رساله الهیات عرفانی دیونیسیوس آریوپاغی (2)

رساله الهیات عرفانی دیونیسیوس آریوپاغی (2)

نویسنده: سید لطف الله جلالی•

آثار و اندیشه ها (با تأکید بر رساله ی الاهیات عرفانی)

گویا آریوپاغی مجعول، آثار بسیاری داشته است که در مواردی وی از آنها نام می برد، لیکن همه ی آثار او باقی نمانده اند. از جمله آثاری که وی از آنها در این رساله یاد می کند، الاهیات نمادین (1) و خطوط کلی الاهیات (2) است که جزو آثار مفقود اوست. آنچه از وی باقی مانده است، چهار رساله و یازده نامه (3)، یک دعا در مراسم عشای ربانی در مقام یک کشیش و یک اعتراض نامه (4) است. رساله های با اهمیت او عبارتند از :
1.اسماء الاهی (5): این اثر، که مؤلف از آن نیز در رساله ی الاهیات عرفانی نام برده است، به بررسی نام هایی که در کتاب مقدس برای خدا و ذات او ذکر شده است، می پردازد و از میان چهار رساله ای که از آریوپاغی باقی مانده است، پس از رساله ی الاهیات عرفانی، اهمیت بسیاری دارد. در حقیقت، این دو رساله، اصل اندیشه ی الاهیات عرفانی آریوپاغی را ارائه می دهد و دو رساله ی دیگر که پس از این به آنها اشاره خواهیم کرد، بسط بخش هایی از این دو رساله است.
رساله ی اسمای الهی دارای سیزده فصل، و مخاطب آن تیموتی کشیش (6)، از اصحابِ پولس است. در فصل نخست، در مقدمه ای به هدف تدوین رساله، اخذ آموزه ی نام های الاهی از کتاب مقدس، و نیز به این نکته اشاره می کند که هیچ کدام از نام های الاهی که در کتاب مقدس آمده است، نمی توانند او را که بی نام است، معرفی کنند، بلکه این نام ها گونه ای از الاهیات نمادین است. در فصل دوم، به یگانگی خدا وتمایز او از دیگر امور، در فصل سوم به نگرش به ذات الاهی، و در فصل چهارم به «خیر بودن» به مثابه ی نامی از نام های خدا می پردازد. در فصل پنجم، از خدا به مثابه ی وجود و سه مرتبه ی آن ـ هستی، حیات و علم ـ‌ سخن می گوید و در فصل ششم نام «حیات خدا » را بررسی می کند. فصل هفتم به حکمت، عقلانیت و حقانیت خدا ودر فصل هشتم، به بررسی «قدرت» خدا را می پردازد. فصل نهم به بررسی ارتباط خدا با مکان پرداخته، این بحث را پی می گیرد که چگونه می توان خدا را بزرگ یا کوچک خواند. موضوع فصل دهم، قدرت مطلق خدا و ارتباط خدا با زمان و امور قدیم، و موضوع فصل یازدهم ارتباط خدا با آرامش است. در فصل دوازدهم نام های قدس الاقداس، ملِک الملوک، رب الارباب و خدای خدایان را بحث می کند. سرانجام، فصل سیزدهم، کمال و یگانگی خدا توجه قرار می کند.(7)
در حقیقت این اثر به مسئله ی زبان و معرفت دینی در برابر تعالی و فراباشندگی و تجلی خدا می پردازد. از نظر آریوپاغی مجعول، ذات الاهی به خودی خود فراتر از وجود (8) است، لیکن خدا در همه چیز از این حیث که علت آن است، متجلی می شود؛ خدا هم کاملاً متعالی است و هم در همه چیز حضور دارد. این تناقض، اساس الاهیات سلبی و ایجابی آریوپاغی را تشکیل می دهد.
2.سلسله مراتب آسمانی (9): این رساله درباره ی طبیعت فرشتگان سخن می گوید و فرشتگان را به سه دسته ی سه تایی، تقسیم می کند. این سه دسته ی سه تایی عبارتند از:(1)سرافیان (10)، کروبیان (11) و عرشیان (12)؛ (2)فرشتگان سیطره (13)، فرشتگان فضیلت و فرشتگان قدرت؛ (3)فرشتگان صاحب امر (14)، فرشتگان مقرب (15) و فرشتگان عادی.(16) از این سه دسته فرشته، دسته ی سه تایی نخست، مستقیم و بی واسطه با خدا متحد می شوند و نور معرفت خدا را به سلسله های پایین تر منتقل می کنند. همچنین، دسته ی سه تایی سوم، بر سلسله های انسانی اشراف دارند. سلسله مراتب آسمانی، میان سلسله مراتب کلیسایی و سلسله مراتب شریعت موسوی که سلسله مراتب کلیسایی جایگزین آن شده است، قرار دارد. این رساله پانزده فصل دارد.(17)
3.سلسله مراتب کلیسایی(18): آریوپاغی مجعول، در این رساله، کلیسا و سلسله مراتب آن را معرفی، و کلیسا را به مثابه ی تصویر جهان آسمانی معرفی می کند که همانند جهان آسمانی، سلسله مراتبی دارد. وی، برای کلیسا شش مرتبه در قالب دو دسته ی سه تایی معرفی می کند که عبارتند از :1) اسقفان، کشیشان و راهبان یا شماسان؛ 2)راهبان، «گروه قدیسان خدا» و آنان که تطهیر یافته اند. آریوپاغی در این اثر همچنین از سه رسم و آیین کلیسایی بحث می کند که عبارتند از: تعمید، عشای ربانی و تأیید عضویت در کلیسا. همچنین برای نزدیک شدن به خدا یا زندگی روحانی، نیز سه راه ذکر می کند که عبارتند از: تطهیر گناهان، تنویر روحانی و اتحاد با خدا. وی درباره ی ارتباط و پیوند میان آن سه آیین و این سه طریق، معتقد است که تعمید همان آیین مقدس تشرف و تطهیر از گناه و وسیله ی تنویر روحانی است؛ مراسم عشای ربانی نیز هم نماد راز مسیحایی و هم نماد کمال «اتحاد و پیوند با خدای یگانه» است. در واقع، تأمل بر معانی پنهان این سه آیین مقدس، فهم انسان را پاکیزه و نورانی می سازد و به یک بینش عقلی شبیه به بینش مقامات کلیسا منتهی می شود.(19)
4.الاهیات عرفانی (20): این رساله هم تکمیل کننده و هم تعالی بخش موضوع ها و محتوای رساله ی اسمای الاهی و دو رساله ی سلسله مراتب است. آریوپاغی در این رساله بر فراباشندگی و تعالی بنیادین ذات الاهی تأکید می ورزد و این تعالی را بر حسب «غیب» و«تحیر» شرح می دهد. اندیشه ی الاهیات عرفانی آریوپاغی که در هر چهار رساله ی او متبلور است، «سلبی ترین » الاهیات و خداشناسی را به تصویر می کشد. از این روی، در نهایت امر، با اینکه بر امکان اتحاد انسان با خدا و پیوستن به او و تجربه ی عرفانی تأکید می ورزد، الاهیاتی سلبی از خدا ارائه می دهد.(21) در هر صورت، رساله ی الاهیات عرفانی، در مقایسه با سه رساله ی دیگر، به طرز مشهودی، مختصر و درعین حال، محوری است.
این رساله پنج فصل کوتاه دارد؛ در فصل نخست، به تبیین دو مفهوم حیاتی در الاهیات عرفانی می پردازد که عبارتند از «Unknowing» و «Darkness» که واژه ی نخست را «تحیر» و واژه ی دوم را «غیب» ترجمه کرده ایم. مقصود وی از «تحیر»، همان مفهوم و واژه ی یونانی agnostia است که معنای متعارف این واژه، در ارتباط با معنای واژه ی دوم فهم می شود که آن را به «غیب» ترجمه کرده ایم. واژه ی «darkness» به طور متعارف به معنای تاریکی و ظلمت است و مقصود آریوپاغی از این واژه، مقام تاریکی مطلق و غیب محض است. یعنی، مقام خدایی را مقام غیب مطلق می داند که در آن به اندیشه ی انسان هیچ، راهی نیست. از اینجا است که وی از آن به تاریکی و غیب تعبیر می کند که عقل و اندیشه ی انسان، دچار حیرت می شود؛ هر چند انسان مجرب و طی طریق کرده، از راه تطهیر نفس، به همان مقام نیز می تواند راه یابد و به تعبیر آریوپاغی، می تواند در آن غوطه ور شود. به تعبیر دیگر، انسان پاکیزه و آزموده، با تطهیر نفس ـ از جمله تطهیر نفس از تمام نیروهای تعقلی خود ـ با او که کاملاً غیر قابل شناخت و در «مقام غیب مطلق» است، متحد می شود.
در فصل دوم، بر ضرورت همین اتحاد با خدا تأکید می ورزد و میان دو روش سلبی و اثباتی تفکیک می نهد و به دو سیر نزولی و صعودی انسان در خداشناسی اشاره می کند که اولی مقام رسیدن به کثرت، و دومی مقام رسیدن به وحدت است. این دو روش سلبی و اثباتی و نیز سیر صعود و نزول انسان در خداشناسی، از مفاهیم بنیادین در فهم الاهیات سلبی و عرفانی آریوپاغی است. از نظر آریوپاغی، در روش اثباتی، سر و کارمان با صفات خدا است. در این روش، سیر خود را از صفات کلی و اولی آغاز می کنیم و با عبور از صفات میانی و ثانوی، و در نهایت به صفات خاص و نهایی می رسیم. اما در روش سلبی و تجریدی که در الاهیات عرفانی مورد توجه است، سیر را از مفاهیم خاص آغاز، و به مفاهیم کلی صعود می کنیم تا به مفاهیم کلی و مقام «تحیر» برسیم.
فصل سوم به بسط دو روش سلبی و اثباتی در رابطه ی با خدا می پردازد و بر این نکته تأکید دارد که در روش اثباتی که رو به سقوط و نزول سیر می کنیم، مقام، مقامِ کثرت، و سخن بسیار است؛ اما در روش تجریدی، باید به مرحله ای برسیم که به غیب مطلق دست یابیم ودر نتیجه، باید سکوت کنیم و دیگر هیچ نگوییم؛ زیرا در آن مقام، مجذوب کسی هستیم که توصیف شدنی نیست. آریوپاغی علت ایجاز رساله ی الاهیات عرفانی، در مقایسه با دیگر رساله های خود را همین امر می داند.
الاهیات ایجابی، بر علیت خداوند متمرکز می شود و خدا را از طریق تجلیات او می شناسد. آریوپاغی، فرایند علی را از وحدت خدا پی می گیرد و از مفاهیم یا صور الاهی می گذرد و به سلسله مراتب کلیسایی می رسد که از رهگذر آن می توان به جهان محسوس رسید. بنابراین، وی در این باب سیر نزولی را طی می کند و در این سیر نزولی، انواع فزاینده ای از نام های الاهی در الاهیات ایجابی کشف می شود که از «خیر» یا «واحد» تا «خورشید» و «صخره» را در بر می گیرد.
در برابر، الاهیات سلبی، سیر صعودی را طی می کند و جهان محسوس حرکت را آغاز می کند و با گذر از مفاهیم و اشکال، به یگانگی خدا می رسد. در این سیر صعودی، به غیب الاهی یا ظلمت و تاریکی مطلق می رسیم که در این مرحله هیچ نمی توان گفت و هیچ نمی توان دریافت. در فراباشندگی و تعالی خدا، او را حتی موجود و وجود نیز نمی توان گفت؛ زیرا شناخت در این مرحله امکان ندارد، بلکه خدا در این ساحت، بی نام است.
سه فصل پیش گفته، در حقیقت تبیین مقدمات نظریه ی الاهیات عرفانی سلبی را عهده دار است و چهارمفهومِ «غیب»، «تحیر»، «الاهیات ایجابی و سیر نزولی » و «الاهیات سلبی و تجریدی و سیر صعودی» چهار عنصر اصلی و چهار استوانه ی خیمه ی الاهیات عرفانی آریوپاغی است. دو فصل چهارم و پنجم، مربوط به ارائه ی اصل نظریه و نتایج بحث است. در این دو فصل، با وجود اینکه بر نزدیکی خدا به اشیای محسوس و نامحسوس تأکید، و خدا علت تمام اشیای مادی و غیر مادی معرفی می شود، تأکید می شود که خدا خود نه مادی است و نه غیر مادی، نه محسوس است و نه نامحسوس. در فصل چهارم بر نزدیکی خدا و به امور حسی در عین حال جدایی او از این امور تأکید می شود. همچنین بر این موضوع اصرار می شود که خدا بی وجود، بی حیات، بی عقل و بی شعور نیست و در عین حال، جسم نیست و شکل و صورت و کیفیت و کمیت و وزن و زمان و مکان و … ندارد. در نتیجه، هر گونه تشابه میان خدا و موجودات مادی نفی می شود. آریوپاغی مجعول، در فصل پنجم، گام نهایی را بر می دارد و به تعبیر رودلف اتو، خدا را بالکل دگر توصیف می کند. در این مرحله، خدا نفس است و نه عقل؛ نه خیال است و نه نظر؛ نه قادر است و نه قدرت؛ نه حیات است و نه حی؛ نه واحد است و نه وحدت؛ و… . در این مرحله هر حکمی از خدا نفی می شود و به غیب مطلق و یگانگی کامل او که خارج از تمام اثبات ها و نفی ها و تجرید ها است، اذعان می شود.

پی نوشت ها :

• دانش آموخته حوزه و دانشجوی دکتری ادیان و عرفان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره.
1. Symbolical Theology.
2. Theological Outlines.
3.ترجمه ی انگلیسی متن نامه های او را می توان در اثر زیر یافت:
Rev. John Parker, M.A., The Works of Dionysius The Areopagite: Part I. Divine Names, Mystic Theology, Letters, &c, p. 141-182
4.ترجمه ی انگلیسی متن دعا در صفحات 187-201 و ترجمه ی انگلیسی متن اعتراض نامه در صفحات 202 -208 همان اثر پیشین موجود است.
5. Divine Names.
6. Presbyter Timothy.
7.برای ترجمه ی انگلیسی این رساله رک.
C.E. Rolt, Dionysius the Areopagite: On the Divine Names and the mystical Theoloy,p.32- 117; Rev. John Parker, M.A., The Works of Dionysius The Areopagite: Part I. Divine Names, Mystic Theology, Letters, &c, p. 1-127.
8. huperousios.
9. Celestial Hierarchy.
10. seraphim.
11. cherubim.
12. thrones.
13. dominations.
14. principalities.
15. archangels.
16. angels.
17.برای ترجمه ی انگلیسی متن این رساله رک.
Rev. John Parker, M.A., The Works of Dionysius The Areopagite: Part II. The Heavenly Hierarchy & The Ecclesiastical Hierarchy, p. 1-66.
18. Ecclesiastical Hierarchy.
19.برای ترجمه ی انگلیسی متن این رساله رک.
Rev. John Parker, M.A., The Works of Dionysius The Areopagite: Part II. The Heavenly Hierarchy & The Ecclesiastical Hierarchy, p. 67-162.
20. Mystical Theology.
21.البته باید توجه داشت که الاهیات عرفانی در کل، گرایش به نفی دارد. از همین روی، در مواقع بسیاری، از الاهیات عرفانی، به الاهیات سلبی تعبیر می شود. در همین راستا، در دائره المعارف الاهیات مسیحی، مدخل الاهیات عرفانی به الاهیات سلبی ارجاع داده شده و در ذیل آن به بحث پرداخته شده است.
see Jean-yves Lacoste (ed.), Encyclopedia of Christian Theology, V. 2, pp. 1081 and 1109
1113.

منبع: فصلنامه علمی – تخصصی معرفت ادیان شماره 1
ادامه دارد…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید