نفس و مراتب آن در قرآن و حدیث (3)

نفس و مراتب آن در قرآن و حدیث (3)

نویسنده: دکتر نسرین توکلی

نفس در احادیث و روایات

در احادیث درباره معرفت و شناختن نفس، احادیث بسیاری روایت شده است، که این خود دلیل اهمیت این موضوع در اسلام میباشد. که برخی از این احادیث را در اینجا ذکرمی کنیم.
امام علی علیه السلام می فرمایند: «افضل المعرفه معرفه الانسان نفسه» (خوانساری، 1360، ج2، 386) برترین معرفت، شناخت آدمی نسبت به نفس خویش است.
همچنین می فرماید: «افضل الحکمه، معرفه الانسان نفسه» (خوانساری، 1360، ج2، 419) برترین معرفت حکمت، شناخت آدمی نسبت به خویش است.
امام علی علیه السلام این مضمون را بارها در کلمات خود تذکر داده است و این دلیل بر اهمیت موضوع شناخت نفس است، که علی علیه السلام آن را افضل معرفت و حکمت و غایت آن شمرده است و می فرماید: «غایه المعرفه ان یعرف المرء نفسه» (خوانساری، 1360، ج4، 372) یعنی هدف نهایی معرفت، آن است که آدمی خود را بشناسد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در حدیثی معروف می فرماید: «من عرف نفسه، فقد عرف ربه»(امام صادق، 1400ق،13) کلید سعادت دو جهان، و کلید معرفت خدای تعالی، شناختن نفس خویشتن است، و هیچ چیز به انسان نزدیکتر از خود او نمیباشد. و اگر انسان خود را نشناسد چگونه میتواند دیگری را بشناسد.

نتیجه شناخت نفس

خداوند سبحانه و تعالی می فرماید: «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتّی یتبیّن لهم انّه الحّق»(فصلت/53) ما آیات قدرت و حکمت خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملاً هویدا و روشن می گردانیم تا ظاهر و آشکار شود که برحق است.
از شناخت نفس انسانی میتوان اشیاء و موجودات دیگر را شناخت و عدم شناخت انسان به آن، جهالت انسان نسبت به همه چیز است. چون انسان مجمع تمام موجودات است و شناخت او موجب شناخت تمام موجودات عالم خواهد بود. بنابراین هر کس که خود را بشناسد عالم را شناخته است و هر که عالم را بشناسد می تواند خداوند متعال را بشناسد و اگر نشانه های خداوند در عالم و در نفوس آشکار شود حقیقت هم پیدا خواهد شد. زیرا انسان با شناخت نفس خود، عالم روحانی، و با شناخت جسد و پیکر خود، عالم جسمی را خواهد شناخت و در نتیجه به پستی امور فانی و نابود شونده، و برتری امور باقی و شایسته پی می برد.
هر که نفس خود را شناخت، دشمنان پنهانی خود را خواهد شناخت و همیشه از شر آنها به خداوند پناه خواهد برد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با عبارت: «أعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» (المجلسی، ج67، ص 64، باب 45، حدیث 1 و ج 71، ص 271، باب 16). بدان اشاره نموده است.
در گفتار ائمه علیهم السلام آمده است: «اللهم الهمنی رشدی، أغدنی من شر نفسی» و فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که: «لا تکلنی الی نفسی طرفه عین فأهلک» (ابن بابویه، ج 4، ص 187؛ حدیث 5431؛ کلینی، ج2، ص 524، حدیث 10 و ص 581، حدیث 15 و ج3، ص 345، حدیث 26) و هرکس دشمنان پنهان خود و حیله های آنان و چگونگی برانگیخته شدن آنان را بداند، باید از آنان دوری، و در راه خدا با ایشان به جنگ و ستیز بپردازد، تا شایسته دریافت وعده های الهی شود؛ و برعکس هر که آنان را نشناسد، سزاوار آن است که دشمنش را که هوی و هوس اوست به صورت عقل دیده و باطل و نیستی برای او بصورت حق و واقعیت جلوه می نماید.
هر کس خود را شناخت، می داند که چگونه آن را اداره و رهبری کند و هر که بتواند نفس و لشکریان او را تربیت و رهبری کند توانایی رهبری نیکوی عالم را دارد.
هر کس خود را شناخت، در هیچکس بدی و نقصی نمی بیند مگر آنکه آن را در خود موجود می بیند، شناختن خود، موجب شوق به تحصیل کمالات و تهذیب اخلاق و باعث سعی در دفع رذایل می گردد. زیرا که آدمی بعد از آنکه حقیقت خود را شناخت و دانست که حقیقت او «جوهری» است از «عالم ملکوت» که به این عالم جسمانی آمده باشد که به این فکر افتد که: چنین جوهری شریف را عبث و بی فایده به این عالم نفرستادهاند، و این گوهر قیمتی را به بازیچه در صندوقچه بدن ننهاده اند، و به این سبب درصدد تحصیل فواید تعلق نفس به بدن برمیآید. و خود را به تدریج به سر منزل شریفی که باید میرساند.(نراقی، 1378، 33)
پس هر کس نفس خود را بشناسد این صفّات و دیگر آثار نفس را نیز خواهد شناخت، اشتغال نفس به امور خارج از خود و شدت التفات آن به حواس و غوطه ور شدن در امور مادی، نفس را از توجه به ذات و اقبال بخود و رجوع به حقیقت آن باز می دارد و در نتیجه ذات خود را ضعیف ادراک می کند و توجه نفس به خودش اندک می شود و لذا از بسیاری از صفات مختص بخود و از آثار ناشی از ذات خود غافل می ماند. برخی از نفوس غیر کامله چون تعلق شدیدی به بدن و مشتبهات آن دارند و وجود آنها در شدت ضعف و قصور است ادارکشان از ذات خود نیز همانند ذاتشان در نهایت ضعف و قصور می باشد و به همین دلیل از نفس خود و لوازم و آثار آن غافل هستند. اما نفوس نوری قوی که کامل هستند و دارای مرتبه عالی اند و بر قوا و جنود نفس خود مسلط اند، همانگونه که شاهد ذات خود هستند، توابع ذات خود را نیز در شهد ذات می یابند، از این رو ذات آنها بر هر چه منسوب به نفس آنهاست آگاه و شاهد است. (صدرالمتالهین، ج2، 1368، 227- 229، رحیق مختوم بخش سوم از ج 2، 1375، 105- 108)

نتیجه

انسان باید از عالم مادی اعراض جسته و به نظاره و سیر عالم معنی بپردازد. اول تزکیه و تطهیر نفس نموده و خود را از آلایش اغراض و خواهشهای پست پاک کند آنگاه در راه سلوک گام نهد. البته انسان به مقتضای حیات دنیای خود، نیازمندهای گوناگون دارد که باید به روش صحیح تامین گردد، لکن بهره مندی از امکانات زندگی، غیر از دلبستگی و دلدادگی به آن است، در حالت اول انسان نگاه ابزاری به دنیا دارد و در حالت دوم، آن را هدف تلقی می کند. با استفاده ابزاری از دنیا، با استفاده هدفمند از آن، از نظر فکری، روانی و عملی بسیار متفاوت است.
نفس در پایین ترین مرتبه وجود یعنی در عالم مادی، اسیر شهوات و مقهور ظلم و کینه و عداوت است و همچنین اسارت است که موجب زشتی و قبح نفس می گردد، اما این قبح متعلق به ذات نفس نیست. بلکه امری است غرضی، غباری است که بر آینه نشسته و آن را کدر کرده است، باید آن را شست و پاک نمود تا مانند سابق شود، و صفا و جلوه خود را بازیابد.
درنهایت اینکه انسان در مرحله اول باید به پاک کردن یا تزکیه نفس بپردازد و خلق وخوی زشت را از خود دور کند، و بعد از این باید به خلق نیک یا فضایل آراسته گردد. این راهی است که به سعادت نفس میانجامد، و مملکتش را سکنای ملائکه الله و معبد عبادالله الصالحین قرار می دهد و راه مستقیم انسانیت روشن می شود و درهای برکات به روی او باز می شود و اهل سعادت و اصحاب یمین می شود و راهی از باب معارف الهیه که غایت ایجاد خلق است بر او باز می شود و با فضیلت شدن نفس به وسیله حکمت و عرفان عملی صورت میگیرد و در نهایت نفس انسان به اخلاق الهی متخلق می شود و شبیه به خدا می شود.
منابع و مآخذ:
قرآن کریم
1.امام علی بن ابی طالب، دشتی، محمد، نهج البلاغه، آل طه، قم، 1380
2.ابن بابویه، ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین، من لا یحضره الفقیه، تهران، انتشارات مکتبه الصدوق، 1394، ه.ق
3.ابن عربی، محی الدین، رحمه من الرحمن، جمع آوری و تالیف محمود الغراب
4.امام صادق، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، منسوب الی الامام الصادق، موسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت
5.پورجوادی، نصرالله، درآمدی بر فلوطین، انتشارات انجمن، 1374
6.جعفری، محمدتقی، عرفان اسلامی، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، تهران، 1384
7.جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، شرح حکمت متعالیه صدرا، چاپ اول، مرکز نشر اسراء، 1375
8.جوادی آملی، عبدالله، تفسیر قرآن کریم: تسنیم، مرکز نشراسراء، قم، 1378،
9.جوادی آملی، عبدالله، حیات عارفانه امام علی علیه السلام، مرکز نشر اسراء، 1383
10.جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 14 با عنوان صورت و سیرت انسان در قرآن، چاپ دوم، مرکز نشر اسراء، 1381
11.حلبی، علی اصغر، مبانی عرفان و احوال عارفان، اساطیر، تهران، 1376
12.خوانساری، جمال الدین محمد، شررالحکم و دررالحکم، مقدمه و تصحیح و تعلیق: میر جلال الدین حسینی ارموی، دانشگاه تهران، 1360
13.دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر شهیدی، دانشگاه تهران، 1345
14.سهروردی، ضیاءالدین ابونجیب، آداب المریدین، ترجمه: عمر بن محمد بن احمد شیرکان، تصحیح: نجیب مایل هروی، چاپ اول، انتشارات مولی، تهران، 1363
15.صدرالمتألهین، صدرالدین محمد، اسفار اربعه، 9 ج، چاپ دوم، مکتبه المصطفوی، قم، 1368
16.صدرالمتألهین شیرازی، صدرا، الاسفارالاربعه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، 1410ق
17.الطباطبایی النجفی، سید مهدی بن سید مرتضی، رساله سیر و سلوک منسوب به بحر العلوم، مقدمه و شرح: سید محمد حسین حسینی طهرانی، انتشارات حکمت، تهران، 1370
18.طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر قرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قانون انتشارات محمدی، تهران، 1377
19.طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، تصحیح و توضیح: مجتبی مینوی – علیرضا حیدری، چاپ چهارم، شرکت سهامی، تهران، 1369
20.غزالی طوسی، ابو حامد، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیو جم، شرکت سهامی تهران، 1354
21.غزالی، ابو حامد محمد، احیاء علوم الدین، نیمه دوم از ربع منجیات و ربع مهلکات، ترجمه: موید الدین محمد خوارزمی به کوشش حسین خدیو جم، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1358
22.فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، انتشارات زوار، 1366
23.قریشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، 1376
24.کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، تهران، دارلکتب الاسلامیه، بی تا
25.المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لعلوم الائمه الاطهار، داراحیاء التراث العربی، الطبعه الثالثه، بیروت، 1403ق
26.مسلم بن حجاج، صحیح، دار ابن فرم، موسس الریان، بیروت، 1416ق
27.مظاهری، جهاد با نفس، جلد چهارم، انجمن اسلامی معلمان قم، قم 1371
28.مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی نشانها، جلد اول، چاپ بیست و چهارم، ناشر جمهوری اسلامی، تهران، 1383
29.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، با همکاری جمعی از نویسندگان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1366
30.موسوی خمینی، روحالله، چهل حدیث (اربعین حدیث) موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376
31.المیبدی، ابوالفضل، رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، منسوب به خواجه عبدالله انصاری به کوشش علی اصغر حکمت، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1371
32.نراقی، ملااحمد، معراج السعاده (با تصحیح و تحقیق و تعلیق و ویرایش) موسسه انتشارات هجرت، قم، 1378
33.نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی، گزیده کتاب جامع السّعادات، ترجمه و گزینش: سید جلال الّدّین مجتبوی، انتشارات حکمت، تهران، 1372
34.نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط السائل، موسسه آل البیت، بیروت
35.یثربی، سید یحیی، عرفان نظری، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم، 1374
منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 9و8

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید