اخلاق پیامدگرا (4)

اخلاق پیامدگرا (4)

نویسنده: حمیدرضا مظاهری سیف

در جستجوی ابعاد نتیجه گروانه اخلاق اسلامی

روانشناسی اخلاق پژوهی در جهان اسلام

اخلاق اوج قله تعالیم نبوی است و این عظمت و شکوه جایگاه اخلاق در اسلام دانشمندان مسلمان را به فروتنی در برابر خود واداشته به طوری که کمتر به خود اجازه می دادند به عنوان عالم اخلاق دست به قلم شوند و حتی کرسی درسی اختیار کنند. احساس تواضع و کوچکی برای ورود به مباحث اخلاق حتی برای کسانی که علماً ورودی به این دانش داشته اند، موجب فقر و ضعف این حوزه از دانش های علوم اسلامی بوده است. همین عظمت و شکوه اخلاق و منزلت رفیع آن در اسلام تا حدی که پیامبر اکرم تمام رسالت خود را برای تعلیم اخلاق معرفی می کنند؛ سبب شد دانشمندانی هم که به مباحثات اخلاقی پرداختند، برای دیدن قامت رعنای اخلاق چنان سر خود را بالا بگیرند که از دیدن مراتب پایین تر و این جهانی اخلاق ناتوان شوند. آنچه ما از اخلاق اسلامی داریم، چهره زیبایی است که بر قله کمال می درخشد، اما نه آن صورت بر پایی استوار است و نه آن قله بر تارک دامنه ای نشسته است. به این ترتیب اخلاق اسلامی دچار نوعی سانسور تعالی گرا شده، ابعاد پیامدگروانه آن محو و مخدوش گردیده است. البته منظور این نیست که اخلاق در سطوح بالا و برای افراد پیشرفته در معنویت و خود سازی نوشته شده، بلکه تمام حقیقت آن که حتی برای معصومان نیز مورد توجه بوده در دانش اخلاق موجود نیامده است. اخلاق اسلامی برای انسان کامل نیز کامیابی و سعادت دنیا و آخرت را تأمین می کند. نه اینکه انسان کامل که از دنیا وارسته، دیگر پیامدهای دنیوی اخلاق را خط می زند و نگاه نتیجه گروانه تنها برای کسانی مفید است که هنوز به کمال نرسیده و نوپا هستند. (ن.ک. مظاهری سیف. تحریف تعالیم اخلاقی)
پروای دانشمندان مسلمان از نزدیک شدن به دانش اخلاق و پرهیز از گرم کردن عرصه بحث و گفتگو در ابواب آن، به جایی انجامید که معنای تفقه در دین که به تمام دین و منابع معرفتی اسلام مربوط می شد، در حد تفقه در احکام خمسه تکلیفی یعنی واجب و حرام و مکروه و مستحب و مباح محدود شد و حجم زیاد و گسترده آموزههای اخلاقی بکر و دست نخورده باقی بماند. و سرانجام بسیاری از ظرفیت های آن از جمله ظرفیت های پیامد گروانه اخلاقی موجود در منابع کشف و شناخته نشود.
فقه اسلامی باید به ژرف کاوی تمام معارف دینی می پرداخت ولی هیبت و شکوه اخلاق تازیانه طرد بر اندیشه دانشمندان مسلمان نواخت و نهیب دور باش بر گوش هوش آنها سرود. به این ترتیب اخلاق پژوهی کاری دشوار و صعب به نظر می رسید که هر کسی لیاقت و صلاحیت پرداختن به آن را ندارد و تنها افرادی باید به اخلاق پژوهی روی آورند که اشبه الناس به رسول الله باشند.
مسئله دیگر ظرفیت علمی و عملی برای جمع میان دنیاداری و دینداری است. حفظ دین و حظ دنیا برای اندیشه های کوتاه پرواز و قلبهای کوچک بسیار بسیار دشوار و بلکه محال است. و این موضوع باعث شد که حتی معصومین در مواجه با افرادی که توان جمع این دو را نداشتند، دینداری را بر دنیاداری ترجیح دهند. تا سعادت برتر حفظ شود و سعادت کمتر فدای آن گردد. اما به هر روی این مشکلی بود که در متدینان وجود داشت و مانع دریافت و به کارگیری کامل اسلام می شد.
در مجموعه آیات و روایات نفی دلبستگی و تعلق به دنیا و از سوی دیگر برخورداری و بهره مندی از آن را داریم. فرمول سعادت در دنیا عبارت است از «برخورداری» + «وارستگی» که اجرای آن در شخصیت و منش فردی بسیار دشوار است. زیرا انسان در اثر بهره مندی از دنیا با آن انس می گیرد و به لذتها و کامجویی های آن اعتماد می کند و وابسته شود. این دشواری سبب کم رنگ شدن ابعاد پیامدگروانه اخلاق شد. در حالی که راه حل مسئله و تحقق آرمان اسلام مبنی بر تأمین سعادت دنیا و آخرت در گرو تغییر ماست نه تحریف دین. باید مشکل را پذیرفت و برای رفع آن چاره ای اندیشید. اما تا کنون عالمان اخلاق از روبرو شدن با اصل مسئله هراس داشته و پرهیز کرده اند. و به پاک کردن مسئله یعنی ندیده گرفتن ابعاد پیامدگروانه اخلاق دست زده اند. در نتیجه به نوعی فضای وظیفه گروانه بر اخلاق اسلامی حاکم شده است.
در فضایی که وظیفه گروی یکه تاز تفکر اخلاقی اسلام است همواره تأکید بر قواعد رفتاری و عملی است به این ترتیب که باید صبر کرد و صبور بود. باید توکل داشت. باید خیرخواه دیگران بود. و معمولاً بر سختی و دشواری اخلاقیات تأکید می شود و راههای گوناگون برای تخلق جستجو می شود. ساختار اخلاق وظیفه گرا بر شالوده رفتارهایی که باید انجام شود و نباید انجام شود ریخته شده است. از حال و هوایی که در اخلاق اسلامی پدید آمده، دانش شریعت و به اصطلاح نادرست رایج فقه که محدود به احکام شریعت است تداعی میشود. و از همین جا می توان به بعد دیگری از روانشناسی اخلاق پژوهی در مسلمانان پی برد و آن فقه زدگی است.
با محدود شدن تفقه در دین به کشف احکام شریعت و توجه فزاینده به آن اخلاق نیز متأثر از فضای شریعت شده و صورتی تکلیفی و وظیفه گروانه پیدا کرده است. این که این عمل خواست خداست و هر چه باشد باید انجام شود. خدا حکیم است و مهربان، پس اگر به احسان و محبت و صداقت امر می کند و از خیانت و کذب و عداوت و حسد نهی می فرماید باید چنین کرد. با این رویکرد اخلاق در حد مستحبات و مکروهات شرعی و البته گاهی هم محرمات کاهش می یابد و منزلت حقیقی خود که حاکم بر احکام است و به عنوان غایت رسالت و شریعت معرفی شده، از دست می دهد.
موضوع دیگر خطیر بودن عقوبت و عذاب اخروی است که مومنان را به خود مشغول کرده و ابعاد پیامدگروانه تعالیم دینی را از نظرشان دور ساخته است. ترس از عذاب توجه متدینان را به اصلاح آخرت معطوف کرده و باعث شده که اخلاق را نیز برای آبادی سرای دیگر بخواهند و از ظرفیت های نتیجه گرایانه آن غافل و محجوب شوند. این جو عمومی متدینان در اخلاق پژوهان نیز جریان داشته، موجب ندیدن جنبه های پیامدگرایانه اخلاق در آثار و میراث اخلاقی شده است.

نتیجه گیری

خلاصه بررسی این است که موانع روانشناختی که موجب بازدارندگی اخلاق پژوهان از پرداختن به ظرفیت های نتیجه گروانه شده عبارت است از: پرهیز از نزدیک شدن به حوزه اخلاق پژوهی به جهت منزلت و عظمت اخلاق در ساختار معارف اسلامی. دوم، عطف توجه به ابعاد والای اخلاق و دور ماندن از مرزها خاص پیامدگروی. سوم، دشواری تحصیل سعادت دنیوی و جمع آن با سلامت دینداری. چهارم، فقه زدگی و پنجم، خطیر بودن امر آخرت و محجوب شدن متدینین از ابعاد نتیجه گرایانه اخلاق اسلامی. این همه باعث شده است که ظرفیت عظیم و شکوه مندی در معارف اخلاق اسلام دست نخورده رها شود و جامعه اسلامی در زندگی خود با خلاءهای اخلاقی جدی مواجه شود.
برتری تمدن غرب در برخورداری از پیامدهای این جهانی اخلاق در قالب اخلاق سکولار، به معنای برتری آنها در تمام ابعاد اخلاق نیست ولی آنها توانسته اند اخلاق را در حدی که به سامان دادن نظام اجتماعی کمک می کند، بکار گیرند و شهروندان خود را نسبت به آن جامعه پذیر سازند. از این رو نقل شده که بعضی پس سفر به فرنگستان و باز گشت به وطن گفته اند در آن جا اسلام دیدیم و در اینجا مسلمان. بنابراین لازم است که در راستای عزم تمدن سازی اسلامی به منزله پاسخی به بحرانهای حل نشدنی تمدن غرب و ارائه مدلی جایگزین برای آن، جنبه های پیامد گروانه اخلاق اسلامی را کشف و تبیین نماییم و این هنجارها را برای مردمان جوامع اسلامی درونی سازیم. در صورتی که این پایه به درستی نهاده شود، تمدن اسلامی می تواند قامت استوار خود برکشد و جهان شاهد طرحی تازه برای زیستن باشد. زندگی بر شالوده سعادت دنیا و آخرت که قرآن کریم با نام حیات طیبه معرفی کرده است.

منابع:

1. بروس اونی. نظریه اخلاقی کانت ترجمه علیرضا آلبویه. انتشارات بوستان کتاب قم. 81
2. علی شیروانی: «ساختار کلی اخلاق اسلامی» فصلنامه قبسات شماره سوم سال چهارم پاییز 78.ص40غ.39
3.هادی صادقی، «اخلاق بدون خدا» نقد و نظر سال چهارم شماره اول و دوم زمستان 76 و بهار .77
4. محسن جوادی. «اخلاق» دایره المعارف قرآن کریم ج2 قم بوستان کتاب قم .1383
5. حمید رضا مظاهری سیف. «تحریف تعالیم اخلاقی تباهی تمدن اسلامی» فصلنامه کتاب نقد شماره
6. حمید رضا مظاهری سیف. «جای خالی فقه الاخلاق» فصلنامه کتاب نقد شماره .33
7. حمید رضا مظاهری سیف. «نقد عرفان پست مدرن» فصلنامه کتاب نقد شماره .35
8. حمید رضا مظاهری سیف. «اخلاق موفقیت» هفته نامه پگاه شماره 198
9. حمید رضا مظاهری سیف. «اخلاق دارایی» هفته نامه پگاه شماره 199
10. مایکل پالمر. مسائل اخلاق ترجمه علی رضا آل بویه. انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.1385
11. هری. جی. گنسلر. درآمدی جدید به فلسفه اخلاق. ترجمه حمیده بحرینی، تهران: آسمان خیال 1385
12. فصلنامه ارغنون شماره 16. انتشارات وزارت ارشاد اسلامی.
13. ویلیام کی فرانکنا. فلسفه اخلاق. ترجمه هادی صادقی. انتشارات طه .1375
14. لارنس سی.بکر، تاریخ فلسفه اخلاق ترجمه گروهی از مترجمان. انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی .1378
15. An Introduction to the Principls of Morals and Legislatin .(eds) J.H.Burns and H.L.A.Hart
.16 Mill John Utilitarianism (New York: Library of Liberal) (Arts1957)
Kant Immanuel. Groundwork of Metaphysic of Morals Translated.With analysis and notes.by H.J.Patan in the Moral Law

منبع:http://www.pegahhowzeh.com

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید