛ آن‌ها از ما و ما از آن‌هاییم. آن‌ها ما را به امامت و ما نیز آنان را به شیعه بودن پذیرفته‌‌ایم، پس خوشا بر احوال آن‌ها! به خدا سوگند! آنان در روز رستاخیز هم‌درجه ما هستند.13

5. دست‏گیری از ضعفا و فقیران
کمک به ضعفا و محرومان در همه زمان‌ها کاری بس ارزشمند است و در دین اسلام به آن سفارش شده است؛ اما به علت غیبت امام، در دوران غیبت ارزش بیشتری دارد.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
… هر آینه باید کمک نماید قوی شما ضعیفتان را و باید عطوفت نماید ثروتمندتان بر فقیرتان و خیرخواهی نماید فرد برای برادر دینی خود… پس اگر شخص در این حال از دنیا رفت پیش از آن‌که قائم ظهور کند، شهید از دنیا رفته است…».14
البته فقر، گاهی فقر اقتصادی و گاهی فقر فرهنگی و معنوی است.

پی نوشت ها:
1. شیخ کلینی, کافی, ج 1، ص 371، ح 2.
2. همان، ص342.
3. نهج ‏البلاغه، ص 212، خطبه 152.
4. شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص 201.
5. کامل‌ترین متن امام‌شناسی, زیارت معتبر و ارزشمندی است که از وجود مقدّس امام هادی (علیه السلام) به ما رسیده و نام آن، زیارت «جامعه کبیره» است؛ یعنی بزرگ‌ترین و کامل‌ترین زیارتی که با آن, همه معصومان(علیهم السلام) را با هم زیارت می‌کنیم. این زیارت مورد توجّه و علاقه همه بزرگان و عالمان دین است.
6. خزاز قمی، علی بن محمّد، کفایه الاثر، ص156.
7. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج34، ص118و ج41، ص 353 و ج51، ص121.
8. همان، ص245، ح23.
9. همان، ص273، ح50.
10. شیخ کلینی, کافی، ج 1، ص 336؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 51.
11. نعمانی, الغیبه, ص200.
12. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 159، ح 5 و 4.
13. شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص361, باب 34, ح5.
14. طبری آملی، محمد بن ابی القاسم، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 113.
نویسنده:خدامرلد سلیمیان
درسنامه مهدویت2-ص229تاص76

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید